eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا یارب! چرا که شیعه ، سیه پوش و مضطر است این ویل‌ و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟ این شیون و فغان که به هفت آسمان رسد در ماجرای کیست که چون روز محشر است؟ این آهِ جان‌گداز ، که سوزد تن جهان ... در افتراقِ کیست که جان‌ها در آذر است؟ زین آهِ آتشین ، که کشد شعله بر فلک ... خورشید هم تلألؤش از جنس دیگر است در این طلوعِ غم چه پیامی‌ست کاین‌چنین در خون نشسته پهنه‌ی گردون اخضر است آری! کدام ماہ بوَد کز الیم آن ، خَلقی عظیم ازین غم عظما مکدر است؟ آمد ندا ز هاتف غیبم که : بی‌خبر ! ماهِ عزای زادہ‌ی زهرای اطهر است ماهی که روی نیزہ، سرِ شهسوار عشق قرآن به لب ـ ز نغمه‌ی اللّهُ اکبر است ماهی که دست ظلم و جهالت ز بغض و کین آغشته بر قِتالِ عزیزان حیدر است ماهی که تیر حرمله ـ آن رذل روسیاه نقش گلوی نازک شش‌‌ماهه اصغر است طفلی که روی دست پدر  بال و پر زنان ، چون مرغ نیم بسملِ در خون شناور است هفتاد و دو ذبیحِ سرافراز و با وفا ، در خون تپیدہ بهر حسین دلاور است هفتاد و دو ستارہ‌ی تابان معرفت ، روی زمین فتادہ که عالم منوّر است آری چنین مهی‌ست که نقشش به کِلک عشق بر بوم آسمانِ دو عالم ، مصوّر است ماهی که روسیاهی آن بر زغال ماند ماهی که روسپیدی آلِ پیمبر است دستِ طلب ، بلند کن ای شیعه! کز کرم ، در دست اوست هرچه از ایزد مقدر است گر قرن‌ها گذشت از این ماجرای شوم ، تا روز حشر، شیعه ازین داغ، مضطر است ای روزگار...! اُف به تو کز دست جور تو کام جهان ، همیشه نصیب ستمگر است اما نماندہ ظلم به پا گرچه این جهان ، ناکس‌پرست بودہ و نامردپرور است (ساقی!) چه‌سان زنم رقم شرح کربلا ؟... وقتی که خون ازین غم عظما به ساغر است دانم که عرش ‌و فرش ، ازین داغ جان‌گداز گویند تسلیت به محمد (ص) شه حجاز سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :بِکَ یا الله،برسول الله،،، (یاحســین جـــــانم /دیـــن وایـمــــــــانم اومده مــاه عــــــزا /بازم پریشـــــانم)(۲) (شب اول شب مسلم/شب تنهایی وغربت شب دیدن جفا از/ کوفیان بی مروت)(۲) به کوچه های غریبی ، سفــــیر کرب و بلا میگه حسین غـــریبم ، به سمـت کوفه نیا میا به کوفه حسین جان،که بی وفا شده اند که کوفـــیان همـــه راهـــیّ کربلا شده اند (حسین جـان من است و منم فدای حسین دوباره پـر زده قلبم تا کــربلای حسین)(۲) (یاحـــــسین جـــانم/ دیــــــــن و ایمـــانم برا غـــــربتِ شــــما/دوباره گــــریانم) (۲) (شــب دوم محـــــرم /شــب کاروان عشقه شـــب بی قــراریایِ/ دلِ بانوی دمشـقه)(۲) رسیده قـافـــله غـم ، به دشـــت کرب وبلا به قلب زینـــب کبرا ، رســیــده هول و ولا بیا تا دیـر نـشــــده مــا مدینه برگــردیم داداش ، تا زیـنب تو غــــم نبینه برگــردیم (حسین جــان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده قلبـــم تا کربلای حسین)(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) این سبک تا ده شب ادامه دارد،،، 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📍«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :بِکَ یا الله،برسول الله،،، ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یاحسیــــن جــانم /دیـــــن و ایمــــــانم اومــده مـاه عـــزا/بـازم پریــشــــانم)(۲) (شب اول شب مسلم/شب تنهایی وغربت شب  دیدن جفا از/کوفیان  بی مروت)(۲) به کوچه های غریبی ، ســـفــیر کرب و بلا میگه حسین غریــبم ، به ســـمت کوفه نیا نیابه کوفه حسین جان،که بی وفاشده اند که کوفــــیان همه راهـــیّ کـربلا شده اند (حسین جان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده  قلبم تا کربلای حسین)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یاحسیــــن