چندی است اسیر باد و باران شده ام
دلداده به آفتاب تابان شده ام
گلها همه خوبند ولی با این حال
من عاشق ِآفتابگردان شده ام
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامده ست
#حامد_عسکری
@golchine_sher
مرا خسته در این ویرانه مپسند
قطار کاروان ها دیده ام من
که صبح از رویشان پیغام می برد.
صداهای جرس های ره آوردان بسی بشنیده ام من
که از نقش امیدی آب می خورد
#نیما_یوشیج
@golchine_sher
لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم
یک بار دگر خانه ات آباد بگو: سیب…
#متین_فروزنده
@golchine_sher
تا جاده زیر پای لنگ افتاده باشد
از آسمان انگار سنگ افتاده باشد
دنیا گشاده تر از ابعاد قفس نیست
وقتی نفس در سینه تنگ افتاده باشد
با آه سوزانی که از دل می تراود
گویی درون سینه جنگ افتاده باشد
تردید دارم طعم امن خانه ها مان
در زیر دندان کلنگ افتاده باشد
کو عطر مشک و چشم دریا گونه وقتی
آهو به چنگال پلنگ افتاده باشد
تغییر خواهد کرد، آنی زیر و بالاش
عمری که بر الاکلنگ افتاده باشد
شب میرود می ترسم از افکار عریان
بر دامن تاریخ ننگ افتاده باشد
#علی_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
گُشا آن درگَهت را باز امشب
که دل میل تو دارد باز امشب
مرا کن همنشینِ خلوت خود
که گویم باتوصدهاراز امشب
رها شدمرغِ دل ازسینه ی من
که تا بر تو کند پرواز امشب
به امیدی که بینم خوابِ نازت
بخوابد دیدگانم ناز امشب
ازآنکه بشنوم آوایت ایدوست
نمی خوانم دگر آواز امشب
چه پُر معنا بُوَد لبهای خاموش
چه پُر آوا سکوتِ ساز امشب
نخواهدماه وناهیداز تو(مهدی)
که خواهد زهره ی طنّاز امشب
#مهدی_میرابی
#عضوکانال
@golchine_sher
لحظهٔ دیدار نزدیک است
باز من دیوانهام، مستم
باز میلرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونهام را، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظهٔ دیدار نزدیک است
#مهدی_اخوان_ثالث
@golchine_sher
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
#حافظ
@golchine_sher
ای بازی زیبای لبت بسته زبان را
زیبایی تو کرده فنا فنّ بیان را
ای آمدنت مبدا تاریخ تغزُّل
تاخیر تو بر هم زده تنظیم زمان را
عشق تو چه دردیست که در منظر عاشق
از تاب و تب انداخته حتی سرطان را
کافی است به مسجد بروی تا که مشایخ
با شوق تو از نیمه بگویند اذان را
روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد
ترسید که دیوانه کنی نامه رسان را
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
تویی بهانه ی آن ابرها که میگریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
#سیدحمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
گل داده ام از شکوفه هم لبریزم
بی روی تو اما همه را می ریزم
ننشسته به روی شاخه ام گنجشکی
رنگم نکن ای بهار من پاییزم
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
@varan313
@golchine_sher
سنگی بودم ز فرط غم کوه شدم
آرام آرام نم به نم کوه شدم
هی سنگ به من سنگ به من سنگ زدند
انباشته شد به روی هم کوه شدم
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
#کانال_اشعار_ایشون
@varan313
@golchine_sher
عشقم به تو انگار که ننگ است تورا
در کشتن من چرا درنگ است تورا؟
من شیشه ام و هزار جایم ترک است
من یک سرم و هزار سنگ است تو را
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
#کانال_اشعار_ایشون
@varan313
@golchine_sher
.
کلافه ام درست مثل لحظه ای که
وقتی بانسیم نگاهت عاشقانه نگاهم می کنی
عشق
آنقدر به من می آید
که نمی دانم
دستهایت را بگیرم
ببوسمت
یا بغل بگیرمت ...
#امید_آذر
@golchine_sher
مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید
به خاطر، یاد یار آید مرا هر گه بهار آید
چو فریاد هزار آید، شود در دم، هزار ای گل
شود دردم هزار ای گل، چو فریاد هزار آید
#شهریار
@golchine_sher
قاصدک؛ هان چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
#مهدی_اخوان_ثالث
@golchine_sher
فریاد امیــــر عشق را چاه شنید
در گوهر اشک او جهانی غم دید
لرزید دل چاه که در خلوت شب
مظلومیت امـــــــام ما را فهمید
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
#رمضان_الکریم
@golchine_sher
دوست دارد یا نمیخواهد مرا معلوم نیست
عشق، بازی میکند با من چرا! معلوم نیست
میکشم سر، هرچه میریزد به جامم دستِ دوست
کِی در این میخانه میافتم ز پا معلوم نیست
برگ، دستِ شاخه را وقتی رها میکرد گفت:
باد با خود میبرد ما را، کجا؟ معلوم نیست
یا نمیآید به چشمِ باغبان، پاییزِ ما
یا زمستان و بهارِ کاجها معلوم نیست
با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست
جای زخمِ عشق بر دلهای ما معلوم نیست..
#فاضل_نظری
@golchine_sher
معصیت میبینی از ما و صبوری میکنی
میشناسی ذاتِ این انسان گندمزاده را!
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
بیمِ آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم
مبادا خسته شوی...
و بیمِ آن دارم که سکوت کنم
مبادا گمان کنی که دیگر برای قلبم مهم نیستی!
#نزار_قبانی
@golchine_sher
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شدهی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گر چه امروز من آیینهی فردای من است
دل دیوانه در اندیشهی فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بستهام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
#ابوالحسن_ورزی
@golchine_sher
با منی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم
گریه کردم فکر کردی زیر باران تَر شدم
سهم تنهاییِ من یک پاکت سیگار بود
سوختم آهسته تا همرنگ خاکستر شدم
شب به شب، بی خوابی و سردردهای بی کسی
قرص خوردم پشتِ هم محتاج خواب آور شدم
گفته بودی دوستت دارم ولی برعکس بود
حرف چشم و خط لب های تو را از بَر شدم
جوجه ی یک روزه ای بودم که در دستان تو
با نوازش های دل سوزانه ات پرپر شدم!
از غرورِ رو به تاراجم نمانده هیچ چیز
کشوری مستعمره بی شاه و بی لشکر شدم!
باز باران آمد و... دلتنگی ام را گریه شست
باز باران آمد و... من زیر باران تر شدم
#سید_علیرضا_جعفری
@golchine_sher
چقدر خواب ببینم که مالِ من شده ای
و شاه بیتِ غزل های لالِِ من شده ای
چقدر خواب ببینم که بعدِ آن همه بغض
جواب حسرتِ این چند سال من شده ای
چقدر حافظ یلدانشین ورق بخورد
تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای
چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم
خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای
هنوز نذر شب جمعه های من این است
که اتفاق بیفتد حلال من شده ای
که اتفاق بیفتد کنار تو هستم
برای وسعتِ پرواز ، بال من شده ای
میان بغض و تبسم ، میان وحشت و عشق
تو شاعرانه ترین احتمالِ من شده ای
مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست
چقدر خواب قشنگیست مال من شده ای
#مهناز_فرهودی
@golchine_sher