محو چشمان تو هستم غرق دریا بودنت
روز ها طی میشود گاهی اگر با بودنت
معجزه یعنی کنار تو قدم برداشتن
هر کجا هستم فقط یک لحظه آنجا بودنت
عشقت از من ساخته دیوانه ای که خواستی
با غزل تنهایم آری وقت تنها بودنت
گاه گاهی در وجودم تا غزل گل می کند
تازه می فهمم چهکرده حُسن زیبا بودنت
با همین احساس ناب بودنت تا زنده ام
فکر کن با من چه خواهد کرد حالا بودنت
#علی_دهقانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چند وقتیست که من بی خبر از حال تواَم
مثل یک سایــه ی مشکوک به دنبال توام!
خوب من ! بد به دلت راه مده چیزی نیست
من همان نیمه ی آشفته ی هر سال توام!
تـو اگـــر باز کنـــــی پنجره ای سمت دلت
می توان گفت که من چلـچله ی لال توام!
سالها گوش بـــه فــرمان نگاهت بودم
چند روزیست که بازیچه ی امیال توام
گله ای نیست کــــه برداری و دورم ریزی
من همان میوه ی پوسیده ی اقبال توام
مثل یک پوپک سرما زده از بارش برف
سخت محتاج به گرمای پرو بال توام!
زندگی زیر سر توست اگر لـــج نکنــــــی
باز هم مال خودت باش خودم مال توام!
#سیدمحمدعلی_رضا_زاده
@golchine_sher
سیب
از طعم انار خسته ام ،سیبم کن
دور از غم وغصه ها و آسیبم کن
با قید دو فوریت بیا آقا جان !
در مجلس چشم خویش تصویبم کن
#حسین_کیوانی
#عضوکانال
اللهم عجل لولیک الفرج
@golchine_sher
رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم
ما جلوهپرستان به تماشا نرسیدیم
چون موج سرابیم درین وادی خونخوار
هر چند تپیدیم به دریا نرسیدیم
از عقل بُریدن به تمنّای جنون بود
از شهر گذشتیم و به صحرا نرسیدیم
اعجاز لبت بود علاج دل بیمار
ما دردنصیبان به مسیحا نرسیدیم
انگور نشد غورهٔ ما خامسرشتان
از تاک بُریدیم و به مینا نرسیدیم
افسوس که ما در طلب گمشدهٔ خویش
بسیار دویدیم و به خود وا نرسیدیم
گشتیم بسی دامن صحرای جنون را
یک ره به دل بادیهپیما نرسیدیم
بستیم حزین از حرم و بتکده محمل
اما به درِ کعبهٔ دلها نرسیدیم
#حزین_لاهیجی
@golchine_sher
به رنگ و بوی گل وابستهام من
به جمعِ نیسْتان پیوستهام من
بیا ای عشق! جانم را بسوزان
که از پروانه بودن خستهام من!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش...
هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش
مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند
در میان بچه های کوچه اما با خودش
کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست
درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش
هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد
موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!!
.
رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند
برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!!
#عباس_جواهری_رفیع
@golchine_sher
برخاسته چون موج و تلاطم کردند
جان و دل خود نثار مردم کردند
از خاکستر دوباره زاییده شدند
آنها که به شعله ها تبسّم کردند
#محسن_درویش
#عضوکانال
#شهید
@golchine_sher
لحظهی دیدار نزدیک است...
باز من دیوانهام، مستم
باز میلرزد دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! دل!
ای نخورده مست!
لحظهی دیدار نزدیک است...
#مهدی_اخوان_ثالث
@golchine_sher
دل های شکسته را خریدن از تو
اسرار نگفته را شنیدن از تو
بر راه تو آیینه نهادن از من
یک جمعه به شهر ما رسیدن از تو
#م_ح_امیری
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
کسی با موجِ موهایت کنار آمد، به غیر از من؟
کسی با هستی اش پای قمار آمد، به غیر از من؟
کدامین سنگدل فکرِ شکار افتاد غیر از تو؟
کدام آهو به میدانِ شکار آمد به غیر از من؟
تمامِ شهر در جشنِ تماشای تو حاضر شد
تمامِ شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من
برایت دستمالِ کاغذی بودم، ولی آیا
کسی در لحظه ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟
مرا از جمعِ خاطرخواه ها منها کن ای حوا
تو را کافیست آدم، هرچه بار آمد به غیر از من...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
تا همیشه حافظِ خونِ شهیدان زینب است
اسوه اهلِ یقین در دشتِ ایمان زینب است
در دلِ دریائی اش جائی برای ترس نیست
ناخدای کشتی دین وقتِ طوفان زینب است
با وجود داغِ سنگین عزیزانش ، ولی
در مصافِ دشمنان پیروز میدان زینب است
نامِ نیکش کی رود در تیرگی های زمان ؟
تا همیشه بی گمان خورشید تابان زینب است
لحظه ای تسلیم روباهانِ کج آیین نشد
آری آری تا ابد چون شیر غرّان زینب است
( کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود)
آنکه کارش را نپندارند آسان زینب است
گر چه از سوز عطش می سوخت در دشتِ بلا
نزد آن لب تشنگان چون آب حیوان زینب است
همچو ( شایق) می نویسم از رشادتهای او
تا قیامت جاودان محبوبِ جانان زینب است
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
عشق در کتابها نیست!
