eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «تقدیم به نگاهِ کریمانه ی کریم اهل بیت علیهم السلام» کـــریم هست و کــراماتِ او حســاب ندارد حســـن بـرای کــــرم نیّـت ِ ثــواب ندارد خوشابه حالِ کسی که گدای خانه ی اوست که او زِ فکــرِ گــدایانِ خویـش خواب ندارد جواب کــرده نشــد هـر کـسی بـه او رو زد حسن شهی است که غیر ازکرم جواب ندارد به جزحسن که درآن کوچه مضطرب گردید کــنارِ مـادرِ خــود ، کـودک اضـطـراب ندارد به این دلیل که هـمـــــراز مـــادرش بـوده کسـی شبـــیـهِ حسـن یک دلِ کـبــاب ندارد تمام غصــه ی مــادر برای او ایـــن است : چرابه خانه ی خود ایــن پســر رباب ندارد به نزدِفاطمه در روزِ حشر ، شــرمنده است کسـی که از غــــمِ او دیـده ی پر آب ندارد قـسـم به چـادرِ زهـرا بــه روز رسـتاخـیـز هــر آن کـــه گــریه کند بهرِ او عذاب ندارد چـه می شودکه رســد مهدی و همه گویند: دگــر امــام حســن مرقــدِ خــــراب ندارد به لطف گنــبد و گلدسـته های صـحن بقیع مـــزار او غمـــی از نــورِ آفـتــاب ندارد شعر:رضا یزدی اصل۱۴۰۱/۷/۳ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─  شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشـت طلب کرد و ناله کرد  آن طشـــت راز خــون جگــر باغ لاله کـرد نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد درهمه عمـر،از گلو بریخت دل را تهـــی ز خـــون دل چـنــد سـاله کرد نبود عجب که خون جگـر گـر شدش بجام عـمـریــش روزگار هـمـــین در پیــــاله کرد نتـوان نوشـــت قصــــه درد و مصـیـبتش ور می توان ز غصـــه هــزاران رسـاله کرد زینب دریـد معجـــر و آه از جگـــر کشـــید کلثـــوم زد بــه سیـنــه و از درد نالـه کــرد هــر خواهـری که بود روان کرد سیل خون هــر دخــتری کــه بـود پریشـان کُلاله کـرد یا رب به اهل بیـت ندانـم چه سان گذشت آن روز شدعیان که رسول از جهان گذشت |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دست تهــی مانده میـــان راه ،با افـسوس ترسیده بود از یک غم مرموز و نامانـوس ترسیـده بـود و درد هـا از پیــرهــن میزد انگار نفرین می‌چکــید از پیکـــر منحوس او مانده تر در انـتهــای چـــهار راه درد او مانده تر مستاصل و درمانده و مایوس چشــمان او در یـک جــهان تاریکـی مبهـم خیره به یک افسانه ی خامـوش دقیانوس آیا، اگـر، اما ،چــرا، هی چــرخ مـیزد چرخ فکر سقوط و انتحاری پـوچ و نامحسوس مثل خــوره در رگ به رگ روی تنـش میزد حرکات غـرق در تشــنج ســاده و ملمـوس بیهودگی چــون چنگ میزد بر گلویش داد مثل خوره می‌خـورد او را تنگـی محبوس گز کرده بود و کوچـه در کوچه نمایان‌بود کِزکرده بود ومی‌چکید از او غم وافسوس دیگـر بـرای زندگی او خــط پـایـان‌ بـود دیگـر بـرای زندگی خامــوش تر فـانــوس افتاده تر میشــد قــدم هایش خزانی سرد رنگی پریـــده ،زردتـر با دردهـا مـانوس عشقی که دیگرنیست اماچشمهایش وااای عشقی که رفته پر زده از قلب او طاووس تنــها بــرای هیـچ ها در پیچــشــی تاریـک تنــها بــرای پـوچ ها بیـــمار جـــالیـنـوس یکباره درقلبش درخشان‌شد خط خورشید کوچــه به کوچــه او