242.6K
#دو_دمه
#در_اهانت_به_قرآن_کریم
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اَوَل
آتَش به قُرآن میزَنی حَرامی
تودَم زشیطان میزَنی حَرامی
پا به آتش زَدی. ای پلیدلَعین2
توبجنگ خدارَفته ای این چنین2
ای وای بَرتو2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_دوم
رَحمی بحال خودکن ای ستَمگَر
ای بی حیای بی صفَتِ کافَر
دلهای ماراکَردی پُراَزغَم2
خَریدی بَهر خودت جَهَنَم2
ای وای بَر تو 2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_سوم
اهانَت تو بی جواب نَمانَد
جسم پَلیدَت بی عَذاب نَمانَد
آخَراَزکارخود. توپشیمان شَوی2
مورد خَشم صاحب قُرآن شوی2
ای وای بر تو 2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_چهارم
منفور تَر اَز تو کسی نباشَد
بی شُعورتَر از تو کَسی نَباشَد
باشد که روزی گردی پَشیمان2
سوزی درآتَش گَرم و سوزان2
ای وای بَر تو 2
شعر: خادم الذاکرین خسروی فَر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_هشتم
#شاهزاده
#محرمالحرام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتََلَکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً
چیزی نمونده دیگه از خوش قد و بالای بابا
سیاهه دیگه بعده ازین تموم دنیای بابا
قد بابا تا میشه تا گل پسرش قد بکشه
داغ جوون شک نکنین یه روز بابارو میکشه
عمود چطور دلش اومد به روی فرق سر نشست ؟
بشکنه دست اونی که عصای دستمو شکست
نمیتونم کاری کنم برای جسم درهمش
الهی من کور میشدم تا اینجوری نبینمش
دلم میخواد بالاسرش بلندبلند گریه کنم
به پاره پاره پیکرش بلند بلند گریه کنم
به یوسفم چنگ میزدن ریز و درشت پیر و جوون
خودم دیدم کاکلشو میون دست این و اون
فقط نه من که مادرش تو خیمه ها رنگش پرید
وقتی شنید بالاسرش لشگر جراحه رسید
هر طرفو نگاه کنی پر از علی اکبره
علی اکبرم دیگه چندتا علی اصغره
جوونای اهل حرم همه باهم بیان کمک
نمیتونم که تنهایی جمعش کنم بیان کمک
چه ذره ذره کم شده کمک کنید جمعش کنم
چه ریخت و پاشی هم شده کمک کنید جمعش کنم
کمک کنید جمعش کنم میون صحرا نمونه
برید بگردید توی دشت چیزی ازش جا نمونه
مگه میشه یادم بره وداعشو دم حرم
جوون رعناشو چه طور برای لیلا ببرم
یکی که نه صدتا دارم نبی اکرم میارم
برای تشییع تنش عبا دارم کم میارم
شعر: علیرضا خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_هشتم
#شاهزاده
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
دیده ها بر سرِ راهت نگران است بیا
اشک بر دیدهٔ این منتـظران است بیا
خانه ها خالی از احساس و گلِ لبخند است
خنــدهٔ یخ زده بر روی لبــان است بیا
این مُحــرم به دلم حسّ عجیبــی دارم
همه جا حرف ظهورت به میان است بیا
هشتمیــن شــام شــده از دهــهٔ ماه عــزا
صحبـت از داغ جگرسوز جوان است بیا
پدران شهـــدا ، داغ جوان می فهمنــد
شب دلتنــگی دلسوختــگان است بیا
راست گفتند که در کرب و بلا پیش حسین
روضه خوان ، حضرت صاحب الزمان است؟بیا
روضهٔ داغ علی ، یک دلِ خون می خواهد
اشک خونین تو از دیده ، روان است بیا
دلِ ما تنگِ اذانِ علی اکبــر شده است
ای اذان گوی زمان ،وقت اذان است بیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر
یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر
جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره
خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره
علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون
با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون
اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره
تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره
با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش
اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش
عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه
دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه
بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو
بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو
سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه
برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه
فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش
لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش
گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم
عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم
صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش
پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش
گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او
حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او
تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی
پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی
می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده
یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده
صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد
صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد
دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی
وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی
با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها
افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها
نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود
اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود
سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم
صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم
پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت
کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت
زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم
خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم
ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش
لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش
همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و
دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و
هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی
پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی
یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت
بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت
رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین
خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین
فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید
خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید
رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود
با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟
که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن
نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن
تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا
این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا
غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی
بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی
جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن
رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن
بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین
دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین
سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین
وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین
عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین
پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین
رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم
نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم
لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو
سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#سینه_زنی_حماسی
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
من علـی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
من علی بن الحسین بن علی،جنگاورم
من فدای خالق اکبـر کنم ، این پیکرم
عزت و آزادگــی باشد ، شعــار لشکرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
خَلقـاً وخُلقـاً نبی را ، اَشبَــهُ النّاس آمده
در رَه دین خدا ،پر شور و احساس آمده
در وفا و معــرفت ، شاگرد عبــاس آمده
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبـرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
پورِ ثاراللهـم و خون خدا در جان ماست
پیـروی از راه حیدر ، معنی قرآن ماست
خواری وذلّت خلافِ عزت وایمان ماست
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
میزنم شمشیر حق درسایه سار این عَلَم
هرکه باشد پیروِ این پرچــم و شـاه کرم
مَحرَمش سازدحسینِ فاطمه دراین حرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۸)
#نوحه_زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
تا اِذن بابا رو گــرفت علـــی اکبـــر
عــازم میــدان شد ماه مَلـَک منظـر
خدا به همراهت، ولی علــی جــانم
قــدم بزن پیـش چشمـــای گریــانم
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
چه سختــه دل کنــدن برای یک بابا
وقتی نگـا می کـرد به اون قد و بالا
شــده قــد و بالات چقد تماشــایی
تو اَشـبـَهُ النّاس به حـضرت طاهایی
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
جلــوهٔ زیـبــای صــــورت پیغــمبــر
قـدرتِ بازو رو گرفتـــه از حیـــدر
ذکــر رجــــزهای علی فـقط حیــدر
شـیــر علی صــولت مقــابلِ لشکـــر
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
نام علی آتیش به جونشون انداخت
مثل خودحیدربه قلب دشمن تاخت
جنگ دلیـــرانه میـــون اعــــدا کـرد
با دَمِ شمـشیرش دوباره غوغـا کـرد
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تاب و توانش رو عطش گرفت آخر
اسیر دشمـــن شــد جـسم علی اکبر
بارش شمشیــر و بارونِ سـر نیــزه
می باره بی رحمــی از سـرِ هر نیزه
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روی تنـــش گل کــرد زخمـــای آلاله
زمین پر از غـــم شد زمان پر از ناله
امان از ایـــن غـربـت یک پدری تنها
علــی در آغوشــش میـــونِ نامــردا
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
"یاولدی" پــــر کـرد تموم صـحرا رو
گرفتـــن از بابا جــــوان رعنــــا رو
لای عبـــا پیچـیــــد لالـهٔ پر پر رو
تا ببــره خیـمــــه ، پیکـــر اکبــر رو
چـــون اِرباً اِربا بود امــانت لیــلا
رسـید بنــی هاشـــــم به یاریِ مولا
یا وَلـَـدی اکـبــــــر(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
4_5827679014696782468.mp3
6.23M
میون خیمه ولوله به پا کرد
همین که اکبر با پدر وداع کرد۲
طلوع کندنو/.....ر محمدی
کمان کند اب/.....روی احمدی
چنان خرامان
رود به میدان
چشم بد به دور
تابا ند ز چهره نور
می پاشد از او غرور
بگو به مجنون آید و ببیند
که روی محمل لیلی اش نشیند
جمال یو/سف گشته ناپدید
همینکه او را با اشاره دید
شده پریشان
جناح عدوان
از نگاه او
باشد چشم او سپاه
چون تابد ز چهره ماه
پدر چگونه بر سرش رسیده
کسی چنین بابایی ندیده
همین که او را دیده و خمید
یکی یکی گلبرگش به دیده چید
به قلب یعقوب
گرفته آشوب
وامحمدا
در گوش جهان ندا
عَلی الدنیا
بعدک العفا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁
#شب_هشتم
#سینه_زنی_فارسی_ترکی
#حضرت_علی_اکبر_ع
#سبک:به تماشابیا ای پسر فاطمه...
یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ...
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدفارسی:👇
السلامُ علیَ الحسین و اِبن الحسین
بر تو شهـــزادهٔ شهــنــشهِ عالمیـــن
دلبر فاطمــــی
از بنی هاشمی
یاعلی جان(۴)
اولین هاشمی که اذن میــدان گرفت
در وداعش میانِ خیمه ، توفان گرفت
مادران ، بی امان
همه برســر زنان
یاعلی جان(۴)
با زره بر تنش ، خوش قد و بالا شده
چشـــم بابا بر او غـــرقِ تماشــا شده
شیر حیدر نشان
اندکی هــم بمان
یاعلی جان(۴)
ای که عـــالم ، فدای قد رعنـــای تو
شـده ام محوِ آن صورت زیبــای تو
اشکم از دیدگان
بر رخم شد روان
یاعلی جان(۴)
اَشبَــهُ الناس من به چهرهٔ مصطفی
وارث ذوالفقـــار و هیبـت مرتضــی
ای علی اکبرم
شبه پیغمبرم
یاعلی جان(۴)
جانِ بابا بیـــا به پیش چشم ترم
قبلِ میـــدان کمی راه برو اکبرم
حسرتم را ببین
اکبر مَه جبیـــن
یاعلی جان(۴)
پر شد از پاره های پیکرت دشت خون
شده صحرا از اعضــای تنت لاله گون
ای گل پرپرم
قهرمان اکبرم
یاعلی جان(۴)
لالهٔ ســـرخ کربــلا چــه زیبــا شدی
در دل دشــت آلاله شکــــوفا شدی
اِربــاً اِربـــا تنـــت
تشنه لب کشتنت
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدترکی:👇
چهره ده صورت احمد مختاره باخ
جنگــیده هیبت حیــدر کــراره باخ
اوجا بوی یاوریم
ای علی اکبـــریم
یاعلی جان(۴)
صورت ماهی پیغمبــره بنزر بالام
پیکرون یاره سی مادره بنزر بالام
چکیرم حســرتین
او گؤزل صورتین
یاعلی جان(۴)
عمه زینب سنه خیمه دن هر دم باخور
سنه خاطر نجه گؤز یاشی گؤزدن آخوز
سنه دیل داغلیور
هی یانور آغلیور
یاعلی جان(۴)
سسیمه سس وئر اوغلوم ، ولدی یا علی
گؤر نه دشمـــن منـی دوره لدی یا علی
اَل چالیر دشمنیم
طاقتیم یوخ منیم
یاعلی جان(۴)
اُولا سنـــن صورا کؤل بو فلک باشینه
اِئتمه دی رحمی بیر گؤزلریمین یاشینه
یاندی قلبیـــم اویان
اولموشام باغری قان
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#محرم1402
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_هشتم
#شهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.»
