داغم، ولی به جرعهای از آب قانعم
باغم، به روشنایی مهتاب قانعم
بیداریام کنار تو ممکن نبوده است
حالا به چشمهای تو در خواب قانعم
چشمِ تو صحنِ مسجدی آرام و دوردست
میآیم و به گوشهی محراب قانعم...
شیرین تویی و مبدا شعرم لبان توست
تر کن لبی که با غزلی ناب قانعم
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
با نسیم تو
سنگ، شاعر است
کوه، رودی استوار
رود
یک سرود
سرو، مصرعی بلند
آسمان
یک سروده ی سپید
هر پرنده، واژه ای ست
در میان این ترانه های رنگ رنگ
این چکامه های نوبر و قشنگ
من
مثل یک علامت ِ تعجبم !
#یدالله_گودرزی
#عضوکانال
@golchine_sher
دل، در گروِ چند هنر داشتم، این شد...
ای بی سپران! من که سپر داشتم این شد!
رودی که به سَد خورد، زِ اندوه ورم کرد...
یعنی عطشِ سیر و سفر داشتم این شد!
خاکسترِ گردوبُنِ پیری به چناری،
می گفت که بسیار ثمر داشتم این شد!
با خاکِ سیه، جمجمه ی خالیِ جمشید
فرمود زِ افلاک خبر داشتم این شد!
نِی گفت که تلخ است جهان، گفتمش این نیست...
نالید که من بارِ شِکَر داشتم این شد!!
#حسین_جنتی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
مانند گُلی گِرد تو پروانه منم
دیوانه ی دیوانه ی دیوانه منم
آنقدر که دوست دارمت فکر نکن
چوپان دروغگوی افسانه منم
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
ذکر ملکوتیان شنیدن دارد
شیرینی وصل تو چشیدن دارد
از پنجره ی سحر ببین طلعت نور
پیوند شب و روز چه دیدن دارد
#حسین_جعفری
#عضوکانال
@golchine_sher
آوردهاند وعدهی پاییز یا بهار؟
این برگهای مضطرب، آن ابرهای تار
بر پشتبام شهر کسی ایستاده است
باز است چشم عالم و آدم به انتظار
ما بیاراده از پل تقدیر رد شدیم
بگذر تو هم ز مسئلهی جبر و اختیار
ای آنکه از برندهشدن سرخوشی بدان
جز باختن نبود مرا قصد از این قمار
خون میخورم ز سنگدلیهای خویشتن
دردی نشسته در دل هر دانهی انار
ما هردو خیرهایم به هم چون دو آینه
هریک به اضطراب و غم دیگری دچار
باید دوباره خلق شود داستان نوح
ای ابر بیقرار! کمی بیشتر ببار
#احسان_انصاری
@golchine_sher
هرچه را داشتهام ریختهام دور و برم
مثلاً کار زیاد است و شلوغ است سرم
مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلاً هم
خستهٔ مشغلهها هستم اگر هم پکرم
چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم
وضعم آنقدر شلخته است که گویی پسرم
یوسفم رفته و درها همگی بسته شده
من در این قصرِ دراندشت پیاش دربهدرم
نه که دلتنگی و این مسألهها! میخواهم
تکّهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم
لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری
تا اگر تازگیام رفت بماند اثرم
چقدر کار کشید از دل شیرازی من
«پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم»
باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام
میروم باز سر کوچه فلافل بخرم
باز هم بین غزل مسخرهبازی کردم
تا غرورم مثلاً حفظ شود خیر سرم
من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است
تو هم آنقدر نیا تا که بیاید خبرم
#انسیه_سادات_هاشمی
@golchine_sher
ای دل ز هرچه هست چه باور کنی چه نه
باید کشید دست چه باور کنی چه نه
تا کی به پای آمدنش صبر میکنی
دل برد و دل نبست چه باور کنی چه نه
وقتی که رفت در غمش اشکی نریختم
اما دلم شکست چه باور کنی چه نه
سربسته گویمت سخن: آنکس که دوست بود
با دشمنت نشست چه باور کنی چه نه
حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مرده است چه باور کنی چه نه
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
گِردش همه جمعاند ولی جانبهلبی نیست
تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست
چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است
ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست
انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید
این جامْ عتیقهست شکستی، حلبی نیست
بیعلت و یکباره دلم خون نشد از دوست
نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست
این شورشی از سلطهی او خسته شد اما
یک ذره به دنبال جداییطلبی نیست
سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک
گفتند که رفتهست سفر، چند شبی نیست!
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher