eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(تیغ عدم) قطـع گردد گر سَرم هرچند با داس سـتم تا که ریشه در زمین دارم، جـوانه می‌زنم جاودان مانم چو نخلی سبز در باغ جهان گر ببــارد بـر سَـرم، بــارانی از تیـغ عــدم سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
زبانحال حضرت زیبب (س) ای بارقه‌ی رحمت! ، نور بصرم بودی در ظلمت شب‌هایم همچون قمرم بودی زآندم که تو را دیدم رفتی به سرِ نیزه هر نیزه که می‌دیدم تو در نظرم بودی ای نور دل حیدر ، ای زاده‌ی پیغمبر بی بال و پَرم زیرا ، تو بال و پَرم بودی مانند حسن حتیٰ ، از بعد پدر عمری در راحت و سختی‌ها همچون پدرم بودی ای کاش نمی‌دیدم، افتاده تنت بر خاک ای اُلفت دیرین که، دایم به بَرم بودی رگهای گلویت را ، در قتلگهت دیدم قربان سرت گردم که تاج سرم بودی برخیز و ببین زینب، افتاده ز تاب و تب ای آن‌که مرا بر تن، روح دگرم بودی هرگه که سفر کردی، دل از تو نشد غافل هرجای که می‌رفتی، گو در حضرم بودی اکنون شده‌ام تنها ، با قافله‌ی غم‌ها هرچند که بر نیزه، تو همسفرم بودی در کرب و بلا جان را ، کردی سپر دشمن هرجا که بلایی بود ، آن جا سپرم بودی ویرانه‌نشین گشتم هرچند به شام غم در تشت طلا دیدم ، زیبا گهرم بودی تلخ است کنون کامم دلخسته ازین شامم عمری چو برادرجان! شیرین شکرم بودی در شام ستم با غم، با یاد تو سر کردم چون ماهِ شب تار و، مِهر سَحرم بودی (ساقی) ز غمت گفتا : ای نور دل زهرا هرگه که سخن گفتم تو شعرِ ترم بودی سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ،،، ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوبــاره کـــربلا و /  یـه کاروان خســــته دوبــاره نـالــه هایِ / زیـنـــب دلشـکســـته شده  به رنگ  پاییز /  بــهـــارِ   آل  طاهــا نشســته رنگ نیلی / به روی یاســـمـن ها یه عـده  مــادرایی / شکستـه  و پریشــون یه عده دختـــرایی / پریـده رنگ و گریون اما  میـون  اینــهــا /  یه  بانـــوی  خمیده به  خاطر  حسینش / بــه کــــربلا رســیده نمیشــه باورش باز /که زنده مونده  زینب خودش روباچه حالی/اینجا رسونده زینب به هر طرف نگا کرد /یه روضه شد مجسم یه روضه سمت گودال/یه روضه نهر علقم یه روضه رویِ  تَلّ و/ یه روضـه بر لب آب غمِ سه شعبه ای که/علی رو کرده سـیراب نشست و درد دل کرد/ با اون دل شکـسته به  حالتی  پریشون / با قـلب زار و خسته غم اسارت مـن / داداش !یکی دوتا نیست به غیــرِ مرهـــم تو/ به درد من دوا نیست سرت به نیزه دیدم / شکــسـتم و خمــیدم بدون تو  عــزیزم / یه روز خوش ندیـدم  نگا بکــــن بـرادر ! / که خـواهرت رسیده چهل روزه که زینب / حســینشــــو ندیـده چــهل روزه بــرادر / اســـــیـره زینـــب تو دعــا  بکـــن کنارت / بمــیــره زینـــب تو چــهل روزه نـدارم / داداش ازت ســراغی نشد با خــود بیارم / یه شــمـعی و چراغی پاشو بذاره مرهــم / رو زخـمـــای تــــن تو کفن نشــد بیــــارم / به غیـرِ  پیـــرهن  تو فقط همین یه پیرهن/ شده نصیب خـواهر هـمـینو می بـرم تا / ســـر مـــــزار  مـــادر چهل روزه ندیـــدم / علــی اکــــبـــرت رو هنوز نبـــردم از یاد / گلــوی اصـغـرت رو چهل روزه کــه کارم / شــده فغــان و ناله نگـــیـر  اَزَم ، ســـراغِ / رقیـــه ی سه سـاله نپرس ازم که اون شب/چی شدتوی خـرابه کــه قلـب زینـبت از /  خــرابـه هـا  کـــبابه شـبانه مثــل مادر / بُریــد از عــالـمِ  خــاک خرابه زیر و رو شد/ زِ نــالـــه های افـلاک غــمِ رقـــــیه ی تـو/ منــو زمـین گـیرم کرد مصیــبت خــــرابه / شکــسـته و پـیرم کرد منو  ببخـش اگـر که/ امـانــتـت  نیــومــد عــمرِ کمـــش میون /ِ خــرابه ها ســر اومد حسین حسین حسین جان(۴) شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ڪانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شهید حججی) قلنـدرانه به پا کرده است غـوغـا سر که شعله می‌کشد از فرش تا ثریا سر مـدافــع حــرمین شـریف شهر دمشق بدون بیمِ خطـر کرده است اهـدا سر سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
