قهری به چشم اوست ، مرا سرد می کند...
گلهای خنده بر لبِ من ، زرد میکند...
عاشق؛ منم که وجودم ، همه غم است ...
یعنی ؛ کسی که خاطرِ او درد می کند!...
#جلیل_مُنور
#عضو_کانال
@golchine_sher
زمین خلاصه ای از چشم آسمانی توست
غزل برآمده از بازی زبانی توست
نه اندونزی و ژاپن نه بم نه هائیتی
تکان دهنده ترین صحنه ، شعرخوانی توست
کمی نخند ! کمی دور شو ! کمی بد باش !
که هر چه می کشم از دست مهربانی توست
هرآنچه را بفروشم نمی رسد وســعــم
به خنده ی تو که سوغات دامغانی توست
بلوغ زود رســم عــلـــت کهولت نیست
اگر که پیر شدم مشکل از جوانی ِ تـوست
دو سال می گذرد من هنوز سربازم
وظیفه ی شب و روزم ندیده بانی توست
#یاسر_قنبرلو
@golchine_sher
تو از کی عاشقی؟
این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریهام فهمید
مدتهاست، مدتهاست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
دیگر بهار در سبد روزگار نیست
دیگر «قرار» نیست، نه ! دیگر قرار نیست
شادم که زود میگذرد شادیام، ولی
غم میخورم که هیچ غمی ماندگار نیست
از یاد رفت غرش شیران بیقرار
آهوی چشمهای تو در بیشه زار نیست
بگذار در غبار فراموشمان کنند !
این سینه را تحمل سنگ مزار نیست
اقرار عشق راه به انکار میبرد
این کفر جز عبادت پروردگار نیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دستِ بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد
#حافظ
@golchine_sher
نانت نبود ؟ آبت نبود اي مرد...؟
ول كن جهان را، قهوه ات يخ كرد
#عليرضا_آذر
@golchine_sher
بیست و یک سال مثل برق گذشت
بیست و یک سال از نیامدنت
کوچه مشتاق گام هایت ماند
خانه چشم انتظار در زدنت
مثل این که همین پریشب بود
آمدی با پسر عموهایت
خنده هایت درست یادم هست
بس که آشفته بود موهایت
رو به من رو به دوربین با شوق
ایستادید سر به زیر و نجیب
آخرین عکس یادگاری تان
بین این قاب ها چقدر غریب ....
هیچ عکاس عاقلی جز من
دل به این عکس ها نمی بندد
تازه آن هم به عکس ساده ی تو
که سیاه و سفید می خندد
دورتا دور این مغازه پُراست
از هزاران هزار عکس جدید
تو کجایی کجا نمی دانم
آه ای خنده ی سیاه و سفید
تو از این قاب ها رها شده ای
دوستانت اسیرتر شده اند
تو جوان مانده ای رفیقانت
بیست و یک سال پیرتر شده اند
صبح شنبه چه صبح تلخی بود
از خودم پاک ناامید شدم
قاب عکس تو بر زمین افتاد
به همین سادگی شهید شدم
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
در شهر به غیر از تو دل آگاهی نیست
جز مشهد تو مأمن دلخواهی نیست
از پنجره فولاد تو ای شمسِ شموس
تا مرز اجابت دعا راهی نیست
ـــــــ ـــــــ
نقاره که زد غبارِ آهم را شست
از دل غم و رنج دیرگاهم را شست
وقتی که خدا را به تو دادم سوگند
باران زد و دفتر گناهم را شست
ـــــــ ـــــــ
درچشم دلم نور خدائید،شما
پیوسته امید من شمائید،شما
عمری به زیارت آمدم تا مولا
یک بار به دیدنم بیائید،شما
ـــــــــ ـــــــــ
آرامش جان در حرمت نیست که هست
این شهر بهشت از قدمت نیست که هست
غیر از من دل شکسته یک دنیا چشم
محتاج نگاه و کرمت نیست که هست
#محمدـصادق_بخشی
#عضوکانال
@golchine_sher
ابرها باران به باران با تو بیعت می کنند
گریه گریه بی قراران با تو بیعت می کنند
گل به گل لبیک گو در جامه ی احرام برف
باغ و صحرا نوبهاران با تو بیعت می کنند
می رسند از چشمه ساران شوق دریا در بغل
اشکباران آبشاران با تو بیعت می کنند
در فلک خورشید و ماه آیینه دار خالق اند
روز و شب آیینه داران با تو بیعت می کنند
کعبه خواهد دید روزی را که در پیرامونش
بعد جبرائیل یاران با تو بیعت می کنند
تشنه ی دیدار را کی مست رویت می کنی؟
در نقابی و خماران با تو بیعت می کنند
دل پریشان تر ز دریا سخت پیمان تر ز کوه
اینچنین چشم انتظاران با تو بیعت می کنند
#سهیلا_ابراهیم_زاده
#عضوکانال
#شعر_مهدوی
@golchine_sher
با بدان کم نشین که صحبت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتابی بدین بزرگی را
لکه ای ابر ناپدید کند!
#سنایی
@golchine_sher
دیگر کسی زدرد شکایت نمی کند
از باد هرزه گرد شکایت نمی کند
بعد از فروغ حنجره ای وا نمی شود
زآغاز فصل سرد شکایت نمی کند
حتی درخت سبز همه سالیان دور
ازبرگ های زرد شکایت نمی کند
مردی که اعتراض رسای زمانه بود
حالا که مانده فرد شکایت نمی کند
بگذار تابه درد خودش سوزد ای رفیق
دور و برش نگرد شکایت نمی کند
من هم دگر شکایتی ازتو نمی کنم
ازدست درد، مرد شکایت نمی کند
#قاسم_حسینی
#عضوکانال
@golchine_sher
صبح آمده و ترانهخوان شد بلبل
"با غنچهی تازه همزبان شد بلبل"
تا غنچهٔ گل شکُفت در اول صبح
انگار که صد سال جوان شد بلبل
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
نه سراغی نه سلامی خبری می خواهم
قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم
خواب وبیدارشب و روز بدنبال من است
جز مگر یاد تو یار سفری می خواهم؟
درخودم هرچه فرورفتم وماندم کافیست
رو به بیرون زدن ازخویش،دری میخواهم
بعد عمری که قفس وا شد و آزاد شدم
تازه برگشتم و دیدم که پری می خواهم
سر به راهم تو مرا سر به هوا میخواهی
پس نه راهی نه هوایی نه سری میخواهم
چشم در شوق توبیدارتری می طلبم
دل در دام تو افتاده تری می خواهم
در زمین ریشه گرفتم که سر افراز شوم
بی توخشکیدم ولطف تبری می خواهم
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
این زخم را باز می گذارم
تا بیایی
و به بوسه ای ببندیَش؛
نمکین
کاش می دانستی
در نبودنت
چه نمکها که نپاشیده اند
بر این زخم چرکین
تا خوب شود!
خوب شد که می آیی
خوب شد
#حسین_عطاالهی
#عضوکانال
@golchine_sher
کدام شیشه ی همسایه را شکسته کمانم؟
که مثل کودکی ام رفته اید زیر زبانم
دوباره آمده ام بعد بیست و پنج زمستان
که گرد غربت این خانه را کمی بتکانم
دوباره آمده ام دست بردلم نگذارید...
شکستنی است ،مکوبید مشت بر چمدانم
هنوز کفر مرا در می آورید و همینید
شما فرشته بمانید من هنوز همانم
نشسته ام به تماشا صدای شیشه به گوشم
که می زنند از این ضرب باد،زخمه به جانم
به کوچه ،زمزمه های غریب دستفروشی ست:
بهار آمد و دستم نمی رسد به دهانم
نشسته ام برسد باز ،بوی چادر گلدار
به مادرم مگر این شعر تازه را برسانم
منم شکسته سراسیمه قلکی که ندارم
تو نیستی ودراین شهر،تخته است دکانم
هنوز مانده بر این "تیر برق"،مشق شب من
هنوز مانده براین تک درخت،خط ونشانم
دعا کنید از این شهرِ بی پرنده بکوچم
دعا کنید در این عصر بی پرنده نمانم
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
مرا چشمم به باران می شناسد
به اندوهی فراوان می شناسد
علاج درد من گفتند: تنها
طبیبی از خراسان می شناسد
#نوروزرمضانی
#امام_رضا
@golchine_sher
خود را نشستهام به تماشا تمامِ عمر
آیینهوار در دل دنیا تمامِ عمر
دل بستهی حقارت دنیا نبودهام
در گیرودار چرخ ثریا تمامِ عمر
دیروزِ من گذشت اگر هم به سوختن
آکنده بودم از تب فردا تمام عمر
قلب مرا نگاه تو هر لحظه میکشاند
چون رود سمت پهنهی دریا تمامِ عمر
گفتی که همچو آینهام روبروی تو
در خود شکست آینه خود را تمامِ عمر
مویی سپید کردم و رویی سیاه...آه
در های و هوی مهلکه تنها تمامِ عمر
از من نخواه خنده که خشکیده بر لبم
لبخند کودکانهی مهتا...تمامِ عمر
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
#گذرعمر
@golchine_sher
از من نمانده تا تو راهی و ز تو تا من
بی تو نمی خواهم تمام این جهان را من
هرجا که باشم با توام، اینگونه که هستم
هرجا که باشی مثل من هستی چنین با من؟
با اینکه تنها یار من هستی در این دنیا
بی تو چه تنها مانده این" تنهای تنها" من
در خود به دنبال خودم هستم؛ منِ دیگر
می خواهم آن من را که شکل توست، آن را من
برگرد هرچه زودتر؛ دیرست می دانی
شاید نمی دانم همین امروز و فردا من...
#سیده_مرضیه_یثربی
#عضو_کانال
@golchine_sher
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند، چه بُوَد فایده بینایی را...
#سعدی
@golchine_sher
ﻭﻗﺘﯽﺗﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ،
ﮐﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻋﺸﻖ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ،
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ....
#حسین_منزوی
@golchine_sher
چنان درخت در این آسمان سری داریم
برای حادثه دست تناوری داریم
وفور فتنه اگر هست آسمان با ماست
که چشم لطف ز دنیای دیگری داریم
اگر چه از عطش و التهاب می خوانیم
برای عشق ولی دیده ی تری داریم
چنان پرنده در آن میهمانی آبی
ز جنس ابر به بالای خود پری داریم
برای رفتن از اینجا میان سینه ی تنگ
دلی به پاکی بال کبوتری داریم
دوباره بر لب دل خواهش شکستن رُست
هنوز آرزوی زخم دیگری داریم
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
موجها باری گران بر دوش دریا میکشند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
در این شهر پر از درد و پر از دود
در این فصلِ غمانگیز و مِهآلود
تحمل کردهام سرمایِ غم، چون
امید من به دست گرم تو بود
#میلاد_الماسی
#عضوکانال
@golchine_sher