eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
860 عکس
298 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ندارم مَحرمی، وَز مو به‌ مویم راز می‌ریزد چه‌ها ریزم برون از چاکِ دل گر مَحرمی بینم... @golchine_sher
در را به رویم وا کنی اشکال دارد؟ از انزوا پروا کنی اشکال دارد؟ از "دوستت دارم" چرا می‌ترسی این‌قدر؟ قفل دهان را وا کنی اشکال دارد؟ با من که از شوق صدایت زنده هستم امشب کمی نجوا کنی اشکال دارد؟ آغوش تو تا کی بماند خشک و خالی؟ من را درونش جا کنی اشکال دارد؟ آن عشق پنهان در دلت را نازنینم! با بوسه‌ای افشا کنی اشکال دارد؟ با من که از شمشیر دنیا زخم خوردم یک ذره بهتر تا کنی اشکال دارد؟ با کلّ آدم‌ها اگر قهری عزیزم! من را که استثنا کنی اشکال دارد؟ دارم به در می‌کوبم امشب، تَق تتق تق در را به رویم وا کنی اشکال دارد؟ @golchine_sher
شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل @golchine_sher
گاهی میانِ خلوتِ جمع یا در انزوای خویش موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می کنم وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست، من جای راه رفتن پرواز می کنم … @golchine_sher
ﺷﺎﺩﯼ ‌ﺍﻡ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻤﻢ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩم ﺑﺎﻍ ﺍﻧﮕﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺩ ﺧﻤﺎﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ‌ﺍﻡ...! @golchine_sher
خَزان به‌لُطف‌ِتو چشم‌و چراغِ تَقویم است ڪه دیدن ِ تـو دَر این فَصل اتفاق افتاد! @golchine_sher
اگر چه دل به کسی داد، جان ِ ماست هنوز به جان او که دلم بر سر ِ وفاست هنوز ندانم از پی چندين جفا که با من کرد نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟ به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار جواب داد فلانی ازآن ِماست هنوز @golchine_sher
ای کاش همیشه یار قائم باشیم در سنگر عاشقی مقاوم باشیم در جبهه ی تبیین وجهاد امروز ای کاش که مثل حاج قاسم باشیم * ای کاش اسیر دست شیطان نشویم در پیچ وخم زمانه حیران نشویم یک بار به ما فرصت ادم دادند این بار اسیر گندم ونان نشویم * با تیم هوس وارد بازی شده ایم بازیچه ی دنیای مجازی شده ایم بازار گناه چقدر اینجا گرم است با این همه ادعّا چه راضی شده ایم * روزی که پی آب وغذا افتادیم در وسوسه وفکر خطا افتادیم رفتیم پی میوه ی ممنوع بهشت افسوس که از چشم خدا افتادیم * کیوانی @golchine_sher
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعدِ تو بر هیچ‌کس آسان نگرفت چشمم افتاد به چشم تو؛ ولی خیره نماند شعله‌ای بود که لرزید؛ ولی جان نگرفت جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من مثل فواره، سَرِِ گریه به دامان نگرفت دل به هر کس که رسیدیم سپردیم؛ ولی قصه‌ی عاشقیِ ما سروسامان نگرفت هر چه در تجربه‌ی عشق سَرَم خورد زمین هیچ کس راه بر این رودِ خروشان نگرفت مثل نوری که به سوی ابدیت جاری‌ست قصه‎ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت نظری @golchine_sher
تمامِ عمرمان سرگرم جمع و ضرب و تفریقیم کسی امّا نمی داند که با حاصل چه باید کرد فرخ‌طلب @golchine_sher
یک دم بیا با عاشقان دستی بچرخان و برو چرخی بزن ، مستی نما، دل را بشوران و برو @golchine_sher
قصدِ رفتن مکن ای دوست که با رفتن تو دل ز ما می رود و، نیمه‌ی جان میماند! @golchine_sher