رسیده بود اقیانوس مهـــری بـرای مــــاه های تا ابـد تا اوج نوری که می‌ خواندش به ســوی سـرزمین طوس بالاتر از خــورشـــیـد ها بالاتـر از دریا آمد به سـوی عشــق ناب و تازه وملمـوس از گـنـبـد و از صـحـن ها بـوی گلاب آمـد آری سبک‌شد تا که رفـتــه بـود او پابـوس پـرواز می‌کرد و بـه روی آســـمان ها بود بالابلند و محکــم و زیـــبـا ، بگـو ققنـوس شعر:زینب حسامی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ طبیب جــان من بر درگـهـت بیمـار آوردم تنی رنجـور از درد و غـــم بســیار آوردم دخیل پنجـــره فولاد تان گــردیده ام آقا دلی بشکسته و پـر درد و قلبی زار آوردم امیـنُ الله می‌خـوانـم دلـم آرام میگـیـرد چرا چون رو بـسـوی حجـت دادار آوردم مرا چون آهوی سرگشته ودرمانده ضامن شو که بر تو من پناه ای مظهــر ایـثـار آوردم نسیم کوی توباخودمرا تاکربلا برده است ز داغ آن شه عطشان دلی خونـبار آوردم مـزارت را کـه میبینـم دلـم آرام میگـیـرد طبیبا یک نظـر کـن که تن تـب دار آوردم به بـازار ملاحـت پا نهـادم با تـهیدستـی کلافـی از نـخ دل بـر ســــر بازار آوردم شعر: خادم الذاکرین خسروی فر 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «تشنه ی دیدار» ای کاش که خـــاک ره زوار تو باشم تا آن کـه مقـــیـم تـو و دربار تو باشم ای کاش که مثل همه درمشهد قدست مهمان حـــریـم تو و زوار تو باشــــم برگنبـد و گلدسته ی تو چـشــم بدوزم با شـــوق ،«تماشــایی گلزار توباشــم» ای کــوثـر رأفـت ،به زلالی تو سـوگـند چون تشنه لبان،تشنه ی دیدار توباشم یک لحظه رهایم مکن ای کعبـه ی امید آزادیـم این اســت گـرفـتـار تو باشـم تا آن که نصیبم بـشود نور تو ،ای کاش چون اینـه ها ، نقـش به دیوار توباشم وقتی که طـبیــب دل بیمــار تو باشی من صحتم این است که بیمار تو باشم نیکوست که با وعده ی تو،در سفرمرگ دلباخـتـه ی دیـدن رخـســـار تـو باشم بگذار که مانند «وفایـی» هــمه ی عمر سیراب زسر چشمه ی سرشـار تو باشم اثر:استاد حاج سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ عبابر روی سر دارد کسی که شمس هشتم بود دلـش آتــش ، ولی لب‌هاش گلـدان تبســم بود فتاد از پابه دست آنکه میخواندش ولیـعهدش ولی عهــدی که جام شوکـــرانش با تحکم بود ‌ (که بایدنوشی این جامی که می‌باشد سرانجامت!) ‌ ‌ولیعهدت به دستت کشته شد ای حـاکم ظالـم! چـو تدبیـر غلط کــردی شــدی درمانده و نادم کشـیدی نقشـــه ی شـــومی برای آن امامی که خودت را رهرو اوخواندی ای بدتر ز بِن ملجم! ‌ (چگونه رهروی هستی که دردل نیست اسلامت)؟! ‌ ‌ولایــت‌ عهـــدی از اول ، اگـــر چـه آشـکارا بود خصــوصـاً بـر امامـی کــه بـه افکار تو دانا بود بـرای مردمــــی که غـــافل از ریب و ریا بودند مسلّم گشــــت این پیمان که عهدی نامدارا بود ‌ (چنیـــن عهدی از اول بــود تار و پودی از دامت)! ‌ ‌امام هشتـمین! چون هفتمین خورشید عالمتاب که در زندان هارون شدشهیدوشیعه شد بی‌تاب شهیدجورمأمون چون که گردیدی به خاک توس شده توس ازقدومت قبله‌گاه خلق چون محراب ‌ (زنَد خورشـــید ،سر در هر سحر، از مشرق بامت) ‌ ‌حریــم انورت حـــج فقــــیران اســــت آقا جان! پـــناه عالمـــی و قلب ایـــران اســـــت آقا جان! تویی (ساقی) و ما دردی کشـــان کوی دلجویت که مست کوی توچون من فراوان است آقا جان! ‌ (درخشــــد بر فــــــراز بــام ایـــران تا ابد نامت)!