💠ماجرای حاج احمد با بانوی دو عالم #حضرت_زهرا(س):
🔸عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد💔 ترکش خورده بود به #سرش با اصرار بردیمش اورژانس🚑 میگفت: «کسی #نفهمه زخمی شدم همینجا مداوام کنید»
🔹دکتر اومد گفت: زخمش #عمیقه، باید بخیه بشه. بستریش کردند🛌 از بس خونریزی داشت #بیهوش شد یه مدت گذشت یکدفعه از جا پرید گفت: پاشو #بریم_خط
🔸 #قسمش دادم گفتم: آخه تو که بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی⁉️ گفت: بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی🚫
🔹وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم #فاطمه_زهرا(س) اومدند داخل فرمودند: چیه؟ چرا خوابیدی❓ عرض کردم: #سرم مجروح شده، نمیتونم ادامه بدم. حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست بلند شو برو به کارهایت برس»...
🔸به خاطر همین است که هر جا که میروید حاج احمد کاظمی حسینیه #فاطمهالزهرا(س) ساخته است…
#شهید_احمد_کاظمی🌷
#فرمانده_نیروی_زمینی_سپاه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سربلند
📝به هوای دورهمی و اردو و #بگوبخند به موسسه آمدیم. گروه بندی👥 شدیم و عدل #آقامحسن شد سرگروهمان. با خوش اخلاقی و خنده رویی☺️ من را شیفته خودش کرد. با کتاب📘 دیدم که جانم میرود نگاهم را درباره #شهدا عوض کرد.
📝خودش کتاب هنر #اهل_بیت را دوست میداشت. با عشق❤️ از آن حرف میزد. دستگیری اهل بیت از #شهدا وسط جنگ و جبهه را تعریف میکرد. در گوشمان میخواند که #رفیق_شهید انتخاب کنید.
📝میگفت: برو تو گلستان شهدا🌷 یکیشون بهت چشمک میزنه😉 همون #رفیقته. خودش هم با #حاجاحمد طرح رفاقت بسته بود. جملههایش را روی تابلو مینوشت✍ از میانشان این در ذهنم حک شد: #خدایا! با تمام وجود درک کردم که #عشق_واقعی تویی💖 و #شهادت تنها راه رسیدن به این عشق است👌
📝در اردوی #راهیان_نور💫 به #فکه رسیدیم. تا از اتوبوس🚎 پیاده شدیم کفش هایش رو در آورد. صحبتی از #حاج_حسین_یکتا را برایمان نقل کرد: ما اینجا داریم قدم میذاریم رو #چشم_شهدا. وقتی جنازه ای پیدا میشه فقط چند تیکه استخونه😔 گوشتش کجاست؟ #سرش کجاست؟ چشمش کجاست⁉️ همه اینها تو این #خاکه.
📝از ته دل آرزو میکرد که ای کاش بتواند با #خونش جریانساز باشد. در آخرین پیامش📲 برایم نوشت: سلام داداش خوبی بدی دیدی #حلال_کن انشاءالله امروز عازمم دعاکن #روسفید بشم. بهش زنگ زدم📞 پرسیدم: کی برمیگردی؟ خیلی جدی گفت: انشاءالله دیگه #برنمیگردم.
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh