eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بغض مریضم! سلام شُرب مدامم! سلام رنج عزیزم! سلام ماه حرامم! چقدر حیف ندیدی که من کدام پیامم چقدر حیف ندیدی که من چقدر سلامم! غم است تلخی کامم، غم است شوری آشم غم است شاعری تو... غم است کل تلاشم که تو غزل بنویسی و هیچ جاش نباشم! که تو ترانه‌سُرایی و من مخاطب عامم چگونه کشف کنم با کدام جمع نشستی؟! پیام هم نفرستم در این فضاحت و مستی: «چرا هنوز دلم را عمیق‌تر نشکستی؟! ببین چه آینه‌ام من! ببین چه سنگ تمامم!» چگونه با تو بگویم از انتظار نگاهم!؟ "لبت کجاست عزیزم که خاک چشم‌به‌راهم" تو را چقدر بخواهم که از تو هیچ نخواهم؟! که زخم کرده دلم را غم نمک‌به‌حرامم! همین که محتملی از میان این همه هرگز! عبور می‌کنم از هر چه خط ممتد قرمز! چقدر فال بگیرم‌؟! بگو به حضرت حافظ که مرده است دل من! جریده است دوامم! نه تو ممد حیاتی نه من مفرح ذاتم! ولی اگر تو بخواهی خزانه‌ی برکاتم سقوط کن که ببینی چقدر چتر نجاتم! شروع کن که ببینی چقدر حُسن ختامم! بُکُش مرا دو برابر! که تو دو بار عزیزی! و می‌رسد به تو عشقم... که خون خلق بریزی اگرچه باز نفهمی که من کدام پیامم اگرچه از طرف من نمی‌رسد به تو چیزی: سلام رنج عزیزم... سلام ماه حرامم... @golchine_sher
می خواهم برای تو بمیرم برای تو ؛ البته اگر از جنگ های خاورمیانه جان سالم بدر برم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز گرچه صدایت غریب و غمگین است بلند حرف بزن، گوش شهر سنگین است بلند حرف بزن ماهِ بی‌قرینه ولی مراقبِ سخنت باش، شب خبرچین است مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق شنیده‌ام که مجازاتِ عشق سنگین است اگر به نامِ تو دستی به آسمان برخاست گمان مبر که دعا می کنند، نفرین است طبیب من! غم عالم نشسته در جانم سخن بگو که صدایت هنوز تسکین است به قدرِ خوردنِ یک چایِ تلخ با من باش که تلخ با تو عزیزم! هنوز شیرین است مرا به خوب شدن وعده می‌دهی، اما شنیده‌ام همه‌ی وعده‌ها دروغین است به حال و روزِ بدِ پیش از این چه می‌نالی؟ چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است @golchine_sher
<<از ماه تنهاتر >> لبش خاموش اماّ درد پهلو داشت انگاری نگاهش خیس، احساس پرستو داشت انگاری نشان برف غم بر روی گیسو داشت انگاری دمادم بر لبش تسبیح یاهو داشت انگاری جهانی در تب دلشوره های ماه جان می داد وَلی،در گوش یاسش با غمی سنگین اذان می داد نگاهش کربلایی غصهّ را در خود نهان می کرد حسین ع و کربلایش قامت او را کمان می کرد حسن ع با غربتش باغ امیدش را خزان می کرد بمیرم ،صبر زینب طاقتش را نیمه جان می کرد چو افتادست حائل از رخش می سوزد آئینه ملائک شروه می خوانند و غم می دوزد آئینه بهاری قصد رفتن داشت باغ و باغبان گریان زمین گریان زمان گریان واهل آسمان گریان خدا گریان، ملک گریان،تمام کهکشان گریان درو دیوار حتیّ میخ های خون چکان گریان وکوثر آیه آیه ریخت در آغوش پیغمبر ردای وصل را انداخت او بر دوش پیغمبر علی جان داد  آن از ماه تنهاتر چو کوثر رفت شمیم از باغ و نور از خاک با زهرای اطهر رفت امید هل اتی از سفره های ناب باور رفت شریک رنج ها درد آشنای جان حیدر رفت کجا پیدا کند سائل نگاه مهربانش را نخواهد دید هرگز روشنای آسمانش را جهان باما غریبی می کند،جان علی برگرد دلیل خلقت عالم ، گلستان علی برگرد علمدار تولاّ نور ایمان علی برگرد تجلی گاه حقّ یاسین قرآن علی برگرد چه آسان می روی جان علی  از دست زهرا جان بمان که ظرف غمهای علی سر رفت زهرا جان @golchine_sher
ای درختِ پاییز منفجر شو تا پنجره در پنجره گشوده شوم آزادی، زبانِ من است: سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم سلام بر آنان که با زخمهای من روشن شده اند   @golchine_sher
با اینکه مانده است به دل جای پای تو سربسته است تا به ابد ماجرای تو گفتی به من همیشه وفادار بوده‌ای دیری‌ست دلخوشم به همین ادعای تو از پیچ و تاب خاطره رد شو چونان نسیم تا ذره‌ای نفس بکشم در هوای تو سرمایة من از همة شعر و شاعری این چند بیت بود؛ همین هم برای تو گیرم جوانی من و تو سهم هم نشد بگذار تا که پیر شوم پا به پای تو @golchine_sher