عاشقان بزرگ
خواندن بلد نبودند...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
گفتی بمیر! اینکه تقاضای کوچکیست
دنیا برای بودنِ ما جای کوچکیست
از اینطرف به آنطرفِ تُنگ میگریخت
ماهی به گریه گفت: «چه دریای کوچکیست!»
در خوابهای کودکیام قصر داشتم
حالا ببین که «قصر» چه رؤیای کوچکیست
ای عشق! ای بزرگترین آرزویِ من
فردای من بدون تو فردای کوچکیست
اندوهگین نمیشوم از رفتنت، برو
میبینمت دوباره! که دنیای کوچکیست
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کدبانوی خانه بود مادر جانم
بی عذر و بهانه بود مادر جانم
دلتنگ دو دست پینه دارش هستم
دستش پدرانه بود مادر جانم
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
خورشید بتاب و شام ِمن را سرکن
خواب از تبِ تند ِچشمهایم در کن
آنقدر بتاب ،بخت یارم باشــــــــــد
امروزِ مرا تو از همه بهتـــــــــــــر کن
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
رمان می خوانم
قصه می گویم
شعر می نویسم
بهانه می سازم
اما فقط کنارتو
عاشق می شوم
وارام میگیرم
من در جستجوی توام
#لیلا_قاسمیان_بایی
#عضوکانال
@golchine_sher
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند
من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند ...
#ادیب_نیشابوری
@golchine_sher
در بندِ لحظههایِ گرفتار تا کجا
راضی شدن به بازی تکرار تا کجا
آنسوی این حصار خبرهای تازهایست
در خانه جای پنجره دیوار تا کجا
فرصت همیشه نیست بیا دیر میشود
عمرم گذشت وعدهی دیدار تا کجا
خورشید پشتِ ابر که پنهان نمیشود
ای نورِ بیملاحظه انکار تا کجا
عمریست در پیِ تو به هر سو دویدهام
ای دوست میکشانیام این بار تا کجا
#عطیهسادات_حجتی
@golchine_sher
مدّتی هست که احوالِ پریشان دارم
مثلِ طوفان زدهها حالتِ بحران دارم
بیحواسی همهٔ حافظه را ریخت به هم
منِ تنها سرِ یک میز، دو لیوان دارم!
بس که در خاطرهام در همه جا همراهی
جسمِ زیبایِ تو را نیز نمایان دارم
دمِ صبحی، وسطِ خواب تو را بوییدم
اینک انگار در این قلب گلستان دارم
دائماً فکرِ تو در ذهن و خیالم جاریاست
من به عاشق شدنِ خویشتن اذعان دارم
از الفبایِ محبّت به دلم یاد بده
در صفِ عاشقیات حالِ دبستان دارم
چون که هر رهگذری محرمِ اسرار نشد
در دلم چند غزل را به گروگان دارم
حاضری تا که دوتایی به زیارت برویم؟
چند وقتیاست که من قصدِ خراسان دارم
با من ای ابرِ غزلریزِ جوان حرف بزن
تشنهام، مثلِ کویرم، غمِ باران دارم
کافرِ قلبِ مرا با سخنی مؤمن کن
من به اعجازِ سخنهای تو ایمان دارم.
#حسینعلی_زارعی
@golchine_sher
با روی سیاه آمدم و موی سفید
از بار گنه، قامتم ای یار خمید
ای کاش که در آخر ماه شعبان
بخشیده شوم دلم به تو بسته امید
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست
در کولهبارِ زندگیام جز گناه نیست
سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق
چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست
عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت
کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست
آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟
بیچاره را به خانهی محبوب، راه نیست
یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش
جز بیتِ رحمتِ تو مرا سرپناه نیست
پروندهام سیاه، ولی در دلم به جز
عشقِ شهیدِ تشنهی در قتلگاه نیست...
#امیر_عباسی
#پایان_ماه_شعبان
@golchine_sher