رنگ از رُخ یک مَرد پریدن یعنی ...
خون خوردن و آبرو خریدن یعنی ...
از قطره ی اشک پدرم فهمیدم
که«کارد به استخوان رسیدن»یعنی ...
#ساحل_مولوی
#عضوکانال
@golchine_sher
به خاطر آوردنت را دوست دارم
چه زیبا مرا از هم می پاشی...
#ناظم_حكمت
@golchine_sher
قاب عکسی کهنهام در گنجه...پیدا کن مرا
بر غبار صورتم دستی بکش؛ ها کن مرا
از تماشا کردن باران که لذت میبری...
روبرویم ساعتی بنشین، تماشا کن مرا
دستهایت زیر چانه خیره شو در چشم من
بغض اگر کردی نترس و باز حاشا کن مرا
حاصل تفریقت از آغوش من گرچه غم است
از حواس جمع آن آغوش منها کن مرا
به همان تنهاییام بسپار.... بعد از سالها
یک صدا میآید از گنجه....که پیدا کن مرا
#سیدمهدی_ابوالقاسمی
@golchine_sher
در شب تیرهی خود چشم به ماهی دارم
جز تماشای تو از دور چه راهی دارم
اشتباه تو دل از «اهل نظر» بردن بود
دلربایی تو اگر من چه گناهی دارم
بی سبب نیست که اینقدر شبیهیم به هم
مثل گیسوی تو من بخت سیاهی دارم
من حبابم شب دیدار تو ای ماه در آب
سخنی با تو به اندازهی آهی دارم
باز صد شکر که میخانهی آغوش تو هست
دست کم پیش تو ای عشق پناهی دارم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
متن کامل مثنوی خوانده شده توسط حاج محمدرضا بذری در نماز عید فطر ۱۴۰۳ تهران
سرودهی یوسف رحیمی، بردیا محمدی و احمد ایرانی نسب
آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد
ماه نو پرده برانداخت، جهان روشن شد
عطر عید از نفس سبز گلستان آمد
فصل مهمانی عشاق به پایان آمد
چه سحرهای خوشی بود که بیدار گذشت
چه سحرهای خوشی بود که با یار گذشت
با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد
افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد
سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم
بِکَ یا رب بِکَ یا رب بِکَ یا رب گفتیم
یا رحیم! از در رحمت چه محبتها کرد
یا عظیم! از عظمت اشک مرا دریا کرد
روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید
بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید
آه! آشفتهام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی
بارها گفتهام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی
پای عُصیان مرا در دل بُنبست بکش
وَاَعْوذُ بِکَ مِمّا... به سرم دست بکش
درد بودم که به درمان بدلم کرد خدا
هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ... بغلم کرد خدا
لفظِ یکتاییاش از خویش جدا کرد مرا
یا مجیر از قَفَسِ نفس رها کرد مرا
دل من با بِعَلیًّ به شعف میآمد
زیر قرآن خدا عطر نجف میآمد
نام ما را دم ایوان طلایش خواندند
چارده نور به آئینۀ ما تاباندند
کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است
سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است
همگی ریزهخور سفرۀ مولا هستیم
و دخیل کرم چادر زهرا هستیم
نوجوانان وطن در پی طاعت هستند
با خداوند به دنبال رفاقت هستند
روزهدارند در این ماهِ خدا، اولیاند
نسل در نسل همه عاشق مولا علیاند
نَفَس اهل دعا در دل شب میپیچید
صوت قرآن خدا در دل شب میپیچید
روح قرآن به تن خستۀ ما جان میداد
به دل اهل یقین باز هم ایمان میداد
باغ ما از گُل نورانی ایمان پُر شد
اشک ما در صدف مُصحفِ قرآن دُر شد
ای خدا! غیر تو را از دل خود میرانیم
صبح عید است و همه ذکر تو را میخوانیم
به بیابان بچشان طعم خوش باران را
یا الهی! برسان منجی مظلومان را
کیست مظلومتر از اهل فلسطین امروز
نیست چون غربتشان، غصه و داغی جانسوز
تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم
و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم
آه از غزه و آن غربت بیپایانش
کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش
کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است
هر کجا مینگری جسم شهید افتادهست
آه ای امت اسلام، برادرهایت...