چه بی رحمانه جانم را گرفتند
همـه تاب و توانــــم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جـوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی برسرم شد
علی اکبر ؛ عــلیِ اصــــغرم شد
برایش کوچه واکـردند ای وای
چقـــدر اکــبر شبـیه مادرم شد
به چـشم خود خزانش را نبیند
غــــم آرام جانــــــش را نبیـند
دعا کردم سـر نعـــــش جــوانم
کسی داغ جوانـــــش را نبیــند
مبادا گلشـــنی پـژمــــرده باشد
که بی گل باغبان افسـرده باشد
کسی میفهــــمد از حال دل من
که درغربت جوانش مرده باشد
"گلی که خود بدادم پیچ وتابش
به اشـک دیدگانـــــم دادم آبـش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گـیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکـنـد حــــــــال نزارت
ندارد قــــــوتی پاهایـــــــم اما
می آیم با ســــــــر زانو کــنارت
امان از ضربه باشدت علی جان
تو را کشتند باسرعت علی جان
شبیـــه فاطـــمه مـــــادربزرگت
زمین خوردی توباصورت علی جان
ترک خـــــورده شبـیه من لبانت
شبــــیه تکــه چـوبی شد زبانت
رمق دیگــــــر ندارد دست هایم
بگیرد لخـــته خون را از دهانت
همین حس وهمین حال ات مراکشت
همین زخـم پر و بالت مرا کشت
نمانده جــــــای ســالم در سر تو
همیـن لبهای پامالت مـــرا کشت
چه آهنگیـــن چـه با آواز کشتند
تو را یک عــده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جـــــــرّاحــــه بودی
تو را با چنــــدتا مقراض کشتند
علی اکبـــــرم ! دردت به جـانم
نبی دیگــــــرم! دردت به جـانم
نکش پا بر زمین در پیـــش بابا
عــزیـــز پرپرم دردت به جــانم
" به هرجا بنـگـرم تنها تو بینــم
نشان از روید زیبـــــای تو بینم
به هرجا ردی ازجسم توپیداست
به صحرا بنگرم صحـرا تو بینم"
بنازم لحـــــــن بابا گفـــتـنت را
نکـش از دســــت بابا دامنت را
نشســـــتم روی خـاک و باتحیر
تماشا میکنــــــم جان کندنت را
فراقــت میکند پیـرم همیــن جا
به من باشدکه میمیرم همین جا
ندارم پای رفتــــن ســوی خیمه
کنـــار تو زمینگـــیرم همـین جا
نخواهد کــرد داغ تو رهــــــایم
بلرزد مثل دســـــتانـم صـــدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفتـــه بـوی تـو دیگــــر عبایم
شعر:علیرضا خاکساری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
4_5823671354943081408.mp3
4.15M
قطعهی چشماتو واکن
با صدای: سیدعلی میرمحمدی
شاعر: قاسم صرافان
تنظیمکننده: نیما علامه
آهنگساز: زندهیاد ساناز کریمی
بکش رو صورتم دستاتو، بابا
میخوام آروم بشم، چشماتو وا کن
اگه میشه، بگیر بالا سرت رو
یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن
تو رو میخوام روی دستام بگیرم
بذار لبخندتو دنیا ببینه
بذار هر کی دلش لبریز غصه ست،
بیاد و پای گهوارهت بشینه
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
میخوام همیشه این دستای کوچیک
تو قابِ قلب آدمها بمونه
هرکی عشقو میخواد، منو ببینه
هرکی منو میخواد، تو رو بخونه
یه دنیا قلب خسته، بی بهونه
به اون دستای کوچیک دل نبسته
هنوزم مادری دلتنگ ماهش
پای گهوارهی خالی نشسته
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
السلام علیک یا ابا عبدالله
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اکبرآن آیینه ایزد نما
نور چشم خاندان مصطفی
مظهر حُسن وصفات سرمدی
انعکاس خُلق و خوی احمدی
چون بمیدان امد ان قرص قمر
شد در ان صحرا قیامت جلوه گر
محو سرو قامتش جن و ملک
ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک
جمله گفتند این علی یا مصطفاست
یا تجلّی جمال کبریاست
گفت با تکبیر و با صوت جلی
من علیّم وارث خون علی
مظهر خشم خدای لم یزل
ذوالفقارم قاصد پیک اجل
چون عدو بیچاره شد در آن زمان
راه را بستند بر جان جهان
حمله ور از هر طرف بر او شدند
ضربتی بر فرق پاک او زدند
چشم عالم دید یکبار دگر
در سپهر کربلا شق القمر
ناگهان از آسمان افتاد ماه
پاره شد از این مصیبت قلب شاه
بر سر بالین او چون شه رسید