تا تو هستی در کنارم در دلم تشویش نیست هیچ کس غیر از خیالت با خیالم خویش نیست نیست راهی غیر با سوز فراقت ساختن هرکسی را دوریت سوزاند دور اندیش نیست در بیابان بی هدف دنبال آب ای دل مگرد عشق اگریک سویه شد دیگر سرابی بیش نیست پایبند عشقم و شاید به دستت آورم هیچ راهی جزشکیبایی مرا در پیش نیست حال زارم را ندانستی رها کردی مرا عاقبت روزی به خود می آیی و درویش نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تصاویر بزرگان سرزمین ما، ایران که در این ویدئو می بینید، بر اساس الگو برداری از نقاشی ها، مجسمه ها و اطلاعات موجود از شمایل این مشاهیر و با کمک هوش مصنوعی خلق شده است. @golchine_sher
تَرکِ مِی و ساغر و سبو خواهم کرد سوی حرم چشم تو رو خواهم کرد این صورت پُر‌چروکِ خود را یک روز با هُرم لبان تو اُتو خواهم کرد @golchine_sher
کنج آغوش تو گیتار به رقص آمده است کلبه ی ساکتم انگار به رقص آمده است می‌خورد بوسه ی باران به لب پنجره ام ناودان در شب ِدیدار به رقص آمده است با قدم های خوش آهنگ تو از اوّل شب "سبزه میدان" سرِ بازار به رقص آمده است لطف کن اینهمه آویشن و بابونه نخر دیدم از بوی تو عطّار به رقص آمده است عطری از دامن گلدار تو پیچیده به شهر که ته ی باغ، سپیدار به رقص آمده است باز از خنده ی تو شیخ شکایت دارد مسجدش با در و ديوار به رقص آمده است ساعت مرگ کنارت به عقب افتاده! زندگی با تب تکرار به رقص آمده است الکل چشم تو گیرایی خاصی دارد مست شد واژه و خودکار به رقص آمده است @golchine_sher
حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت سجاده‌ام معطر، از بوی ربنا بود آنچه شنیده می‌شد، از من فقط "خدا" بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند افطار خانه‌ی ما در سفره‌ی شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود من هیچ شکوه‌ای از بیگانگان ندارم آن‌که به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه عشق باید آماده‌ی بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم: او را که می کشیدید او حجت خدا بود ای کاش می‌شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود با کفش‌های خاکی، در خانه‌ام قدم زد آن خانه‌ای که فرشش، بال فرشته‌ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود * * تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید از بسکه مُردن من، چون شمع بی‌صدا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک‌تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل‌ها با ما شکسته دل‌ها، دنیا که بی وفا بود... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با خنده‌ات آسمان بخندد هر دم از غصه‌ی تو جهان بگیرد ماتم صبح آمده ای علت شادی و نشاط لبخند بزن تا که بخندد عالم @najvaydel1402 @golchine_sher
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود دو چشم ابری او بر بخار کتری بود هزار جوش دلش را کسی نمی‌فهمید که هفت پشت دلش از تبار کتری بود چگونه گریه کند؟ ها! چگونه آه کشد؟ کسی که تاول دستش دچار کتری بود چه بغض‌ها که دم آورد قوری گل سرخ خوشا به حال دلش رازدار کتری بود نه اینکه چای فقط دم کشید بر کتری تمام خانه‌ی او وام‌دار کتری بود چقدر بار غمش را کشید سینی چای! چقدر مست شد اما خمار کتری بود! به روزمرگی خود داغ تازه‌ای بخشید کسی که شرح غمش روزگار کتری بود دوباره در سر او بی‌اراده سوت کشید دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود @golchine_sher
نگو که با غم و اندوه هم‌زبان هستی خبر گرفتم و گفتند: شادمان هستی اگر مسابقه باشد میان سنگدلان به احتمال فراوان تو قهرمان هستی چقدر سخت که آسان‌ مرا رها کردی چقدر تلخ که شیرینِ دیگران هستی اگر تو را به صدایی شبیه باید کرد صدای خُردشدن‌های استخوان هستی در این زمانه که از راستی نشانی نیست اگر دروغ بگوییم مهربان هستی هزار بار تو را از دلم بُرون کردم نگاه کردم و دیدم که همچنان هستی @golchine_sher