آسمان سرخ شد از خون کبوترهایت
تو که مظلومترین مسئلۀ دنیایی
ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی!
قسمت این است که بیدار کنی دنیا را
بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را
رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست
فاتح قطعی این جنگ فقط امت ماست
میشود شاهد بیداری دنیا باشیم
عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم
نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم
همگی منتقم خون شهیدان هستیم
مَرزَم عشق است که با اهل یقین هموطنم
راهپیمایی قدس است گواه سخنم
این شب تار - به خون شهدا - میگذرد
راه قدس از سفر کرببلا میگذرد
نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است
ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است
خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟
قومِ کودککُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟
اهل اسلام که از خشم همه لبریزند
تیغهای یمنی خون تو را میریزند
در دل مسجدالاقصی که علم میکوبیم
روی پیشانی تو مُهر عدم میکوبیم
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
ادامه
مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است
خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است
از شهیدان سفرکرده سخنها باقیست
شرح دلسوختگان است، تب مشتاقیست
شک ندارم که شهیدان پسر فاطمهاند
و قیامت همگی دور و بر فاطمهاند
راه سردار شدن چیست؟ به بیسر شدن است
وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است
خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست
به خداوند قسم ضامن امنیت ماست
او شهید است، شهیدان وطن زندهترند
و شهیدان وطن از همه پایندهترند
در بزنگاه دلش را به دل طوفان داد
شک ندارم که در آغوش امامش جان داد
«زاهدی» بود که شد جلوۀ حقخواهی قدس
آن سفرکرده ز خود آن که شده راهی قدس
همدل و همنفسِ کاظمی و خرّازی
رفت آنگونه که شد دوست هم از او راضی
بیگمان اجر چهل سال رشادت این بود
در دعای شب قدرش، اثر آمین بود
چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر
مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر
در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست
وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست
باید اینگونه به میدانِ عمل رو کردن
ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن
نام این مملکت ایرانِ حسین بن علیست
ملتی که همه دم گوش به فرمان ولیست
مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور
مرد میدان عمل، همقدم راه ظهور
دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است
همدلی راه شکوفا شدن تولید است
همدلی رمز سرافرازی ایرانیهاست
صبح فردای وطن صبح گلافشانیهاست
کاش لبهای همه گرم تبسم باشد
باید امّید سر سفرۀ مردم باشد
پس به هر وعده عمل میشود انشاءالله
مشکلات همه حل میشود انشاءالله
نور ایمان و امید است که در دل زندهست
این چراغیست که روشنگر هر آیندهست
همه جا سینهسپر در دل میدان هستیم
پای جمهوری اسلامی ایران هستیم
گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است
حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است
بیرق عزت ما عطر خمینی دارد
ملت ما به دلش شور حسینی دارد
نه محرم نه صفر، بلکه همه سال، حسین
اَحسَنُالحال حسين، اَفضلُالاعمال حسین
اشک چشم از دل بیتاب حکایت دارد
روز عید است و دلم شوق زیارت دارد
در شب قدر خدایا به دلم افتاده...
اربعین، شوق حرم، پای پیاده، جاده...
