ای که دنیای مرا رنگ جهنم کردی
حاضرم زندگی ام را بدهم برگردی
همچنان در دل من جای خودت را داری
گر چه با شعله ی عشقِ دل زارم سردی
تو که رفتی ، فقط این بین ، خدا میداند
چه بلایی سر تنهایی من آوردی
به هم آوا شدنِ گریه و باران سوگند
که جگر سوز تر از عشق ندیدم دردی
شعرم از چشم تو بد باخت ولی انصاف است؟
من دل سوخته با عشق ، تو با نامردی؟
#پوریا_شهبازی
@golchine_sher
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
اظهارِ عشــق را به زبان احتیاج نیست
چندان که شد نِگه به نِگه آشنا بس است...
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
زیر باران بنشینیم که باران خوب است
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تو بیخوابی و بیتابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوال پریشان خوب است
رو به رویم بنشین و غزلی تازه بخوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
موی خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
شب خوبی است ، بگو حال زیارت داری ؟
مستی جاده ی گیلان به خراسان خوب است
نم نم نیمه شب و نغمه ی عبدالباسط
زندگی با تو ، کنار تو ، به قرآن خوب است
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
ناز پروردهای و درد نمیدانی چیست
گریهی ممتد یک مرد نمیدانی چیست
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
کو رفیق راز داری؟ کو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
غنچهای در باغ پرپر شد ولی کو غیرتی؟
گریه میکردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بسکه دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بیا و چشم مرا آشنای باران کن
اسیر کفر کویرم، مرا مسلمان کن
از این سکوت که آوار شانه های من است
پناه بر تو ! مرا در صدات پنهان کن
همیشه ی غزلم ! شب نشین چشم توام
مرا به جرعه ای از آفتاب مهمان کن
مرا در این شب برفی ، گر آفتابی نیست
بیا و دلخوش یک آفتابگردان کن
از این شکسته ترم خواست؟ این تو و این سنگ
بیا هر آنچه دلت خواست با دلم آن کن
#علیرضا_دهرویه
#عضوکانال
@golchine_sher
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبلِ شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود سازِ غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
ما به داغ عشقبازیها نِشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
#شهریار
@golchine_sher
کوه با نخستین
سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد -
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
#احمدشاملو
@golchine_sher
کاش اینجا بودی،همین کنارِ خودم.
و من یادم میرفت
که خستهام،خرابم،ویرانم...
#سید_علی_صالحی
@golchine_sher
مهر در چهره ی مثل پری اش بسیار است
ماه منظومه ی من مشتری اش بسیار است
گل مریم که به هر شهر قدم بگذارد
صحبت از عطر خوش روسری اش بسیار است
گاه گاهی که دل ماه شبم میگیرد
اشک در دامن نیلوفری اش بسیار است
می کشد سرمه به چشمان سیاهش از غم
چشم آغشته به غم دلبری اش بسیار است
بی جهت نیست که سِحر از لب او می ریزد
شعر می داند و افسونگری اش بسیار است
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
در پیش قدت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
@golchine_sher
گیسوانت زیر باران، عطــر گندمزار... فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فکرش را بکن!
#غلامرضا_سلیمانی
@golchine_sher
تیرِ مژگان، جعدِ گیسو، خالِ هندو، لعلِ لب
جنگِ ترکیبی به راه انداخته دلدارِ من
#آمنهآلاسحاق #مهرآفرین
#عضوکانال
@golchine_sher
شبی را
سکوتی را
ریزش یک قطره اشکی را
برایت آرزو دارم…!
که شاید یاد من باشی
#لیلا_مقربی
@golchine_sher
چون بشکنم عکس تو در هر تکهام پیداست
باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن!
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست های خویش و دامان توام آمد به یاد
#سهیل_محمودی
@golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟
بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟
ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی
پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟
ماه نورانی شب های سیاه عمر من !
ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟
باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟
#رضا_نیکوکار
#امام_رضا
@golchine_sher
ایکاش رسیده بود مهمانی من
گفتم همه درد و رنجت ارزانی من
سخت است که باورم شود رفتن تو
ای همدم روزهای بارانی من
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
صبح است و بخیر بودنش
فقط بستگی به این دارد
که تو یک لیوان چای بریزی
و لبخند بزنی که
به همین سادگی با دست خالی
عشق را در آغوش بگیریم
#امیرمسعود_ضرابی
@golchine_sher
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن
با تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن
مثل برگ گل سرخ و لب خورشید بهار
سیر از طعم خوش بوسه دیدار شدن
حُسن آن نیست که آن کودک کنعانی داشت
حُسن را چشم تو بایست خریدار شدن
تو اگر باغچه را نیم نگاهی بکنی
گل بابونه ندارد غم بی بار شدن…
#کریم_سهرابی
@golchine_sher
ملامت میکنندم دوستان در عشق و حق دارند
تو بیزار از منی، اما مگر من دست بردارم؟
#فاضل_نظری
@golchine_sher
چون پرسم از پناهی،
پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت،
از هر جواب خوشتر
#حسین_منزوی
@golchine_sher
ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن
بر جادههای بیسرانجام ِ رسیدن
کی میشود روشن به رویت چشم من، کی؟
وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن
او پختهی راه است و من خام ِ رسیدن
بر خامیام نام ِ تمامی میگذارم
بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن
هرچه دویدم جاده از من پیشتر بود
پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن
از آن کبوترهای بیپروا که رفتند
یک مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
ای کالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگام ِ رسیدن
#قیصر_امینپور
@golchine_sher
بزن باران که وقت راستی معیار خواهی شد
الف قدی که از اندوه ما سرشار خواهی شد
بزن باران بزن، امشب عصای دست ما هستی
عصا هستی، ولی با حق نباشی مار خواهی شد
بگو از قهرمانان در فرود خط به خط خویش
وگرنه جای لبها، صاحب منقار خواهی شد
لباس سبز سربازی به تن کن ای درخت، امشب
وگرنه صبح در میدان حسرت دار خواهی شد
شب از لالایی اره به دستان، خواب اگر رفتی
سحر ماهیتت هیزم که شد، بیدار خواهی شد
به رستم گفتم از «خان»بازیات برگرد، با این کار
اگر در این میان «سالار» نه، «سردار» خواهی شد
و میدانستی ای ققنوس! وقت اوج پرواز است
به خود گفتی که توی شعله معنادار خواهی شد!
چه تابوتی است این تابوت! نه، تخت سلیمانی است
برای پر زدن، تا نسلها معیار خواهی شد!
تو رستم نیستی، سهراب هم... –طوری که میگویند–
ولی در قالب اسطورهها تکرار خواهی شد!
#علیرضا_دهرویه
#عضو_کانال
#حاج_قاسم_سلیمانی
@golchine_sher
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه ای
دل بسته بودم.
#احمد_شاملو
@golchine_sher
مرا با چشمانت عاشق نشو،
چه بسا از من زیباتری بیابی؛
مرا با قلبت عاشق شو
که قلب ها هرگز مشابه هم نیستند...
#نزار_قبانی
@golchine_sher