تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور...
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
ایکاش همیشه دور باشند از غم
با هم همه جوره خوب همچون آدم
پاییز و بهار عاشقی را بلدند
دیدم دل و قلوه می گرفتند از هم
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
تابحال ، از عسل ِ چشم کسی مَست شدی ؟!!
تا بحال ، عاشق ِ دیـوانـه ی سرمست شدی ؟
من همان عاشق ِ دیوانه ی سرمست ِ توأم!!!!
تـو بـه اندازه ی من پای کسی مست شدی ؟
وقتی از خلسه ی آغوش ِ تـو بر می گردم!!!!
تـو هم آشفته ی آن بوسه ی بی مرز شدی ؟
من که از دوری تـو تـار ِ دلم می لـرزد!
تو هم اندازه ی من این همه دلتنگ شدی ؟
هوس ِ خواستنت ، مثل ِعسل شیرین است
تو بگو ، عاشق ِ این قلب ِ پُر از درد شدی ؟
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
آسمان دزد است، کشتی حالِ بادش را ندارد
او فقط از دزد دریایی نمادش را ندارد
باز می پرسی که کشتی های من غرق است؟ آری
مثل معتادی که خرج اعتیادش را ندارد
باغ وحشی را تصور کن که می رقصد پلنگی
تاب اشک ما و مرگ هم نژادش را ندارد
بی قرارم مثل وقتی مادری با یک شماره
می رود تا باجه ها اما سوادش را ندارد
حکم جنگ آمد تصور کن که سربازی نشسته
غیرتش باقی ست اما اعتقادش را ندارد
آب راکد را که دیدی؟ چون سرش بر سنگ خورده
رود بود و حال شوق امتدادش را ندارد
درد یعنی شاعری در دفتر شعرش ببیند
مثل سابق دیگر آن احساس شادش را ندارد
#سیدسعیدصاحب_علم
@golchine_sher
غزل از مویِ پریشان شدهات می ریزد!
من اگر شاعرم از دستِ پریشانی توست
#سعید_شیروانی
@golchine_sher
و اسماعيل ميدانست آن چاقو نميبرد
كه صيادي كه من ديدم دل از آهو نميبرد
كدامين بارگاهاست اين كدامين خانقاهاستاين
كه در اينجا نفس از گفتن ياهو نميبرد
دلا ديوانگي كم نيست شايد عشق كم باشد
اگر زنجيرها را زور اين بازو نميبرد
چرا ناراحتي اي دوست از دست رفيقانت
كه خنجر عادتش اين است رو در رو نميبرد
زليخا را بگو نارنجهايش را نگه دارد
كه ديگر نوبت عشق است و تيغ او نميبرد
#مهدی_جهاندار
@golchine_sher
از بی ادبی کسی به جایی نرسید
حقا که ادب تاج سر انسان است
#صادق_لاهوری
@golchine_sher
دکترم گفت شما مشکلتان کم خونی است
خونِ دل میخورم ای کاش که تاثیر کند...!
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
ای نامِ دلربای تو ورد ِجوانه ها
لبریز از حضور قشنگت ترانه ها
می بارد آسمان به هوای تو عشق را
می تابد آفتاب ِتو بر روی شانه ها
قند دلم به خاطر تو آب می شود
مبهوت مهربانی تو آب و دانه ها
دلتنگی از هوای تنم رخت بسته است
گلبوسه ات نشسته بر انبوه چانه ها
چون کوه استواری و چون عشق مخملین
اکسیژنت عجین شده در" کلِ خانه ها"
تا پنجره به قامت دیوارها به پاست
این شیشه دلربا شده از دلبرانه ها
یک روز میرسی و شبم ماه می شود
ای ماهِ آشنای همه عاشقانه ها
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
زهرا همان غمیست كه در سینه ی علیست
پهلوشكستهایست كه آیینه ی علیست
زهرا كه دستهای به دستاس رفتهاش
لبریز دستهای پر از پینه ی علیست
زهرا همان علیست كه آیینه خداست
زهرا همان خداست كه آیینه ی علیست
افلاك را ببین كه چه بیهوده خاك را...