کی شود تشنهلبی باز به دریا برسد
رود بیتاب به پابوسی سقا برسد
دم مغرب به لبم بود دمادم... یک ماه:
به فدای لب عطشان اباعبدالله
شاعران:
#یوسف_رحیمی
#بردیا_محمدی
#احمد_ایرانی_نسب
#احمد_ایرانی_نسب
@ahmadiraninasab
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار #احمد_ایرانی_نسب
💠 اشعار _سرود و نوحه
💠 تکی بیتی _ طرح استوری
💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر
💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبهها
💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
دستی به سر پیرهنِ ما زده است
بر جنگل و دشت و چمنِ ما زده است
صبح آمد و با باد بهاران، خورشید
گرمای تنش را به تنِ ما زده است
#نوروز_رمضانی
@golchine_sher
در سینه ی من عشق تو پنهان شده آری
آغشته شده قسمتی از جان شده آری
از کوره ی خورشید نگاهت دل زارم
گردیده چو خاکستر و ویران شده آری
با گندم گیسوت دلم بسکه ایاغ است
در مزرعه ی موی تو مهمان شده آری
گردیده دو تا گونه ات از روی حیا سرخ
چون سیب شکر پاره ی لبنان شده آری
شیرینی لب های تو چون شیره ی خرماست
کآمیخته با برف زمستان شده آری
با دامن گل دار تو دامان بیابان
سر سبز تر از هرچه گلستان شده آری
تا کار صفاهان دلم یکسره سازد
هر چشم تو یک اشرف افغان شده آری
با آمدنت خورده به هم نوبت تقویم
دی ماه مبدل به بهاران شده آری
از شوق حضور تو دگر بند نیاید
این اشک که حالا خود باران شده آری
وین دفتر اشعار همین چند ورق شعر
با مدح تو در هیئت دیوان شده آری
#مسعود_خوبیاری
#عضوکانال
@golchine_sher
مرا از حبس آغوشت چه اصراری به آزادی؟
برای ماهیان تُنگ، آزادی گرفتاریست…
#سعید_صاحب_علم
@golchine_sher
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم
روبهروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگرچه هیچ نذری عهدهدار وصل نیست
یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر میشد قریب پنج دیوان داشتم
بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود:
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟
ساده از "من بی تو میمیرم" گذشتی خوب من
من به این یک جملهی خود سخت ایمان داشتم
لحظهی تشییع من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
صبوری نیز راه گریه را بر من نمیگیرد
کسی راه مسافر را دم رفتن نمیگیرد
مرا آنگونه میخواهی که میخواهی،چه میخواهی ؟
غباری را که توفان نیز دامن نمیگیرد؟
تو در هر جامهای باشی به هر تقدیر زیبایی
کسی که اهل دل باشد سراغ از تن نمیگیرد
من از ترس جدایی حرفهایم را نخواهم خورد
صدای کوه زیر ریزش بهمن نمیگیرد
امان از دل که میگوید بزن بر طبل رسوایی!
ولی دیوانگیهای مرا گردن نمیگیرد
مرا چون دیگران دلخوش به تنهایی مکن ای عشق
که تنهایی در این دنیا تو را از من نمیگیرد
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
🔲 امروز ۲۵ فروردین ماه
روز ملی بزرگداشت شیخ عطار نیشابوری
هدهد شعرم بدون شور نیست
با سلیمان است و بی تنبور نیست
شاد در ملک رضا پر می زند
شکر حق بین قفس محصور نیست
"هفت شهر عشق را گشتم ولی"
هیچ شهری مثل نیشابور نیست
حجره ی عطار مستم می کند
مستی اش از مستی انگور نیست
عشق یعنی پر گشودن گر چه باز
راه عقل و عشق با هم جور نیست
مشق عشقم شد الهینامه اش
جذبه هایش بر کسی مستور نیست
راه عرفان پیچ و خم دارد زیاد
طی آن بی راهبر مقدور نیست
دست معشوقت اگر رهبر شود
قله ی قاف آنچنان هم دور نیست
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو لیلی نیستی !
من اما
مجنون حرفهایت میشوم
دیوانهی دستهایت
مبهوت خندههایت
شیرین نیستی !
ولی من
صخرههای شب را آنقدر میتراشم،
تا خورشیدم طلوع کند
و تو در آغوشم لبخند بزنی...!
#عباس_معروفی
@golchine_sher
به دستم شاخهی گل میدهی یا خار ای دنیا
نقاب دوستی از صورتت بردار ای دنیا
کسی دیگر سراغ از عشق و شیدایی نمیگیرد
چه آوردی به روز دلبر و دلدار ای دنیا
گرفتی دست ظالم را هزاران بار و با اجبار
گرفتی بارها از بیگناه اقرار ای دنیا
در این بیهودگی هر روز گرد خویش میگردی
چه سودی میبری از این همه تکرار ای دنیا
چرا انکار؟! من عمری تو را میخواستم اما
نمیخواهم تو را دیگر، چرا اصرار ای دنیا
#عطیهسادات_حجتی
@golchine_sher
در آستانه ۲۵ فروردین روز بزرگداشت شاعر و عارف بزرگ ایران زمین شیخ فرید الدین عطار نیشابوری
اینجا دل از زمین و زمان کنده می شود
دل در حضور یاد تو بالنده می شود
هر عاشقی که رد شود از شادیاخ ما
از عطر دلنشین تو آکنده می شود
عطار رند صبح نِشابور من تویی
بوی بهار با تو پراکنده می شود
گاهی دلم شبیه تمام پرندگان
در گیر و دار باغ پناهنده می شود
حتی کسی که بگذرد از باغ سر سری
با منطق کلام تو سر زنده می شود
#محمد_درّودی
#عضوکانال
@golchine_sher
روز و شب تا در حصار خویشتن ، زندانی ام
چون بنای کُهنه ای در حالتِ ویرانی ام
گر چه خاموشم ولی در سینه ام فریادهاست
همچو اُقیانوس از اعماقِ خود طوفانی ام!
هیچکس از راز پنهانم نباشد با خبر
رهروی در سایه ی دنیای خود پنهانی ام
خطِّ پیری گر چه بر پیشانی ام افتاده است
در حریمِ دل ، ولی در فکر آبادانی ام
زندگی طی شد بدون حاصل ای عمر عزیز
توشه ی راهی ندارم تا کجا می رانی ام؟
تا حقیقت گُم نگردد زیر پای دیو و دد
روز و شب دنبال نور مکتبی انسانی ام
جادّه های عاشقی را طی نمودم در غبار!
شادم اما با تمامِ بی سر و سامانی ام
اصلِ خود را گُم نکردم در غریب آبادِ دهر
اهلِ تبریزم ولی از ریشه یک ایرانی ام
بعد از عمری، فلسفه آیینه ای دستم نداد
در طریقت عابرِ بیراهه ی حیرانی ام
همچو ( شایق) دل به خورشید ولایت بسته ام
سرخوشم تا بهره مند از مکتبِ قرانی ام
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
من به خود میگویم:
چه كسی باور كرد، جنگلِ جانِ مرا
آتشِ عشقِ تو خاكستر كرد؟
#حمید_مصدق
@golchine_sher
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چهخبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟!
خاطرم هست رقیبان پر از کینه من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟!
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنار آمدگان با لب دریا چهخبر؟!
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چهخبر؟!
باز دیروز به من وعده فردا دادی
آه پیمانشکن از وعده فردا چه خبر؟!
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
«جنگ حق و باطل»
روز آزمون رسیده است
وقت اختلاف نیست
هیچکس
از مشارکت در امتحان معاف نیست
یک طرف قلمروی به وسعت جهان
یک طرف خرابهای به تنگی قفس
یک طرف هجوم بمبهای بیامان
یک طرف زنان و کودکان
یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه
یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه
شوخی مزخرفیست
اینکه عدهای حماس را
متهم به انتقام کور میکنند
از کنار غصب سرزمین و قتلعام ملتی ولی بهراحتی عبور میکنند
بس کنید!
حالتان از این دروغها به هم نخورد؟
رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت
بر گلویتان طناب دار میشود
شرمتان کجاست؟
این که در خرابههای غزه تار و مار میشود
لشکر حماس نیست
حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچههاست
جنگ، جنگ حق و باطل است
گوهر بشر در این نبرد
آشکار میشود
تو در این میان کدام جانب ایستادهای؟
جانب حسین!
یا یزید؟
انتخاب سومی نمانده است
این چکیدۀ تمام ماجراست:
غزّه، کربلاست...
#افشین_علا
#شعر_اعتراض
#فلسطین
#غزه
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
آغوش تو چقدر میآید به قامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@robaiiyat_takbait
ای هیمنهی پوچِ جهانسوز، بسوز
پایان تو آغاز شده، از امروز
این هجمهی توفنده ز "قد قامت" ماست
"تکبیرة الإحرام" نگفتیم هنوز
#وحید_اجاقی
#عضوکانال
#طوفان_الاحرار
#طریق_القدس
@golchine_sher