eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز تو را نخلِ برومند توان گفت کز هرکه خوری سنگ،عوض میوه فشانی... @golchine_sher
از اضطــــراب ، کار مهیا نمی شود سیل از دویدن است که دریا نمی شود... @golchine_sher
ای عاشقان لباس عزا را به تن کنید آمد شکوهِ عزت و معنای نوکری @golchine_sher
خانه پیرزن ته کوچه پشت یک تیر برق چوبی بود پشت فریاد های گل کوچک واقعا روزهای خوبی بود پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر منتظر بود در زدن ها را دم در می نشست و با لبخند جفت می کرد آمدن ها را روضه خوان محله می آمد میرزا با دوچرخه آهسته مثل هر هفته باز خیلی دیر مثل هر هفته سینه اش خسته "ای شه تشنه لب سلام علیک" ای شه تشنه لب...چه آوازی زیر و بم های گوشه ی دشتی شعرهای وصال شیرازی می نشستیم گوشه ی مجلس با همان شور و اشتیاقی که... چقدر خوب یاد من مانده در و دیوار آن اتاقی که - یک طرف جمله ی "خوش آمده اید به عزای حسین"بر دیوار آن طرف عکس کعبه می گردد دور تا دور این اتاق انگار گوشه گوشه چه محشری برپاست توی این خانه ی چهل متری گوش کن! دم گرفته با گریه به سر و سینه می زند کتری عطر پر رنگ چایی روضه زیر و رو کرده خانه ی او را چقدر ناگهان هوس کردم طعم آن چای قند پهلو را تا که یک روز در حوالی مهر روی آن برگ های رنگا رنگ با تمام وجود راهی کرد پسری را که برنگشت از جنگ هی دوشنبه دوشنبه رد شد و باز پستچی نامه از عزیز نداشت کاشکی آن دوشنبه ی آخر روضه ی میرزا گریز نداشت پیرزن قطره قطره باران شد کمی از خاک کربلا در مشت السلام و علیک گفت و سپس روضه ی قتلگاه او را کشت تاهمیشه نمی برم از یاد روضه ی آن سپید گیسو را سالیانی است آرزو دارم کربلای نرفته ی او را @golchine_sher
هر صبح خدا،یک غزل از دفتر عشق است سرسبزترین مثنوی از،منظر عشق است هر صبح،سلامی به گل روی تو ای دوست چون یادِ گل روی تو یادآورِ عشق است   @golchine_sher
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسک‌ها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی دور از تو این شب‌ها چه‌ها دیدم، نمی‌دانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آن‌قدر باریده، شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی @golchine_sher
بر کوچه‌های مُرده‌ی این شهر جان بده با عطر پرچمت دل ما را تکان بده @golchine_sher
از دشمنان برند شکایت به پیش دوست چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا غوغا به پا کن ماه مولا می‌رسد زاده زهرای اطهر عشق اولی می رسد بر سر هر کوی و کوچه پرچم مشکی به پاست ماه اشک و ماتم اولاد زهرا می‌رسد با نوای العطش در خیمه ها گریان شدند طفلکان فریادشان تا به ثریا می رسد شرم دارد آب از دستان عباس دلیر با چه اندوهی به سوی خیمه سقا میرسد گرچه عباس علمدار است پشت لشکرش پشتش از غمها شکسته ناشکیبا می رسد قاسم و اکبر و عون وحر و جعفر با حبیب آتش شمشیرشان تا عرش بالا می‌رسد شمر ذی الجوشن کشیده تیغ نفرت از میان خون حنجر از زمین تا عرش اعلا می رسد حرمله کرده نشانه نای خوشبوی علی جای بوسه تیر بر آن طفل نوپا می‌رسد آه از آن آبی که مهر مادرش صدیقه بود جای کام تشنه کامان سوی دریا می رسد وای از آن گلها که در دشت بلا پرپر شدند سیل خون افتاده راه و تا به صحرا می رسد آسمان آبی نباریدی ولی خون گریه کن چون صدای ناله تا اوج ثریا می رسد @golchine_sher
تا گلو گريه كند، بغض فراهم شده است چشم ها بس که مطهّر شده، زمزم شده است نه فقط شاعر اين شعر عزا پوشيده ست غزلم نیز عزادار محرّم شده است ظهر داغي ست، عطش ريزي روحم گوياست از سرم، سايه ي طوبا نفسي، كم شده است هر كه دارد هوسش، نه! عطشش، بسم الله راه عشق است و به اين قاعده ملزم شده است سوگواران شما، مرثيه خوان خويش اند بي سبب نيست كه عالم، همه ماتم شده است "من ملك بودم و فردوس برين" - مي داند - اين ملك شور كه را داشت، كه آدم شده است من نه مداحم و نه مرثيه سازم، امّا سر فراز آن كه به توفان شما خم شده است @golchine_sher
از بس که شکستیم دلِ خویش، به هر سنگ این آینه، گنجایشِ تصویر ندارد... @golchine_sher
در سخن پنهان شدم چونان که بو در برگ گل هر که دارد میل دیدن در سخن بیند مرا... @golchine_sher
از بهر آنکه خلق ندانند حالِ من یک عمر خنده کردم و پنهان گریستم... @golchine_sher
یک قافله ای می رسد از دور خدایا که نباشد شاید بُوَد این قافله ی نور خدایا که نباشد یک زینب و عباس و علی اکبر و یک قاسم و اصغر در لشکر کوفی شده محصور خدایا که نباشد قنداقه خونین و تنی بی سر و دستی که جدا شد یک ملک ری و این همه دستور خدایا که نباشد قربانگه مردان خدا گشت زمینی که پس از آن گشته ست همان قبله منظور خدایا که نباشد با اینکه بجز عشق ندیده ست و جمیل است نگاهش در شام به بزم می و انگور خدایا که نباشد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
با سلام به اعضای محترم کانال به احترام ابا عبدالله الحسین و ماه محرم تا پایان روز عاشورا اشعار عاشقانه بارگذاری نخواهد شد از صبوری شما سپاس گزاریم 🌷🌷🌷🌷 @golchine_sher
خواب دیدم تولدم شده بود و نشستم کنار بابایم عمه زینب مرا بغل میکرد شانه میزد به روی موهایم خواب دیدم دوباره مثل قدیم بوسه می گیرم از گل رویت تو بغل باز کردی و من هم می نشستم به روی زانویت دیدم آنجا عمو ابالفضلم با دو دستش مرا بغل کرده کادوییِ تولدم گویا گوشواره برایم آورده خواب دیدم علی اصغرمان شیر میخورد و سیر می‌خوابید حرفی از آتش و سه شعبه نبود قاتلی هم به او نمی خندید خواب دیدم که مادرت آمد دست روی سرم کشید اما ناگهان پا شدم ز خواب خوشم ز لگد های قاتلت بابا ........ گرم و پر نور کرده ای امشب کلبه ی سوت و کور سردم را آمدی جان من به قربانت نوش داروی مرگ من بابا چه عجب ای تمام زندگی ام این دل شب خرابه سر زده ای بی پر و بالی و بمیرم کاش پا نداری که با سر آمده ای جای سالم نمانده در تن من بازویم جای رد زنجیر است بی تو دنیا جهنم است ببین طفل نو پای تو زمین گیر است در بیابان میان هر کوچه از سنان و شَبَث کتک خوردم همه مدیون عمه ام هستم جان سالم اگر به در بردم بالش خواب هر شبم بوده سنگ سختی که زیر سر دارم شانه هایم مدد کند شاید جای رگهات بوسه بگذارم باورت میشود که سر کرده بی تو شبها گرسنه دختر تو ز کجا آمدی که می آید بوی نان برشته از سر تو پیرزنهای شام را دیدم خیره خیره مرا نظر کردند گفته بودند بچه هاشان را که همه سمت خانه برگردند کودکان نیز تا ورم های گونه های کبود من دیدند با تمسخر مثال مادرشان جلویم کف زدند و رقصیدند آن زمانی که نام تو بردم کنج ویرانه با دلی پر درد دختری که شبیه حرمله بود رو به رویم دهن کجی میکرد تو خودت بیشتر ز حال بد و دردهای دلم خبر داری جان بابا  چه میشود امشب دخترت را به همرهت ببری @golchine_sher
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت @golchine_sher
دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش که بد به خاطر امیدوار ما نرسد @golchine_sher
گرچه خاموشم ولی آهم به گردون می رود دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام... @golchine_sher
با همین حالِ بد و پایِ پًر از آبله ام باز دلتنگم و دنبالِ تو در قافله ام عمه بوسیده مرا جای تو وقتی هر بار بوسه زد خارِ مغیلان به تبِ آبله ام سرِ زخمیِ تو بر نیزه شده همسفرم از تنِ بی کفَنت دور شده فاصله ام نیست آرامش ِ آغوش ِ تو و با حسرت راهیِ شام ِ اسارت شدم و راحله ام کودکی هایِ مرا آتش ِ در خیمه گرفت سوخت موهایم و قربانیِ این قائله ام من شنیدم که به تو گفت شبانه عمه از غمت زود زمینگیر شده نافله ام دخترِ کوچکِ تو؛ از بر و رو افتاده بعدِ تو سخت به هم ریخته شد شاکله ام صورتم کرده ورم بسکه به من زد سیلی... بیشتر هست از این زجرِ(لع)حرامی گله ام لگدش یکسره با قهقهه همراه شده دشمنِ شمرم(لع) و بیزار از این هلهله ام بُرده لبخندِ مرا پارگیِ دورِ لبم اشک میریزم و کم طاقت و بی حوصله ام اولین کشتهٔ لب تشنه تویی و من هم اولین دخترِ دردانهٔ در سلسله ام! @golchine_sher
رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت @golchine_sher
خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست @golchine_sher
هر که را مسخره کردیم رسیدیم به او مگر آن ها که به خوشبختی شان خندیدیم @golchine_sher