بیا که خواب های هرشبم تعبیر می خواهد
زبانم قاصر است و بی زبان تفسیر می خواهد
قلم بر صفحه ی تبدار کاغذ جوهرش خون شد
وانگشتان دست بسته ام تحریر می خواهد
سکوتم مرگ سنگین شبانگاهان بی شعراست
روان شعر من آرایه و تصویر می خواهد
گرفته نبض احساسم ازاین دلشوره ها هربار
ببین عاشق شدن باقلب من تقدیر می خواهد
مرا بیدار کن از خواب صدهاساله تا هستم
گمانم صبح فردا مرده ام آژیر می خواهد
پراز بغضم صدایم خسته از فریاد آزادی است
ولی باورکن امشب یکصدا تکبیر می خواهد
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
در اصلِ غدیر، خدشه ناممکن بود
کُشتند هرآنکس به علی (ع)مومن بود
از شُوْرِ سقیفه سهم سادات جهان
بی مادری و شهادت محسن(ع) بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@golchine_sher
مادر شدی تا نام مادر جان بگیرد
در چشمهای عاشقش باران بگیرد
مادر شدی تا در پناه نام پاکت
بیحرمتی بر نام زن پایان بگیرد
تسبیح بار از دوشهای خسته برداشت
تا کار از کردار تو فرمان بگیرد
مادر شدی تا شیعه بیمادر نماند
تا عشق از دست تو قرص نان بگیرد
باشد شفیع ما شوی در روز محشر
باشد خدا بر عاشقان آسان بگیرد
مادر! دعای تو اثر دارد، دعا کن
تا انتظار سبز ما پایان بگیرد
#نغمه_مستشارنظامی
#فاطمیه
@golchine_sher
تا به دست باد میریزند گیسوها به هم
میخورند از لرزش بسیار، زانوها به هم
نیست در دنیا پلی از این شگفت انگیزتر
میرسد با یک نخ باریک، ابروها به هم
چشمها دریا و ابروها دو تا قوی سیاه
اخم کن نزدیکتر باشند این قوها به هم
با خیالش در بغل دارد تو را دیوانهای
هر کجا دیدی گره خوردهست بازوها به هم
میرسد روزی که ما همسنگ یکدیگر شویم
میخورد یک روز قانون ترازوها به هم
عاشقیم اما چرا از هم خجالت میکشیم؟
کاش اصلا دل نمیبستند کمروها به هم!
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
وقتی که زخم پهلوی او تیر می کشید
از عمق سینه آه نفس گیر می کشید
دستش توان نداشت کند کارِ خانه را
تا می نشست بازوی او تیر می کشید
وقتی نگاه بر در و دیوار می نمود
چشم علی ز حادثه تصویر می کشید
با آن وضوی پاکی خون ، لحظه لحظه ها
دستی به روی آیه ی تطهیر می کشید
از ردّ خون بال پرستو به روی خاک
نقاش ذهن آینه تعبیر می کشید
بهر ولایت است فدایی حیدر است
آن شیر زن که منّت شمشیر می کشید
آن آیه ای که بر روی بازوی او نوشت
حیدر تمام عمر به تفسير می کشید
#حسين_جعفري
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
آقا گمانم من شما را دوست ...
حسی غریب و آشنا را دوست ...
نه ! نه !چه میگویم فقط این که
آیا شما یک لحظه ما را دوست ...
منظور من این که شما با من
من با شما این قصه ها را دوست ...
ای وای ! حرفم این نبود اما
سردم شده آب و هوا را دوست ...
حس عجیب پیشتان بودن
نه ! فکر بد نه ! من خدا را دوست ...
از دور می آید صدای پا
حتی همین پا و صدا را دوست...
این بار دیگر حرف خواهم زد
آقا گمانم من شما را دوست ...
#نجمه_زارع
@golchine_sher
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان من و تو نیست غریبیست
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه سنگین تو من کمترم آیا
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم ...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
از تلخی زمانه یقینا رهیده است
آن کس که بال سرخ شهادت کشیده است
ما کنج این قفس به تماشا نشسته ایم
خوش آن کبوتری که قفس را ندیده است
#محمد_جواد_جلالی
#عضوکانال
@golchine_sher
گفتم :
نور امید،از کدام سو طلوع می کند
گفت:
از پس تاریک ترین سیاهی،
در سحرخیزترین بامداد
#حسین_اسفندیار
#عضوکانال
@golchine_sher
همینکه روح زخمیات، سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان، مکاشفه شناسها
چه سایههای مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاسها
به وقت غسل، همچنان گوش تو زنگ میزند
تو را رها نمیکند هنوز این تماسها
جان سه تا امام را به لب رساندهای؛ مرو!
توجّهی نمیکنی چرا به التماسها؟
جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاسها
برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمیرسد شعور آسوپاسها
خدا در بهشت را، محو کند نبینیاش
مباد باز در دلت، زنده شود هراسها
به یاد قبر مخفیات چو ابر گریه میکنم
گاه که میروم سر مزار ناشناسها
تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران، پرت شود حواسها
#کاظم_بهمنی
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
یک نفر آمد و سهمِ دلِ تنهایم شد
آمد و علّتِ بیداریِ شبهایم شد
دل به او بستم و چشم از همه کس پوشیدم
سببِ دلخوشیِ امشب و فردایم شد
بس صدا کرده ام او را "عسلم" انگاری
اسم او باعثِ شیرینیِ لبهایم شد
شاعرم کرد غمِ چشمِ سیاهش آخر
بهترین سوژه ی اشعارِ غم افزایم شد
غزل اندر غزل از اسمِ قشنگش گفتم
زد و گل واژه ترین واژه ی غمهایم شد
بعدِ هر شعر و غزل گریه عجب میچسبد!!
گریه اصلاً نمکِ شعر و غزلهایم شد..
#فریدونمشیری
@golchine_sher
نادیده گرفت، حُرمتِ باران را
در بند کشید، غیرتِ طوفان را
آن سنگدلی که باغ را آتش زد
هم پنجره را شکست، هم گلدان را
#میثم_مومنی_نژاد
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است
نوشته اند دم در به فضه رو زده است
حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید
بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است
چه کرده اند که این باغبان با احساس
کنار غنچهی پرپر به فضه رو زده است
شکست شیشهی عطری که بوی محسن داشت
در این فضای معطر به فضه رو زده است
چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس
توان نداشت و آخر به فضه رو زده است
نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت
و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است
یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد
پیامبر دو برابر به فضه رو زده است
چگونه شرح دهم روضه های محسن را
همین بس است که مادر به فضه رو زده است
#احمد_ایرانی_نسب
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
خوش آن زمان که نِکویان کُنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است
#شهیدی_قمی
@robaiiyat_takbait
با سلام خدمت اعضای محترم کانال به احترام ایام فاطمیه دوم و شهادت حضرت فاطمه س تا پایان روز یکشنبه
فقط اشعار مناسبتی بارگزاری خواهد شد
از صبوری شما سپاسگزاریم 🌷🌷🌷
@golchine_sher
انگشتر عشق را نگینی زهرا
معشوق خدا روی زمینی زهرا
در دفتر شاهنامه ی شعر علی
تنها تو حماسه آفرینی زهرا
#حسین_کیوانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گُل را برای چادر گلدار آفرید؛
اصلا به شوق باغ، صنوبر درست کرد
#میثم_رنجبر
#عضوکانال
#یافاطمه_الزهرا
@golchine_sher
مَرهم به زخمهای تو پیدا نمی شود
زخم زبان فتنه مداوا نمی شود
بر مریم مقدس چشم شما قسم
زهرا، علی بدون تو مولا نمی شود
#حسن_ملائکه_خسروشاهی
#عضوکانال
@golchine_sher
اگر ردیف و اگر روح شعر من زهرا ست
بخوان به شور که شیرینی سخن زهرا ست
بهار شعر مرا واژه واژه در غزلم
گل محمدی و یاس و نسترن زهرا ست
به هر کرانه ی دشت بلا که می نگرم
به هر شقایق خونین جگر چمن زهرا ست
پرنده ای که بلند آشیانه است و دمی
به دام و دانه ی دنیا نداده تن زهرا ست
همان کسی که برای رضای حق به گدا
شب عروسی خود داده پیرهن زهراست
در آن سکوت وقیحانه بعد پیغمبر
به خطبه های رسولانه بت شکن زهرا ست
نوشته بر در و دیوار خانه ی حیدر
-مثال روشن در عشق سوختن- زهرا ست
بهشت گوشه ای از خانه ی گلین علی ست
برای خانه ی مولا اگر که زن زهرا ست
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#فاطمیه
@golchine_sher
دنیاست چو قطره ای و دریا ، زهرا
کِی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا ؟
قدرش بُوَد امروز نهان چون دیروز
هنگامه کند و لیک ، فردا زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود
عالم چو الفبا شد و معنا ، زهرا
طاها و علی دو بی کران دریایند
و آن برزخ ما بین دو دریا ، زهرا
بر تخت جلال از همه والاتر
بر مسند افتخار ، یکتا زهرا
در آل کسا محور شخصیّت هاست
مابین اَب و بَعل و بنیها ، زهرا
او سرّ خدا و لیله القدر نبی ست
خِیر دو سرا درخت طوبی ، زهرا
سر سلسله ی نسل پیمبر ، کوثر
سرچشمه ی نور چشم طاها ، زهرا
تنها نه همین مادر سبطین است او
فرمود نبی : اُمّ ابیها ، زهرا !
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شیعه ، تنها زهرا
حیف است ” حسانا ” که در آتش سوزد
آن شیعه که ورد اوست : زهرا ، زهرا
#حبیب_الله_چایچیان
@golchine_sher
بین آتش سوخت زهرا تا بماند مرتضی
سوره کوثر فدای ساقی کوثر شده ست
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
زهرا که تَر شد عالمی از لطف بارانش
با چادرش حتی یهودی شد مسلمانش
زهرا اناری خواست، اما دید در خانه
آمد اناری از جنان در بین دستانش
از مرد نابینا گرفته "رو" اگر زهرا
این جلوه یک قطره است از دریای ایمانش
طبق روایت آمده وقت نماز او
تا آسمانها میرود نور از شبستانش
داده خدا رزق دوعالم را به دست او
یک عمر روزی خورده ایم از آب و از نانش
یک عمر شیعه داغدار داغ یک کوچه است
آن کوچه ای که مجتبی بوده است گریانش
از مجتبی گفتم که آه... از سینه ام برخواست
بابا ندید او را در این ایام خندانش
مادر بیا، مادر بیا، اینجا خطرناک است...
این است کابوسی که می کرده پریشانش
#امیرطاهری
#عضوکانال
@golchine_sher