eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
829 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌شد غزلی، ترانه‌ای دیگر ریخت با چشم تو عاشقانه‌ای دیگر ریخت با دست تو رودخانه‌ای را برداشت، تا کرد و به رودخانه‌ای دیگر ریخت @golchine_sher
صبح ِ غزل و هواى مستانه بس است ... عطر گلِ سرخ و رقص ِ پروانه بس است ... کافیست تو باشی و من و عشق و امید ... در دهکده ی بهشت،یک خانه بس است ... @golchine_sher
آن بهشتى كه همه در طلبش معتكف‌اند منِ كافر همه شب با تو به آغوش كشم! @golchine_sher
خانه ی دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه یِ پرهای صداقت آبی است. می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد پس به سمت گل تنهایی می پیچی دو قدم مانده به گل پای فواره یِ جاوید اساطیر زمین می مانی و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد. در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی: کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور و از او می پرسی خانه ی دوست کجاست. @golchine_sher
عرش را با ماه و با خورشید روشن کرده اند آسمانی ها لباس نور بر تن کرده اند عالم افلاک را گلزار و گلشن کرده اند با حریرِ ابرها راهی معیّن کرده اند شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر(ص) است لحظۀ پیوستن نادعلی و کوثر است سر به زیر و عشق دارد در نگاهش انعکاس با وقاری فاطمی، محجوب! با احساسِ خاص می درخشد بر سرش یک تاج گل از جنس یاس کوری چشمانِ بدخواهان بخوان توحید و ناس گفت پیغمبر(ص) برای من همین شد افتخار لافتی الّا علی(ع) لا سیف الّا ذوالفقار زیر لب میگفت زهرا(س): هست همتایم علی(ع) شد ولیُ ألله و یار هر دو دنیایم علی(ع) قامتش ألله اکبر دارد آقایم علی(ع) رخت دامادی چه می آید به مولایم علی(ع) خواند أنکحتُ و زوّجتُ پیمبر(ص) خطبه را حضرت زهرا(س) بلی را گفت به شیرخدا لحظۀ دیدار بود و عشق، نابِ ناب شد دست پیغمبر(ص) وساطت کرد و فتح الباب شد مصحف و نهج البلاغه عاشق و بیتاب شد قندِ عالم در دلِ زهرا(س) و حیدر آب شد دست در دست هم آوردند و شد حبل المتین حضرتِ أمّ أبیها(س) با أمیرالمؤمنین(ع) در زمین پیچید عطر عود و اسپند و گلاب در نخستین لحظۀ پیوند غیرت با حجاب چشم زهرا(س) خیره شد بر چشم های بوتراب شد جهازش آینه، مهریه اش قران و آب دست خالی آمدم! آمد خدا عیدی به دست یک نخ از چادر عروسش را بگیرم کافی است! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خندیدی و دیوانه ام خواندی وقتی نوشتم دوستت دارم وقتی نوشتم دور از چشمت از آینه بدجور بیزارم خندیدی و هرگز نفهمیدی یک دخترِ دلداده یعنی چه؟ هرگز ندانستی چرا هر بار لبخندهایت را خریدارم خندیدی و اشکم مرا بوسید صبحی که تقدیرم جدایی شد رفتی و من عمریست بعد از تو در دفترم گل واژه می‌کارم تکلیف من تکرار نامت بود، در روزهای سردِ تنهایی تا این که آمد عاقبت شعر و شد از همان لحظه هوادارم عشقت برایم آسمانی بود، جنس سکوتم ابر و بارانی هرگز نفهمیدی چرا هر شب بر دفترم بی وقفه می‌بارم با هر غزل مهمان شدی در من، آرام شد دریای مواجم گاهی اگر چه تلخ و طوفانی، گاهی اگرچه کوهِ آوارم حالا که چرخیده ست دنیامان، تنها درونِ شعر لیلایم در «دوستت دارم» همین بس که...باید بگویم سخت و دشوارم @golchine_sher
هدایت شده از نبض قلم
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 امروز قدسیان همه لبخند میزنند عطر دعا به عرش خداوند میزنند با ازدواج فاطمه و حضرت علی آیینه را به آینـــه پیونــــد میزنند💕 @nabzeghalam
دلهای عرش و فرش با شادی عجین است پیوندی از افلاکیان روی زمین است «انسیه الحورا» عروس و شاه داماد مولای مظلومان «امیر المومنین» است در سیل تبریک تمام خلق عالم تبریک خالق با دم روح الامین است غیر از علی در شان زهرا هیچ کس نیست آیینه ی زهرا فقط «حبل المتین» است تصویر زیبایی است در تفسیر این وصل «خیر البریه» خاتم و «کوثر» نگین است دست علی را گرم می گیرد،از این پس از عشق «بحرالعلم» ،زهرا خوشه چین است عشقی که دارد یازده خورشید با خود در اوج زیبائی است ،زیبا آفرین است @golchine_sher
رنج فراق هست و امید وصال نیست این هست و نیست کاش که زیر و زِبَر شَوَد... ‌ @golchine_sher
