eitaa logo
گلچین شعر
15.2هزار دنبال‌کننده
951 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_(س) زینب به پدر زِ پیرهن می گوید از زَخم و کبودی بدن می گوید از ظرف پر از آب حسین در خواب و کابوسِ شبانه ی حسن می گوید گوید که مزن به موی زینب شانه از دست شکسته روی تن می گوید از ضرب غلاف و قنفذ و یاس نبی از حمله ی عده ای به زن می گوید از زخم زبانِ دشمنانِ مولا از خانه نشینی اش سخن می گوید --------- شد لحظه ی پر کشیدن یاسِ کبود هر قطره اشکش از مَحَن می گوید از تاج سرش علی،ولی شیرخدا از کینه ی شومِ اهرمن می گوید از غربت ماه با دو دستِ بسته مظلومیتِ کمر شکن می گوید از زینب و از اسارت اهل حرم از حرمتِ باغِ نسترن مي گويد از کرب و بلا و مقتلِ غرق به خون از جسمِ شهیدِ بی کفن می گوید @golchine_sher
امشب همه جا مرثیه ی یا زهراست در محشرِ خانه ی علی عاشوراست قرآن علی به آسمان کرده صعود گویی شب قدر است که اینجا احیاست از سوز تو سینه ی علی می سوزد داغ تو همیشه روی قلب باباست ای ماه غریبِ لب فرو بسته ی من اندوهِ تو آیه آیه بر جان گویاست هرچند علی به راز تو لب نگشود قبر تو به سینه ی پیمبر پیداست مجنون تواَند عاقلان بی وقفه در نقل هزار و یکشب ات صد لیلاست واجب شده بر علی نماز آیات از ماه گرفتگی که در آن سیماست آنقدر که موج می زنی در چشم اش در رگ به رگش جوش و خروش دریاست از رفتن تو چشم جهان می گرید کار دل اهل دل فقط واویلاست هر قدر بجوشد، دلِ خون از دریا آرام نگردد، که غم تو عظماست تفسیر قیامتی و مضمون معاد در سوره ی چادر تو آیات خداست می سوزی و خاموش به خود می پیچی درد تو غریبیِ ولایت ، مولاست @golchine_sher
اشک در چشمهای رود افتاد، آه از سینه ها فرود افتاد اینکه بانوی آب و آیینه، بینِ دیوار و در کبود افتاد غم ِاز دست دادن طفل و، غمِ سنگینی نبودِ پدر آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند گریه دارد صبوریت خاتون، این جماعت عجیب نامردند روی دستانِ ماه می‌بردند، مادری را که زود پر پر شد عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد مادری را که دخت ِخاتم بود، بوسه بر دست و پای او کم بود مادری را که کوثرش خواندند، سَرورِ بانوانِ عالم بود فاطمیه دو بار احیا شد، تکیه و روضه را علم کردند عده ای هم کنار هیئت ها، نذر دادند و چای دم کردند مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمی‌کشید از سر @golchine_sher
به روی صفحه‌ی خالی شب سیاه کشید مرا ستاره تورا هم شبیه ماه کشید اگرچه روشن و زیبا تو را تداعی کرد برای آن شب تاریک، اشک و آه کشید نبود کاش چنین صحنه ای مقابلمان چه تلخ راند قلم را چه بی‌پناه کشید کشید یاس کبودی میان شعله غم برای غنچه همراش قتلگاه کشید کمی میانه صفحه کشید چشمانی وکودکان پریشان بی‌گناه کشید سکوت کرد غریبی که مرد میدان بود برای درد دلش نیز قعرچاه کشید صدای هق هق نقاش درفضا پیچید دگر نه تشت کشید و نه خیمه‌گاه کشید @golchine_sher
رزق شیعه است که بانوی جهان شد یارش هر که با اوست نباشد گره ای در کارش حب او حبل متین است و شود اهل نجات آن که بگرفته به کف رشته ای از دستارش خادم درگه آن یاس کبودیم همه او که دارد به دل خود غم خدمتکارش ای که از کوچه ی معشوقه ما می گذری باخبر باش تو از میخ در و دیوارش بشکست آینه نور نبی(ص) در کوچه مجتبی (ع)با خبر است از همه ی اسرارش با همه بی کسی اش بود هوادار علی(ع) غم تنهایی حیدر بدهد آزارش فاطمیه شده آغازگر عاشورا مانده این زینب(س) وآن حادثه ی دشوارش @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم رونق بعد از تو خانه دیگر از رونق می‌افتد چون خانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد باتو به هرترتیب رونق دارد، اما تو می‌روی و آخر از رونق می‌افتد هم خانه‌ی حیدر ندارد بی‌تو لطفی هم خانه‌ی پیغمبر از رونق می‌افتد بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند با خطبه‌هایت منبر از رونق می‌افتد درد عجیبی نیست این خانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حال علی آیینه‌ی بیماری توست بی‌تو جهان حیدر از رونق می‌افتد بیمار باشی خانه‌ات رونق ندارد اما نباشی بدتر از رونق می‌افتد... @golchine_sher
السلام علیکِ یا صدیقة الشهيده نُه سال با تو شد سپری روزگار من تنها تو بوده ای همه جا غمگسار من نُه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود من مرد خانه بودم و تو خانه دار من ناراحتی من همه این است ؛ می روی خوشحال می شوم نروی از کنار من از آن زمان که خورد به بازوی تو غلاف خانه نشین شده به خدا ذوالفقار من هر روز گریه گریه فقط گریه کار تو هر روز گریه گریه فقط گریه کار من باشد برو ! " ز خاطر من که نمی رود نه سال با تو شد سپری روزگار من " @golchine_sher
گلی که، زینت عرش خدا بود صفای روح و جان مصطفا بود زدند آن مردمان زخمی به جانش؛ به روی گل مگر سیلی روا بود؟! ________________________________ به شب ها ناله تا وقت سحر داشت گلی که پرتوِ روی قمر داشت شده حک بر درِ باغ ولایت: مگر گل طاقت دیوار و در داشت؟! @golchine_sher
از زمین پل بسته شور گریه تا هفت آسمان اشک غم می بارد از دریای چشم خاکیان بعد پیغمبر چه آمد بر سر یاس علی ازچه روگردید سروِ قامت زهرا کمان یا رسول الله شاهد باش بعد از رفتنت سوختند آیات حق را این به ظاهر مردمان فضّه، یاری کن که برخیزد، دوباره فاطمه نیست دیگر در تن مجروح گل تاب و توان بس ستم دیده است، گل در عمر هجده ساله اش در بهار عمر او پیچیده آوای خزان ذاکری، با گریه می گفت ای امان ای روزگار سوخت بین شعله های فتنه باغ و باغبان می برد بر دوش خود حیدر عزیز خویش را نیمه شب سمت مزاری بی چراغ  و بی نشان @golchine_sher