ناله ای جانسوز از دل بر کشید
گفت ای آرامش جانم علی
ماه رخسارت زخون شد منجلی
می زند لبخند هر زخمت بمن
داغ تو زخم دل هر انجمن
پس بدامانش گرفت آن سرو ناز
دید فرقش تا به ابرو گشته باز
روی خود بنهاد بر روی پسر
گفت ای آرامش جان پدر
چشم خود یکدم برویم باز کن
بعد از آن تا عرش حق پرواز کن
لعل خود بگشای ای نور بصر
یک سخن با من بگو جان پدر
جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک
ای شبیه مصطفی روحی فداک
با وضوی خون عبادت کرده ای
در قیام خود قیامت کرده ای
لاله پرپر بود و چشم باغبان
خون چکان از طعنه ی اهریمنان
شد دل سرخ "شقایق "داغدار
دیده اش تا صبح محشر اشکبار
گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حمیدرضازاده "شقایق"
کرمان محرم ۱۴۰۰
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مرکبت راهِ خیمه را گم کرد
نیزه نیزه پر از نشانه شدی
دیر کردم مرا ببخش علی
مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی
همه ی دشت را تنت پر کرد
در عبا جا نمی شوی پسرم
شد شکسته عصای پیریِ من
با چه پایی تو را حرم ببرم
آمدم سوی تو سراسیمه
تا ببینم چه آمده به سرت
پسرم باز کن نگاهت را
پاسخم را بده منم پدرت
عمه ات هم به پیش آمده است
تا که فهمید در تنم جان نیست
غیرت اللهِ من ، علی اکبر
جای عمّه میانِ میدان نیست
گریه هایم که شد بلند اینجا
لشکرِ ابنِ سعد خندان شد
بعدِ پنجاه و چند سال امروز
قامت خواهرم نمایان شد
عمه ات را بده کمک تا او
از کنار جنازه بر خیزد
پیکرت چیده در عباست ببین
از عبا خونِ تازه می ریزد
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
عرض سلام و خیر مقدم به بزرگوارانی که به تازگی عضو کانال شدند
التماس دعای ویژه
مدیریّت کانال:خادمه الزهرا(س)علیزاده
┄┅✵﷽✵┅┄
#محرم
#شب_سوم
#نوحه_زمزمه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سبک: خمیده خمیده رسیدم به تو....
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
تو خواب دیده بودم که امشب میای
چه خوب کردی آخر به ما سر زدی
تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح
ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی
نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت
نبینی که اشک از چشام می بارم
میگم فردا به دخــترک های شام
منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم
(بابای مظلومم بابایی)۳
میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت
ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم
منم دست به دیوار می گیرم بابا
می بینی دیگه خــم شده قامتم
به من زهـــرای ثانی میــگن بابا
آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم
باید من هم امشب وصیت کنم
بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم
(بابای مظلومم بابایی)۳
اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن
نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت
ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی
سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟
چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟
نشسته روی صــورتت رد خون
شکستن چــرا دندونت رو بابا؟
نگو خورده روی لبات خیزرون
(بابای مظلومم بابایی)۳
الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون
بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن
چقد زجرمون داده زجر و سنان
زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن
از این دنیای بی تو سیــرم بابا
منو با خودت هر جا رفتی ببر
ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه
اذیت شـده خیلی تو این سفر
(خرابه شد خونه م بابایی
بی تو نمی مونم بابایی)۳
(بابای مظلومم بابایی)۳
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۴/۱۷
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
به نام خدا
#زمزمه_سوّم_محرّم
#حضرت_رقیّه_سلام_الله_علیها
#سبک الهی به حیدر....
نبودی ببینی چی اومد سرِ من
تو نیزهنشینی شکسته پرِ من
آتیش پاگرفت و... اومد سمتِ خیمه
پاهام سوخته مثلِ پرِ معجرِ من
یکی تویِ گوشم زد و گفت تو گوشم
که گوشوارهیِ تو مالِ دخترِ من
برا من عجیبه سرِ تویِ تشتِت
برا تو عجیبه پر و معجرِ من
بابایی بابایی /۴/
نبودی کشیدن مویِ بچّههاتو
گرفتن تو خیمه دورِ مَحرماتو
شده ضربِ سیلی نصیبِ کسی که....
گیر افتاد تو آتیش صدا زد باباتو
نه دندونِ سالم نه مویِ سیاهی
برام مونده بابا ببین ماجراتو
یکیشون به طعنه میگفت من کنیزم
عجیبه برا من عجیبه برا تو
بابایی......
شعر:حسین ایمانی
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
❃﷽❃
#محرم
#سینه_زنی_شور
#امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
ما همه نسل به نسل درپناهت هستیم
ما همه سینه زنان در سپاهت هستیم
یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲)
ما همه ملت آقا اَبی عبداللهیم
در پناهِ عَلَمِ حضرتِ ثاراللهیم
یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲)
هرکجا خیمه به پا گشته، حرمخانه توست
دل ما سینه زنان ، محفل و غمخانه توست
یااباعبدالله یاحسین ثارالله (۲)
روضه ات خوشتر از آفاق جِنان است حسین
حَرَمت امن ترین جای جهان است حسین
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
به مشامم برسان عطر خوش کرب و بلا
دوست دارم که ببینم حرم پاک تو را
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
باحسین در دوجهان بی غم و بی واهمه ایم
ما همه منتظر منتقم فاطمه ایم
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
#شب_ششم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
شکر خـــدا که امشبــــم / سفره به نام حسنه
روزیِ این سفــره مــونم / دســـت امام حسنه
کـــریـــم اهل بیـــته وو / اما غــریب مادره
مادرش اشـکای همه گـــریه کناشـــو می خره
غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روضه رو از کجا بگم ؟/ ازیکی بود یکی نبود
یه کوچه ای بود که روخاک / افتاده بود یاس کبود
نیلوفـــری شد از سیلی / صــورت پاک یاسمن
تمـوم ایــن اتفاقا / افتاد جلو چـشــم حسن
غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴)
یه عمری غصه خورد برا / غریبی های مادرش
قصه تلخ اون کوچه / هرگز نرفت از خاطرش
کینـه دشــمن از علی / تموم نشـــد با این جفا
کینه صفیـــن وجمل / رســــید تا دشـت کربلا
غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
قاسم مجتــــبا نشــــون / هیبــت بابا روگرفت
مدافـع حـــــرم شـــد و / رتـــبه والا رو گرفت
وقتی که قاسم شب قبل/حرف شهادت روشنید
اومد و پرسید از عمـــو/ آیا منم میــشم شهید؟
عموسؤال کردپسرم/مرگ وچطور می بینی تو؟
یه جمله عجیبی گفت / به حیرت آورد عمو رو
من می بینم عموجونم/مرگ وشیرین ترازعسل
فردا جــواب دشـمنو /نشـــون میدم توی عمل
بالا بلند نوجـــوون / توو اوج غــــربت عمو
برای جـنگ با عــدو / رسیـد به خــدمـت عمو
تا اذن میدان رو گرفت /زادهء اون شیـر جمل
با هــر رَجَز از دهنش / می ریخـت« اَحلی مِن
عسل»
ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
من قاسم بن الحــسنـم /صــولت حیدری دارم
مثل پدر ، مثل عمــــو / غــیرت مادری دارم
لشکر دشمـــن همگی / مات رخ ماه حســن
شروع شد ازکیـــنه او /نبرد وجــنگ تن به تن
جنگ دلیـــرانه ای کرد /باغیـرت و شجـاعتش
تا اینکه بی هــوا زدن /عمیــق شـد جراحتش
ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
پیکـر ماه پـاره ای / افـتاده بود روی زمــین
گرفته بوددور اونو / حلقـه ای از لشـکر کـین
تااینکه نیمه جون شد از/ضربت شمشیر عدو
صدا زد از بیــن همه /بـرس به داد مــن عمو
ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
عمو رسیـــد کـنار اون / نوگل باغ مجـــتبا
دید که تمـوم پیکـــرش / شــده اسیر نیزه ها
صورت به صورتش گذاشت/مثل علیِ اکبرش
جــاری شد اشـکای حــسین /زِ غربت برادرش
غریب آقام غریب آقام(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
می گفت عزیز داداشم /اینقده دست و پا نزن
کاری ازم برنمـیاد / عمو رو هِـــی صدا نزن
پاهاتو رو زمین نکش / عمــو رو بیچاره نکن
مادرت و با این کارت / اســـیر و آواره نکن
ای یادگار مجتبی / ای یادگار مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
حالا بگــو با چـه رویی / تو رو به خیمه ببرم
چقد بزرگ شدی عمو / چــه قد کشیدی پسرم
چقد بزرگی که خـودت /رفتی به پیشو از اجل
مرگ وبه آغوش کشیدی/نوشیدی از جام عسل
ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
قاســم نوجـــــوان مــــن/ تازه گل بــــرادرم
دوبــاره تــازه شــــد برام / داغ علــیِ اکبــــرم
سینه به سینه می کشید/قاسموسمت خیمه ها
بین صـــدای خــنــده ی / لشکــــریان بی حــیا
غریب حسین غریب حسین(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اهل حـــرم ، با دیدنش / بـرای یاری اومـــدن
با اشک و آه ومرثیه / برسر و صورت می زدن
پیکــر پاره پاره رو / گذاشـــت کنار اکـبرش
بالا بلند نجمه رو / سـپرد به دسـت خواهرش
غریب حسین غریب حسین(۴)
✍شعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
السلام علیک یا اباعبدالله
🍁علی اصغر🍁
بالای دست نو گل خود را گرفت و گفت
این آخرین ذخیره ، علی اصغر من است
در سنگر جهاد وعقیده براه حق
همرزم وهم عقیده وهم سنگر من است
با خیل عاشقان شده همراه و هم صدا
کوچکترین شهید ره داور من است
هست افتخار کلّ سپاهم در این قیام
طفلی بلند مرتبه سر لشکر من است
شد لحظه عروج من از فرش تا بعرش
سیمرغ عشق هستم و او شهپر من است
زیر و زبر اگر که شود کاخ ظالمان
اعجاز خون پاک گل پر پر من است
در دادگاه عدل الهی به روز حشر
این طفل بی گنه سند اکبر من است
دارد " شقایق" از کرم شاه این امید
گوید که این غلام سیه نوکر من است
شعر:استادحمید رضازاده "شقایق"
کرمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
زبان حال حضرت لیلا سلام الله علیها
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
ماه "می آمد و رخساره برافروخته بود "
گل سرخ لبش از داغ عطش سوخته بود
پدر آن روز به او رزم که آموخته بود
به لباس تن او کاش که پر دوخته بود
نازپرورده ی ما بال و پری می خواهد
روی یوسف ز نظر ها سپری می خواهد
گفته بودم که من از چشم و نظر می ترسم
از پریشانی گیسوی پسر می ترسم
گفته بودم برود سوی خطر می ترسم
از صدای خوش و تحریر دگر می ترسم
من نباشم که قوی تر ز مرام زهرا
روضه اش خوش ننشسته ست به کام زهرا
قل هوالله احد خواندم و او تنها ماند
قل اعوذین سپر کردم و او قرآن خواند
دل به دریا زدم او کلک سخن را می راند
باز با اینهمه او داغ به این دل بنشاند
گفتم الله و دلم نور الهش را خواست
گفتم اکبر که اذان از لب ماهش برخاست
مصلحت بود نباشم که سرانجام نشد
بی خبر هر چه که ماندم دلم آرام نشد
لیل و لیلا شدنم سد بلایام نشد
به صف لیلی و لیلا که کم ایهام نشد
جای لیلی که نباشد وسط جنگ و قتال
جای لیلا ست به شعر و غزل و عشق و وصال
آه گفتند تنت مزرعه تیر شد و
پدرت موقع جمع تن تو پیر شد و
عمه آمد به سراغ تو ولی دیر شد و
جای هر بوسه ی من بوسه ی شمشیر شد و
پدرت. ، خاک بسر کرده جهان را بی تو
تو بگو پس چه کند لیلی لیلا بی تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁
#شب_نهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_عباس_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
❁﷽❁
#شب_نهم_محرم
