eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
828 عکس
284 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نفسی زد به تن شیشه و اینگونه نوشت رخصت دیدن تو حسرت این پنجره هاست @golchine_sher
غمخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی بامن به جمع مردم تنها خوش آمدی بین جماعتی که مرا سنگ می زنند می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست ای من ! به آخرین شب دنیا خوش آمدی... پایان ماجرای دل و عشق روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمر دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی @golchine_sher
گفته بودم اشک‌ هایم را، غزل سازم ولی؛ شعر هم از بختِ‌ من، آش دهن‌سوزی نبود @golchine_sher
قفس کردند رویاهایمان را تادستهایم نرسد به آرزوهایی که برایمان شیرین تراز نقل ونبات است چه بی رحمانه گرفتند طعم آزادی را ازلب دلهایمان @golchine_sher
با دستِ مهربانِ تو در باز می‌شود شب با دو چشم مشکی‌ ات آغاز می‌شود چون کودکی که تازه زبان باز کرده است لب باز می‌کنی و دلم باز می‌شود ابراز عشق را به سخن احتیاج نیست عشق است آنچه بی‌ سخن ابراز می‌شود شانه به زلف پُر شِکَنَت چنگ می‌زند آیینه نیز لب‌ به‌ لب آواز می‌شود بالاتر از سیاهیِ چشمِ خودت که نیست هر رنگْ سایه‌ای بزنی ناز می‌شود پنهان نگاه می‌کنم و اشک‌های من هر قطره سیلِ خانه‌برانداز می‌شود @golchine_sher
نباید گفت در پرورنده‌ی آدم گناهی نیست که در دیوان عالم "بی‌گناهی" کم گناهی نیست خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما خوشا آن‌ها که در دل‌هایشان جز غم گناهی نیست به‌غیر از این‌که "حتما حکمتی دارد" چه‌باید گفت؟ که در پرونده‌ی خود هرچه می‌گردم گناهی نیست خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن که ثابت می‌کند بر عهده‌ی مریم گناهی نیست من از غفران او یک‌لحظه هم غافل نخواهم شد که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست. @golchine_sher
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را من آن طفل پریشانم که در بازار تنهایی چنان سرگرم شد ، گم کرده حتی مادر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را @ahmadiraninasab @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم کانال گلچین شعر! سپاس از همراهی شما دوستان عزیز! امیدواریم توانسته باشیم با اشعارمان، لحظات نابی را برای شما رقم بزنیم! به استحضار می رساند، گلچین شعر در نظر دارد با معرفی شاعران گرامی عضو کانال، طرحی نو ارائه دهد و به تبلیغ این عزیزان و آثار هنری شان بپردازد؛ از این رو، خواهشمندیم دوستان شاعری که تمایل دارند، عکس مناسب از خود، نام آثار چاپی و بیوگرافی خود، اعم از سن، تحصیلات، محل تولد و زندگی و هم چنین، موفقیت هایی که تا به امروز در حوزه ی شعر حاصل شده، در چند سطر به ما ارائه دهند. حداکثر تا دهم همین ماه تحویل دهید متشکریم از حضور گرم شما در کانال گلچین شعر💐💐💐💐 @golchine_sher
هم مــزه ی آفتاب دارد خــورشید هم لذت ِقرص خواب دارد خورشید در عشق ،خدا چه دست و دل بازش کرد هر لحظه طلای ناب دارد خورشید @golchine_sher
من آن کوهم که عشق تو چنین آتشفشانم کرد @golchine_sher
نزدیک بهار است اما دل من در خواب زمستانی مانده است تارتار موهایم پریشانند...خدایا! یاری ندارم که دستی کشد در آنها لاله های باغ دلم خشک است آخر کسی نیست آنها را آبیاری کند کاش میشد وقتی که آمدم خانه کفش هایت پشت در بود...... @golchine_sher
خُشکانده ام اسم تو را ، عمریست لای دفترم اما همیشه تازه ای ، در سرسرای باورم اسم تو را بو می کشم از لای دفتر ، باز هم مانندِ هرشب با غمِ رویایِ تو همبسترم دیگر نگو کانون غمهای جهانت نیستم شمسی ترین منظومه می چرخد ببین دور سرم! تا کی تمامِ طولِ شب باید ستاره بشمرم؟ تا خواب را مهمان کنم در سرخیِ چشمِ تَرَم با اتفاق تازه ای افتاده ای در من ،مگر زیبا و زیبا تر شود تصویر شعر دیگرم بانوی آب و آینه ، تنها دلیلِ شعر من ! حالم گرفته ،با خودم در فکرِ سیم آخرم در عشق باید از خودت تا بی نهایت بگذری ازخود گذشتم خوب من، از تو چگونه بگذرم؟ @golchine_sher
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست @golchine_sher
دختر که باشی معدن عشق خدایی در راه زهرایی(س) و زینب(س) با صفایی دختر که باشی قلب تو آیینه نور هر کس که بدخواه تو باشد چشم او کور دختر که باشی قدر دان والدینی هم عاشق زهرای اطهر(س) هم حسینی(ع) دختر که باشی بهر مادر بوستانی آری نگینی در میان دوستانی دختر که باشی می‌شود بابا فدایت او می خرد هر چیز خوبی را برایت دختر که باشی از فرشته برتری تو چون با خدایی از همه آری سری تو دختر بدان قدر خودت را گوهری تو با این حجابت هم سری هم سروری تو @golchine_sher
با من بمان...کنارِ تو کاری کنم عزیز, از سیب چیدن پدرم اشتباه تر!!! @golchine_sher
تو فقط بنشین که یکدم با تماشا کردنت مو به مو ابرو به ابرو شعر میسازم تورا @golchine_sher
عشق رازی‌ست که تنها به خدا باید گفت چه سخن‌ها که خدا با من تنها دارد @golchine_sher