شعر:سید محمد رضا شمس(ساقی) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سـلام مـا بـه رسـول و بـه پـاره ی تـــن او که هست در دو جهان دست ما به دامن او سـلام مـا به امامی کـه همـــدم فقـــراست سـلام مـا به عـزیـــزی که یوسف زهراست سـلام مـا به امامـی که پاره شـد جگــرش سـفــر رســید به آخـــر، در آخــــر صفرش سـلام مـا بـه شـهیدی که مرگ خود طلبید چوشخص مارگزیده به خویش می پیچید سـلام مـا بـه رضـا و بـه گــریه ی پسـرش کــه قاتلـش شــده فــــرزند قـاتـل پـدرش میان حجـره ی در بسته دست و پا می زد جواد و حضــرت معـصومه را صدا می زد کجاروم؟به که گویم؟که سوخت سوره ی نور گـــرفت شعـــله دلــش با سه دانه ی انگور تمــــام عــــمـر، غـــم دوستـان کبابش کرد شـــــرار زهر به یک نیمــه روز آبــــش کرد به نازنیــــن بدنـش پیـرهن سرشک افشاند از آن وجودبه جز استخوان وپوست نماند ز ضعف، دیــده گهی باز کرد و گاهی بست گهی به پای ســتاد و گـهی به جای نشست جـــواد، اشـک به رخ نـاله در نهـــادش بود رضـــا ســرش بـه روی دامـن جوادش بود پـدر نـظاره بـه مـــاه رخ پســـــر می کرد پسر ز ســوز جگــــر گــریه بر پدر می کرد پــــدر نگه به پسرکردوچشم خود را بست پســــر کشید ز دل آهی وبه سـوگ نشست الا تمــــام محـــبّان ز دیـــده خـــون بارید از ایــن وداع، وداعی دگـــــر به یاد آرید همـــان وداع کــه تنـهـــا عزیـــز پیـغمـــبر نـهاد صـــــورت خـــود بـر رخ علـی اکبر پســـر نگاه بـه اشک غـــــم پـــدر می کرد پــــدر نظاره به خـون ســر پســر می کرد پــــدر ز داغ پـسر بـاغ لاله در دل داشت پســـر نشــانه ز زخــــم هــزار قاتل داشت پـــدر ز خون پسـر صورتش خضـاب شده پســـر ز سوز عطـش قطره قطره آب شده پــــدر به چهره ی فرزندخویش چهره نهاد پســـر کــنار پـدر ناله ای زد و جــان داد،،، شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ع ای شمس فــــروزان همــــه عــالم امکان ای مظهر جـود و کَــــرم ای شاه خـراسان ای آیــنـــه دار حــــــرم قـــــدس الهــــی از فیض تو لبریز شـده چشمـه ی احسان فردوس برین گوشه ای ازصحن وسرایت خورشیدخورد غبطه بر این گنـبد وایوان هفـتاد و دو ملـت هـــمه رو سـوی دارند زیـن رو شـده طُوف حرمت حـج فقیران هـر دل شده مجنون تو و عـاشـق کویت هم عابد و هم کافر و هم گـبر و مسلمان هر سـائل درمانده امیـدش حــرم توست حـتـی شـــده ای ضـــامن آهـــوی بیابان سـلطان سـخـایـی و رئـوفــی و کـریمـی بر خوان تو هستـند خلائـق هــمه مهمان نومید نگــردد کسی از لطــف و عـطایت عــالـم بفــدای تـو و ایــن لطــف فراوان عـشـق تـو بـوَد ســـرِّ قــبولی عـــبادات چون خـط ولای تو شــده مظهــر ایمـان خـیل ملک و جــن و بـشـــر زائـر کـویت در کـوی تو جبریل شـده خـادم و دربان آن دل که دخیل حرم وپنجره ات گشـت گـردیده رها از غــم و از حـال پـریشــان ای جان جهان گرچه تو درطوس غـریبی جانان همه خلقی ودر جسـم هــمـه جان مجــنـون بیابان غمـت گشـت "شـقایـق" آواره کـویـت شده این بی سر و سـامان شعر:حمید رضازاده " شقایق"۱۴۰۱/۷/۴ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