#سینه_زنی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک:صل الله علیک یافاطمه(تسبیحات)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
برلب دارم
ذکــر نام تو ابوفاضـــل
اسم تو زینت هر محفل
عشقت حک شده توو جان و دل
الله اکبر سقـــای حــــرم
الله اکــــبر ارباب کــــرم
تومشکل گشای دردای منی
الله اکبــــرســایه ســـرم
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
آب فرات
شــرمنده شد از لبای تو
افتاده به زیــــر پای تو
می سوزه برا غمــای تو
سبحان الله از ایـن همه وفا
سبحان الله ازلحظه ی وداع
سبحان الله از مشـک پاره و
آه ازاون سه شعبه ای که شدرها
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
دستای تو
یادگار حـیــــــــدره آقا
توو دســــتای مادره آقا
بهــــر روز محشــــره آقا
ای سلطـان باوفا یاعباس
اقای گـره گــــشا یاعباس
توالگوی غیرت واحساسی
ای آقای با حـــیا یاعباس
ســـقای حـــرم ابوفاضل
دریای کــرم ابوفاضل(۲)
نهر علقم
دنیای قشـنگ احســـاسه
رد پایـــی از گل یاســــه
مـــادر بالا ســــر عباسه
الحمــدلله مـــاه علقمــه
داره سر بر زانوی فاطمه
الحمـدلله دشـــت کربلا
قـــدمـگاه بانوی عــالمه
سقــای حـــرم ابوفاضل
دریای کرم ابوفاضل(۲)
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۹)
#نوحه_زمزمه
#شب_نهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد
مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد
مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان
پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد
فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد
مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت
موجِ خروشان شد فرات از این هیبت
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب
به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ ارباب
آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا
غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد
ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد
کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل
به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس
شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس
سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل
ضربهٔ سر خورد از عمود نا غافل
ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد
میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد
مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد
عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد
صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد
دست علم گیرش به روی صحرا بود
سرش به دامان حضرت زهرا بود
غریب مـــادر وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس
علقمــــه را پر کرد نوای یا عبــاس
"اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه
امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
چه می شود که بزودی اماممان برسد
دراین مصیبت عظما به دادمان برسد
چه می شود که به محشر،ز جانب مولا
به دست منتظرانش ،خطِ اَمان برسد
رسیده وقت مصیبات اعظم زینب
خدا به دادِ دل صاحب الزمان برسد
شب وداع حسین و شب مناجات است
طلوع صبح ، مبادا که بی امان برسد
به خارهای بیابان سفارشی دارد
مباد ، خار به پاهای کودکان برسد
شروع می شود آه و بُکاء اهل بهشت
همین که زینب کبری به سر زنان برسد
تمام عرش الهی به لرزه می افتد
اگر که آه غریبی به آسمان برسد
خدا، به حق شهیدان دشت کرب وبلا
امید قلب تمامی شیعیان برسد
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047