eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی نگفت چرا خانه‌ات اثاث ندارد کسی نگفت چرا کودکت لباس ندارد کسی نگفت چرا بودنت شبیه به مرگ است کسی نگفت چرا مردنت هراس ندارد نگفت چون که پشیزی نداشت گفتنِ این‌ها که این مداخله دخلی به اسکناس ندارد سیاست است و سیاست علی شناس ندارد سیاست است و به جز چند عمرو عاص ندارد جهان که شیفته‌ی چشمِ سبز و روی سفید است تفقّدی به سیاهانِ آس و پاس ندارد! مرا ببخش که این بار گریه‌ام نگرفته! ببخش... گریه برای شما کلاس ندارد... تقدیم به تمام مظلومین بدون حمایت جهان @golchine_sher
عشق یعنی در میان غصه‌های زندگی یک نفر باشد که آرامت کند @golchine_sher
زمین گرفته دلش پاک در هوایت قدس! نمی رسد به کسی جز خدا صدایت قدس! هنوز حرمله ها با سه شعبه منتظرند و عمر کوته اطفال کربلایت قدس! حقوق ضدّ بشر، سازمان چند ملل که بسته چشم به داغ سه ساله هایت قدس! بدون شائبه لایُمکِنُ الفِرار از عدل سقوط و ذلت ظلم است خون بهایت قدس! شکوه واهی طاغوت و جبت خواهد ریخت که وعده داده به مستضعفان خدایت قدس! چه زود پیش تو آلاله ها به صف باشند در آن نماز که برپاست در نهایت قدس! @golchine_sher
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکَنـم می میرم سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست هـر یکی را کـه بـرایـت بـکَـنـم می میرم بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم روحِ برخاسته از من !!!تهِ این کوچه بایست بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم @golchine_sher
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس زهر هجری چشیده‌ام که مپرس گشته‌ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده‌ام که مپرس آن چنان در هوای خاک درش می‌رود آب دیده‌ام که مپرس من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیده‌ام که مپرس سوی من لب چه می‌گزی که مگوی لب لعلی گزیده‌ام که مپرس بی تو در کلبه گدایی خویش رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده‌ام که مپرس @golchine_sher
گُل کرد خاطرات دل انگیز چشم تو ترفندهای وسوسه آمیز چشم تو دل ، گرم از اینکه این‌همه شادی برای من وابسته‌ام به شادی یک ریز چشم تو شاید که در گذشته‌ی خود سیر می کنم درگیر عکس ها و گلاویز چشم تو ذهنم دوباره پر شده سرشار خاطرات ذهنم دو باره پر شده لبریز چشم تو چشمم به حکم خیره سری پیش می رود نفرین به شادمانی ناچیز چشم تو دیگر چه اعتماد به عهد دوباره ات فردای فتنه وسعت ناچیز چشم تو @golchine_sher ۱
با اینکه برای دیدنم تاب نداشت یک لحظه پس از رفتن من خواب نداشت چون بستری بخش روانی ها بود هر بار مرا که دید اعصاب نداشت @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
لبخند بزن که زندگی در گذر است عِطر گُل رازقی نسیم سحر است برخیز و بیا که باز مهمان داری شب رفته و آفتاب در پشت در است @golchine_sher
شمعی که نمی سوزد، پروانه نمی خواهد اشکی که نمی ریزد، سرشانه نمی خواهد از بند تعلق ها، آزاد و رها باشیم آن باد وزان دشت، کاشانه نمی خواهد فرهادم و دلداده، این قصه ی شیرین را می دانی و می دانم، افسانه نمی خواهد مهر تو به دل دارم، ای دلبر یک دانه بی تو دل من هرگز، دردانه نمی خواهد باید بروم زین جا، من عاشق و مجنونم این شهر پر از عاقل، دیوانه نمی خواهد @golchine_sher
به طور و به تین و به زیتون قسم به آوارگی‌های مجنون قسم به مِهر و به ماه و به کوه و به دشت به صبح و شب و چرخِ گردون قسم به چشمانِ پر رمز و رازِ سحر به آرایه و شعر و مضمون قسم به عمرِ کمِ لاله‌هایِ غریب به اجسادِ آغشته در خون قسم به دستانِ خالیِ مشتی غیور که زد ریشه‌ی ظلم و صهیون قسم به رعناییِ هر چه سروِ صبور که اِستاده چون کوه، اکنون قسم که نابود می‌گردد این صهیونیست به طور و به‌ تین و به زیتون قسم @golchine_sher
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم « ماه آخر » رونمایی شد. 🔹 چهارمین مجموعه شعر شاعر اهل‌بیت توسط انتشارات عصر صادق قم به زیور طبع آراسته شد. این مجموعه که شامل چهل‌غزل مهدوی از این شاعر است، در تیراژ هزارنسخه چاپ و در پنجمین نشست شاعرانه مدح امیر رونمایی شد. 🔹در این مراسم که باحضور حضرت آیت‌الله‌العظمی میلانی، استادمحمدعلی مجاهدی، استادجوادمحدثی، استاد بندانی‌نیشابوری‌وحجت‌الاسلام میرزامحمدی در محل موسسه امامت قم برگزار شد، از این اثر تازه منتشر شده رونمایی شد. 🔹برای سفارش کتاب و دریافت آن با در سراسر کشور با آیدی زیر در تماس باشید؛ @Mahe_Akhar1 🔹کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_khorsandi
و عمر شیشه ی عطر است، پس نمی‌ماند پرنده تا به ابد در قفس نمی‌ماند مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد که روی آینه جای نفس نمی‌ماند طلای اصل و بدل آنچنان یکی شده‌اند که عشق جز به هوای هوس نمی‌ماند مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان که این طبیب به فریاد رس نمی‌ماند من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم قطار منتظر هیچ کس نمی ماند @golchine_sher
رها شدیم رها مثل روح بی جسدی نه با توایم و نه بی تو چه روزگار بدی رها شدیم در آیینه های تو در تو چه ازدحام عجیبی چه شهر بی عددی رها شدیم در این کوچه های سر گردان نه آستانه ی عشقی نه خانه ی خردی مرا به حاشیه ی سرد زندگی آورد امید رو به زوالی دلیل نا بلدی ستاره ای شدم و در خودم درخشیدم ولی چه سود که چشمی نمی کند رصدی مگر به سایه نام تو رو کنم پس از این که در پناه تو امن است یا علی مددی @golchine_sher
ستاره سر زده و آفتاب خوابیده چقدر نور میان حجاب خوابیده هزار غنچه‌ی نشکفته زیر زخم لگد میان شاخه گل بی حساب خوابیده گرفته کودک خود را چو جان در اغوشش پدر که بین غم و اضطراب خوابیده به خون نشسته عزیزی در انتهای عطش شبیه غربت طفل رباب خوابیده میان موج و تلاطم گواه تاریخ است هزار ماهی بر روی آب خوابیده برای چمبره ماری گرسنه در دل شب به دور شهر غریب خراب خوابیده در این میانه تنفگ و در آن میانه خدنگ به چشم باز یلی در رکاب خوابیده هنوز مانده از این قوم شیرمردانی کنار اسلحه‌ی پر خشاب خوابیده امید می چکد از چشم های خسته شان که روی سنگ شبیه عقاب خوابیده نوشته شد صفحاتی ز داستان اما که مرد قصه میان کتاب خوابیده @golchine_sher
با یاری حق شود به زودی تعطیل چیزی‌که به زور شد به دنیا تحمیل وقت‌است که در جهان فراگیر شود فــــریـــاد بــلــنـدِ مـــرگ بــر اســرائـیـل! @golchine_sher