225K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ ▷ㅤ↻ : خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی موسی الرضا،شمس وِلا،جانم فدایت نظر کن از کَرَم بر این گدایِ زیر پایت منم آن آهویِ گم کرده راهم ،یابن زهــرا ضمانت کن بمانم گوشهٔ صحن وسرایت امیر کَرَم/بخوانَم حرم/ که خیلی بی پناهم اگر که بَدم/صدایت زدم/کنی یک دم نگاهم علی موسی الرضا(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تورا ای شاه وسلطان خراسان می ستایم اگر دعوت کنی، باسر به سوی تو می آیم نگارا ! رفته از کف ، صبر و آرام دل من که از هجــر حریمت بیقــراری می نمایم قرارم تویی/نگارم تویی/به عشقت مبتلایم گدای توام/فدای توام/صدایم کن صدایم علی موسی الرضا(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دلی سوزانِ درد و داغ هجــران تو دارم هوایِ آمدن ، سمــت خراســان تو دارم دلم را بسته ام بر پنجـره فولادت آقا! که امّید ِ شِفــا و حکم درمان تو دارم طبیب دلم/حبیب دلم/اجابت کن دعایم عنایت نما/عطا کن عطا /برات کربلایم امیرم حسین/امیرم حسین/حسین جانم حسین جان 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است با نغـمه‌ی نقـاره‌ات، ای حضـرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم هـمه دم، در ضـربان است سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است با فاصـله، دلچســب‌تـریــن واجـــبِ عالم، آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من حاجات من،این‌ است،کـرامات تو،آن است جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمه‌ی هردل تا برکه‌ی هر چشـم، خـدا در جـریان است انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است از غــیرت عشـق است، کـه آیینه‌ی حُسنت از دیــده‌ی آلـوده‌ی بی‌عشــق، نهــان است گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟ «آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان،تو اگر نیستی،ای قبله‌ی ما!کیسـت؟ وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن، لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم! عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است شعر:قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
توکل به نام اعظمت عرض سلام وادب مقدار دو تن برنج هاشمی مرغوب ومعطر از شالیزارهای سرسبز گیلان با قیمت مناسب آماده عرضه به دیگر شهرها میباشد. جهت خرید با شماره ذیل تماس حاصل فرمایید‌. ۰۹۹۲۰۳۸۷۶۱۸ خانم علیزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
🏴 استاد محمدعلی بهمنی درگذشت 🔹عباس سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل خبر درگذشت این شاعر بزرگ را تأیید کرد. 🔹زمان آیین تشییع این شاعر بزرگ معاصر در تهران و تدفین او در بندرعباس به اطلاع عموم خواهد رسید. @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
