eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷🌼بیتُ الشُّهدا🌼🌷
🌷مجید پازوکی🌷 ✅فرمانده لشگر27محمدرسول الله ✅ولادت:1346, 🍃💐 ✅شهادت:1380/7/17, 🍃🌸 ✅نحوه شهادت:بازدیدازمناطق جنگی🌹🌼 ✅مزار:بهشت زهرای تهران🌹🌼
هدایت شده از 🌷🌼بیتُ الشُّهدا🌼🌷
🌸🍃 🍃🌸 💠🔻🔻💠🔻🔻💠🔻🔻💠 🍃🌼وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار لشکر ۲۷محمدرسول الله (ص) ، در خیل در منطقه جنوب، مشغول جستجوی و فرزندان عاشورایی ایران شد 🍃💐🍃💐🍃💐 🍃🌼وی در این راه سختی ها و مرارت های بسیاری را به جان خرید تا این که پس از شهادت یار دیرینه اش ، در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی در مستجاب شد و اونیز به خیل یاران شهیدش پیوست. 🆔 @oshagheshohada 🕊🕊
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ ‌‌‏ ‌‌💠 راز شهادت ، بعد از سه سال از زبان پدر 🌷☘🌷☘ 🔹گفت میخواهم یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. 🔸پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند. محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: 🔹آنچنان تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد. 🔸در اتاق کارش سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند او کیست. 🌷☘🌷☘ 🔹به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. 🔸درست مثل که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی است. 🔹حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است. 🌷☘🌷☘ 🔸شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. 🔹با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی؟ مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که سالهاست منتظرش بودی، ، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. 🔸او ماند و معبری زد از بصر الحریر به کانال_کمیل. 🌷☘🌷☘ 🌹او است.🌹 🔹نامش را به خاطر بسپار، شهید مدافع حرم به ابراهیم هادی اما تفاوتی هم وجود دارد، اگر کسی دلتنگ ابراهیم شد ، کانال کمیلی در قلب هست که در پی او برود، اما رفقای محمدمهدی در فراقش مامنی جز خانه ی پدری اش ندارند ! 🔸تو بی آشیان تری ای خلد آشتیان 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✅خاطرات تو ❣فکه❣ دنبال پیکر بودیم. غروب، یه توی پیدا کرد. هربیل خاک رو که می ریخت بیرون، بیشتری خاک توی گودال برمی گشت! اذان شد. مرتضی بیل رو فروکرد تو خاک و گفت: فردا برمی . برگشتیم . به محض رسیدن، مرتضی رفت سراغ بیل و اون رو از کشید بیرون و راه افتاد. تعجب کردم. گفتم: آقا کجا ؟! یه نگاه به من کرد، گفت: یه جوونی اومد به خوابم و گفت: دوست دارم تو ❣فکه ❣بمونم! بیل رو بردار و برو... ما به سربازان گمنام به و و به آنانی که عمری کردند اگر ، دیگر ... 🆔 @shire_samera
1_58052353.mp3
زمان: حجم: 20.24M
🎤 روایتگری حجت‌الاسلام #مهدوی‌ارفع ⏳ تا دقیقه ۳:۱۲ روایتگری برادر مسلم نبی 🚩 یادمان #فکّه 🗓 #راهیان_نور فروردین 98 @mahdavi_arfae @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✉️ جناب منتظر 👌 حتما گوش کنید، نوش جانتون
6⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝به هوای دورهمی و اردو و به موسسه آمدیم. گروه بندی👥 شدیم و عدل شد سرگروهمان. با خوش اخلاقی و خنده رویی☺️ من را شیفته خودش کرد. با کتاب📘 دیدم که جانم می‌رود نگاهم را درباره عوض کرد. 📝خودش کتاب هنر را دوست می‌داشت. با عشق❤️ از آن حرف می‌زد. دستگیری اهل بیت از وسط جنگ و جبهه را تعریف می‌کرد. در گوشمان می‌خواند که انتخاب کنید. 📝می‌گفت: برو تو گلستان شهدا🌷 یکی‌شون بهت چشمک می‌زنه😉 همون . خودش هم با طرح رفاقت بسته بود. جمله‌هایش را روی تابلو می‌نوشت✍ از میانشان این در ذهنم حک شد: ! با تمام وجود درک کردم که تویی💖 و تنها راه رسیدن به این عشق است👌 📝در اردوی 💫 به رسیدیم. تا از اتوبوس🚎 پیاده شدیم کفش هایش رو در آورد. صحبتی از را برایمان نقل کرد: ما اینجا داریم قدم می‌ذاریم رو . وقتی جنازه ای پیدا میشه فقط چند تیکه استخونه😔 گوشتش کجاست؟ کجاست؟ چشمش کجاست⁉️ همه اینها تو این . 📝از ته دل آرزو می‌کرد که ای کاش بتواند با جریان‌ساز باشد. در آخرین پیامش📲 برایم نوشت: سلام داداش خوبی بدی دیدی ان‌شاءالله امروز عازمم دعاکن بشم. بهش زنگ زدم📞 پرسیدم: کی برمی‌گردی؟ خیلی جدی گفت: ان‌شاءالله دیگه . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh