میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
#مهدی_مردانی
@golchine_sher
عزّت زِ قناعت است و خواری زِ طمع
با عزّت خود بساز و خواری مطلب
#دعاییبخارایی
@golchine_sher
نفس کشیدم و از عطر تو دهان پر شد
نفس تویی... ریههام از عبورِ جان پر شد
به آسمان رو کردی... نگاه دزدیدی...
... و از نگاه تو گیسوی آسمان پر شد
چگونه آمدهای؟ از کجا رسید به من
دو بال عشق که پروازها از آن پر شد؟
به رنگبندیِ چشمت نگاه کن... دیدی-
که رنگهای جهان از چه آنچنان پر شد؟
شبِ خیال من آزرده بود تا اینکه
خیالِ روشن تو در کران کران پر شد
مرا به غرق شدن در تو اشتیاقی بود
که هرچه بود از آغوش و گریهمان پر شد
... و مست کردیم و خوش به حالمان شد و بعد
به خویش آمده، دیدیم لازَمان پر شد
به مست بودن چشمان روشن تو قسم
که از شرابِ نگاهِ تو استکان پر شد
بخند تا همهی غنچهها شکفته شوند
بخند گرچه جهان از غمِ خزان پر شد...
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
@golchine_sher
غروبِ جمعه دلم بی جهت دچارِ غم است
طبیب گفته که آثارِ دوری از یار است
#سیدحسن_صادقی(کشاف)
#عضوکانال
#یامهدی
@golchine_sher
بی تو بر سفرهیِ شب جمع غریبی داریم
من و درد و غم و بغض و قلم و تنهایی...
#مجتبی_خوش_زبان
@golchine_sher
خطها به هم رسید و
به یک جمله ختم شد؛
با عشق ممکن است تمام محالها...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست به مرداب نباشد
هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق
آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد
در پیش قدت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت
آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
@golchine_sher
ای لبت سرختر از خونِ تو،ای شانه به سر!
سهمِ من چیست به جز بارِ غم و خونِ جگر؟
عُمرِ من ریخت به پایِ تو و از دستِ تو ریخت
آب در کوزهی احساسِ رقیبانِ دگر
با رقیبان "تو" نشستی و به "من" طعنه زدند
از وفاداریِ آن دلبــــــرِ زیبا چه خبر!؟
نه فقط من،که پس از رفتنت ای ماه غزال!
کارِ یک بیشه کشیدهاست به اما و اگر
باید از دُور تماشاگرِ آهو باشم
من که تیرم به خطا رفته و عمرم به هَدَر
#هادی_فلاح
@golchine_sher
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گريهی بیطاقتم بهانه گرفت
شكيب درد خموشانهام دوباره شكست
دوباره خرمن خاكسترم زبانه گرفت
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
جهان اگرچه که در ظاهر امنوآرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تامل کنیم، اوهام است
قسم بهدوستی گرگومیش صبحوغروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهیشهرت خوشابهحال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواج تند سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
برای سوختن آمادهاند عشاقت
چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_زمان
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
سخن خلاصه کنم: عاشقی همان رنجیست
که در فراق ثریا به شهریار گذشت...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
اگرچه عادتت نامهربانی بوده از اول
بیا و مهربانی کن همین یک بار را با من
خداحافظ نگو که بی تو خیلی زود می میرم
نرو از پیش ِ من هرگز، نکن این کار را با من
#شهراد_میدری
@golchine_sher