eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دعای مادری که مستجاب شد.... 💠در حالِ تماشایِ تعزیه داشتم به مسعود که ۶ماهه بود، شیر می‌دادم. یهو دلم شکست و اشکم جاری شد؛ گفتم: خدایا! کاش فرزندی داشتم که در راه امام حسین(ع) فدا بشه... در همین حال اشک چشمم ناخواسته به دهان مسعود چکید... گذشت و سال۶۶ مسعود به شهادت رسید و بدنش مثل امام حسین(ع) تکه تکه شد. همون شب خوابِ تعزیه‌ی سالها پیش رو دیدم، توی عالمِ خواب مسعود در آغوشم بود که ناگهان پر کشید و به یارانِ امام حسین(ع) پیوست... 📚کتاب حدیث عشق مسعود صلاحی 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @shohadaye_shiraz با نشر مطلب و لینک کانال ،دیگران را به جمع شهدایی دعوت کنید
🔰اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد» 🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است. 🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید! 🔰حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد.. مجید رشیدی کوچی 🌱🌷🌱🌷 @shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود
♨️نیمــہ شــب همہ خـــواب بودند. صدایے شـــنیدم. ســـید باقر بود. روضـــه اباعبـــداللہ می خواند...😭 خوابـــم برد.یڪے دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسیـ.ن می گفت و اشک می ریخت! گفتم سید بس است، بخواب. گفت:الان وقت خواب نیـــست, ما باید برای عملیــــات اماده شویم, بایدبا یاد (علیه السلام) روحـــیه خودمان را بسازیــم! سید محمدباقردستغیب 🌷🍃🌷🍃 نشـــــردهیــــــد ╭┅─────────┅╮ @shohadaye_shiraz ╰┅─..................─┅╯ وارد شویــد👆👆
گلزار شهدا 🇮🇷
📷رزمنده جهادگر شهید دکتر فریدون عباسی، دانشمند هسته ای، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و نماینده سابق ک
🚨لحظات پس از شهادت فریدون عباسی از زبان خانم پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد : 🔸 پلان اول: نمی‌دانم با آن همه اشک و بغض چطور رسیده‌ایم بیمارستان، من و آرمیتا. با مکافات وارد بیمارستان شده‌ایم. انگار روز شهادت داریوش دارد تداعی می‌شود. همان بیمارستان همان بخش اورژانس... نیازی ندارم کسی راهنماییم کند کجا بروم. خودم این راه را رفته‌ام. خودم این درد را کشیده.ام. ضحی و خانم دکتر قاسمی (همسرشهید شهریاری) را می‌بینم، چقدر این آغوش گرفتن‌ها، این گریه‌ها، تکراری شده. پرده را کنار می‌زنم. خانم دکتر عباسی را می‌بینم، روی تخت بخش اورژانس. بغضم می‌ترکد. جای‌مان عوض شده. چهارده سال پیش من در آن بخش اورژانس بستری بودم و او آمده بود الان او آنجا و من رفته‌ام. کمی بعد همسر و دختر شهید علیمحمدی و کمی بعدتر همسر شهید احمدی روشن هم می‌آیند. جمع‌مان جمع شده. چقدر بدم می‌آید از این تکرار‌ها... 🔸 پلان دو: خانم دکتر عباسی در میانه‌ی درد و اندوهش صبوری می‌کند. او دارد به ما دلداری می‌دهد. از ضحی می‌پرسد: بابا چه شکلی بود؟ ضحی می‌گوید صورتش خاکی بود و کمی دودی... خانم دکتر عباسی می‌گوید ضحی بابا یک عکس دارد روز آزادسازی خرمشهر. صورت و موهایش خاکی است، یادت هست؟ می‌گوید بله یادم است. می‌گوید همیشه به فریدون می‌گفتم تصورم از صورتت موقع شهادت شبیه آن عکس است. بابا شبیه آن عکس بود ضحی؟ ضحی با گریه‌های نم نم و صدای بغض آلود سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید بابا شبیه همان عکس بود... 🔸 پلان سوم: ضحی اصرار دارد تا مادرش را ببرند تا با پیکر پدرش که در سردخانه بیمارستان است، وداع کند. همه جمع ما همسران شهدا به همراه دختران شهدا می‌رویم سمت سردخانه بیمارستان. دم در می‌گویند همسر شهید و دو همراه فقط می‌توانند وارد شوند. نفر دوم ضحی است قرعه به نام من می‌افتد که همراشان وارد شوم. کسی به متصدی می‌گوید دکتر عباسی... کشو را می‌کشند بیرون. دکتر عباسی را در این شمایل ندیده‌ام هیچ‌گاه. سمت راست صورتش را خاک و خون پوشانده. سمت چپ صورت و موهایش خاکی است. درست مثل همین عکسی که می‌بینید. درست مثل همان تصوری که همسرش از او برای شهادتش داشته... ▪️ پ.ن: عکس‌ در روز آزادسازی خرمشهر است. دکتر عباسی در این عکس سه شبانه روز نخوابیده. او که همراه همرزمانش نقش پررنگی در آن آزادسازی و پیش از آن، شکستن حصر آبادان داشت، باید زنده می‌ماند تا مسیری دیگر برای پیروزی، برای ایران باز کند و چهل و سه سال بعد در خرداد پرحادثه خدا مرگش را شهادت قرار دهد. 🌹🍃 فریدون عباسی @shohadaye_shiraz نشردهید
روایتگری 1404.04.26.mp3
زمان: حجم: 43.99M
🎧 صوت روایتگری برادر حاج رضا غزالی 💥در خصوص سخت ترین عملیات نظامی بعد از جنگ جهانی دوم یعنی عملیات رمضان و خلیل عبدالرحیم زادگان 💢مراسم هفتگی میهمانی لاله های زهرایی 📅 پنجشنبه ۲۶تیرماه @shohadaye_shiraz برای دیگران هم ارسال کنید👆
۳ماه بودکه درســومار ازیک تپه حراســت میکردیم. گفتم حاج علی ماکه مجــردیم بریدیم،توکه زن وبچه داری دلتنگ نمیشے؟ اشک توچشماش جمع شد...😔 گفت خانه ماسقف درستی ندارد وبا یک نم باران چکه میکند، ولی ماندن من دراینجا ضرورت دارد، الان کشـــور بیشتر از خانواده به مــا نیاز دارد!✅ حاج علی نوری 🌹🍃🌹🍃 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰✍ﻭﺻﻴﺘﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺎﻣﻞ ﻳﻚ ﺷﻬﻴﺪ : توصیـــه یک شهیـــد به مسئــولین👆 🔰شمـــا با خون صدها ، معلول و مجــروح و جانباز روی کــار آمده اید پس مواظب باشید از این امکانات سو استفاده نکنید و مصلحت اندیشی وسازش و بی تفاوتی هم کنار بگذارید....😞 🔰" اگر دین اسلام با جهاد و به خون خفتن من زنده می ماند پس از خمپاره ها و ای رگبار مسلسل ها بر بدن من ببارید و بدنم را قطعه قطعه کنید که ما در سنگر مانده ایم و آماده ایم ... با شما مردم یک سخن دارم اگر دست از انقلاب و ولایت بردارید و یا بی تفاوت بمانید، شهدا روز محشر جلو شما را خواهند گرفت.... ابوالوردی 🌷 🌷🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀🕊 به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع🏴 ✍دستنوشته شهید: 🌹این خواب خیلی مرا خوشحال ڪرد: خواب دیدم که امـام سجـاد (؏) نوید و خبر شهـ🕊ـادت من را به مـادرم می‌گوید و من چهره‌ی آن حضرت را دیده و فرمود : « تو به مقام شهـادت می‌رسی » و من در تمام طول عمرم به این خــواب دل بسته‌ام و به امید شهـادت در این دنیا مانده‌ام و هم‌اکنون که این خواب را می‌نویسم یقین دارم که شهـادت نصیبم می‌شود و منتظـر آن هم خواهـم ماند ... تا کی خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمـع آن‌هـا بپیوندم ... 🌷 هم اڪنون و همیشه دعای قنوت نمازم " اللهم الرزقنی توفیـق الشهادت فی سبیل‌الله " است که خداوند شهادت را نصیبم ڪند و از خدا هیچ مرگـی جز شهــادت نمی‌خواهم » 📚 منبع : دفتر خاطرات شهید ♨️وصیت ڪرده بود تا زنده است کسی دفتر خاطراتش را نخواند !! 👆راستی چه رمزی است بین بشارت شهادت توسط امام ‌سجاد (؏) و اعزام به سوریه از طریق تیپ امام سجاد (؏) ... محمد مسرور ‎‌‌‎‌‎ 🌹🍃🌹🍃 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
همـہ مے گویند:خــوش بحـال فلانے شد اما هیچ ڪس حواســــش نیست ڪه فلانے براۍشهید شدن شهیـد را یاد ڱرفت.🙂🌱 🦋 🌹🍃🌹🍃 @shohadaye_shiraz نشر باشما
🌷روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم. وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم! 🌷بیش از حد بچه هایش را دوست داشت, اما شهادت برایش دوست داشتنی تر بود. به پسرمان که سه, چهار ساله بود می گفت:باباجان, دعا می کنی من شهید بشم! پسرمان با زبان بچه گانه خودش می خواند و تکرار می کرد:حسین شهید, بابام شهید... احمد از شوق او را در اغوش می کشید. همان روزها در حال ساخت خانه بود. به همسایه ها می گفت ان شاالله اولین شهید این کوچه منم! همین طور هم شد! احمد عسکریان 🌱🌹🌱 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️ماجرای عجیب کمک شهید به خانواده پس از شهادت 💠پسرمان 10ماهه بود که به شدت مریض شد. به اتفاق مجید او را دکتر بردیم و دکتر برایش آزمایش نوشت. مجید که شهید شد، پسرمان هنوز بیمار بود و دکتر می گفت: «تا جواب آزمایش قبلی نباشد دارویی تجویز نمی کنم.» هر جا را که گشتم، جواب ها را پیدا نکردم، حالم حسابی گرفته بود که شب مجید را در خواب دیدم. با مهربانی گفت: «چرا اینقدر آشفته ای؟» - «جواب آزمایش ها را پیدا نمی کنم.» - «آنها بین کتاب نهج البلاغه، بالای طاقچه است!» صبح سراسیمه از خواب پریدم، باورم نمی شد که خوابم راست باشد، نهج البلاغه را که باز کردم چشمانم به اشک نشست وقتی جواب را دیدم... مجید رشیدی کوچی 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz لطفا نشر دهید
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻬﻴﺪ: اي حسين! تو كه در كربلا يكايك شهدا را در آغوش مي كشيدي و مي بوسيدي و وداع ميكردي، آيا ممكن است هنگامي كه من نيز به خاك و خون مي غلطم، تو دست مهربانت را بر قلب من بگذاري و عطش عشق مرا به خود، سيراب كني؟!😭 خدايا! تو را شكر ميكنم كه مرا در كوي غم گداختي و در درياي درد، آب ديده كردي و در برابر حوادث روزگار، رويين تنم كردي تا سخت ترين مشكلات حيات و خطرناك ترين ضربه هاي تاريخ را عارفانه و عاشقانه تحمل كنم.... امير سرتيپ جمشيد جاودانيان 🌹🌱🌷🌱🌹 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید