eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
846 عکس
294 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام ثانیه‌هایم به انتظار گذشت ببین چگونه بر این خسته روزگار گذشت برای داشتن تو گذشتم از دنیا جوانی‌ام همه پای همین قمار گذشت تمام پنجره‌ها بسته‌اند از آن شب شبی که از سرِ من نقشه‌ی فرار گذشت بدون خنده‌ی تو بزم شاعرانه‌ی من به صرف چای و غزل‌خوانی سه‌تار گذشت به حرمت غم من چشم آسمان ابری‌ست هنوز وانشده غنچه‌ها، بهار گذشت ...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《به بهانه پایان ماه رحمت و بندگی》 می‌رود ماهی که روشن ساخت شبهای مرا باسحرگاهان خود آمیخت نجوای مرا من پر از عصیان شدم وارد بر این ماه عزیز مثل باران شست روح بی سرو پای مرا من چه آسان باختم دنیای خود را پیش از این او چه آسان ساخت از نو دین و دنیای مرا گفت با من غصه ی دیروز هایت را مخور پیش رویم ساخت روشن راه فردای مرا بست راه منتهی بر بی سرانجامی سپس باز کرد اینگونه بر آیین حق پای مرا برد بالا و مزین ساخت و تطهیر کرد روح سرگردان و روی زرد و رسوای مرا الوداع ای روشنی بخش دل ای ماه خدا ای که پر کردی زگوهر جام مینای مرا @golchine_sher
در کافه من چای سفارش دادم او اسپرسو او برای من قند شد وَ من ... فکر می کردم در قهوه اش شکر نمی ریزد! @golchine_sher
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود از تو بعید نیست میان دو خنده ات تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود توران به خاک خاطره هایت بیافتد و آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود چشمان تو، که رنگ پشیمانی خداست درآینه، بدون گمان، عاشقت شود از تو بعید نیست ،قیامت کنی و بعد خاکستر جهنمیان عاشقت شود وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود از من بعید بود ولی عاشقت شدم... از تو بعید نیست جهان عاشقت شود @golchine_sher
بیا، مرو ز کنارم، بیا که می‌میرم نکن مرا به غریبی رها که می‌میرم توان کشمکشم نیست بی تو با ایام برونم آور از این ماجرا که می‌میرم نه قول همسفری تا همیشه‌ام دادی؟ قرار خویش منه زیر پا که می‌میرم به خاک پای تو سر می‌نهم، دریغ مکن ز چشم‌های من این توتیا که می‌میرم مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بی من به سوی برکه‌ی آخر شنا که می‌میرم اگر هنوز من آواز آخرین توام بخوان مرا و مخوان جز مرا که می‌میرم برای من که چنینم تو جان متصلی مرا ز خود مکن ای جان جدا که می‌میرم ز چشم‌هایت اگر ناگزیر دل بکنم به مهربانی آن چشم‌ها که می‌میرم @golchine_sher
از شوق دیدارت دلم لبریزِ لبریز است حال و هوای حوصله، سرمای تبریز است در گیر و دارم با تلاطم‌های بسیاری امواج دریای دلم محنت برانگیز است هر روز در ذهن منی، آنقدر که روحم دشتی‌ست بی‌پایان و با یادت غزل‌خیز است این بیت‌های بی‌امان دلتنگی محض‌اند حال و هوای شاعرش چون فصل پاییز است پیش خودم گفتم که روزی بازمی‌گردی بعد از شیوع دوری‌ات هر درد ناچیز است " ای آنکه ابرویت به خونریزی کمر بسته" آن سرزمینم من که در تسخیر چنگیز است تاریخ هم خواهد نوشت از سرنوشت ما خواهد نوشت از ماجرایی که غم انگیز است @golchine_sher
انسان‌ها را باور کن ابرها را... بادها را... کتاب‌ها را دوست بدار دردِ شاخه‌ی خشکیده را دریاب و دردِ ستاره‌ای را که خاموش می‌شود و درد جانوری مجروح را اما بیش از همه، درد انسان‌ها را دریاب بگذار طبیعتِ غنی شادمانت کند بگذار نور و تاریکی شادیت بخشند بگذار چهارفصل به وجدت آورند اما بیش از همه بگذار انسان‌ها شادمانت کنند! @golchine_sher
حيف است كه از دست رَوَد ماه عبادت ماهِ طلبِ مغفرت و ماهِ سعادت با ماه خدا اُنس گرفتيم شب و روز اشك است نشان ادب و عرض ارادت @golchine_sher
دنبال تو گشتیم به هر گوشه بامی برقع بزنی یا نزنی ماه تمامی @golchine_sher
ماه رویت شد و شادند جماعت اما چشم من خیره به در منتظر دیدن توست هی غم عشق تو را خورده ام ای ماه تمام هرچه کفاره ی سی روزِ شود گردن توست... @golchine_sher
ناخوش شده‌ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار جوانم؟ باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم وقتی که ندارد خبر از درد نهانم؟ تب کرده‌ام اما نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه‌ی جانم بیماری من عامل بیگانه ندارد عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم آخر چه کند با دل من علم پزشکی وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟ لب بسته‌ام از هر چه سوال است و جواب است می‌ترسم اگر باز شود قفل دهانم- این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج امشب بکشد نام تو از زیر زبانم! می‌پرسد و خاموشم و می‌پرسد و خاموش... چیزی که عیان است چه حاجت به بیانم @golchine_sher