زهرا همانی است که تاج سر علیست زهرا نگین حلقه ی انگشتر علیست او ذوالفقار حیدرو نیروی بازوان.. بین شناسنامه ولی همسر علیست باید دو در دو چار شود می شود بلی؛ حیدر دل است و فاطمه تک دلبر علیست چاهی که همدم همه غم های مرتضاست آن قلب فاطمه است که غمپرور علیست پیراهن علی متبرک به دست اوست یعنی که فاطمه است گل قمصر علیست شیر و خط خدای تعالی یکی شده است یعنی که فاطمه طرف دیگر علیست @golchine_sher
‌ راستی... دوستت دارم و از ابتدا می‌دانم ، این بازی را خواهم باخت... @golchine_sher
‏کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست... @golchine_sher
ما دلشدگانِ بی قرارت هستیم هر جمعه به ندبه های خود دل بستیم هرچند که قرن هاست از تو دوریم با یادِ دل انگیزِ ظهورت مستیم @golchine_sher
لحظه‌ها خرم و زیباست؛ مبارک باشد عرش تا فرش شکوفاست‌؛ مبارک باشد بر سر اهل مدینه برکت می‌بارد شادی حیدر و زهراست؛ مبارک باشد «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيان» یعنی که جشن پیوند دو دریاست؛ مبارک باشد خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود هر طرف زمزمه برخاست: مبارک باشد ساقی و کوثر، امروز به هم پیوستند مستیِ عالم بالاست، مبارک باشد نُه فلک خیره بر این لحظه‌ی موعود شده چشم‌ها وقف تماشاست؛ مبارک باشد فاطمه مرتضوی، حیدر هم مصطفوی‌ست وحدت اسم و مسماست؛ مبارک باشد بهترین خاطره‌ی عُمرِ "علی" خورد رقم ماه ذی الحجه گل آراست؛ مبارک باشد @golchine_sher
یقیناً جایِ امّا و ولی نیست کسی غیر از "علی" بر ما "ولی" نیست قسم بر باءِ بِسمِ الله، هرگز ِصِراطَ المستقیمی جز "علی" نیست @golchine_sher
دل است دیگر حرف حساب سرش نمی رود دیوانه شده یک ریز می گوید دوستت دارم نگرانش نباش خلاصه یک روز ساکت می شود .. @golchine_sher
اگر جای مُروّت نیست  با دنیا  مدارا  کن به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن دل از اعماق دریای  صدف های  تهی  بردار همین جا در کویر خویش مرواريد پیدا  کن چه شوری بهتر از برخورد برق چشمها با هم نگاهش را تماشا کن ، اگر فهمید حاشا کن من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ مي آید به " آه عشق " کاری برتر از اعجاز عیسا کن خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می کند با مرگ به اسم صبر  ، کم با زندگی امروز و فردا کن @golchine_sher
مثلِ بارانِ بهاری که نمیگوید کی بی خبر در بزن و سر زده از راه برس... @golchine_sher
باران شدی و چه بی امان می باری در شهر منی و بی نشان می باری یک روز اگر چتر دلم باز شود یکریز تو مثل آسمان می باری @golchine_sher
مرگم باد اگر دمی کوتاه آیم از تکرار این پیش پا افتاده ترین سخن که : "دوستت دارم" @golchine_sher
صبح شد،خورشید من چشمان خود را باز کن عشوه اى كن دلبرانه هى برایم ناز كن بوسه اى شیرین تر از شیرینِ فرهادم بده روز نو روزى نو را پــیش من  آغاز كن @golchine_sher
عطرِ گلِ یاس در بغل دارد صبح بر روی لبش قند و عسل دارد صبح هرجا که دمید عشق آوازه گرفت دیوانِ نفیسی از غزل دارد صبح @golchine_sher
چشمان روشنت غزلی از بهار داشت فصلی که عشق با دلِ تنگم قرار داشت من کودکانه چشم به چشم تو دوختم چون شیرِ کوچکی که خیال شکار داشت از روزگار گفتی و با هم قدم زدیم اما نه آن‌قَدَر که دلم انتظار داشت من حرف می‌زدم که تو لب وا کنی، ولی لب‌های کوچکت هوسِ اختصار داشت با تو چه قصه‌ها که نمی‌گفت زندگی با من چه غصه‌ها که بدِ روزگار داشت رفتی شبیه آمدنت، ساده و غریب چشمت نگفت با دلم آخر چه کار داشت @golchine_sher
صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبریز غرورم و به خود می بالم شادم، خوشم و کوک شده احوالم از حُبِّ علی خون رگم می جوشد با هر نفسی شُکر از این اقبالم @golchine_sher
مباد چیزی از این انتظار کم بشود وَ در مسیر تماشا غبار کم بشود کنار آینه قیچی زدی به موهایت که از طبیعت من آبشار کم بشود برای عشق نگارنده هست و می ترسم خدا نکرده زمانی، نگار کم بشود! چه حسرتی بکشد! واگن پر از شوقی که در میانه‌ی ریل، از قطار کم بشود به اسب‌های اصیل تو برنخواهد خورد از این قبیله اگر یک سوار کم بشود سری که در قدم عشق سر به زیر نشد خوشا برابر تو روی دار کم بشود @golchine_sher
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد که شادی و غم گیتی نمی‌کنند دوام @golchine_sher
شبم به وعده و روزم به انتظار گذشت به هیچ و پوچ مرا روز و روزگار گذشت @golchine_sher