زهرا بگو مزار تو در سینه ی علیست
زهرا بیا ببوس گلوی حسین را
این ابتدای غربت دیرینه ی علیست
#مهدی_جهاندار
@golchine_sher
دلم آشفته آن مایه ی ناز است هنوز
مرغ پر سوخته در پنجه ی باز است هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز
گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ز عشق
یار عاشق کش و بیگانه نواز است هنوز
خاک گردیدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نیاز است هنوز
گرچه هر لحظه مدد میدهدم چشم پر آب
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
#عماد_خراسانی
@golchine_sher
جنگ از طرف دوست، دل آزار نباشد
یاری که تحمل نکند، یار نباشد
گر بانگ برآید؛ که سری در قدمی رفت
بسیار مگویید، که بسیار نباشد
تا رنج تحمل نکنی، گنج نبینی
تا شب نرود، صبح پدیدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت، که بیدار نباشد
#سعدی
@golchine_sher
سلام کردم و گُفتم مَرا ڪه یادَت هَست؟
جواب دادی و گُفتی به جا نیاوردم ...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
تو به تحریکِ فلک، فتنهیِ دورانِ منی
من به تصدیقِ نظر، محوِ تماشایِ توام
#فروغی_بسطامی
@golchine_sher
اشکِ لیلی می کند دیوانه مجنون را؛ بخند
قطره قطره آب داری می شوی دریا؛ بخند
من نمیخواهم تو را گریان ببینم خوب من
محض خوشحالی من هم که شده زهرا؛ بخند
من سلام بی جوابم من غریب در وطن
گریه جا دارد به حال و روز من اما؛ بخند
گریه ات همسایه ها را خسته کرده فاطمه
روزها را پیش حمزه گریه کن شبها؛ بخند
نیست دنیا لایق چشمان بارانی تو
ابر تنهای کبود من به این دنیا؛ بخند
گفته بودی که نداری طاقت اشک مرا
یا بیا با هم بباریم از غریبی یا؛ بخند
این خلافت آن فدک...عالم فدای خنده ات
ماهِ شبهای غریبیِ علی حالا؛ بخند
بعدِ تو خنده به لبهایم نمی آید مگر
زینبت گاهی بگوید: جانِ من بابا بخند
#سید_مهدی_حسن_زاده
@golchine_sher
گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش !
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش
زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست !
رفتنت یعنی مصیبت ، زجر یعنی باورش
یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش
حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش
جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها
یک طرف سیگار و من یاد تو سمت دیگرش
مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست
مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش
#علی_صفری
@golchine_sher
همه روز گِرد کویَت همه شب بر آستانت
غَرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویَت...
#امیرخسرو_دهلوی
@golchine_sher
بَنای عِشق پابَرجاست، چه باهِجران، چه بیهِجران
که هِجران هَم به جانِ تو زِ عشقِ تو نمیکاهَد
#راحم_تبریزی
@golchine_sher
مسِپار دل به هر کس که رخِ چو ماه دارد
به کسی سپار دل را ،که دلت نگاه دارد
#سلمان_ساوجی
@golchine_sher
ای یوسف مهربان ایرانی ها
دستان تو آبادی ویرانی ها
بعد از تو ز خاک میهنم روییده است
صد ها نه ! هزارها سلیمانی ها
#نوروزرمضانی
#سردارسلیمانی
#شهادت
@golchine_sher
ای که برداشتی از شانه موری باری
بهتر آن بود که دست از سر من برداری
ظاهر آراسته ام در هوس وصل، ولی
من پریشان تر از آنم که تو میپنداری
هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری
موج و جرأت پیش آمدنم نیست،مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار
تو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست!
دارو فروش خسته دلان را دکان کجاست؟
#خواجوی_کرمانی
@golchine_sher
برای منظومه چشم هایش"
چشمش خُمار از باده نوشی های پنهان بود
جامَش پُر از عرفان آن پیر جَماران بود
دیباچه ی منظومه ی عشقی است سی ساله
چشمان او دیوان شعری از شهیدان بود
خسته است عمری را دویده باز جامانده
چشمش غزالی خسته امّا مشک افشان بود
بر دوستان صبح امید و آرزومندی
بر پاره ی جان شهیدان او "عموجان" بود
در آیه ی چشمش " اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار"
جنگیدنش در معرکه تفسیر قرآن بود
از چشم او از کربلا تا قدس راهی نیست
از چشم او ایران حریم امن ایمان بود
آن نورچشمی که زمان داغش نمی کاهد
یک قطره از یادش برای شهر باران بود
چشمی که حالا مستی اش در شهر پیچیده
چشمی که آرام است...چشمِ "مرد میدان" بود
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#عضوکانال
#غزل
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#به_وقت_شهادت
@golchine_sher
چگونه سرکنم روز و شبِ از عشق خالی را
نمیخواهم بدون تو هوای ِعشقسالی را
هنوز از قهوه ی چشمِ تو شعرِ ناب می ریزد
به دور از چشمهایت وا نخواهم کرد فالی را
تو آن عطردل انگیزی که تکراری نخواهی شد
چه زیبا میکند تکرارِ تو هر شرح حالی را
هوا هستی برایم شک ندارم بی تو میمیرم
هوایت میبرد از باورم هر احتمالی را
چنان از دوستت دارم پُرم کردی ،که میدانم
بقدرِ دوستت دارم جواب ِهر سوالی را
کنارم باش دنیای بدون عشق ممکن نیست
و تنها عشق ممکن مینماید هر محالی را...
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
شرح دلتنگیِ من بی تو فقط یک جمله ست:
"تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم"
#مهدی_اخوان_ثالث
@golchine_sher