پیچایی گیسوی شکن در شکن است این یا مطلع پیچیده ی شب های من است این زیر قدم رهگذران له نشود ...آی دل نیست که آلاله ی خونین کفن است این نم نم بچشان بوسه ی خود را به لبانم گیرایی بی حد شراب کهن است این بگذار در آغوش تو آرام بگیرم دلچسب ترین شیوه ی جان باختن است این یک لحظه از آن فاصله بنشین به تماشا دل نه به خدا خانه ی ویران من است این ارزان مفروشید رفیقان سر ما را زنهار! مگر یوسف بی پیرهن است این سم کوفته پاییز بر این دشت و گذشته است انگار نه انگار گل است این چمن است این این قدر بر این پیکر تفتیده متازید سوگند که ایران من است این وطن است این @golchine_sher
قَدرِ صدها آسمان غم داشتم، از ابتــــــدا در زمین جــــا دادنِ من،کارِ آسانــــی نبود @golchine_sher
پاییز،از کجا بداند، هربار چند برگ از دست میدهد و من ، چطور بگویم که، چه‌ قدر دوستت دارم... @golchine_sher
دوستی‌های عمیق از آنِ روح‌هایی است که یکدیگر را درك می‌کنند... @golchine_sher
خوش صورت و خوش قامت و خوش آب و هوایی خوش خنده و با معرفتی، اهل کجایی؟ با دیدن لبخند تو هوش از سرِ من رفت آن طرز نگاهِ تو مرا کرده هوایی تأثیرِ نگاهِ تو و چشمانِ تو بوده اکنون تو اگر در دلِ دیوانه ی مایی تا دید تورا این دلِ دیوانه به ما گفت تو نیمه ی گم گشته ی پنهانی مایی با بودنِ روی تو چه حاجت به طبیب است بر زخم ِ دلِ من تو خودت مثل شفایی لبخندِ تو آرامش این قلبِ مریض است تو جلوه‌ای از قدرت زیبای خدایی حقّا که به افتادن ِ در دام نگاهت چیزی نتوان گفت به جز عشق و رهایی.. @golchine_sher
بگذار پای عشق بمانم از این به بعد دل را به صاحبش برسانم از این به بعد یک عمر پای عقل نشستم ولی مخواه خود را به نیستی بکشانم از این به بعد هر بار رازی از تو شنیدم دلم شکست بهتر که چیزی از تو ندانم از این به بعد وقتی که مثل قبل به من خیره نیستی حرف تو را چگونه بخوانم از این به بعد در جاده‌ای که مرگ در آن راهزن شده است بیهوده خویش را ندوانم از این به بعد ای غم به فکر غربت امروز من مباش لبریز عشق اوست جهانم از این به بعد @golchine_sher
کودک من ، جان مادر، چشم خود را بازکن  روی پا برخیز و روزت را زنو آغازکن ای سروش جاودانی ای تمام هستیم ای نشاط زندگانی ای تمام هستیم کودک من، خون روی گونه ات را پاک کن باز هم پیکار با این فرقۀ نا پاک کن کودکم ، محزون مشو دست خدا همراه ماست کاخ استبداد ،ویران از شرار آه ماست حانیه، لیلا، حمیده، زیدابواحمد ، رحیم جمله مهمان خدا هستند و ما جا مانده ایم خوب بشنو حرف مادر را، امید من تویی یادگار،جدّو، ابناءِ شهید من، تویی بعد ما این خانه را روشن تر از مهتاب کن عکس ماها را کنارعکس بابا قاب کن خانه ات هرچند ویران، روزگارت روشن است سست تر ازلانهٔ موران دژ اهریمن است غم مخور روزی،جهانت آفتابی می شود آسمان قیرگون غزّه آبی می شود ماه تابان می زداید سایۀ موهوم را می برد تا قعر آتش این سراب شوم را می رسد گلبانگ آزادی از این معبربه گوش شمع شبهای ستمکاران شود روزی خموش می رسد آخر به پایان عمراین دیو سیاه سر زند بار دگر خورشید، ازاین قبله گاه تنها بازمانده ازیک خانوده @golchine_sher