eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه و صبح و دولت نور رسید الطاف سحر دوباره بر ما تابید شب رفت به استراحت و خواب شود روز آمد و شد نوبت کار خورشید @golchine_sher
نمیتوانم ننویسم نوشتن مثل نَفَس است برای زندگی مثل پرواز برای کبوتر مثل هوا برای انسان مثل آب برای ماهی و مثل ... کلمه ها را بردار و در جای خودشان بگذار و به آنها نقش بده یکی فاعل و یکی مفعول و یکی... و آنگاه آفرینش اتفاق می افتد قلم را بردار @golchine_sher
"شامِ آخر" می توانی جواب رد بدهی،پاسخش دیده ی تَرَم باشد ! بعد از این ها فقط؛فقط و فقط ،عاشقی توی دفترم باشد ! با خودم هِی خیال می کردم ،آمدی باز کوچه آبی شد کوچه تان را مرور کردم و بعد،گفتم این بار آخرم باشد ! نامه های تو را که ازحفظم، بین شومینه دود می شد و حیف ! بوسه بر پاکتش زدم آرام، تا ابد منّتش سَرَم باشد ! گرچه از ذهن ، پاک می کُنمت، تو زیادم نمی روی امّا با خیال تو دلخوشم بی تو، تا همین شانس دیگرم باشد ! من که هفت آسمان دنیا را، یک ستاره نداشتم هرگز می کِشم یک ستاره مصنوعی، تا در این شعر اَخترم باشد ! قبل از این که یواش برخیزی، تا برای همیشه ترک کنی قبل از این کاش سیلی ام بزنی،تا که این قصّه باورم باشد ! من مسیح تو می شوم تا با،خاطری خوش ز هم جدا بشویم شاید این خنده ها ی پایانی است، شاید این شامِ آخرم باشد ! @golchine_sher
هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی نکته اینجاست که من رازنگه‌دارترم گرچه آزردی‌ام ای دوست محال است که من چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم می‌گذرم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می‌خندم مگر به شیوه‌ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفس‌های عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره‌ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید @golchine_sher
همان آغاز باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار اول، باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرین‌ام بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطر‌ه‌ی اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم @golchine_sher
اربعین پیاده_روی امام_حسین علیه السلام دل شکسته به شوق عمود راه افتاد و اشک قطره شد و همچو رود راه افتاد نفس نفس ، زد و ذکر حسین بر لبها به سمت مضجع خیر الوجود راه افتاد تمام قافله پر شد ز عطر و بوی حسین و دل به شوق وصال و شهود راه افتاد به لطف نغمه حب الحسین جمعی ما دلیرکه منتظر و خسته بود راه افتاد یکی به موکب شربت یکی به موکب چای به زیر گنبد سرخ و کبود راه افتاد نماز ظهر خواندیم به یادعاشورا چه هق‌هقی که میان سجود راه افتاد پس از نهار که یک روضه بود چاشنی‌اش ((بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد)) برای طوف حرم با دو چشم پر باران زمین تشنه پرش را گشود راه افتاد ((و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب)) و اشک حسرت جامانده زود ... @golchine_sher
چهل روز است چون مِیْ در خروشم لبالب  آتشم  داغم به جوشم چهل روز است دربزمِ عزایت به جز خون از سبوی دل ننوشم اربعین سرور وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بر همه ی عاشقان حضرتش تسلیت باد @golchine_sher
به دستم شاخه‌ی گل می‌دهی یا خار ای دنیا نقاب دوستی از صورتت بردار ای دنیا کسی دیگر سراغ از عشق و شیدایی نمی‌گیرد چه آوردی به روز دلبر و دلدار ای دنیا گرفتی دست ظالم را هزاران بار و با اجبار گرفتی بارها از بی‌گناه اقرار ای دنیا در این بیهودگی هر روز گرد خویش می‌گردی چه سودی می‌بری از این همه تکرار ای دنیا چرا انکار؟! من عمری تو را می‌خواستم اما نمی‌خواهم تو را دیگر، چرا اصرار ای دنیا @golchine_sher
جدال عقل و دل همواره در من ماجرا دارد شبیه سرزمینی که دو تا فرمانروا دارد شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزد یکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد منِ دلمرده و عشق تو ، شاید منطقی باشد گل نیلوفر اغلب در دل مرداب جا دارد تو دلگرمی ولی همپا و همدستی نخواهد داشت کسی که قصد ماندن با من بی دست و پا دارد خودم را صرف فعل ” خواستن ” کردم ولی عمری ست ” توانستن ” برایم معنی نا آشنا دارد زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد @golchine_sher
گم کن مرا و فکر کن اصلا نبوده ام غرقم کن و خيال کن اين من نبوده ام اصلا بگو نديده و نشنيده ای مرا اصلا بگو مجاز به بودن نبوده ام دور سر تو گشته ام و پرت...هيچوقت دلگير از مرام فلاخن نبوده ام نشکن مرا زياد مزاحم نميشوم تا بوده ام وبال به گردن نبوده ام انکار کن مرا و من اقرار ميکنم يک لحظه در تصور اين زن نبوده ام @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️بحث و جدل دختر جوان با استاد ازغدی درباره حجاب و پاسخ جالب ایشان @golchine_sher
بسم الله النور «بیرق» ما راهیان مست دل از دست داده ایم با چای داغ موکب تو گرم باده ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم «در زیر بیرقت همه یک خانواده ایم» یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاهراهِ شهیدان نهاده ایم پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضه ی تو صاف و ساده ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آب های روان با اراده ایم پر می شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده ایم @golchine_sher
برخیز به لب خوانی نور از لب خورشید برخیز بخوانیم دو خط آیه ی  توحید چون ذره  بزن چرخ  که خورشید * مکانیم ای خاک به افلاک  بزن خیمه ی امید تفکیک شو از دانه که دُردانه ی عشقی برچین ز دلت پرده ی بی پرده ی تردید برقی بزن و  غلغله انداز به آفاق باران بزن ای ابر که این مزرعه خشکید ازهمت چشم تو مگر عشق بزاید از خاک عقیمی که چنین یائسه گردید ای صبحِ دل آرام نوایی  بزن از عشق تا مست شود هرکه از این زمزمه نوشید @golchine_sher
از تو پنهان می‌کنم رنگ صدایم را هنوز پیش چشمت می‌کنم گم دست و پایم را هنوز غربتم را با تو قسمت می‌کنم از راه دور می‌پذیری دست‌های بی‌نوایم را هنوز بشنو آواز مرا از سایه‌ها و سنگ‌ها مُردم امّا نیست پایان، ماجرایم را هنوز چیست آیا جُرم انسان جز به دنیا آمدن آن که می‌آرد نمی‌بخشد خطایم را هنوز در زمین جایی ندارم آرزویم مردن است آسمان نشنیده می‌گیرد دعایم را هنوز ‌ @golchine_sher
‌ ‌‌به تازه کردن اندوه من می‌آیند، آه... مسافران که هر از گاه می‌رسند از راه ‌‌ نشسته است به راهت هزار چشمِ سپید تو دل به راه‌ ندادی هزار سال سیاه ‌ نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه ‌ من آه می‌کشم و باز بیشتر شده است مهِ زمین و دم آسمان و هاله‌ی ماه ‌‌ حساب روز و شب و سال و ماه دستم نیست تو خود به یاد بیاور قرار خود را گاه ‌ گمان مبر که دگر بی‌ تو زنده خواهم ماند به عزت و شرف لا اله الا الله... ‌ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگرچه قرعه به نام دلم نیفتاده ست ببین برای شکستن چقدر آماده ست به شهر چشم تو در ازدحام خشم و غرور چه رفته است بر این دل که روستا زاده ست؟ به بی تفاوتی عابران دچار شدم بیا که سکه ی من از رواج افتاده ست چه سرنوشت سیاهی در انتظار من است درخت بودن من کار دست من داده ست بیا بزن به زمین ، بیش از این چه می خواهی دلم برای شکستن هنوز آماده ست @golchine_sher
باران به‌ هم زد شاخه ی خاکستری را باران نمی‌ فهمید چیزِ دیگری را بادی به گندمزار موجی زد، تکان داد از روی گوری یاس‌های پرپری را روی قلمدان حس و حال رفتنت هست وقتی تعارف می‌کنی نیلوفری را از قایقت دستی تکان دادی برایم در چشم‌هایم غرق کردی بندری را بعد از تو تنها بودنم را دوست دارم با گریه می‌ سازم جهان دیگری را یک روز می‌ فهمی غمم درد کمی نیست پس می ‌فرستی آنچه با خود می‌ بری را @golchine_sher
برگرد و برایم گل و پروانه بیاور در ظلمت شب ماه در این خانه بیاور آواره‌ترینم به تو ای ساقیِ هستی! بهرِ دل من یک میِ مستانه بیاور... یک خانه به دوشم که کسی همدم من نیست دلتنگ تواَم شانه‌ی مردانه بیاور... عمریست اسیرم به قفس همچو کبوتر با هر نفسی منتظرم، دانه بیاور... ویران شده‌ای هستم و دل را به تو بستم ای عشق بیا منزل شاهانه بیاور... @golchine_sher
کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست... رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟! قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت: بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست- -اجر تمام روضه هایت اربعین است مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست امسال هم ما را حرم قابل ندانست عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است- حالِ دلی که بیقرار است و هواییست موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟! تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!... @golchine_sher
همسایه های ماه اونایی که روی زمین غریبن اونایی که همسایه‌های ماهن نشون میدن به ما مسیر عشق ُ برای ما ستاره‌های راهن واسه وطن از آبرو گذشتن عمرشونو تو عاشقی گذاشتن دستشون از وفا جدا نمی‌شه غیر دلاوری چیزی نداشتن وقتی توی هجوم پاییز بودن مثل شکوفه، زخم کاری شون بود از پا نیفتادن صنوبرامون دشمن اسیر استواری شون بود زیر شکنجه بالشون شکستُ آخرش از چنگ قفس پریدن رو پرچم سه رنگمون دوباره تصویر آزادگی رو کشیدن اسطوره های مردی و غیرتن قدرشونُ باید همه بدونیم یه دنیا حرفه توی سینه‌هاشون بازم باید قصه‌شون ُ بخونیم @golchine_sher
ناسزا از آشنایانم شنیدم از تو هم از تمام دوستانم دل بریدم از تو هم ناامید از دوستی با خلق رو کردم به تو جز پریشانی ولی خیری ندیدم از تو هم کوه را هم می‌تراشیدم اگر می‌خواستی دست کم اسطوره‌ای می‌آفریدم از تو هم پایمال حرف مردم بودم و زخم‌زبان بار دیگر با دل و جان می‌خریدم از تو هم بعد از این ای مرگ! حرف صبر را کمتر بزن رنج دوری را مگر من کم کشیدم؟ از تو هم @golchine_sher