جــانـــم/ دیـــن و ایمــــانم برا غـــــربتِ شمـــا/دوباره  گریانـم) (۲) (شب دوم محـــــرم /شب کاروان عشقه شب بی قــراریایِ/ دلِ بانوی دمشقه)(۲) رسـیده قافلــهٔ غـــم ، به دشت کرب وبلا به قلب زینب کبــرا ، رسیــده هول و ولا بیا تا دیـر نشـــده ما   مدینـــه  برگردیم داداش ، تا زینب تو غـم نبیـــنه برگردیم (حسین جان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده  قلبم تا کربلای حسین)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یاحسیـــن جــــانم/ دیــــن و ایمـــــانم برا غــربتِ سـه ساله ات  پریشـــانم) (۲) (شب  سوم  محرم  / شب  غــربت رقیه شب گریه های زینب/به مصیبت رقیه)(۲) شبــانه یاس سـه ساله به کنــج ویـــرانه سپــرده جـان به هــوای پدر ، غـــریبــانه دوباره زنده شده ،نیمــــه شب ، غم مادر دوباره  حال  پریشـان  زینــــب   مضطــر (حسین جان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده  قلبم تا کربلای  حسین)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یا حسیــــن جـــانم/ دیـــــن و ایمــــانم اومـــدم به درگهـــت/ حُـرّ پشیـمــانم)(۲) شـب چــارم محـــرم/ شب آزادگـــیِ حُــر شب دل زدن به دریا/ شـب دلدادگی حُــر مسـیر توبهٔ حــــر است سمـت کرب و بلا حسـین کــشتی امن نجات و شمــس هدا بــزن تو دســـت توســل به بارگاه حسین سعادت دو جهان است در پـــــناه حسین (حسین جان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده  قلبم  تا کربلای حسین)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یا حسیــــن جـــانم/ دیــــن و ایمـــــانم برا غــــربت حســــن / همیـــشـه گریانم) شب پنجــم محــرم/ شب آخرین شـهیـده که تو لحظه های آخـر/ کنار عمو رسـیـده تو راه سـرخ شهـــادت /فـــدا شـد عبدالله میون مقتــــل خونین / رهـــا شـد عبدالله گلــی که با دَمِ تـیــرِ /سـه شعـبــه پرپر شد شبیــه پیکــر قاســـم / شـبیــه اکبــــر شد (قســم به غــربت سنگیــــنِ یادگار حســن شجاعت پسرانش /شد افتـخار حسـن)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یا حســــن جـــانـم/ دیــــــن و ایمـــانم بــرا غــــربـت شمـــا همیــــــشه گــریانم) ششمین شب محرم /شب نوجوانِ هاشـم شب  بیقـــراریایِ / دل بیقـــرار قـــاســـم گرفته کرب و بلا عطر و بوی شیــر جمـــل که مرگو می چشه قاسم ز جام سرخ عسل شجـــاعت علـــوی دارد و نشــــان حســن که نور دیـــدهٔ زهـــر است نوجوان حســن (قســم به غــربت سنگیـــن یادگار حســن شجـاعت پســرانش شد افتـخار حسـن)(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (یاحــــسیــن جــانــم /دیـــن و ایمــــانم برا شـش ماهــــهٔ تو/ همـــیشه گریانم)(۲) شب هفتم محـــرم/ شب شش ماههٔ ارباب شب گهوارهٔ خالی /شب شیرخوارهٔ بی خواب بُرید تیــر ســـه شعبــه / گلــوی اصغــر را شکست ، داغ پسر / دست و پای مــادر را خــدا کنـد که نبیــند/ ربــاب ، حرملـــه را و یا کــه نشنــود آن دَم / صـدای هلهله را (حسین جان من است و منم فدای حسین دوباره پر زده  قلبم  تا کربلای حسین)(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📍«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
Shab01Moharram1402[01].mp3
21.85M
🎙 دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب اول دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمه‌ی تو...نه حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبیک سوختن نرسیدم دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن به بوریای تو ای شاه بی کفن نرسیدم دوباره بر سر نی سیب های سرخِ رسیده ست دوباره ماه محرم رسیدم و من نرسیدم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اشکِ ما پاره دلی بود کـــــــه آبــــــش کردیم چشـــــمِ ما خـــــانه‌ی ما بود خرابش کردیم تکه‌ای سنگ در این سینه‌ی ما بود ، شبی روضـــــه‌اش بُــرده و با آه مذابــــــش کردیم بارها خواســــت که دنیـــــــا بـــبرد ما را از... درِ این خـــــانه که هربار جــــــوابش کردیم آنکه زد طعنــــــه به احـــــوالِ پریــــشانی ما شَمّه‌ای از تو نوشتـــــیم و کبــابش کردیم مَلکی خواســــت که ما را ببرد باغِ بهشت در حـــــرم مانده و با گریه مُجابش کردیم عمر آن نیســت که از روز و شب ما رفته گریه کردن به تو را عمر حسابش کردیم... شعر: حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۲۸ @yashobeyr_hassan_lotfi 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (صلی‌ الله علیك یا اباعبدالله) تا ز دست ساقی بزم بلا ، ساغر گرفتم باده‌ای تلخ از کفش شیرین‌تر از شکّر گرفتم آتشین آبی به دستم داد ساقی کز شرارش جرعه‌ای تا سرکشیدم پای تا سر در گرفتم آنچنان از جان به تيغ آبدارش تشنه بودم کز عطش با حنجرم آب از دم خنجر گرفتم گر نه تیغ آبدارش دارد آب زندگانی پس چرا تا سر گرفتم زندگی از سر گرفتم گر سلیمان، مُلک جم را داد با انگشتر از کف من دوعالم را به یک انگشت و انگشتر گرفتم زنگ کفر از چهره‌ی آیینه‌ی دل پاک کردم از سرِ نی تا مکان بر روی خاکستر گرفتم هستی‌ام را سر به‌سر با نیستی سودا نکردم تا از این سودا بهشت جاودان در بر گرفتم تا قلم شد قدّ اكبر با مداد خون اصغر خطّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم با رخ و قدّ و لب اکبر چه حاجت بر بهشتم عارضش جنت قدش طوبی لبش کوثر گرفتم در خم گیسوی او دنباله‌‌ی ابروی او را ذوالفقار مرتضی را در کف قنبر گرفتم جان نثارت کردم از جان تا تو را جانان شمردم جان فدایت کردم از دل تا تو را دلبر گرفتم کز غم هر دور اشکی از نظر افکنده (ناجی) لؤلؤ لالا شمردم دانه‌ی گوهر گرفتم . "مرحوم سید احمد ناجی قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰهِ الحُسَين) باز این عزای کیست؟ که در چرخ نیل‌پوش هستند ساکنان سماوات در خروش از هرچه کوچه و گذر و تکیه بگذرم گلبانگ یا حسین همی آیدم به گوش فصل بهار گریه رسد بر حسینیان باید ز جام غم همه گردیم جرعه‌نوش هر کس که عاشق است به فرزند بوتراب باید سبوی باده‌ی غم را کشد به دوش نادب ز دست ساقی میخانه‌ی حسین بِستان یکی صراحی اندوه و غم بنوش کن نوش از شراب غمِ شه ، پیاله‌ای تا از مَلَک تو را رسد آوازه‌های نوش خرقه که رهن باده‌ی اندوه وی نشد بر خرقه وای و ؛ وای بر احوال خرقه پوش بودم به بحر فکر فرو، ناگهان به گوش آمد مرا ز هاتف غیب این‌چنین سروش نوشد اگر که شمر از این باده جرعه‌ای ترسم شود شراره‌ی دوزخ بر او خموش در کوه و دشت، آب نخوردند و تشنه‌‌لب ماندند روز قتل حسین ، طایر و وحوش پس در رثای سید مظلوم ، (نزهتی)! مگذار دیگ طبع روانت فتد ز جوش "شادروان عبدالحسین نزهتی قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰهِ الحُسَين) چو اهل‌بیت به فرمان خصم خون آشام شدند وارد در منزل خرابه‌ی شام خرابه‌ای شده ویرانه بی در و بی بام نه بستری که درآن لحظه‌ای کنند آرام به روی خاک نشستند گِرد یکدیگر فکار و خسته دل از جور و رنج راه و سفر چو مرغ شب، شب خود را به ناله کرده سحر گرفته دست دعا سوی خالق اکبر که ای خدای ستمدیدگان بی یاور تو داد ما بسِتان زین گروه بد اختر ز مرگ اکبر ، لیلای داغدیده کباب برای اصغر خود گرم ناله بود، رباب سکینه بود، ز هجران باب در تب و تاب ز غصه دیده‌ی زینب دمی نرفته به خواب همه ز داغ شهیدان به درد و غم اندر میان اهل حرم دختری رقیه به نام چهار ساله که از غم نمی‌گرفت آرام رخش چون مهر درخشنده بود و ماه