بامنی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم
گریه کردم فکر کردی زیر باران تَر شدم
سهم تنهاییِ من یک پاکت سیگار بود
سوختم آهسته تا همرنگ خاکستر شدم
شب به شب ، بی خوابی و سردردهای بی کسی
قرص خوردم پشتِ هم محتاج خواب آور شدم
گفته بودی دوستت دارم ولی برعکس بود
حرف چشم و خط لب های تو را از بَر شدم
جوجه ی یک روزه ای بودم که در دستان تو
با نوازش های دل سوزانه ات پرپر شدم!
از غرورِ رو به تاراجم نمانده هیچ چیز
کشوری مستعمره بی شاه و بی لشکر شدم!
باز باران آمد و... دلتنگی ام را گریه شست
باز باران آمد و... من زیر باران تر شدم
#سید_علیرضا_جعفری
@golchine_sher
پایان التهاب،شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام،جویبار شو!
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
آدمها میآیند
میروند
و در این عبورِ مبهم،
عشق اتفاقِ سادهایست
که میماند و چون تیر برقی
در سکوتِ یک بعدازظهر گریه میکند...
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
انوار عشق در دل من جا گرفته است
شعر از شکوه نام تو معنا گرفته است
ای از تبار جان رسول ای خود رسول
هر واژه با تو سیرت زیبا گرفته است
آری شباهت تو چنان است که خدا
آیینه ای مقابل دریا گرفته است
دانش به گرد پای تو هرگز نمی رسد
علم زمانه از تو چنین پا گرفته است
هادی، امین و شاکر و باقر تویی که عشق
در قلب بیکران تو ماوا گرفته است
چشم تو شاهد است که در روز واقعه
نوری تمام کرببلا را گرفته است
نوری که عرش روشن از او بوده از ازل
از او بهشت شوق تماشا گرفته است
از او که جد پاک تو بودهست کربلا
در بطن خویش نام معلی گرفته است
بر تو عزیز فاطمه بنتالحسن سلام
عاشق شدهست قلب من اما گرفته است
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
#اماممحمدباقرعلیهااسلام
@golchine_sher
چقدر خواب ببینم که مالِ من شده ای
و شاه بیتِ غزل های لالِِ من شده ای
چقدر خواب ببینم که بعدِ آن همه بغض
جواب حسرتِ این چند سال من شده ای
چقدر حافظ یلدانشین ورق بخورد
تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای
چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم
خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای
هنوز نذر شب جمعه های من این است
که اتفاق بیفتد حلال من شده ای
که اتفاق بیفتد کنار تو هستم
برای وسعتِ پرواز ، بال من شده ای
میان بغض و تبسم ، میان وحشت و عشق
تو شاعرانه ترین احتمالِ من شده ای
مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست
چقدر خواب قشنگیست مال من شده ای
#مهناز_فرهودی
@golchine_sher
کجاست بالشِ امنی که با تو سر بنهم
که حسرت سر و سامان که گفته اند اینست...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
میان هر رگم از عشق؛جوی می جاری ست
چنین که مست تو هستم چه جای هشیاری ست...
#سیمین_بهبهانی
@golchine_sher
چقدر آه کشیدم برای غربت تو
کبوترانه رسیدم کنار تربت تو
اگرچه گنبد و گلدسته ای نمی بینم
ولی پر است فضا از شمیم رحمت تو
اگرچه عالَم شیعه در این غم جانسوز
عزا گرفته برای تو و مصیبت تو
ولی غم تو کجا و غم حسین کجا
به غیر کرب و بلا نیست رنج و محنت تو
ضرر نکردم اگر کل عمر گریه کنم
برای قصه ی پر غصه ی اسارت تو
تو خود اسیر شدی بعد کربلای حسین
ولی اسیر نگشته پس از تو عترت تو
هزار شکر که مأنوس با احادیثم
نشسته است به جانم نسیم رحمت تو
به پای خویش رسیدن به محضرت سخت است
کشانده است مرا رشته ی محبت تو
تویی که باقرِ علم پیمبران بودی
که غیر وحی الهی نبود صحبتِ تو
چگونه بود که با این جلال و شأن و شکوه
به دست قوم حرامی شکست حرمتِ تو
چقدر ناله زدم روز و شب به پای غمت
چقدر آه کشیدم برای غربت تو
#مهدی_شریفی
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher
جایی که یار نیست دلم را قرار نیست
من آزموده ام دل خود را هزار بار
#قاآنی
@golchine_sher
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگی است اینکه دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گله را
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر هلهله را
#سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher