eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل دنيا همچون كاروانيانى هستند كه آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند @golchine_sher
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست روز بزرگداشت سعدی شیرازی گرامی باد. @golchine_sher
درخت منتظر ساعت بهار شدن و غرق ثانيه هاي شكوفه بار شدن درخت، دست به جيب ايستاده آخر فصل كنار جاده، در انديشه ي سوار شدن درخت منتظر چيست؟ گاري پاييز؟ و يا مسافر گردونه ي بهار شدن ؟ و او شبيه به يك كارمند غمگين است درست لحظه ي از كار بركنار شدن گرفته زير بغل، برگه هاي باطله را به فكر ارّه شدن، سوختن، غبار شدن درخت، ديد به خوابش كه پنجره شده است ولي ملول شد از فكر پر غبار شدن و گفت پنجرگي .... آه دوره ي سختي ست بدون ِ پلك زدن، چشم انتظار شدن و دوست داشت که يك صندلي شود مثلاً و جاي دار شدن، چوبه مزار شدن درخت،ارّه شد و توي كاميون افتاد فقط يكي دو قدم مانده تا بهار شدن و سر در آورد از كارگاه نجاري پس از بريده شدن، خيس و تابدار شدن ولي درخت ندانست قسمتش اين بود برايِ يك زن ِ آوازه خوان، سه تار شدن @golchine_sher
به لطف نور اینجا آفتاب است تمام نقشه ها نقش برآب است چه زیبا رهبرم سید علی گفت سپاهی پاسدار انقلاب است @golchine_sher
دلبرا، یارا، نگارا، حال نامت هرچه هست! تا من افتادم ز چشمت، شیشه‌ی عمرم شکست فکر می‌کردم که مردن چاره‌ی اندوه ماست بی‌ امید وصل اما مرگ هم بی‌فایده‌ست بس که خود را در تو می‌بینم، تو را در خویشتن خلق حیران‌اند و می‌نامند ما را خودپرست عاشقت شد بی‌گمان از دوستان و دشمنان هرکسی یک‌بار پای درد دل‌هایم نشست ناز چشمی که شبی عکس تو را در خواب دید بعد از آن بر خوبرویان تا همیشه چشم بست @golchine_sher
‌‌می‌ایستد روبه‌روی پنجره دست می‌کشد به موهایش می‌گوید: پریدن ربطی به بال ندارد. قلب می‌خواهد. @golchine_sher
چرا نمی‌شود بگویم از شما علامت سوال نمی‌شود بگویم از شما چرا علامت سوال به هر طرف که می‌روم مقابل من ایستاده است همیشه مثل نقطه زیر یک عصا علامت سوال تو آن طرف کنار خط فاصله- نشسته‌ای و من در این طرف در انتهای جمله با علامت سوال نمی‌شود به این طرف بیایی آه نه... به من نگو! دو نقطه بسته است راه جمله را.. علامت سوال نخواستند آه! من  وَ  تو برای هم... ولی برای چه؟ برای چه نخواستند ما دو تا... علامت سوال؟؟ تو رفته‌ای و نقطه‌چین تو هنوز مانده است به روی صفحه بعد واژه‌ کجا... علامت سوال دوباره شاعری که داخل گیومه بود می‌گریست و بین هق هق شکسته شش هجا- علامت سوال... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از صد هزار وعده یکی را وفا نکرد خامی نگر که باز دو چشمم به راهِ اوست @robaiiyat_takbait
سلام ای آفتابِ روی ایوان پرستوهای‌خواب ِسوی ایوان گل از گل وا شده اردیبهشت است سلام ای عطرِ نابِ توی ایوان! @golchine_sher
انزلی ترین بارانم آنگاه که هوای تو به سرم می زند! @golchine_sher
بی‌وفایی پیش چشم این اهالی خوب نیست التماست می‌کنم این بی‌خیالی خوب نیست خنده‌های رفتنت در کوچه‌ها ویران‌گرند گریه‌های ماندنم در این حوالی خوب نیست مادرم می‌گفت: شاید یک غروبی آمدی انتظار سرنوشت احتمالی خوب نیست بی‌تو مشغول تمامِ خاطرات رفته‌ام ای تمام هستی‌ام خوداشتغالی خوب نیست کوزه‌ای هستم که با درد تَرَک خو کرده‌ام جابه‌جایی‌های این ظرف سفالی خوب نیست چون رمیدن‌های آهو نازهایت جالب است دشت چشمم را نکن حالی به حالی خوب نیست بعد از این حال من و این کوچه و این باغِ گُل از نبودت مثل این گل‌های قالی خوب نیست @golchine_sher
مریض عشقم و دارالشّفای من نجف است دوای درد دل مبتلای من نجف است در این هوای نفس‌گیر و سرد دنیایی دلیل گرمی حال‌و‌هوای من نجف است مرا به حج چه‌نیازی است در کنار علی؟ صفا و مروه و رکن و منای من نجف است زیارت همه‌ی اهل‌بیت در اینجاست مدینه، مشهد و کرببلای من نجف است همین که در همه جای جهان غریب شدم دوباره بر دلم افتاد جای من نجف است مس وجود من آخر طلای ایوان شد طبیب من علی و کیمیای من نجف است کنار صحن نجف داد می‌زند شدّاد؛ بهشت در همه عالم برای من نجف است به اشتیاق به دنبال مرگ خواهم رفت اگر که عاقبت ماجرای من نجف است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۷ سالروز فرمان تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارکباد. @golchine_sher
نگران همه‌ی مردم‌ات از مرد و زن‌ام تو فلسطینی و تنها نگران تو من‌ام دست و انگشت تو پرورده‌ی ناز‌است ولی زیرِ آواز غم‌‌انگیز تو باید بزنم لبِ آن جویِ پر از خون تو اگر سرو منی سایه‌ات بر سرم افتاده که گرم سخن‌ام به سلامت سر از این معرکه بیرون نبرم من اگر شاخه‌ی این باغ و گلِ این چمن‌ام تو فلسطینی و باید نگران باشم اگر روحِ ایمانی و من زاده‌‌ی حبّ‌الوطن‌ام خانه‌ی دیو سیاه است که آتش زده‌ای نگران تو پریزاده‌ی نازک بدن‌ام تا در این قصه‌ی کوتاه سرِ ماست بلند می‌نویسم همه را با کلمات دهنم تو و کابوس شبانگاهی و آن دیو سیاه که می‌افتد به همین چاه که باید بکَنم من و سجّیل و ابابیل که باید برسد قصه‌اش تا ته این سطر .....که من نقطه‌زن‌ام @golchine_sher
شیر آمدم در بیشه تا آهو بگیرم تا کی به جایت در بغل زانو بگیرم؟ آخر سراغ عطر گیسوهات تاکی از شاخه‌های مریم و شب‌بو بگیرم؟ تلخ است طعم روزهای بی‌تو بودن باید که شهد از کام این کندو بگیرم مانند نادرشاه می‌خواهم که این‌بار الماس نور از معبد هندو بگیرم پیش آمدم دلخسته از پیغام‌هایت   تا پاسخم را از تو رودررو بگیرم مثل نهنگی خسته می‌خواهم سرانجام در ماسه‌های ساحلت پهلو بگیرم @golchine_sher
سلطان تمام قلبها در دنیاست در عشق همیشه تا ابد بی همتاست عمریست دلش «شور» زده مادرِ من حیرانم از اینکه «قندِ» خونش بالاست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه ۱۳۳۸/۲/۲ / زادروز مرحوم قیصر امین پور عزیز @golchine_sher
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌ تر از غم ندیدم به اندازه‌ غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌ آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم @golchine_sher
به نام آنکه سزاوار هر سر آغاز است خوشم که دفتر شعرم به شوق او باز است به مهربانی حق دل سپرده ام که به لطف به قفل بستهٔ دلها کلید اعجاز است به پاس هر تپش قلب صد هزاران شکر همینکه می تپد از لطف او سرافرازاست بدون واسطه دل در کرانه های امید کبوترانه پی وصل او به پرواز است نگفته ام به کسی راز خویش غیرخدا چرا که عالمِ سرّ است و محرم راز است چه بیم اگرکه ببندد دری به رویم خلق به روی من دری از رحمت خدا باز است منم شکفته در این ممکنات و می گویم خدا به کار من از کودکی سبب ساز است @golchine_sher
از سوزِ آهِ کودکانِ بی‌گناه آخر از ناله‌ی سرخ زنان بی پناه آخر نابود می‌گردد بساط سامری و قدس آزاد خواهد شد به دستانِ سپاه آخر @golchine_sher
دلتنگ صدای تو و لبریز سکوتم من غنچه‌ی تبعیدی باغ ملکوتم بر باد نرفته است سر سبزم و عمری است در باغچه‌ی خاطره مدیون سکوتم می‌خواهمت ای عشق که در ظلمت دنیا من گم شده‌ی تشنه لبی در برهوتم از خویش اگر دست کشیدم، نکشیدم جز نقش تمنای تو در قاب قنوتم گفتم همه‌جا از تو و از خویش نگفتم من آینه‌ی وصف جلال و جبروتم @golchine_sher
به دنبالِ چه می گردی در این دنیای وانفسا ؟ که من بسیار گردیدم ولی چیزی نشد پیدا برای ذائقه شور است طعمِ بحرِ این عالم اگر چه ساحلِ زیبا نوازد دیده ی ما را در این پائین شدم مشغولِ بازیهای تکراری چو مرغِ پر شکسته غافل آز آن عالمِ بالا به هنگامِ خزان دیگر چه سود از نغمه پردازی شود خاموش و افسرده دریغا بلبلِ شیدا سراسر جادّه از رهزن نباشد لحظه ای خالی ندارد ایمنی رهرو در اینجا دامنِ صحرا همانند قفس دنیا برای عاشقان تنگ است بیا بگشای بال و پر به روی قلّه چون عنقا فضای شهر از بسکه نفسگیر است و افسرده کسی باور ندارد غصّه ی تنهائی ما را جهانی که زبیدادِ ستمگر روز و شب سوزد کنون محتاجِ امدادِ تو می باشد ، بیا آقا من از عشق مجازی در فضای شهر بیزارم چو ( شائق) در سرم دارم هوای دلبرِ زیبا @golchine_sher
بمان کنار جهانم، برادرانه بمان! بدون شاید و اما که بی‌بهانه بمان! به رود رود غم‌انگیز رودِ مرثیه‌خوان قسم به آبیِ دریای بی‌کرانه بمان! قسم به آینه‌های همیشه منتظرت قسم به موی پریشان برای شانه بمان! به خاطر دل مادر، برای حسرت‌هاش برای بغض فروخوردهٔ شبانه بمان! برای خاطر قلب شکستهٔ همسر برای حال و هوا و سکوت خانه بمان! به خاطر گلِ روی دو نوبهار دلت... بیا و محض گلی که زده جوانه بمان! برای غربت و تشویش و بی‌قراریِ آن کبوتران یتیم درون لانه بمان! برای خاطره‌های همیشه بی‌رحمت برای کودکی مانده بی‌نشانه بمان! من و تو همسفر کوچه‌های دیروزیم بمان کنار من آری، برادرانه بمان! @golchine_sher