تمام ز دوری پدرش داشت آه و ناله مدام روان ز دیده‌ی او جای اشک، خون جگر شبی به یاد پدر خفت در خرابه‌ی شام به خواب دید که آمد ز ره امام همام ورا نشاند به دامان خویش با اکرام دمی ز بوی پدر کرد باز استشمام ز لطف دست نوازش کشیدی‌اش بر سر به باب گفت که از ما مگر چه بد دیدی که رفتی از بر اطفال خویش و رنجیدی چه شد که باز نگشتی مگر چه بشنیدی که چون گذشته ز احوال ما نپرسیدی که چون شدیم و چه بر ما رسید زین لشکر چرا که هست پدرجان خرابه منزل ما ز چیست این همه اندوه و غصه در دل ما چرا نه شمع و چراغی بوَد به محفل ما مگو که نیست به دست تو حل مشکل ما بده جواب و ز نزدم دگر مرو به سفر ز عشق روی پدر ، ناگهان ز خواب پرید نظر نمود به اطراف و باب خویش ندید ز سینه ناله‌ی سوزان و دردناک کشید فغان نمود و به تن پیرهن ز غم بدرید دوید و دامن زینب گرفت آن مضطر به عمه گفت که آمد پدر ز راه سفر کجا شد و به کجا رفت باز آن سرور مرا به همره خود از چه رو نبرد پدر چرا که داغ دلم تازه کرد و رفت از سر چقدر باز فشانم ز دیدگان گوهر؟ یزید دون ز صدای رقیه شد بیدار بگفت از که بود این فغان و ناله‌ی زار که می دهد به تن و جان و من چنین آزار روید و زود تفحص کنید علت کار مرا ز واقعه آرید بی درنگ، خبر غلامی آمد و جویای ماجرا گردید برفت و واقعه را گفت از برای یزید که دیده طفل صغیری بخواب شاه شهید ز خواب طفل غم اهل‌بیت گشته مزید کنون ز هجر پدر ناله دارد آن دختر یزید گفت سر پاک سیدالشهداء دهید جای هم اکنون میان تشت طلا برید در بر آن عندلیب خوش آوا که تا ز دیدن سر اوفتد ز شور و نوا کجا تمیز دهد او که کشته گشته پدر به تشت زر بنهادند آن سر انور دوان دوان برساندند نزد آن دختر رقیه دید چو رخسار تابناک پدر به اشتیاق درآغوش خود گرفت آن سر فتاد بر دلش از غم شراره‌ی آذر ز دود گرد و غبار از سر مطهر باب بشست روی منیرش ز اشک همچو گلاب زپگریه کرد دل اهل‌بیت جمله کباب به رأس پاک پدر بوسه داد و کرد خطاب که کی برید سر نازنینت از پیکر تپانچه زد به سر و روی خویش دختر زار بکند موی و خراشید سینه و رخسار ز سوز داغ پدر گشت ناتوان و فکار ز هوش رفت و نماندش دگر شکیب و قرار چو گل فتاد به روی زمین و شد پرپر چو دید زینب کبری رقیه شد خاموش دگر نمی‌رسد از او صدای ناله به گوش گرفت طفل برادر ز مهر در آغوش بدین خیال که در خواب رفته یا از هوش بدید رفته ز دنیا رقیه‌ی اطهر تمام اهل حرم زین قضیه گشت نژند دوباره شد دل غمدیده‌شان ز غصه به بند صدای ناله و فریادشان به ضجه بلند که بهر آل علی رنج و صدمه تا کی و چند چقدر رنج و تحمل توان نمود آخر ز مرگ کودک ناکام شد یزید خبر ز ترس مردم هشیار شد به خوف اندر نمود امر که غسّاله شوید آن پیکر شبانه دفن نمایند جسم آن دختر که روز بعد نماند از این قضیه اثر برون نمود چو غسّاله پیرهن ز تنش كبود بود و سیه تن به زیر پیرهنش ز تازیانه عیان جای ضربه در بدنش گریستند به هنگام غسل و هم کفنش ز بس که گریه نمودند شد به پا محشر پس از فراغت غسل و کفن به حال تباه به خاک شام سپردند پیکر آن ماه گذشت مدتی و چاکران آن درگاه بنای بقعه نمودند بهر دختر شاه خدا کند که بگیریم قبر او در بر به حالت غم و انده سرودم این اشعار برفت طاقتم از دست و صبر و تاب و قرار روان سرشک من از دیدگان چو ابر بهار امید من به شفاعت بوَد به روز شمار که دست (کاشفی) از لطف گیرد آن سروَر "شادروان علیرضا کاشفی قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰهِ الحُسَين) آه از آن روز که شاه شهدا تنها بود فرد چون ذات خدای احد و یکتا بود چهره از تاب می عشق به سان گل سرخ مست صهبای وصال بت مه سیما بود عکس معشوق به جام دلش افکنده شعاع سرش از آتش دیدار پر از سودا بود مست از خیمه برون تاخت به آهنگ جدال گرچه او مهر جهانتاب و