بهار می رسد ولی ترانه کم می آورم
برای شعر شور شاعرانه کم می آورم
بهار میرسد ولی اسیر می شوم چرا
نفس میان تنگنای خانه کم می آورم
دوباره سبز میشوی میان دستهای من
تو سبز می شوی و من جوانه کم می آورم
بپبچ دور من بپیچ و از سرم عبور کن
برای قطع کردنت بهانه کم می آورم
به روی شاخه های تازه ی دلم شکوفه کن
پرنده باش اگر چه آشیانه کم می آورم
همیشه دوست دارمت به سینه میفشارمت
ولی برای گریه ی تو شانه کم می آورم
و قول میدهم اگر دوباره عاشقم شوی
برای چشمت عشوه ی زنانه کم می آورم
#معصومه_سادات_اسدیان
#عضوکانال
@golchine_sher
بام خدا را ببین و هشت کبوتر
هشت گل سرخ و هشت نخل تناور
با یکی از هشت گل، بهار میآید
عطر عبایش در اين هواست شناور
رایحهی جنتالرضاست گمانم
دامنهی کوه را گرفته سراسر
فاطمه در بر کشیدهاست پسر را
درّه منور شدهست و دشت، معطر
لالهی خوشبوی از بهار، گذشته
ساعت لبخند توست ای گل پرپر
ای که سرت را گذاشتند شهیدان
در دل آن کوه روی دامن مادر
این نفس آخر تو بود که میگفت
شاه امانم بده در این دَمِ آخر
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
#شهدای_خدمت
#شهید_جمهور
@golchine_sher
تازه گل دادیم اما جملگی پیریم ما
بوته های پنبه ای در دست تقدیریم ما
از جوانی داغ ها دیدیم و غم ها خورده ایم
مثل گوری دسته جمعی چشم و دل سیریم ما
هر که دیده کار ما را داخلش درمانده است
یک به یک زنجیره های قفل و زنجیریم ما
وا کنیم از لب اگر لب گریه ها خواهی شنید
بسته لب خوبیم آری زخم شمشیریم ما
دست ما در دست یار و پای ما درراه دوست
بگذر از ما مردمانی دست و پا گیریم ما
#امیر_سهرابی
@golchine_sher
امید آخر دل های بی قرار حسین
مرا هزار امید است و هر هزار حسین
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام_رضا علیه السلام
از همان بدو تولد تو شدی سلطانم
دست من نیست اگر خیره به این ایوانم
دورم از پنجره فولاد به قول حافظ
من چه کردم که چنین مستحق هجرانم
بده بستانِ قشنگی ست تو لبخند بزن
در قبالش به خدا می گذرم از جانم
هر چه باشم به حریم تو پناه آوردم
لطف زهراست اگر در حرمت مهمانم
می سپارم دل خود را به کبوترهایت
حس خوبی ست که در صحن تو سرگردانم
گوشه ی صحن گوهرشاد نشستم با بغض
روضه ی تشنگیِ جدِ تو را می خوانم
#احسان_نرگسی
@golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیهام را
تا پر کنم از عطر وجودت ریهام را
کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم
افسردگی مطلق هر ثانیهام را
زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی
نظم تن تو ریخت به هم قافیهام را
من مرد عمودی زمین بودم و امروز
از مرحمت عشق ببین زاویهام را
در هندسهی گیج جهان آنچه مهم است
اسم تو سند خورده دل عاریهام را
توجیه من این است دلم مال خودم نیست
با قاعدهی عشق بخوان فرضیهام را
#امید_صباغنو
@golchine_sher
اشک ها خشک نمیشود
مگر بخاطر سنگدلی،
و دل ها سخت نمیشوند
مگر بخاطر گناهان زیاد !"
#امیرالمومنین_علی_ع
@golchine_sher
به خاک پای حضرت سلطان (ع)
فابک_للحسین(ع)
چنان که می برد عطش،ز طفل تشنه تاب را
ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را
نمی رسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او
به کعبه پیش عطر تو،نمی زند گلاب را
دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده
که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را
غنیمتیست بودنت برای سرزمینمان
نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را
بهشت در ورودی حریم تو نشسته است
بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را
چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو
تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را
هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین"
برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را
نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری
که دیده است هر قدم برابرش سراب را
نوشتم آب آه آب،امید میشود عذاب
که ذره ذره آب کرده قامت رباب را
به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست
پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را
و تیرهای حرمله چرا هدر نمیرود؟
بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را
دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها
تحیُّر اینچنین به او رسانده اضطراب را
رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله
و شعر لال میشود،که مجلس شراب را.....
بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی
و مادری که آمده است وا کند طناب را....
#عباس_جواهری_رفیع
#عضوکانال
@golchine_sher
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار بادیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
برهی لعنتیام عاشق گرگی شده است
سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیده به باران زد و رفت...
آه دکتر! لب او «صبر و ثباتم» میداد
بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» میداد
آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است
نفست همدم مردم شده باشد، سخت است
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد
برهام میل به بوسیدن گرگی دارد
دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
#مهتاب_یغما
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند
بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
دستی به سرِ پیرهنِ ما زده است
بر جنگل و دشت و چمنِ ما زده است
صبح آمد و با باد بهاران، خورشید
گرمای تنش را به تنِ ما زده است
#نوروز_رمضانی
@golchine_sher
شرارهی غم عشق آتشافکن است هنوز
بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز
شکایت از تو ندارم ولی بیا و ببین
چه زخمهای عمیقی که بر تن است هنوز
درختیام که بر آن حک شدهست نام کسی
غمت مباد که یاد تو با من است هنوز
اگر تو صخرهای و سنگدل، من آن موجم
که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز
دلم به یاد تو همصحبت رقیبان است
وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز
#فاضل_نظری
@golchine_sher
تقدیم به شهید حسین امیر عبداللهیان؛
آه ای غریب رفتهی دیرآشنا حسین
قدت بلند شد برسی تا کجا حسین
سروی میان بوتهی آتش نشاندهاند
از قامتت چه مانده در آنجا بجا حسین
باید عَلَم به شانه بگیری که بگذری
مانند رودخانهای از درهها حسین
رویت سفید! تا که به روی که بنگری
قدت بلند! تا برسی تا کجا حسین
همراه دوست رفتی از این جاده با شتاب
من کیستم که از تو بپرسم کجا حسین
فریادت ای حسین که در لحظهی فرود
گفتی مرا بگیر در آغوش یا حسین
پیچیده دور گردنههایی که در سکوت
فریاد میکنند تو را همصدا حسین
ای آخرین سفیر شهیدان میان ما
مُهری زدی به تذکرهی کربلا حسین
ای با حسین رفته در آن نینوا خلیل
ای با خلیل آمده در این منا حسین
بر صخرههای درهی صعب العبور نیست
یک جا برای ماندنِ یک جای پا حسین
یک جای پا از آنکه سر از پا نمیشناخت
از ابتدای جاده و تا انتها حسین
این قطعه قطعهی آتش گرفته را
این واژه را که این همه زد دست و پا حسین
بر سینهام نوشتهام آه میکشم
آیینهی شکسته ندارد جلا حسین
آتش که توی باغ نباشد نمیکند
بالای قامت تو قیامت به پا حسین
#امیر_حسین_هدایتی
#شهید_خدمت
@golchine_sher
یک روز مجبوری بفهمی عشق ، بازی نیست
اینکه یکی می افتد از پا ، صحنه سازی نیست
جفتی که عشقت را رگارگ توی خون دارد
حقش تحمل کردن عشق موازی نیست
اینکه یکی تن داده به زخم و نمی میرد
چیزی شبیه ژست های اعتراضی نیست
یعنی جنون سر رفته از صبرش ، که تسلیم است
یعنی ازاین تشریح دائم، هیچ راضی نیست
الکل برای شستشوی زخمها خوب است
درمان زخم دل بغیر از کشف “رازی ” نیست
دارم شبیهت می شوم،سرد و دم دستی
از شعله تا خاکسترش راه درازی نیست
چیزی برای باختن باقی نمی ماند
وقتی وفاداری بجز لفظ مجازی نیست
قانون دیجیتالی تنظیم با بازار
به عدل، این سنگ ترازو هم نیازی نیست
#طاهره_خنیا
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
سعدیا دیگر بنیآدم برادر نیستند
جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند
عضوهای بیشماری را به درد آورده چرخ
عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند
کودک چشمآبی غرب و سیهچشم عرب
در نگاه غربیان با هم برابر نیستند
شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زندهاند
تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند
از نگاه غربیان انگار در مشرقزمین
مادران داغِ کودکدیده مادر نیستند
نزد آنانی که میگریند در سوگ سگان
صحنههای قتل انسان گریهآور نیستند
کاش بیبیسی سوال از باربیسازان کند:
این عروسکها که میسوزند دختر نیستند؟
ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ
گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند
بیمروت! کودکاند اینها نه مردان حماس
خانهاند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند
کودکان هرچند بسیارند در ویرانهها
ساقههای ترد ریحاناند لشکر نیستند
خادمان کعبه سرگرماند در کابارهها؟
یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟
بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟
یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟
پشتهها از کشتهها پیداست، دنیا کور نیست؟
آسمان از ناله پر شد، گوشها کر نیستند؟
تا به کی کودککشی در غزه؟ آیا غربیان
در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟!
#افشین_علا
@golchine_sher
می بینی و می فهمی و انگار نه انگار
انگار نه انگار دلی مانده در آوار
لعنت به زمانی که پریشان تو باشم
یک خاطره از تو بشود بر سرم آوار
زیبایی چشمت همه را همدم من کرد
اشک وغزل و پنجره و ساعت و سیگار
از مرحمت عشق همینقدر بگویم
تنهائی و تنهائی و تنهائی بسیار
در حسرت آغوش تو یک عمر نشستم
سهمم شد از این عشق فقط شانه دیوار
با عالم بی عشق کنار آمده بودم
زیبایی ات انکار مرا برد به اقرار
تنهائی و بی تابی و باران و خیالت
دلتنگی پاییز کمی دست نگه دار
#علی_صفری
@golchine_sher
امان از داستان عشق و فرجام غمآلودش
نمیدانستم این آتش به چشمم میرود دودش
تو را با دیگری میبینم و با گریه میپرسم
از این دیگرنوازیها خدایا چیست مقصودش؟
چه دنیایی که وقتی در دل من خانه میکردی
نمیگفتی که بیرحمانه خواهی ساخت نابودش
درختی از درون پوسیدهام، کی روز ویرانیست؟
چه فرقی میکند، وقتی نباشی، دیر یا زودش؟
جهان را دادم و حسرت خریدم، ای دل غافل!
ضرر در عاشقی کم دیده بودم؟ این هم از سودش
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را
که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را
صلات ظهر هم باشد، شبم آغاز خواهد شد
به محض اینکه می بندی دو چشم خسته ی خود را
شدم چون آینه محو وجود بی مثال تو
بیا در من ببین شخصیت برجسته ی خود را
تمام عمر مثل سایه دنبال خودم بودم
چطور از من جدا کردی منِ وابسته ی خود را ؟
گره روی گره افتاده وا کن اخم هایت را
نکش در هم دو ابروی به هم پیوسته ی خود را
به دنیا ظلم کن اما نه با من که خودی هستم
که چاقو می برد هر چیزی اِلّا دسته ی خود را
#جواد_منفرد
@golchine_sher
امام_رضا علیهالسلام
🔹هوای زیارت🔹
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت
من را به آستان تو دعوت نمیکند
مولا نگو که این پر و بال شکسته را
باران مرهم تو شفاعت نمیکند
دیگر کبوتر دل من آب و دانه را
جز با کبوتران تو قسمت نمیکند
آخر بدون مرحمت چشمهای تو
این خسته را خدا هم اجابت نمیکند
خواندی مرا، وگرنه بدون اشارهات
قلبم چنین هوای زیارت نمیکند
#محبوبه_بزمآرا
@golchine_sher
کسی که دغدغه اش درد و رنج مردم بود
در اوج غصه و غم بر لبش تبسم بود
اگر چه باغ نگاهش تب شقایق داشت
دلش به خرمی خوشه های گندم بود
دلی به وسعت دریا و در خروش، اما
سکوت بود و لبالب پر از تلاطم بود
میان آن همه نامردمی و بد عهدی
تمام روز و شبش در پی تفاهم بود
رئیس دولت و دلسوز آب و خاک وطن
مرید و خادم جدش امام هشتم بود
به جای تکیه زدن بر اَریکه ی قدرت
همیشه و همه جا در میان مردم بود
شراب شهد شهادت به راه خدمت خلق
به سر کشید آنگه که مست ازین خم بود
#ثریا_حاجی_زاده
#عضوکانال
#شهید_جمهور
@golchine_sher