‌ ‌‌شهـیــــدان، رادمــــردان غیـــورند به دور از ظلمت محض‌اند، نـورند به هنگـام دفـــاع از دیـن و میهــن حمــــاســه آفــرینــــان حضــورند‌ ‌ ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌شهیـــدان عشــق را تفسـیر کردند جــوان بـودند و کــار پیـــر کردند مس جان را ، طــلا کردند با عشق به خـون، کار دوصد اکسـیر کردند ‌ ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌ ‌شهیــدان آیــه‌هــای نــور بودند به باطن زنــده در ظاهر غنودند میــــان آتــش بیـــــداد دشمـــن حدیث عشق را با خون سرودند‌ ‌ ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌ ‌شهیــدان تا همیشه بــرقــرارند چو کوهی سربلند و اســتوارند بــوَد پـایـان ما آخـــر ، زمستان ولی آنــان ، گــل بـــاغ بهـــارند‌ ‌ ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌شهیـــدان بـــاده نــوشـان الستند ز مستی، جام شیطان را شکستند مـیِ قــالــوا بــلی را سر کشــیدند از آن‌دم بـا خــــدا پیمـــان ببستند‌ ‌ ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌ ‌شهیــدان مست جـام یرزقون اند گــل پـرپـر ، میان دشت خون اند ز خــون سرخشان در راه اســلام نمـــــاد پـــایــــداری قـــــرون اند‌ ‌ ‌ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌شهیـــدان وارثـــــان انبـــیایند به خون غلتـیده در راه خدایند‌ ‌به خون سرخ بر عــالم نوشتند که رهپــویــان شـاه کــربــلایند‌ ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌ شهیـــدان تیغــه‌های ذوالفـقارند سـرافــــرازان دشـت اقتــــدارند‌ ‌به شب در پیش پای شیعه نورند به جــانِ دشمنــان شـیعـــه نارند ‌ ‌ا‌✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا ‌ ‌شهیــدان (ساقی) جـام طهورند همه ، تــاریــخ ســازان غیــورند‌ ‌اگرچه در عزاشان نوحه‌خوانیم ولــی آنــان همیـشه در سُـرورند ‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یــا رضــیع نیــنوا) به روی دسـت بـابـا جــا گرفتی سری بــالاتــر از سـرهــا گرفتی گلویت شد هـدف با تیـر نـامـرد به جنـت رفتـی و مــأوا گرفتی سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
سلام الله علیها گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد هر نازدانه از لب تو آب می خورد نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر شاعر که جام عشق از ارباب می خورد من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦 معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦 زینت کریمی نیا کانال اشعار شیدای زینب http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ» سه ساله دختر سالار دشت نینوایم من رقیّه ، کودک محنت‌کش شام بلایم من عمو، بابا، برادر، جملگی رفتند و من اکنون به سوی شام ویران با یتیمان همنوایم من فلک! آیا نمی‌بینی که زیر سقف این گردون اسیر دست جلادان، درین محنت‌سرایم من؟ نمی‌دانی که فرزند حسین، آن شاه احرارم ؟ ولی در کودکی، محتاج از غم بر عصایم من نمی‌بینی شده مویم چو دندانم سفید از غم اگرچه نزد کفار ستمگر ، بی‌صدایم من؟! مرا وقت فَراغت بود در این سن کم ، اما روی خارِ مغیلان، با اسیران پا به پایم من به دیدارِ گلِ رویِ پدر ، در کنج ویرانه به خارِ غم ز جور خصم کافر مبتلایم من يزيد دون به تشت خون مرا آتش بزد بر دل ازین مهمان نوازی‌ها چه گویم با خدایم من غم مرگ پدر داغی بُوَد در سینه چون شمعی که فردا را ندیده خامُش از این ماجرایم من زِ زهرِ طعنِ دشمن گرچه می‌سوزم ز آهِ دل ولی زهری به چشم دشمن آل عبایم من اگرچه جان به جانان می‌سپارم با دلی خونین ولیکن چون پدر، راضی به تقدیر و قضایم من بده (ساقی) مرا جامی که کاهد داغ ایّامم اگر چه تا قیامت، داغ دار کربلایم من... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1381 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام" منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم مرا مرگ پدر ، افسانه‌ای باشد توان فرسا که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم چو دیدم گنج خود را گوشه‌ی ویرانه خاموشم شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه بدیدم رأس خون آلوده‌ی جانانه خاموشم یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا چه پنهان از شما کز طعنه‌ی بیگانه خاموشم زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم که همچون غنچه‌ی نشکفته در گلخانه خاموشم گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم ز شمع عشق می‌سوزم که چون پروانه خاموشم شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
سلام الله علیها گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد هر نازدانه از لب تو آب می خورد نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر شاعر که جام عشق از ارباب می خورد من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦 معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦 زینت کریمی نیا کانال اشعار شیدای زینب http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شادروان حاج سید احمد شمس) هم ذاکر و روضه خوان جدّت بودی هم اهـل کــرامــت و مَـــودّت بودی در شـام شهــادت رقیــه (س) رفتی چون غرق عنـایت و سعــادت بودی سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ای جــان عــالمی ، بــه فــــدای لقـــای تو از کــودکــی شــدم بخـــدا ، مبـــتـلای تو هَل مِن مُعین تو به جهان شعله می‌کشید اُف بر دلــی که گــرم نگشـت از نــدای تو هرگه که دید روی تو را مصطفی گریست بــر انتهــــای تــو ـ ز همـــان ابـتــــدای تو زیـرا چـو بود ، آگــه ازین ماجــرای شـوم می‌سوخـت دل بــرای تــو از ماجــرای تو کردی چو بر رضـای خـدا جان فـدای حق هستم رضـا که جــان بدهـم در رضـای تو ای قبــله‌گاہ و مــرکــز پــرگــارِ عـاشـقی! بـاشد حــریـم تو ـ چو حــریـم خــدای تو "ای خــاک کــربــلای تو مُهـــر نمـــاز من" ای سجـده ‌گاہ اِنس و مَلَک ، کـربــلای تو آنـدم که شد به نیــزہ سرت از شرار غــم "بیگــانه سوخـت تا چه رسد آشــنای تو" نـالـد چو نــای نـی، دل خلقی به سینه‌ها هـــر دم که یـــاد مـی‌شـود از نیــنوای تو خـونت اگر به راہ خـــدا ریخـت بر زمین بـاشد به روز حشـر ، خــدا خـونبهــای تو تنهــا نـه ما ز داغ تو گــردیـدہ سـوکــوار زیـرا بــوَد خـــدای تو صـاحب عـــزای تو از خــونِ توسـت بیـــرقِ اســلام اسـتوار بــاشــد در اهتـــزاز ، همیــشه لــــوای تو جـان، بی بهـا شود چو بگردد فــدای غیر گیــرد ولـی بهـــا ، چو بگــردد فـــدای تو  چون کشتی نجــات و چـــراغ هـــدایتـی بی شک بوَد خــدای جهـان، نــاخــدای تو ای نـور چشم فاطمــه! ما را به روزِ حشر چشم عنـایتی‌ست به لطـف و عطـــای تو هـرگـز امیــد نیست کسی را که وا رَهَـــد در روز رســتـخـیــــــز ، بـــــدون ولای تو حاتم که هست شهرہ به انفـاق و مَکرمت امــا بــوَد ز عجـــز ، کهـیـــنه گـــــدای تو شــرح مقـــام تــو ، نبـُــوَد در تــــوان من آنجا که عـالمی‌ست به مــدح و ثنـــای تو ما عـاشـق تــوایـم و تویی عـاشـق خـــدا در راہ عــاشقی نـرسـد کـس بـه پـــای تو تو مست جــام بــاده ی (ساقی) کــوثـری مـا مستِ جــام بــادہ ی قــالـوا بـــلای تو سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
🏴 «در رثای ذاکر با اخلاص اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، شادروان حاج سید احمد شمس» مَردی از جنس آب و آیینه آسمانی تبار و ، بی کینه مثل باران، زلال و روح افزا با وقار و پر از طمأنینه ذاکر اهل‌بیت پیغمبر (ص) روضه خوان سلاله‌ی حیدر حافظ و قاری کلام الله هم هنرمند و هم هنرپرور بود آگاه، از رموز سخن پیرو ذاکران عهد کهن از احادیث نغز بود آگاه با روایات سست بُد دشمن از تحاریف ، روی‌گردان بود چونکه اهل حدیث و قرآن بود بود صادق، همیشه در همه جا از قماش دغل ، گریزان بود در حرم بود خادمی کوشا در تکاپوی بزم ذکر و دعا دل که در بند عشق گشت اسیر نکند عشق با جهان سودا یک ولایت‌مدار صادق بود رهروی استوار و عاشق بود چون نبود اهل رنگ و ریب و ریا رهبری هم به او موافق بود بانی بزم ذاکران گردید نزد رهبر به همتی جاوید بود مجری به بیست سال تمام در حضور مراد و خیل مرید در شب چارم صفر ، ناگاه کرد هجران به سوی عرشِ اِله آخرین ذکر را به محفل عشق خواند و شد سایه‌اش ز سر کوتاه «سید احمد» اگر ز دنیا رفت با دلی شاد سوی عقبا رفت گویی آن (ساقی) شکسته دلان باده نوشان ز جام مولا رفت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/05/21 @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یا حسین) گوش دل، گر بشنود دیگر نیاز گوش نیست گوش جان کر ‌می‌شود گر از حسین افتد جدا سید محمد رضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراق اربعین.شاعر و ذاکر و آهنگساز.علیرضاصباحی .mp3
6.05M
«فراق کربلا» شاعر و ذاکر و آهنگساز جناب علیرضا صباحی از اعضای کانال آموزش @arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا