eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
کی ام من خانه ای از عشق ویرانم؟نمی دانم کویری تشنه لب از قهر بارانم؟ نمی دانم به ظاهر مومنم اما پرم از نامسلمانی چرا آواره بین کفر و ایمانم ؟نمی دانم هدف آرامش دل بود با یاد خدا امّا چرا تسبیح در دست پریشانم؟ نمی دانم دمادم گرم ترتیل کتاب شیطنت بودم چه شد اینگونه رفت از دست قرآنم؟ نمی دانم اگر با اینهمه ظلمی که پر کرده ست دنیا را کماکان خالی ام از غصّه انسانم؟ نمی دانم اگر اسلام آن باشد که حیدر می کند معنا من آیا شیعه ام؟هرگز ، مسلمانم؟نمی دانم منی که نقطه ی آغاز را گم کرده ام بی تو به دستت می رسد این خطّ پایانم؟ نمی دانم فقط می دانم این را جز نگاه مِهر تو یا رب نمی دانم نمی دانم نمی دانم نمی دانم @golchine_sher
اداره کل ایثارگران شهرداری تهران برگزار می‌کند: دومین دوره کنگره سراسری شعر و داستان ایثار و مقاومت "روایت پایداری" موضوعات: _ایثار و مقاومت و شهادت در آینه هشت سال دفاع مقدس _ مقاومت در آینه ایثار مادران شهدا _پاسداشت خانواده شهدا و ایثارگران _پاسداشت و _پاسداشت شهید و شهدای _ مقاومت فلسطین در آینه بخش ویژه: شهید شهید در سه قالب: شعر داستان کوتاه دلنوشته مهلت ارسال اثر: ۱۰ آبان ماه لغایت ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۳ آدرس ارسال اثر: در بله، سروش و ایتا @ASAR_FESTIVAL جوایز: بخش شعر: نفر اول: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۰‌.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش داستان: نفر اول: ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۶.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش دلنوشته: ۳ برگزیده هر کدام ۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان اختتامیه: دی ماه ۱۴۰۳
تا که دستت را به دور گردنم انداختی آتشی در عصمتِ پیراهنم انداختی از ازل تهمت به دوشم ،خورده و ناخورده سیب آنچه کردم یا نکردم ، گردنم انداختی تا در آغوشم کشیدی دود شد پیغمبری گر چه می پنداشتم در گلشنم انداختی من که دامانم از آب هفت دریا تر نشد سیل رسوایی به جان خرمنم انداختی مرد عزلت بودم و آبستن مضمون بکر کودک شهرت چرا در دامنم انداختی؟ @golchine_sher
هر وقت با خیال تو درگیر می‌شوم در مرزهای بسته‌ زمینگیر می‌شوم دستم که می‌رسد به بلندای نام تو سرشار از شکوه اساطیر می‌شوم بر بیستون زندگی‌ام تيشه می‌زنی بر سنگ خاطرات تو تصویر می‌شوم مثل پلنگ زخمی مغرور منزوی از قله‌های عشق سرازیر می‌شوم تا از تو چشم‌زخم زمان دورتر شود اسفند آه سرد تو را تیر می‌شوم هر لحظه از نگاه تو فنجانی از من است‌ در ته‌نشین چشم تو تعبیر می‌شوم عمر ،این قطار کهنه‌ی تکرار می‌رود در ایستگاه فاصله‌ها پیر می‌شوم @golchine_sher
در دایرە‌ی بستە‌ی امیال غریزی دنبال چه می‌گردی و دلخوش به چه چیزی در حسرت دریایی و می‌بینمت ای رود آن روز که چون موج ز دریا بگریزی وقتی که قرار است نجنگیده ببازی دیگر چه نبردی، چه جدالی، چه ستیزی نزدیکی‌ام آموخت که از دیدە‌ی معشوق هرقدر شوی دور همانقدر عزیزی مستی اگر این بود که ما تجربه کردیم بهتر که در این جام تهی زهر بریزی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز_دانش_آموز_مبارک من سال هاست منتظرم تا بخوانی ام با چشم های غرق تماشا بخوانی ام پایان جمله های دلم فعل ساده داشت اما تو خواستی که معما بخوانی ام در واژه نامه های نگاهت غریبه ام وقتی که با حروف الفبا بخوانی ام اصلا مرا ببر به دبستان کودکی شاید میان دفتر انشا بخوانی ام هر شب مرور می کنمت خاطرات من تا در مسیر کوچه فردا بخوانی ام تصمیم دیگری نگرفتم به غیر تو آنقدر من نوشته امت تا بخوانی ام @golchine_sher
هنوز حرف می زنم ، هنوز راه می روم به سمت جای خالی‌ات به اشتباه می روم هنوز هم به عکس تو سلام می کنم ولی بدون هیچ پاسخی دوباره راه می روم هنوز ماجرای ما سر زبان مردم است به هر طرف که می روم ، پر اشک و آه میروم تو نیستی هنوز و من به یاد با تو بودنم به کوچه میروم به این شکنجه‌گاه میروم هنوز هم برای تو پر از دلیل بودنم همین که حرف می زنم ، همین که راه میروم @golchine_sher
می خواستم دومرتبه باور کنم تو را چون قصه های کودکی از بر کنم تو را می خواستم میان هیاهوی زاغ ها مشتاق بال های کبوتر کنم تو را پیغمبر سکوتی و با سحر این سخن می آمدم که یک شبه کافر کنم تو را اما تو یک بغل گل حسرت شدی که من با دست های گم شده پر پر کنم تو را گفتم بیا دوباره شکایت کنم ولی سودی نداشت زخم مکرر کنم تورا پرسیدم از خودم که چرا با گلایه ای مشغول یک بهانه دیگر کنم تو را؟ ای کاش می گذاشتی ای روزگار خوش با روسری آبی خود سر کنم تو را بگذار بگذریم از این قصه هر چه هست اصلا بنا نبود مکدر کنم تو را @golchine_sher