با من بگو که همرهِ من پیر می شوی یا آنکه بینِ راه، ز من سیر می شوی؟! ای ماهِ دوردستِ من، ای ماهیِ گُریز! کی در میانِ بِرکه به زنجیر می شوی؟! چون چکه ای ز نور، در آیینه می چِکی آنگاه مثلِ آینه تکثیر می شوی رویای صادقی که سرانجام می رسی یک خوابِ عاشقانه که تعبیر می شوی چین می خورَد نگاهِ غم انگیزِ آینه وقتی ز دستِ آینه دلگیر می شوی می روید از کویرِ گلویم، گُلی کبود وقتی شبیهِ بُغض، گلوگیر می شوی ! دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من ! داری برای خوب شُدن دیر می شوی..! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر بار با صدای تو از پشت سیم‌ها پل می‌زنم به خاطره‌ای از قدیم‌ها لبخند تو تلافی یک عمر خستگی‌ست لبخند من تلاقی امّید و بیم‌ها آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم ای حسرت همیشگیِ «می‌رسیم»ها این ماجرا برای همیشه تمام شد وقتی شکست بین من و تو حریم‌ها پرواز هم غبار دلم را نمی‌برد مانند گرد روی تن یاکریم‌ها امشب شبیه قاصدکی کوچ می‌کنم فردا بپرس حال مرا از نسیم‌ها دستم اگر به سوی تو کوتاه‌تر شده پایم درازتر شده باز از گلیم‌ها @golchine_sher
تقدیم به مادر هستی السلام علیک یا فاطمه الزهرا انّی خَلَقْتُ باد و خاک و آتش و آب؛ خورشید را از جنس چشمان تو بی تاب با سیب و یاس و عطر یاسین ها کشیدم طرح بدیعت را به بومِ سبز محراب والتّینِ والزّیتونی و والطّورِ سینین؛باغِ انارت لب به لب یاقوتِ آمین تفسیرِ انزلنا تویی فی لیلة القدر؛ای مصحفِ تطهیر در آیاتِ احزاب باب صراط المستقیمِ کائناتی؛مشکات نوری...هل اتایی ...مرسلاتی... دست توسل میزند مولودِ کعبه؛برریشه های چادرت بانوی مهتاب! وصفت نمی گُنجد به ادراک قلم ها؛انسیة الحورائی و ناموسِ عُلْیا زیباترین تصویر خلقت هستی ای ماه!! عکس تو را برکهکشانها می کنم قاب والعصر... بی تو زندگی خُسراً مُبین است؛حتی بهشتِ بی شما بیتُ الحَزین است... دارد صفا از چشمهایت جَنّةُ العشق؛از سلسبیلِ اشک تو فردوس شاداب... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @golchine_sher
این روزها دیده ای ؟! آدم ها از پایان جهان می ترسند، عشق من می دانی ؟ فقط وقتی تو نباشی دنیا تمام می شود... @golchine_sher
کنار فاخته‌ها اینچنین خموش نباش قفس‌فروش نبودی، قفس‌فروش نباش اگر به سار و قناری نمی‌دهی جایی در این هوای بهاری کلاغ‌پوش نباش نسيم عطر گلی در هوای زندگی‌ات اگر به دست نیامد در آرزوش نباش در این سراچه‌ی غمبار پشت بر دیوار تو مثل آینه ها چشم باش و گوش نباش زمین به حشر رسیده، ددان رها شده‌اند در این تقابل دیرینه با وحوش نباش @golchine_sher
آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید   آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا تواناییِ بهتر را پدید آرید آن زمان که تنگ می‌بندید بر کمرهاتان کمربند در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد می‌کند بیهوده جان قربان!   آی آدم‌ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره جامه‌تان بر تن یک نفر در آب می‌خواند شما را موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد باز می‌دارد دهان، با چشم از وحشت دریده سایه‌هاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی‌تابی‌اش افزون می‌کند زین آب‌ها بیرون گاه سر، گه پا.   آی آدم‌ها! او ز راه دور، این کهنه جهان را باز می‌پاید می‌زند فریاد و امید کمک دارد آی آدم‌ها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! موج می‌کوبد به روی ساحلِ خاموش پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش می‌رود نعره‌زنان، وین بانگ باز از دور می‌آید: آی آدم‌ها! و صدای باد هر دم دل‌گزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آب‌های دور و نزدیک باز در گوش این نداها: آی آدم‌ها! آی آدم‌ها! @golchine_sher