eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
750 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق اگر پنجره‌ای باز نمی کرد به دوست  مرگ را این همه ناچیز نمی‌دانستم @golchine_sher
از برکت قدوم تو قم باصفا شده‌ست آب و هوا و خاک درت، پربها شده ست از برکت حضور شما آل عاشقی هر شوره‌زار بستر شور و نوا شده ست از خاطرات قم نشود پاک لحظه‌ای روزی که با نگاه تَرَت آشنا شده‌ست معصومه‌ای؛ رواق تو نور است و آینه هر تیره‌روی در حَرَمت روشنا شده‌ست قلب شکسته را به دَمی بند می‌زنی صد قفل بسته هم به دُمی از تو وا شده‌ست مهر تو دست داد به هر جان مستمند بی کِبر و بی ریا، حرم کِبریا شده‌ست صحن عتیق و صحن جدیدت پر از مَلَک ایوانت از حضور معطر، طلا شده‌ست جوشید چشمه از دل سنگی امیدوار نذری که کرد اسم تو بود و روا شده‌ست دور حرم که حوزه‌ی علمیه بی‌شمار... در ما هزار حوزه‌ی عشقت به پا شده‌ست اذن زیارتت چه مبارک رسید و دل  در صحن باشکوه تو مرغی رها شده‌ست ای ماهتاب! خواهر خورشید! یک نظر حالا که خاطرم  به رضایت، رضا شده‌ست @golchine_sher
تو مرا شکستی ومن از میان شکسته های دلم دوباره بر میخیزم و چون ققنوس خاکستر نشین ، خود را به شراره های آتش می آویزم و بقول احمد شاملو :که از شکسته های خود گلدان می ساخت و خود ش را می کاشت من خاکستر خویش را با ذرات عشق در فضای نفس های تو می پراکنم تا به تعبیر سپهری در تو و فضای تو نفس بکشم شکسته هایم از خمیر آتش و دود با چسب امید برای یکی بودن ساز دوباره شدن را می نوازم و آنگاه تو منی و من تو ام بدون من و تو ماییم همین. @golchine_sher
قم زنده شد از کرامت معصومه (س) عالِم شده از عبادت معصومه (س) ای شیعه به خود بناز چون بر تو بهشت واجب شده از شفاعت معصومه (س) @golchine_sher
اصرار نکن... ما شدنِ ما شدنی نیست تردید نکن... این گره ها وا شدنی نیست این مثنوی حسرت و بغض و غم و آهم در دفتر اشعار دلت جا شدنی نیست صد ابر اگر تا ابد الدّهر ببارند این برکه ی قحطی زده دریا شدنی نیست در فرش غزل نقش تو را بافته ام تا این فاصله را پر کنم... اما شدنی نیست کم وعده بده... موعد انگور گذشته است این غوره ی هجر است که حلوا شدنی نیست دلبسته ی مویی شده ام... سرنخ این عشق در خرمن گیسوی تو پیدا شدنی نیست من دور تو می گردم و می گردم و این دور هر چند محال است... ولی ناشدنی نیست @golchine_sher
عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار کـــه این دیوانه تنهـــا تکیه گاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ @golchine_sher
طبیبانم چه می دانند دردم دردِ تنهایی ست تو نبضم را بگیری بی گمان آرام می گیرم... @golchine_sher
دنیا می رقصد و کِل می کشد ازدیدن لبخند دختری که شیرین می کند دنیای مادرش را @golchine_sher
با نـام و نشـان قهرمانـی برگشت محبـوب وطن شد آسمانـی برگشت در خوابِ خوشِ همیشه بودیم که او با نـام «شهیـد مرزبانـی» برگشت @golchine_sher
خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد قدح به یاد تو کج کرده‌ام؛ بیا که نریزد @golchine_sher
با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو! درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شوداما به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو   گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو   باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو... شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت: شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو   شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو   این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است زادگاه من و مزار من است، مرگ یک روز بی گمان @golchine_sher
قصه‌ای بگو پر از طلوع ترانه‌ای بخوان پر از پرواز می‌خواهم صبحمان با عشق بخیر شود @golchine_sher
یکی بیاید به دنیا بفهماند زنگ ساعت‌ها جای صبح بخیر با صدای یار را پُر نمی‌کند که نمی‌کند @golchine_sher
مرا درگیر خود کردی، نداری هیچ مانندی بهاری میشوم وقتی به مویت گیره میبندی هم اینکه روسری سر میکنی خورشید میتابد چه دلبر میشوی وقتی که در آیینه میخندی شبیه قرص ِماه از بوسه هایت خواب میگیرم دلم را میبری ای آفتاب ِجان به ترفندی! به قدری دخترم، شیرین زبانی کرده ای با من! که تلخی میکند بی قندِ لبهای تو هر قندی! به وقت ِخردسالی چون عروسک های دلبند و چو خانم میشوی محکم تر ازکوه دماوندی همه گل‌های عالم نامشان را از تو میگیرند تو از گل بهتری،زیباترین شعر خداوندی! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی‌حوصله، پر بهانه بر می‌گردد شب‌ها که به آشیانه بر می‌گردد تنهاتر و زخم‌خورده‌تر از هر روز تنهایی من به خانه بر می‌گردد @golchine_sher
در صحن‌و‌سرای حضرت معصومه دیدیم سخای حضرت معصومه شــد کاسهٔ حـاجـاتِ تـمـام مردم لـبـریـزِ عـطـای حضرت معصومه! ☆☆☆ از خـیـرِ کـثـیـرِ حضرت معصومه؛ دنیاست فقیرِ حضرت معصومه! در بین امام‌زاده‌ها هرگز نیست در لطف، نظیر حضرت معصومه! ☆☆☆ دردانهٔ عشق، حضرت معصومه! فرزانهٔ عشق، حضرت معصومه! دنــبـال بـــرادرش به ایـــران آمـد پروانهٔ عشق، حضرت معصومه! ☆☆☆ این زائرِ زشتِ حضرت معصومه آمد به کنشتِ حضرت معصومه ای کاش بمانیم همیشه ساکن در صحن بهشتِ حضرت معصومه ☆☆☆ ای کوثر عشق، حضرت معصومه! پیغمبر عشق، حضرت معصومه! با لطف تو امروز نوشتیم همه در دفتر عشق، حضرت معصومه! ☆☆☆ @golchine_sher
امکان ندارد رود سمت چشمه برگردد وقتی‌که فکرش دیدن آغوش دریا شد @golchine_sher
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را @golchine_sher
در اوج کمال حضرت معصومه(س) چون چشمه زلال حضرت معصومه(س) تا هست نگاه مهر تو نگیرد هرگز دل رنگ ملال حضرت معصومه(س) @golchine_sher
اما هر جا بروی در محاصره ی عشق منی در محاصره ی دوست داشتن من به من برمی گردی در پولک برف در شکوفه های درخت گیلاس ________________________________ تو فراموش شدنی نیستی از این جهت که تو را یک شاعر دوست دارد‌. @golchine_sher
ابرهای تیره آمد سایه بر میدان گرفت غرشی کرد آسمان و ناگهان طوفان گرفت دیدمش.. احساس کردم قلبم از جا کنده شد دیدمش.. آن خاطرات مرده در من جان گرفت عطرش از آن سوی میدان هم به این سو می رسید سست شد عقل من و باز از دلم فرمان گرفت یادم آمد روزهایی را که هر ناممکنی در جهان من به عشقش معنی امکان گرفت بارها از دست او شد خیس چشمانم ولی بر سر او دست هایم چتر در باران گرفت حال می دیدم که او را سخت می خواهم هنوز گرچه از من هرچه را می خواستم، آسان گرفت آمدم سمتش روم با شوق اما ناگهان برق یک حلقه در انگشتش مرا یک آن گرفت زیر باران یک نفر آمد برایش چتر را..‌. زیر باران رد شدند و ماجرا پایان گرفت. @golchine_sher
کنار تـو هر لحظه گویم به خویش که خوشبختیِ بی‌کران با من است @golchine_sher
گوش کن با لب خــــــاموش سخــــــن می گویم پاسخــــــم گو به نگاهـــی که زبان من و توست @golchine_sher
غیر من در دل تو هیچ کسی خاص نشد هیچ کس چون تو به من این همه حساس نشد تو همان درس که هر ترم به من می افتاد هر چه من خواستمش پاس کنم.. پاس نشد تو صلیبی که مرا هر چه به آن کوبیدند.. زخم های تن من در تنش احساس نشد مثل یک گندم آفت زده ، که می خشکید.. خواستم گردن من را بزند داس.. نشد سالها باغ لبانم به تو خوش بود.. اما عاقبت حاصل لبخند تو گیلاس نشد.. آه ای سنگ که مهرت به دل من افتاد.. هیچ کس در دل من بعد تو الماس نشد @golchine_sher