eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣3⃣4⃣ 🌷 💠یکی از همرزمان شهید حججی 🔰من 4 سالی بود که را می‌شناختم و ایشان از همکاران ما بودند. تربیت دینی و بصیرت بیش‌ازحد بود✔️. شهید حججی کارهایی را انجام می‌داد که بیش از بود و همواره با عمل خود دیگران را هدایت می‌کرد😊. 🔰شهید "محسن حججی" بود، ایشان همواره در حال خواندن قرآن بود و ♨️هیچ‌گاه نماز اول وقتش ترک نمی‌شد و می‌شدند زیرا آداب و قرائت🎤 را به‌درستی بلد بودند. 🔰شهید حججی در کار و تخصص و تعهد نیستند🚫. شهید حججی همواره جسارت خاصی را برای انجام کارها داشتند. 🔰شهید حججی همواره در راه روشنگری و هدایت 💫جامعه قدم برمی‌داشت. بصیرت شهید حججی بیش از همه بود و او درست در زمانی⌛️ که جامعه نیاز داشت، را انتخاب کرد و خداوند نیز این شهید را انتخاب کرد👌 و برای ما غیر از اندوه و حسرت و بهت‌زدگی از چیزی نماند😔. 🔰شهید حججی مبدع بسیاری از حرکت‌های آتش🔥 به اختیار فرهنگی بود. " " کارهایی را در موسسه فرهنگی انجام می‌داد و کمک به و کمک به تحقیقات علمی📚 و فناوری🌡 همواره دغدغه ایشان بود. 🔰شهید حججی همواره نسبت به تدابیر صاحب‌فکر بودند و صحبت‌های حضرت آقا را دنبال می‌کردند👌. او با منابع مالی کم مبدع حرکت‌های فرهنگی و پیشتاز در همه عرصه‌ها بودند که توزیع کتاب📔 در از جمله ابتکارات این شهید بود. 🔰ما هر زمان که به اصفهان می‌رفتیم، شهید حججی بر سر مزار بود. شهید حججی به‌عنوان یک شخصیت متعهد✊ و متخصص تأثیر عجیبی روی همکاران داشت و ما امیدواریم که بتوانیم ابعاد شخصیتی ایشان را به‌عنوان به جوانان معرفی کنیم و راه این شهید بزرگوار را ادامه دهیم✅. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝به هوای دورهمی و اردو و به موسسه آمدیم. گروه بندی👥 شدیم و عدل شد سرگروهمان. با خوش اخلاقی و خنده رویی☺️ من را شیفته خودش کرد. با کتاب📘 دیدم که جانم می‌رود نگاهم را درباره عوض کرد. 📝خودش کتاب هنر را دوست می‌داشت. با عشق❤️ از آن حرف می‌زد. دستگیری اهل بیت از وسط جنگ و جبهه را تعریف می‌کرد. در گوشمان می‌خواند که انتخاب کنید. 📝می‌گفت: برو تو گلستان شهدا🌷 یکی‌شون بهت چشمک می‌زنه😉 همون . خودش هم با طرح رفاقت بسته بود. جمله‌هایش را روی تابلو می‌نوشت✍ از میانشان این در ذهنم حک شد: ! با تمام وجود درک کردم که تویی💖 و تنها راه رسیدن به این عشق است👌 📝در اردوی 💫 به رسیدیم. تا از اتوبوس🚎 پیاده شدیم کفش هایش رو در آورد. صحبتی از را برایمان نقل کرد: ما اینجا داریم قدم می‌ذاریم رو . وقتی جنازه ای پیدا میشه فقط چند تیکه استخونه😔 گوشتش کجاست؟ کجاست؟ چشمش کجاست⁉️ همه اینها تو این . 📝از ته دل آرزو می‌کرد که ای کاش بتواند با جریان‌ساز باشد. در آخرین پیامش📲 برایم نوشت: سلام داداش خوبی بدی دیدی ان‌شاءالله امروز عازمم دعاکن بشم. بهش زنگ زدم📞 پرسیدم: کی برمی‌گردی؟ خیلی جدی گفت: ان‌شاءالله دیگه . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh