eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
829 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بر وضع ما به چشم حقارت نظر مکن ما را به خاک تیره محبّت نشانده است صفاهانی @golchine_sher
و آتش چنان سوخت بال و پرت را که حتی ندیدیم خاکسترت را به دنبال دفترچه ی خاطراتت دلم گشت هر گوشه ی سنگرت را و پیدا نکردم در آن کنج غربت به جز آخرین صفحه ی دفترت را؛ همان دستمالی که پیچیده بودی در آن مُهر و تسبیح و انگشترت را همان دستمالی که یک روز بستی به آن زخم بازوی همسنگرت را همان دستمالی که پولک نشان شد و پوشید اسرار چشم ترت را سحرگاه رفتن زدی با لطافت به پیشانی ام بوسه ی آخرت را و با غربتی کهنه تنها نهادی مرا، آخرین پاره ی پیکرت را و تا حال می سوزم از یاد روزی که تشییع کردم تن بی سرت را کجا می روی؟ ای مسافر! درنگی ببر با خودت پاره ی دیگرت را محمدکاظم کاظمی @golchine_sher
ايهام و استعاره و تمثيل و نقطه چين آسان ڪه نيست شاعر چشمان او شدن... @golchine_sher
خودخوری یک بخش از صبر است، عاشق می کشد؛ مثل موجی که به صورت می کشد چنگال را @golchine_sher
در قنوتِ رکعت دوم دعا کردم تو را سجده ی آخر رسید و جا نمازم گریه کرد...! @golchine_sher
تمام ترسم از این است که یک شب بخواهی که به خوابم بیایی و من همچنان به یادت بیدار نشسته باشم... سیدعلی صالحی @golchine_sher
گفته‌ بودم شعر بی شعر ،امشب امّا یاد او باز دارد کاغذ و خودکار دستم می‌دهد   @golchine_sher
یا از لهیب مکر حسودان به دور باش یا مثل من بسوز و بساز و صبور باش اهل نظر تواضع بی‌جا نمی‌کنند در چشم اهل کبر سراپا غرور باش بی‌اعتنا به سنگ زدن‌ها در این مسیر همچون قطار در تب‌وتاب عبور باش روشن نمی‌شود به چراغی جهان، ولی یادآور حقیقت پیدای نور باش این خانه جای زندگی جاودانه نیست آماده‌ی شکستن تنگ بلور باش نظری @golchine_sher
بگذار قیامت بکنم چند دقیقه با بغض نگاهت بکنم چند دقیقه یک عمر به پای تو نشستم گله ای نیست بگذار شکایت بکنم چند دقیقه بنشین که شکایت کنم از باعث این عشق با چشم تو صحبت بکنم چند دقیقه  می گفت پدر گریه نباید بکند مرد سخت است رعایت بکنم چند دقیقه  رسم است که خنجر بزند دوست به پشتم بگذار رفاقت بکنم چند دقیقه  صدبار به پای تو بیفتم دم رفتن احساس لیاقت بکنم چند دقیقه وقتی بروی آخر دنیاست برایم بگذار قیامت بکنم چند دقیقه علی صفری @golchine_sher
نام مارا نوشته اند "غلام" ، نام فامیلمان "امام رضا" به دل ماست روح "امام حسین" ، به تن ماست جان "امام‌ رضا" مادرم جای شعر لالایی ، همه شب از کرامتش میگفت پدرم زیر گوش من خوانده ، لابه لای اذان امام رضا کودکی های من کنار تو بود ، بین این صحن ها بزرگ شدم سالها با کبوتران حرم ، خورده ام آب و نان امام رضا کودکی ام چقدر زود گذشت، دل من تنگ شد برای خودم من حسابی عوض شدم اما ، تو همانی همان امام رضا حرم تو همیشه غوغا بود ، آخرین خانه ی امید همه هفتمین قبله گاه زائرها ، هشتمین آسمان امام رضا بین آغوش صحن ها بودند ، زائرانی که گریه میکردند دختری لال ، ناله زد بینِ ، اشک و لکنت زبان امام رضا مادرش بین صحن ها افتاد ، پدرش گریه کرد و داد کشید یا امام رئوف ممنونم ، حضرت مهربان امام رضا پیرمردی که اهل باران بود ، چشمه ای داشت بین چشمانش با نوای کریمخانی خواند ، خادم روضه خوان امام رضا من که روی سیاه آوردم، کوله بار گناه آوردم به تو آقا پناه آوردم ، بده برگ امان امام رضا ایرانی نسب @golchine_sher
خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوری اين صبر كه من می كنم افشردن جان است هوشنگ ابتهاج(سایه) @golchine_sher 
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم فقط شعر گَفتم، هیاهو نکردم @golchine_sher
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ؟ چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.. واژه ها را باید شست... # سهراب سپهری @golchine_sher
دریا صدا که می‌زندم وقتِ کار نیست دیگر مرا به مشغله‌ای اختیار نیست پر می‌کشم به جانبِ هم بغضِ هر شبم آیینه‌ای که هیچ زمانش غبار نیست دریا و من چقدر شبیهیم گر چه باز من سخت بی‌قرارم و او بی‌قرار نیست با او چه خوب می‌شود از حالِ خویش گفت دریا که از اهالیِ این روزگار نیست امشب ولی هوای جنون موج می‌زند دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ای کاش از تو هیچ نمی‌گفتمَش ببین! دریا هم این‌چنین که منم بردبار نیست. بهمنی @golchine_sher
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بَس است... @golchine_sher
هم شرابِ ناب هستی  هم سبو ، هم باده ای من فدای چشم تو میخانه کردی خویش را @golchine_sher
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند « صبح » تو را « ابرهای تار » تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند @golchine_sher
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر @golchine_sher
صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن سلام دختر باران! سلام خواهر ماه! بهشت را به همین سادگی تصرف کن سیدحمیدرضا برقعی @golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها  و لبت منبع الهام غزل پاشی ها با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها علی صفری @golchine_sher
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست هوشنگ ابتهاج(سایه) @golchine_sher
ایکاش مسیح گونه اعجاز کنم او زنده که شد دوباره هی ناز کنم من یک چمدانِ اشک همراهم هست هر جمعه مزار مادرم باز کنم @golchine_sher
بَرایِ مَن که پُرَم از فِراق قِصّه نَگو اگَر کِتاب تو باشی، کِتابخانه مَنَـم! @golchine_sher
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟ کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟ ای قایق توفان‌زده، ای دل! به چه امید گفتی که تو را باز به دریا بسپارم؟ موجم که شنید از لب ساحل دم آخر: برگرد، به غیر از تو کسی نیست کنارم ابرم که بریدم دل از اعماق تهی تا بر شانه‌ات ای کوه کمی سر بگذارم دلتنگم و دلگیر ولی چاره ندارم جز اینکه تو را چون همگان دوست بدارم @golchine_sher
چشمانم گله دارند ازولگردی نگاهت دلی که بامن نباشد عاشق هرچشمی میشود @golchine_sher
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم بهمنی @golchine_sher
کبوترهای گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه! @golchine_sher
من از دنیای بی رحم سکوت و درد می آیم تو فریادی و هرگز این جهانم را نمی فهمی (پرنده شرقی) @golchine_sher
گر رسد بادِ مخالف،گر وَزد بادِ مُراد بادبانِ کشتی ما،«دل به دریا کردن» است...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌ @golchine_sher
شب، محو انتظار تو بودم،دمید صبح گشتم به یاد روی تو، قربان آفتاب @golchine_sher