‌از سختیِ قیامت، ما را چه باک باشد بی‌تو گذشت ما را، هر دم هزار ساعت @golchine_sher
به دنبال تو می گردم در این دنیای حیرانم ببین هر لحظه حیران و پریشانم پریشانم صبوری کرده ای با من، صبوری کرده ای با من همیشه با وجود معصیت های فراوانم خطا کردم خطا کردم، تو می دانی و می دانم ولی من هرچه هستم میزبان هستی و مهمانم "تُعِزُّ مَن تَشا" یا رب، "تُذِلُّ مَن تشا" یا رب تو را بر قله ها یا از میان چاه می خوانم وضوی اشک های من میانبر می زند تا تو زمانی که سرِ بیراهه های رو به پایانم بدون وقتِ قبلی می توانم حرف هایم را بگویم با تو هرگز پشت درگاهت نمی مانم جهنم یا بهشت تو چه فرقی می کند وقتی عذاب و نعمت از سوی تو باشد قدر می دانم @golchine_sher
نگاهم محکوم شد به حبس  ابد عشق تو اما نمی دانند که برایم شیرین ترین آرزوست حتی اگر مرا بیاویزند به دار نگاهت @golchine_sher
آشفته‌دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آن‌را که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی‌تاب نباشد چشمان تو در آینه‌ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن؟! کز غم چُنان شوی که نبینی به خواب، خواب @golchine_sher
پیش چشمم تا ابد چشمان تو... ماند تا یادم بماند عشق چیست @golchine_sher
ای کاش های بعید کاش دستم را می گرفتی از پلکان آسمان بالا می رفتیم به ازل زمین و زمان می رسیدیم آنجا که در دل آدمیت گل اقاقیا می روید کاش روی نبض ات عطر یاس می ریختم تا دنیا بوی نرگس بگیرد می دانی پای فلسفه ام می لنگد @golchine_sher
با دو آهوی دو چشمت دل ما ویران شد خوش بنا کرده تو را خالق زیبایی‌ها @golchine_sher
ﺭﻭﺯِ ﺍﻭﻝ به من ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﻌﻠﻢ " ﺁ " ﺭﺍ ﺧﻮﻥِ ﺩﻝ ﺧﻮﺭﺩ ﺑَﺴﯽ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ "ﺑﺎ" ﺭﺍ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩ ﺑُﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﮓِ ﻧﻘﺎﺷﯽ ،ﻣﻦ ﺭﻧﮓ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺁﺑﯽ ﺑِﮑﺸﻢ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼِ ﺩَﻡِ ﺩﺳﺖ ﺗﺎ مراعات کنم ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﻼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺩﻫﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪگی ام  ﮐﺴﺮ ﮐﻨﻢ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺟﻬﻞ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ :ﺭﻭﺑﺎﻩ ﭘﻨﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻫﻦِ ﺯﺍﻍ ﺭﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﺣﻘﻪ ی ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ گفت " ﺁ " ﺑﺮ ﺳﺮِ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﮐﻼﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻼﻩِ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ که: ﺑﺎﺑﺎ ﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﺲ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﻥِ ﺩﻝِ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ؟ ﺩﺭﺱِ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑُﺮد ﮐﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﮐﻨﺪ "ﺩﺍﺭﺍ" ﺭﺍ ﺷﻮﻫﺮِ ﺳﺎﺭﺍ ﺷﯿﺎﺩ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻡِ ﺳﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽِ "ﺳﺎﺭﺍ" ﺭﺍ ﺑﻮﯼِ ﻣﺮﮒ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮐﺒﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺩﺵ ﻧﺮﺳﯿﺪ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﮐﻨﺪ ﮐﺒﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻋﻮﺽِ ﺭﻭﺑﻪ ﻭ ﺯﺍﻍ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺯﯾﺮﮐﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﺍ کاش ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﺮِ ﺑﺎﺯﯼ ﻗﺎﯾﻢ باﺷﮏ ایست میداد بد و زشتِ همه دنیا را ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻟﻔﺒﺎﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﺎ ﻏﻠﻂ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ" ﺍﻟﻒ" ﺗﺎ  "ﯾﺎ" ﺭﺍ... @golchine_sher
بُعد‌منزل‌نیست‌اما در حرم‌حالم خوش است گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور! @golchine_sher
چقدر حس قشنگیست دیدن حرَمت بیان نمودن فضل و شنیدن کرَمت هوای صحن شما را عمیق بوییدن و لمس پنجره های ضریح محترَمت @golchine_sher
به دست لطف تو روزی کم فراوان است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دو دست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو تو مشرفی به غم کربلا، تو روضه بخوان تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب چرا که رنگ خزان شد بهار یابن‌شبیب به هوش باش که "ان کنت باکیا لشیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب دعاکن این شب غم‌دیده را سحر برسد زمان غیبت مهدی ما به سر برسد @golchine_sher
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher