eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
(سفیر سرفراز) کیستم عاشق‌ترین عشاق شاه کربلایم پیشگام پاکبازان دیار نینوایم محرم اسرار خاص خامس آل عبایم در حریم یار با نور ولایت آشنایم کشته ی راه عدالت تشنه‌ی آب بقایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم من پاسدار دین و قرآن مبینم رهنورد راه مولایم امیر المئومنینم مَظهر آزاد مردی مُظهرحق الیقینم از تبار راستان و در طریق راستینم پیرو افکار پاکان حریم کبریایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم مست ولای ساقی روز الستم جام هشیاری بُوَد از دولت قرآن به دستم از کمند حیله‌ی نا مردمان کوفه رستم بر مقام و منصب دنیای فانی دل نبستم سر بدار و جان نثار زاده‌ی خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان کیستم محورگشای لشکر سلطان خوبان کیستم شورآفرین عرصه‌ی شورآفرینان کیستم آیینه‌دار مکتب اسلام و قرآن بر سپاه حق مدار مسلمین محورگشایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم رشته‌ی زنجیر استبداد را از هم گسستم از ازل عهد مودت با امام خویش بستم بر سر پیمان خود تا پای جان همواره هستم در طریق عرصه‌های حق و باطل حق نمایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم از امان این ستمکاران بدگوهر گذشتم از سر و جاه و مقام فکر سیم و زر گذشتم با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم از سر و جان در هوای خالق اکبر گذشتم قاصد قربانی قربانیان کربلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کوفیان بی‌وفا عهد مودت را شکستند رشته‌ی آزادگی را از سر غفلت گسستند راه را بر کاروان عترت اطهار بستند قلب زهرا و پیمبر را ز راه کینه خستند واقف این ماجرا از ابتدا تا انتهایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم بر سر بیدادخواهان داد را فریاد کردم بر سر دارالاماره منع استبداد کردم کوفیان را با نثار خون خود ارشاد کردم و اندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم من سفیر سر(فراز ) زاده خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم نسل اسماعیلم و از دوده‌ی پاک خلیلم از تبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم تا به‌‌دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم پیرو شاه شهید کربلای پر بلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم شعر: استاد فراز مردانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(لولاك لما خلقت الافلاك) (پنج تن آل عبا) جمله‌ی "لولاك" شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا ، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌برد سوی خیال تا که گردد در حقیقت ، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتی گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز ، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عالَمــــی خلـــق اِیلِیـوب الله به نام پنج تن ماسِــوایَه اِیلیـــوب واجب ، ســلام پنج تن یِر گؤی اهلینَه آچیلدی باب تعظیم و سجود تـا ازل دَن آشـــکار اولــدی مقــــام پنج تن منــدَه جبرائیــل تک تا عــرشَـه پرواز اِیلَـرَم اِئتمَــــرَم هــرگز فـراموش ، احتـرام پنج تن خیر دنیا ، خیر عقبــایه چاتار هر شیعه کی اِیلِـیَــه هــــر دم اطـــاعت از امـــام پنج تن اولیــن شخصیــت خلقـت ، نظر اِیلَـر ، یقین صدقیلـــن دوت دامـــنِ خیـــر الانام پنج تن حاجتون وار یؤز دولاندیر حیدرین درگاهینه جمــع اُولوب مولا علـــی دَه هر مرام پنج تن حضرت زهـرا وِئریب قــول شفـــاعت اُمّــتَه اُولمیــوب هــرگز یالان قــول و کـلام پنج تن ِاِیلَـه یثــرب دَن گذر خاک بقیعَــه سـال نظـر مجتبــــایَـه آغــــلا بهــــرِ التیــــام پنج تن سَـسله سمت کربلادن تا یتیش سین دادیوَه خــامـــس آل عبـــا ، حُــسنِ خِتـــام پنج تن اهل بیتیـم جانینـی نذر اِیلَرم بِش نورَه من وار باشیـمــدا ســایه سارِ مستــدام پنج تن ســـائل درگــاه آل مصـطفــی ، عــزت تاپار چــون بو درگهـده اُولار آقــا ، غلام پنج تن "کیمیا"! سنــده مدال خـادمی ، زهـــرادن آل خلق اولوب زهرایه خاطر چون تمام پنج تن ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به ساحت مقدس حسین علیه السلام « قــامــوس،،، » هـرگـز شنیـــده ای کمــــر شـــیر بشکند؟! در حلق شــــیرخـــواره اگــــر تیر بشکند نفریــــن نمی کنــم نه, الـــهی که حرمله طفلش هــــزار ساله شــــود، دیر بشــکند خون گلوی طفل به هرجبهه ای که هست پشت هـــزار قبضــــه ی شـمشـــیر بشکند یا رب مباد...مرد به بازوش متکــی است یا رب مباد ... پای علـــم مـــــیر بشـــکند راضی مشو که تیرسه سـر در گلوی طفل راضـی مشو که تا کمــــر شیـــــر بشــکند پرسیده ای ز آب که در قلب خســته اش از داغ کیست قامت تصـــــویر بشــکند؟! رسم است غالبا که به قامــوس جنگ ها شمشیر،دشــنه،گـــرز، ســـنان، تیر، بشکند نه گوش طفل پاره شــود، گوشواره اش در پنـجـــه های وحــــشی تزویــر بشکند حتی به خواب دیدی اگرظلم فاتح است بیدار شـــــو که قامــــت تعبــیـــر بشکند چشم تبر ز شـــــاخه ی نادان گـرفته سو وقتش رســـیده حر غل و زنجیـر بشکند مولای من مبـــاد بـر ابـــروت خــــم نهی حتـی در اســـتعــاره مهــل پـــــیر بشکند اکنـــون که ابـــروان تـو بازو بـه بازو اند مگـــذار قـــبلـه گاه اســــاطـیر بشـــکند ظهر است و تو هوای نماز اسـت در سرت شــــاید دلی به نغمــــه ی تکبــــیر بشکند شعر: علیرضا اطلاقی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ با امام زمان(عج) در شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع) بی تو انگار آسمان صـــبر و قرارش سوخته یا زمـــین از داغ تو بـاغ و بهـــــارش سوخته داشتـــم اشک از فـــــراق اما نمی دانــم چرا این زلال بی قـراری چشمه سارش سوخته می شود شمـــع حـــریم اهــل معـنا عاقبت جان هر عاشق که بهر وصل یارش سوخته باید از امشــــــب مــهیا کــــرد لوح دیگـــــری هرکه پیش دوست برگ اعتـبارش سوخته باید از این کور چشمی خویش را سازد رها هر که از غم دیده ی در انتظارش سوخته بوی عطر وصل دارد سنگفرش کوچه اش بس که در این کوچه پای رهگذارش سوخته می برم دل را به سمت بغض اشک و بغض آه آن دلی کز داغ هجران ، روزگارش سوخته گلشن دل بی حضورت چون کویرستان ولی باغ هستی در فراقت برگ و بارش سوخته سايه ساری نیـست غیر از دود آه تشـنگان کربلا و کــوفه نخل بی شمـــارش سـوخته کشــــته ی دارالامـــــاره یا شـهــــــید کـــــــربلا هرچه گویم از گلاب وگل عـذارش سوخته پیکر بی سـر میان کوچـــــه هـای بی کسی از شــرار کـــــینه ها گــــرد و غـبارش سوخته بود «یاسر» شـــبنم اشکش مـدام آئينه دار در میـــان شعله ها آئيــــنه دارش ســـوخـته شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ایــن پنـــج نور، علت زیـــبای خلقتنـد اسرار پنج حرفِ شریف «کــرامت»ند ایــن خــــانـواده ، اشـــرف اولاد آدمند آنان طبـیب درد طبــیبــان عـــالمـند این پنج تن،خلاصه‌ی احساس خالقند انـــدازه دل هـمـــه‌ی خـلق ، عاشــقـند خـــاکی شدند تا ره افـــلاک وا کــنند «آنان که خـاک را به نظرکیـمیا کنند» زیباترین سـپاه به مـیدان رسیده بود نام ابوتـراب به نجـــران رســـــیـده بود آنان که لاف، پیـش شـه لافتــی زدند تاچشمشان به هیبتش افتاد،جازدند یک اخم مرتضـی علی و خـتم غائـــله اینگونه‌ شـد خـلاصه‌ی روز شعر:قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کــس را نـبود و نیــــست ، تــــــوانِ مقـابله تا مرتضـــاســـــت یک طــــــرفِ ایـن معادله نصرانیان و صومعــــــه لــــرزند یک به یک تا نام مرتــضاســـــت میــــان مباهـــــله تصــــــــریحِ  نَـــصِّ"انفســــــــنا" داد می زند مابیـــــن مصطفی و علی نیســـــت فاصله در بدر و خــــــیبر و اُحــــــــد و لیله المبیت دستِ علیست در همــــــه جا ختـــم غائله دنــــــــــیا پُر از کــــــتاب شود هم نمی شود پیـــــش خطی ز خطــــبه ی او ، غیرِ باطله از او ســوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنـــــه جــــــــــواب را بدهد قبلِ مســــــــئله دست خداست دستِ علی ،ما گرفته ایم آری ز دســـــت هایِ یدُاللهی اش صــــــله کار خداسـت مدح علی ،کارِ خلق نیست عاجــــــــز بُوَد ز فهــــمِ مقامش ، مُخیَّلِـــــه 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای‌که خواهی در سخن گویا شوی شاعری ، شوریده و شیدا شوی باید آموزی : (فنون وزن) را که بوَد بسیار ، در آن نکته ها (وزن) اگر چه ابتدای شاعری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند) گر بدانی چیست ، گردی سربلند ( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند) وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست! بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟ هر صدایی که رسد بر گوش ما هست در (تقطیع) ، عنوان هجا چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است (من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند (بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟ (رکن) آن ، در زیر شعر مولوی‌ست "هرکسی از ظنّ خود شد یار من" فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن هست وزن (مثنوی) این (رکن) ‌ها که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست که از آن‌ها هرچه‌ات گویم کم است نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل) که بوَد شیرین‌تر از قند و عسل هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار) (رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار) هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟ که به راحت ، می‌توان آری به دست (مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج) هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج (رکن اوزان) نیز باشد در (شمار) مختلف؛ آن را به گوش جان سپار هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست 🔲 بعد از این‌‌ها ، (اختیار شاعری) ‌است گر چه گاهی (اضطرار شاعری‌) است (آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند) یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند) (قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر خوانش اشعار را باید درست اینک آموزید ، از بیت نخست گاه باید خواند با (تخفیف) نیز آنچه می‌باشد (مشدّد) ای عزیز گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان خو‌انده میگردد (مشدّد) ، واژگان گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست) می‌شود (ساقط) که گویی هیچ نیست همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند) گاه (یک) (ساقط) شود بی‌چون و چند می‌توان بینی درین مصرع عیان (کارد) را که گشته ساقط (دال) آن یا ‌شود (ادغام) ، بعضی واژگان در تلفظ می‌شود (در آن) ، (دران) یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام اولین رکن (فعلاتن) ، توان ، (فاعلاتن) گردد ای آرام جان! طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها می‌شود (تقطیع) هر گونه (هجا) حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند) خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است هست (تسکین)، قاعده که می‌توان (دو هجا) که هست (کوته) همزمان (دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند) (قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا) که بوَد مخصوص بعضی (رکن ‌ها) که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن) یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن) بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان که به شدّت می‌شود (کوته) ، بیان مثل حرف (به) ، که بی‌شک در هجا هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با) وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است در خصوص ِ (سه هجای) آخر است که (فَعَلُن) ، می‌شود (فع لُن) ، عزیز بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز زآنکه هرچه بوده لازم ، گفته‌ام گوهر (بحر عروضی) ، سفته‌ام تا همین‌جا را اگر خوانی به جِدّ می‌شوی در شعرگویی ، مستعد وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت غنچه ی (وزن عروضی) را شکفت گر که هستی طالب شعر وزین باش ازین خرمن به همت، خوشه‌‌چین سید محمدرضا شمس (ساقی) ✅ کانال آموزش عروض، قافیه و... https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خادمة الزهࢪاء (س)_؏
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «چادر یادگار مادر» من با حجـــابم، با حجـــابم ماه هستم شــــادم از ایـــن که عاشـق الله هستم هستـــم فرشـــته در نگاه پاک خـــوبان وقتی که با حُجب وحیا همراه هستم مانند جــــــانم چــــادرم را دوست دارم بر آیــــه‌های نــــور چــــــون آگاه هستم چادر حجـاب برتر زهــــرائیـــــــان است زهــــرائی‌ام در اوج عــــزّ و جاه هستم روزی به گوشـــــم گفـــت چادر با تأنّی گو بر زلیخــــا یوسفی در چـــاه هستم عطرم میان شیشه‌ی سربسته‌ی حُسن بر خــاطرات خوب، خاطرخواه هستم زهـــــرا و زینـب هـــــر دو الگوی زنانند از کــودکی مشتاق مهر و ماه هستم تا در ســــر من یادگار مــــادرم هست انگار نـــــــورم در عـــــــــبادتگاه هستم پهلوی او را پَهلَوی خواهان شکستند بیزار از طاغوتیــــــــــان و شاه هســتم سیلی زدند افتــــاد با چادر به کـــوچه با یاد آن، در شعــــله‌های آه هســـتم «سیدبشیر» این شعر را زیبا نوشته‌ست گوید زن مســــتوره مانند فرشته‌ست شعر: سید بشیر حسینی میانجی ✍️ امیرالمومنین: «...لَکادَ العَفیفُ أن یکونُ مَلَکاً». (نج البلاغه، ح ۴۶۶) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دارد نگاه مهربانش می درخشد بابا بزرگِ خوب ما یعنی محمّد دستِ نوازش می کشد بر روی سرها پیغمبرِ محبوب ما یعنی محمد شهرِ مدینه ، شهرِ ما ، شهرِ خدا بود شهری که با خورشید و دریا آشنا شد شهری که با دستِ علی رونق گرفته شهری که با چشمانِ زهرا آشنا شد روزی درین شهر پُر از احساس و خوبی بابا بزرگِ خوب ما عزم دگر داشت ما را به همراه خودش می بُرد امّا پیراهنی از جنس آئینه به بَر داشت صبحی که می رفتیم سمت شب پرستان خورشید چشمانش بسوی پنج تن بود از پا در افتادند آنجا اهل باطل جبریل و ایمان روبروی پنج تن بود دارد تماشا می کند چشمان هستی جاری ترین سرچشمه ی آب بقا را هم آسمان و هم زمین و هم ملائک دیدند زیر یک عبا ، اهلِ کِسا را ما اهل بیتِ عصمت و آل رسولیم چون آسمان ها بی کرانِ بی کرانیم احمد ، علی ، زهرا ، حسن من هم حسینم ما پنج تن آئينه دار آسمانیم ما لُوءْ لُوء و مرجان دریای ولاییم باشد علی بابا و زهرا مادر ما سرسبزی عالَم همه از بودنِ ماست نوشیده هستی از مَی و از کوثر ما شعر: حاج محمود تاری «تاری» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ چاووش می‎خواند دوباره روضه غم را باز این چه شورش چه عزا چه نوحه، ماتم را چاووش می‎خواند که ای مردم محرم شد داغ عــــزای اشــــــــرف اولاد آدم شد جن و ملک هم تکیه ی ماتم به پا کردند گــــریه برای غــــــربت خون خدا کردند کوچه به کوچه شد سیه پوش عزای او از هر طــــرف آید به گوش دل صدای او هل من معین اوست در گوش زمان پیچید فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید امر به معروف است و نهی از منکر آئینش حق و عدالـــت مکتب و آزادگی دینش آیا کسی اندیشه‎اش را یار خواهد شد ؟ بر فرق ظلــم و تیرگی آوار خواهد شد ؟ آیا فقط باید برایش روضه خوانی کرد ؟ یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد در کل ارض کـربلا پیغام آگاهی است هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهی است او تشنه اما تشنه ی عشق و عدالت بود او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید زخم از ستاره بر تنش افزون به خاک افتاد عصر شهادت غسل کرد از خون به خاک افتاد افــتــاد تا اســــلام و آزادی به پا باشد بر مـأذنه گلنغــمه ی «حَیَّ علی» باشد در آخـــرین فریاد خود فرمود راهش را هم گریه باید کرد هم پیمود راهش را اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی پیمــــودن ایـــن راه با چشــــمان بارانی شعر: کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
آنکـه تبلیــغ فســاد و بـی‌حجـــــابی می‌کند خود گمـــان دارد که دارد انقــــلابی می‌کند مثــل آن لب‌تشـنه‌ای باشد که از درمـانـدگی خویش را دلخوش به رؤیای سرابی می‌کند. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
کی طلا با مس ، برابر می‌شود؟ کی خزف همسنگ گوهر می‌شود بی حجابی ، عامل ویرانی اَست غنچه چون خندید پرپر می‌شود سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
‌ ‌اهل سـیرت ، با حجـــابِ نـــاب می‌آید برون اهل صــورت ، عـــــاری از آداب می‌آید برون بـی حجـــابی ، عــامــل لاقیــدی انسـان بُـوَد غرب_مَسلک، بـی حجــابِ ناب می آید برون ‌ ‌تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــده‌هـای بلهــوس گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــو‌اب می‌آید برون ‌ ‌فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر در زمسـتان ، پـــای بی‌جـــوراب می‌آید برون ‌ ‌چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب می‌آید برون ‌ ‌تـا کنـد جــادو جــوانـان را درین عصر فریب بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب می‌آید برون ‌ ‌حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشـت‌رو ، با وسمــه و سرخــاب می‌آید برون ‌ ‌چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب می‌آید برون ‌ ‌غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب می‌آید برون ‌ ‌مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان می‌دهد قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب می‌آید برون ‌ ‌آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب می‌آید برون ‌ ‌از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، می‌آید برون ‌ ‌گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی بـا هــرآنچــه می‌کنـد ایجـــاب ، می‌آید برون ‌ ‌ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب می‌‌آید برون ‌ ‌گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب می‌‌آید برون ‌ ‌(ساقیا) آنکس که نوشد باده‌ای از جام عشق کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب می‌آید برون ‌ ‌سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴۰۲/۴/۲۲ ساعت یک ظهر به وقت مکه مکرمه با توجه به شرایط شهر مکه این شعر تقدیم امام حسینم شده است آنها که تو را دوست ندارند چه دارند غیر از گذر تلخی لبخند چه دارند آنها که به نام خوشی و دین و رهایی بر خویش تنیدند فقط بند چه دارند باران اذان باشد و آرامش قرآن بی شور شما اشک نبارند چه دارند آنها که ندارند حسینیه و هیئت باشد همه جا مسجد اگر چند چه دارند بی خستگی حنجره ی پیر غلامان بلبل بزند نغمه چه دارند چه دارند گیرم که همه گل همه زیبا همه دلبر گلهای نخورده به تو پیوند چه دارند دادند همه هر چه به دلدار قبول است وقتی علی اکبر که ندادند چه دادند زینت کریمی نیا ردیف بیت آخر عمدا متفاوت است http://eitaa.com/sheydayezeynab
بسم الله الرحمان الرحیم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «کربلا یعنی شرف»   کربلا یک اتــفـاق ســــــــاده نیست ماجــرایــی پیـش پا افتـاده نیست کربلا تکــــرار اشـــک و نالـه نیست قصــه ی پاییــــز و داغ لاله نیست کـربلا فصـــــل بلنــد عــــــــزت است شاه بیـت شعــــــر انســـانیت است معرفت ، شـــور وشـــعور وسـادگی کــــــربلا در یــک کــلام ، آزادگی نـــور در کـــــرببلا تفســــــــیر شـد آینــــــه در آینـــــــــه تکثـــــــیــر شد تیغ بود و نیـــــزه بود و سنــگ بود عرصه از هر ســوبه مولا تنـگ بود حضــرت خــون خـدا یعنی حسین مسـت ومجـنون خدا یعنی حسین بیرق ســرخ حماســـــه برفــــراشت نعره ی هـیهـــات مناالـــــذله داشت هر که زیـــر پرچـــــــم او جـمع شد مثل یــک پروانــــه دور شــــمع شد بانگ هل من ناصرش درگوش هاست در محـرم خــوانی چـاووش هاست مکتـب حــق الیقـینـــش زنده است نغمه ی هل من معـینـش زنده است شیعه شمشیر است شمشـیرحسـین شیعه فریاد اسـت و تکبیـر حسیـن امتـداد خـط ســـــــرخ لاله هـاست صحـنه ســــاز کل ارض کــربلاست کربلا تصــــــویری از زیـبـایی است عشق ، پاکی راستی ، آقــایی است شعر:کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ❌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