eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
904 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید @golchine_sher
عزّت زِ قناعت است و خواری زِ طمع با عزّت خود بساز و خواری مطلب @golchine_sher
نفس کشیدم و از عطر تو دهان پر شد نفس تویی... ریه‌هام از عبورِ جان پر شد به آسمان رو کردی... نگاه دزدیدی... ... و از نگاه تو گیسوی آسمان پر شد چگونه آمده‌ای؟ از کجا رسید به من دو بال عشق که پروازها از آن پر شد؟ به رنگ‌بندیِ چشمت نگاه کن... دیدی- که رنگ‌های جهان از چه آن‌چنان پر شد؟ شبِ خیال من آزرده بود تا این‌که خیالِ روشن تو در کران کران پر شد مرا به غرق شدن در تو اشتیاقی بود که هرچه بود از آغوش و گریه‌مان پر شد ... و مست کردیم و خوش به حالمان شد و بعد به خویش آمده، دیدیم لازَمان پر شد به مست بودن چشمان روشن تو قسم که از شرابِ نگاهِ تو استکان پر شد بخند تا همه‌ی غنچه‌ها شکفته شوند بخند گرچه جهان از غمِ خزان پر شد... @golchine_sher
غروبِ جمعه دلم بی جهت دچارِ غم است طبیب گفته که آثارِ دوری از یار است (کشاف) @golchine_sher
بی تو بر سفره‌یِ شب جمع غریبی داریم من و درد و غم و بغض و قلم و تنهایی... @golchine_sher
خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد؛ با عشق ممکن است تمام محال‌ها... @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
ای لبت سرخ‌تر از خونِ تو،ای شانه به سر! سهمِ من چیست به جز بارِ غم و خونِ جگر؟ عُمرِ من ریخت به پایِ تو و از دستِ تو ریخت آب در کوزه‌ی احساسِ رقیبانِ دگر با رقیبان "تو" نشستی و به "من" طعنه زدند از وفاداریِ آن دلبــــــرِ زیبا چه خبر!؟ نه فقط من،که پس از رفتنت ای ماه غزال! کارِ یک بیشه کشیده‌است به اما و اگر باید از دُور تماشاگرِ آهو باشم من که تیرم به خطا رفته و عمرم به هَدَر @golchine_sher
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت دوباره گريه‌ی بی‌طاقتم بهانه گرفت  شكيب درد خموشانه‌ام دوباره شكست  دوباره خرمن خاكسترم زبانه گرفت  @golchine_sher
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عشاقت چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است @golchine_sher
سخن خلاصه کنم: عاشقی همان رنجی‌ست که در فراق ثریا به شهریار گذشت... @golchine_sher
اگرچه عادتت نامهربانی بوده از اول بیا و مهربانی کن همین یک بار را با من خداحافظ نگو که بی تو خیلی زود می میرم نرو از پیش ِ من هرگز، نکن این کار را با من @golchine_sher