«در رثای استاد محمدعلی بهمنی» لیــلای غــزل! رفتی و دل‌ها شد خون برخیـز و ببین غمت به قلب مجنــون هـرچنــد که رفتــی از جهــان فــانـی امــا نــرود مِهــــر تــو از دل بیـــرون. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/06/09 @shamssaghi
نوحه رحلت پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» ........... شهر مدینه گشته سیه پوش بیت ولایت گردیده خاموش رفته از دنیا سید بطحا در عزا باشد حیدر و زهرا آه و واویلا ......... از چشم زهرا خونابه ریزد دیگر نبی از بستر نخیزد باغ دین شد بی باغبان امشب اشک غم ریزد آسمان امشب آه و واویلا ......... گردد از امشب آغاز غربت بر مرتضی و بر آل عصمت در سقیفه از فتنه ی اعدا قتل زهرا را میکنند امضا آه و واویلا ......... بعد از نبی با قلب شکسته اجر علی شد دستان بسته با تنی خسته با رخی نیلی یاس او گردد طعمه ی سیلی آه و واویلا ......... شاعر ؛ امیررضا فرجوند https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
182K
سبک نوحه اثر امیررضا فرجوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
رحلت حضرت رسول (ص) خاموش شده شمع شبستان نبی اِنس و مَلک‌اند جمله گریان نبی زین ماتم جانسوز روا باشد اگر پایان جهان شود ، ز پایان نبی سید محمدرضا شمس (ساقی) ارکان فلک ، گسست از داغ نبی آیینه‌ی جان شکست از داغ نبی زین ماتم جانسوز، علی شیر خدا کوبید به سر، دو دست از داغ نبی سید محمدرضا شمس (ساقی) از داغ نبی ، قامت مولا خم شد قلب بشریت از اَلَم ، در غم شد در بیست و هشتم صفر ناهنگام هنگامه‌ی اشک و گریه و ماتم شد سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
رحلت حضرت رسول (ص) لشکر اسلام را ، ماتم گرفت بغض راه سینه را محکم گرفت ابرِ غم ، گویی ز چشم آسمان می‌چکد با ناله و آه و فغان خاتم دین، پادشاه انبیا (ص) رخت می‌بندد از این دار فنا آیه ی « انا الیه راجعون »... می‌شود معنا به لوح یسطرون برترین مخلوق خالق ، ناگهان میرود با قلب خونین از جهان از نهاد غافلان بینوا... که ندانستند قدر مصطفا ـ ناله ی «یا لَیتنا کُنت مَعک» می‌رود از سینه تا اوج فلک گرچه با او دشمنی‌ها کرده‌اند خارزار جهل را ، پروَرده‌اند‌ ساحرش خواندند از نابخردی غافل از اسرار حیّ سرمدی هر طرف بانگ عزا آید به گوش هست واویلا و فریاد و خروش خیمه زد غم در بلاد مسلمین شعله می‌خیزد ز ذرات زمین خلق بر تن می‌کند رخت سیاه می‌گدازد سینه ها را ، سوزِ آه بلبل از دوری گل گشته خموش گلشن از باد خزان شد زردپوش جغدِ غم بنشست بر بام جهان ناله ی شومش رسد بر آسمان عرش تا فرش جهان را غم گرفت زین مصیبت ، عالمی ماتم گرفت‌ ‌(ساقی) مِحنت ، ز جام شوکران ریخت در کام نبوت(ص) ناگهان شوکرانی که نبی را ، شهد بود سرکشید و لحظه‌ای دیگر نبود‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1397 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبی" زهر غم را ناگهان در جام ريخت در درون جام بد فرجام ريخت آتشی زد از جفا بر جان يار نانجيبی بَدسِرشت و بدتبار سوخت قلب زادهٔ خیرالنسا دومین شمع شبستان ولا گفت می‌سوزد گلوی و نای من از درون ، این سینهٔ سينای من من ز تو آبی طلب كردم، چرا؟ زهر غم دادی مرا ای بی وفا من امام و یاور و شوی تو ام مجتبایم ، يار دلجوی تو ام پس چرا با من تو اين‌سان گشته‌ای عاری از آداب انسان گشته‌‌ای همسری یا این‌که با من دشمنی؟ گرچه دانم زاده‌ی اهریمنی پاسخ پور مرا داری به سر؟ گر بپرسد از تو احوال پدر شرم از رويم نكردی بی حيا کآتش افكندی به جانم از جفا آنكه داده وعده بر تو مَرد نيست بی‌وفا حتی سگ ولگرد نيست سگ اگر نانی خورد از دست غیر بی‌وفایی می‌کند؟... البته خیر دُم بجنباند ، وفاداری کند سر بساید پیش پا یاری کند ای تو کمتر از سگان دوره گرد سرخیِ رویم ز جامت گشته زرد جام زهری که به کامم کرده‌ای فارغ از این ننگ و نامم کرده‌ای ننگ و نامی که تو بودی همسرم پاک شد شکر خدا از دفترم (ساقی) جام مراد من شدی گرچه دست آموز اهریمن شدی سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 http://eitaa.com/shamssaghi
السلام علیک یاحسن ابن علی ع .............مزار خاکی............. ای آنکه آســمان شــده بـر غـربتــت گــواه قبرت بدون صحـن و رواق است و بارگاه سنگ مــزار خــاکـی تو ســقـف آســــمان شمـع و چراغ مرقد تو ، انجـم است وماه حـســرت خـورند جمـلـه ی زوّار مـرقـدت در آرزوی بوســـه بر ایـن خــاک و جایگاه چشمی ندیده است ، کریمی چنین غـریب در بیت خــود به قاتل جــانـش دهـد پناه مظلوم خــانه بـودی و غـربت نشـیـن درد خون شددلت زهمسرواین خلق واین سپاه از زهــر کیـــنه شــد جگـرت پاره پاره باز این لخته های طشت به زخمت شده گـواه سر برده ای به طشت و پر از لاله کرده ای خنجر ز پشـت خورده ای از خلق رو سیاه آمـاج تـیـر گشـــته تنــت در زمــان دفـــن وقتی کــه قـوم حـرمله ها بســته بود راه آنجــا حسـیــن بـود و نشـد هتک حرمتت یعـنــی جـــدا نشــد سـر پاکــت به قتلگاه خون شد دل شــقـایق وپر پربه روی خاک دارد فـغـان ز داغ تو با ســوز اشک وآه میســوزد از فــراق تو دلـهــای عاشــقان اذنِ زیـارتـی بــــده مــا را بـه یک نگاه حمید رضازاده "شقایق" کرمان
السلام علیک یا رسول الله " آخرین عروج " احمد میان بستر و حیدر کنار اوست اشک غمش گواه دل بی قرار اوست زهرا کنار بستر بابا به حال زار می نالد از فراق و دلش سوگوار اوست این بانگ ارجعی ست که پیچیده در فضا چشم انتظار مقدم او کردگار اوست افتاده در شماره نفس های مصطفی ص این آخرین نفس ز دم احتضار اوست کسب اجازه می کند از محضرش اجل جان ها فدای آنکه اجل ریزه خوار اوست خون می چکد ز چشم فلک در مصیبتش عالم تمام مضطرب و داغ دار اوست خورشید تابناک هدایت غروب کرد بعد از نبی علیست که آیینه دار اوست قرآن و عترش که چراغ هدایتند روشنگر صراط و گران یادگار اوست اما چه کرد امت پیمان شکن ز جهل با وارثان آنکه فلک وامدار اوست غصب خلافت علی و قصه ی فدک بی حرمتی خلق به بیت کُبار اوست نامردمی نگر که پس از رحلت نبی ص کشتند کوثری که همه اعتبار اوست راه سقیفه شد ره شرک و نفاق و ظلم اما غدیر خم ره پروردگار اوست مدح رسول اکرم و قرآن و عترتش دارد به لب " شقایق" این افتخار اوست حمید رضازاده "شقایق" کرمان