عدو حربا بود در پی‌اش اهل حرم آمده از خیمه برون جمله را قلب پر آتش ، جگر آتش زا بود همچنان دایره گِرد رخ شه پرده زدند شه درآن دایره چون نقطه‌ی پابرجا بود هر سوی دایره از لطف، نظر کرد بدید گردن کج زن ماتمزده‌ای پیدا بود دامنش زینب دلسوخته پیچید به دست سوز آه جگرش بر فلک اعلا بود گفت کای همسفر خواهر خونین‌دل زار کز پس جد و پدر دل به رخت شیدا بود مادرم فاطمه یک راز سپرده‌ست به من آن که دیدی چو حسین بی مدد و تنها بود غیرت لاله شده چهره‌ی همچون قمرش معجز عیسی‌اش اندر لب شکّرخا بود خاک راهش همه از اشک پر از گوهر کن کن نثار قدمش هر چه در آن دریا بود دست بر گردنش آورده گلویش می‌بوس وآن لب لعل که قوت جگر زهرا بود کرد از خواهر غمدیده وداعی که به دهر تا جهان باشد و بوده‌‌ست حکایت ها بود تا که (انصاری) شیرین نفس این مرثیه گفت عقل گفتش : نظر خسرو دین با ما بود "شادروان شیخ محمدعلی انصاری قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين) آشنا چون خواست لب را با لب ساغر کند شد حسین کرببلایی تا لب از خون تر کند کرد محشر از فداکاری در آن محشر عیان تا به محشر محشری آن شافع محشر کند بست بار کربلا کای خصم دون سبط نبی خاک گرم کربلا را می‌توان بستر کند می‌دهد سر در ره حق تا که گردد سرفراز آن سری کاندر سنان با سرزنش‌ها سر کند میهمانی آن که با سر خانه‌ی دشمن رود استراحت می‌توان بر روی خاکستر کند قاری قرآن شود در تشت زر ، نزد یزید تا که خصم بی‌حیا را واقف از کیفر کند یافت چون توفیق مداحی (طلا) در روز حشر زو شفاعت زاده‌ی زهرا بر ِ داور کند قم ـ شادروان عباس طلاییان (طلا) http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰهِ الحُسَين) ای یکه تاز عرصه‌ی مهر و وفا حسين! وی حامی شریعت و دین خدا حسین ای سالک طریق حقیقت، ره نجات وی رهرو طریقه‌ی راه هدی حسین آزاده مرد و طالب صلح و صفا تویی ای طالب حقیقت و صلح و صفا حسین جز تو که این همه غم و انده به خود خرید ای مست جام باده‌ی قالوابلیٰ حسین کرب و بلا و غم به تن خود خریده‌ای وانگه شدی روانه به کرب و بلا حسین آری که راه عشق بسی صعب و مشکل است جز تو که می‌رود ره پر ابتلا حسین خود از منا و حل و حرم لاجرم شدی گشتی روانه جانب دیگر منا حسین احرام بود پیرهن کهنه‌ات لباس بودت مطاف گِرد همه خیمه‌ها حسین گویا منات خاک کف قتلگاه بود قربانی تو اکبر نیكولقا حسین سرگشته بانوان حرم سوی قتلگاه آن یک به وا ابا، دگری گفت یا حسین شاها (سمیع) خسته‌ی مسکین ز لطف تو خواهد صله به دنیی و روز جزا حسین "شادروان ضیاءالدین سمیع قمی" http://shaeranqom.blogfa.com 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا ایُّهَا العـزیز ! دلــم بی قرار توست در انتظار عطر خوشی از دیار توست ای من فـدای شـال عزا و غریبی ات یابن الحسن بیا که دلم داغدار توست این روزهاکه حال زمین وزمان بد است حال خوش تمامی ما در کنار توست از اینکه یار بـــدی بوده ام ، ببخش عمریست این منتظرت،شرمسار توست کاری نکـرده ایم بــرای ظهـــور تو آقا، دعـا برای ظهـور هم ، کار توست ای از تبار حـیدر و زهـرا ، ظهور کن آقا بیا که فاطمه چشـم انتظارتوست بنگــر جفــای حرملــه های زمانه را پایان ظلمشان به دَمِ ذوالفقار توست امشب،شب غریبی فرزند مجتبا ست امشب،خودامام حسن بی قرارتوست سخت است روضه خوانی امشب که مجتبا خود ، پای این مرثـیه اشکبار توست شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(استغاثه حر بن یزید ریاحی) حسین جان این منم حرّ ریاحی که فارغ گشتم از جهل و تباهی قبولم می‌کنی ای شاہ عطشان! که بیرون آمدم از جمع عدوان؟ قبولم کن که مدیون تو هستم چنان‌که آب ، بر روی تو بستم چو هل من ناصرت را من شنیدم به پای دل ، به یاری ات دویدم دویدم تا که باشم در رکابت قبولم کن که غرقم در انابت تو‌ که نور دوچشم حیدرستی گلی ، از گلشن پیغمبرستی تو که آموزگار عالمینی!... قبولم کن که گردیدم حسینی فدایت می‌کنم این جان خسته مکن شرمنده‌ای را ، دلشکسته اگرچه دل شکستن از تو دور است سزای مردمان گنگ و کور است کسی که حق و باطل را نداند همان بهْ ، در جهالت ‌ها بماند ولی دانی که من هستم مسلمان مسلمانی که دارد بر تو ایمان چو حقانیتت ، باشد مسلّم چرا امضا کنم لوح جهنم ؟ بهشت ایزدی ، در چنبر توست گل باغ محمد(ص) مادر توست تو ثاراللہ و سبط مصطفایی زهازہ ، خامسِ آل ِ عبایی تو کشتی نجات عالمینی پناہ بی پناهانی؛ حسینی چه‌سان باید کنون با تو بجنگم حرامی سیرتم ـ یا اهل ننگم ؟ کسی که تیغ بر تو می‌کشاند تمیز حق و باطل را ، نداند اگر با تو ستیزد خوار گردد دچارِ خفّتِ بسیار گردد نبودم سرسپردہ ، نزد دشمن همین لطف خدا بوده‌ست با من که اکنون سر نهادم پیش پایت که تا شاید شود جانم فدایت قبولم کن قبولم کن حسین جان پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمان به شعر (ساقی) دلخون نظر کن ز کوتاهی او ، صرف‌ِ نظر کن که دارد از شما چشم شفاعت دعایش را بفرما ، استجابت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 @shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌ باز این چه روضه ایست که قلبم کباب شد باز این چه آتشیـست  که جــانم مُذاب شد باز این چه ناله ایست که ازعرش می رسد با هـــر بُنَـــیَّ ، سنــگِ بیابـان هـــم آب شد (باز این چه شورش است که باشعر محتشم) بغضــم میانِ حنجــره در  پیچ  و تاب  شد هر بنــد بنــد شعـر که خواندم ز محتــشم در  بنــد بنــدِ جـــان و دلــــم  انقــلاب شد روز دهـــم ، زمــان ز تپش  ایستاد و بعــد قلب زمیــن ، محاصـره در  اضطـــراب شد آب فرات ، اشک زمین شد به خون نشست تـوفــــان گـرفت ، سیــل بلا در شتـاب شد بر کشتــهٔ فتـاده به هــامون قلــم گریست دفتــر از این خـروشِ قلـم در عــذاب شد هر واژه ، رویِ دفتــــرم از لـــرزش قلــــم از هم گسیــخت حال غـزل هم خراب شد ترکیب بنــد خــون دل و اشـک و زمــزمـه پیــوند خورد وصفحه ای از یک کتاب شد تـوفــان که زد بـه کشتــیِ سلطـان کــربلا دریا عطـش گرفت ز خجلت ، ســراب شد آنجـا که اصـغـــری شد علــــی اکبـری دگر دنیـــای مـــــادرانــه پــر از التـهــــاب شد قنــــداقــه شــد زِرِه به تن کـــودکِ ربـاب وقتـــی که یاورِ پــدرش انتخــــاب شد آه از دَمـــی که نالـه کنـان تیــرِ حــرملـــه مایــل به سمــتِ طفــلِ رضیــعِ ربــاب شد یک قطره خونِ حنجر او بر زمیـن نریخت هفت آسمان زِمُشتی ازآن خون خضاب شد از بس که زیرِ سایهٔ خورشید نوحه خواند شــــرمنـــده از وفای ربــاب ، آفتــاب شد دست قلــم  شکسـت زمانی که صحبت از دستِ عَلَــم کِــشِِ پســـر بــوتــراب شد بس کن قلم که روضه به گودال می رسد دیگـــر نگــو که فاطمـه قلبــش کباب شد وقت طلــوعِ سر به ســرِ نیــزه ، آفتـــاب تا ســـایه پر کشید و رُخَـش در نقاب شد آتــش به خیمــــه هــا و دل دختــر علــی از بیت وحـــیِ حضــرت ریحـانه باب شد جسمــش خَمیـد شوکتش اما فرو نریخت احیــــاگــرِ رســــالتِ ختـــمـی مــآب شد با خطبه های حیدری اَش نقشه های شوم در بینِ شامیـــان همـه ، نقـــشِ بر آب شد در هـم شکســت کـاخ ستــم بـر ســرِ یزید وقتــی که با زبــان علــی در خطـــاب شد وقتــی که جلــوه کرد جمــال و نگـــاه او نقــش جمیــل دشـت بلا را چو قـاب شد صحــرای پر بلا شـده اینــک بهــشت مــا وقتــی که مفتخــر به دو عالیجنــاب شد انگشتــر است کــرب و بلا و بهــا گـرفت وقتـی نگیــنِ این دو حــرم را رکـاب شد گفتنــد قدرِ بالِ مگــس اشکِ بر حسیــن بر گونه گرنشست ، همان دم حساب شد وقتی که فاطمــه ست خریــدار اشکهـــا هر قطــره اشک در غـــم او  دُرّ نـاب شد اشکـم مســـافرش شد و با اذن فاطمــــه در  زیر قُبـّــه رفت و دعــا مستـجاب شد بوی حـرم رسیـد ، که اینگــونه "کیمیـــا" سرمستِ عطر و شِمـّهٔ سیب و گلاب شد شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ڪانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر آخر او ،روح  و روانِ  زینب است ، آهسته تر قـد  کشیـــده  دلبــر  زینب  به  روی  نیزه ها این همان سروِ چــمان زینب است ، آهسته تر ســـاربان ! آهسته تر ، تا  سـر نیفتد  بر  زمین جای  او در آســـمانِ   زیـنب است ، آهسته تر سمتِ من،سر را نچرخان،چون که از بالایِ نی شـــاهدِ قـدّ کـمانِ   زینـب است ، آهــسته تر بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است شرمســار از دیدگانِ  زینــب است ،آهســته تر ســایه دارد بر سَــــرِ این قافلـه ،رأس  حسین ســر پــناه  کاروانِ  زینـــب اسـت ،آهســته تر رَدّ زنجــیر ، آبـله ، خـار مغیـــلان ، زخـمِ  نِی روی پای کــودکانِ  زینـب اسـت ، آهـسـته تر ناخــدایِ  صــــبرم ، امّـا  دیدن  این  کـودکان خارج از صبـر و توانِ  زینب است،آهسـته تر کاش راهِ  مـا جـــدا می گشــت از  شــامِ  بلا آتشی دیگـر به جـانِ  زینب اســت،آهـسته تر آیه ی «أَمَّــن یُجیـب» و ذکـرِ «لا حَولَ وَ لا» دائـماً وِردِ زبـانِ  زینــب اســت ، آهـسـته تر شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر مطالب کانال بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ سبک: تومشکتو به آب زدی،،،، هفت روزه که حسینِ من/به زور ازَت جداشدم هفت روزه که همســفرِ /سـرِ رو نیزه ها شدم این همه سال نبوده که/چن روز ازَت جداباشم نبــوده تو این هــــمه سال /بینِ نامحرما باشم ببین که زینبـــت کــجا / کـوچه و بازار کجا؟ اهل حـــــرم کجا و این / مجلـــس اغیار کجا؟ @goollvajhehay_ahlbeyt12 اگر که طاقت بیــارم /توو راه کوفه تا به شام زنده بمونــم و یه سر / به سمت کربلا میام داغ دلم تازه میشه/ با دیدن ســـرت داداش باور نمی کنــم چطور/ نمرده خواهرت داداش این هفت روز برای من/مثالِ هفت سال گذشت از خاطرم هــزار بار/ روضــــه گودال گذشت به یاد خنجــری که شـــد/ شرمنده از گلوی تو کُند شـــد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبــــروی تو یادم نمیـره که تو رو / چطـور اَزَم گرفتنت چطور جلو چشم هـمه /سرت جدا شد از تنت یادم نمیره بعدِ تو / آتیــــش زدن به خیمه ها چه وحشتـــی افتاده بود / بیـن تموم بچه ها بین همین آتیش و دود /سَرا به نیزه ها شدن این بچه ها قــــربونیِ / سیلـــیِ بی هوا شدن با ایــــن همه جســـارتا / ولی بدون ، برادرم حتی یه لحظه هم حسین!/نرفته معجرازسرم @goollvajhehay_ahlbeyt12 زینب تو نذاشــتــه تا /دستی به معجـر برسـه جســـارتی به چـــــادرِ / خاکیِ مادر برسـه اگر که خواهر تو رفـــت / به مجلس اِبن زیاد با خطبه های خواهرت/هیبتشون رفت به باد اگرچه داغ دیده ام/نشد سرم ، یه لحظه خَم با عـــزت و صلابتـم /شکسته شد کاخ ستم اگر چه دیدم سرِ تو/میـوون تشت خون،ولی زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفـتار علی خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید اشک ندامت می بارید/از چشم این قوم پلید دیگه جایی نمونده بود/برا پشیمونی هاشون به نیزه رفته بودحالا / سَرای قربونی هاشون سرت به نـــیزه شد ولی /مقـام و عزت آفرید برای دشمــنان دین /خـــواری و ذلّت آفرید شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟ اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟ اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOinhttps://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چه می شود شب جمعه ، در حرمت باشم دوبــاره مرثیـــه خـــوان محـــرمت باشم چه می شود که بیایم به خیمــه گاه شما به زیــر ســـایهٔ پر مهـــر پرچمــــت باشم بده اجازه دو رکعـــت عـــزا اقـــامه کنم شکســــته از غم عظــــمای ماتمـت باشم دو بیت روضهٔ مشک و عَلَم بخوانم و بعد تسلّـــیِِ دل مجـــــروح و پر غمـــت باشم شب دعای کمیــــل و شب منـاجات است میان زمــزمه ها کــاش ، مَحـــرَمت باشم خدا ببخشدم ای کاش بِالحســـین امشب مرا که تشنـــــهٔ دریـــای زمــــزمت باشم بَدَم ولی تو بخـــر با نگـــاه لطف خودت که در میــــانِ گــدایــان درهمــــت باشم به "کیمیـــا"ی سعادت رســیده ام وقتی که روضـــه خوان عـــزای مُحرّمت باشم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۱۹ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
--- اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة --- 💠 ببینید: مداحی برادر حاج علی شریفی در مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) در موکب علی بن موسی الرضا(ع) استان گلستان در کربلای معلی / اربعین ۱۴۰۲ ... 💠 خدمت ادامه دارد... ( ۷ روز تا اربعين ۱۴۰۲) ۱۴۰۲ /۶ /۸ 🔻گزارش 157 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷🇮🇶 📲صفحه رسمی موکب علی بن موسی الرضا(ع) استان گلستان در اینستاگرام 👇👇👇 https://instagram.com/mokebgolestangorgan ⬅️روابط عمومي و فرهنگی (ع) 🔸https://eitaa.com/mokebgolestan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ............خیمه ی غم............... زد خیمه تا به دشت بلا شاه کربلا عالم شده ست خیمه ی ماتم در این عزا ذبح عظیم آمده در قتلگه به شوق تا بگذرد زجان و شود هستی اش فدا آورده است همره خود سرو و لاله را هم طفل شیرخواره و هم پیر با صفا یک کهکشان ستاره به دنبال او روان تا بر سریر نیزه کنند عهد خود وفا قربانیان کوی منا در حریم قرب بگذشته اند از سر و جان در ره خدا این سر زمین ز روز ازل بوده وعده گاه در این زمین شود سر یاران ز تن جدا این طور عشق باشد و سینای عاشقان اینجا فَتد شراره به دامان خیمه ها اینجا ز تیغ اهرمنان پیش چشم شاه صد پاره می شود بدن شبه مصطفا اینجا به روی دست پدر حلق اصغرش گردد دریده از ستم تیر اشقیا اینجا به زیر سمّ ستوران گُل حسن پر پر شود ز کینه و طوفانی از جفا اینجا کنار علقمه از تن جدا شود دست بلند ساقی عطشان مه لقا بر نیزه می رود سر خورشید ناگهان پایان روز واقعه در دشت نینوا بعد از غروب حادثه زینب امان نداشت وای از مصائبی که رسد بعد از این بلا بغض "شقایق " از قلم اش شد شکسته تر وقتی رسید قصه به این جای ماجرا..... شعر:حمید رضازاده " شقایق" کرمان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ما همه نسل به نسل درپناهت هستیم ما همه سینه زنان در سپاهت هستیم یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲) ما همه ملت آقا اَبی عبداللهیم در پناهِ عَلَمِ حضرتِ ثاراللهیم یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲) هرکجا خیمه به پا گشته، حرمخانه توست دل ما سینه زنان ، محفل و غمخانه توست یااباعبدالله یاحسین ثارالله (۲) روضه ات خوشتر از آفاق جِنان است حسین حَرَمت امن ترین جای جهان است حسین یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) به مشامم برسان عطر خوش کرب و بلا دوست دارم که ببینم حرم پاک تو را یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) باحسین در دوجهان بی غم و بی واهمه ایم ما همه منتظر منتقم فاطمه ایم یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟ اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟ اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047