eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
636 ویدیو
857 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾️ روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار... در نقلی آمده است: وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین برادر گریه می‌کردند، امام حسن علیه‌السلام به او فرمودند: یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی ▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است. فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا ▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح می‌کنند. و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها ▪️و شقی ترین این امت بر سینه‌ات بالا می‌رود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد می‌دهد: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی می‌کند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند. و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك ▪️ و اهل و عیالت به إسارت می‌روند و فرزندانت یتیم می‌شوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل می‌کنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه می‌کنند. فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا ▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو می‌بودم و از تو دفاع می‌نمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست. 📚معالی السبطین ص۶۲ .
. ◾️ سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار إمام حسن علیه‌السلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ... در نقلی آمده است: امام حسن علیه‌السلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهما‌السلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود: ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش می‌کنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهم‌السلام نموده اند. ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه ▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت. هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیه‌السلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیم‌تر از مصیبت من است و سختی‌های تو بزرگ‌تر از سختی‌های من است. 📚معالی السبطین؛ ص۴۸ .
. امام حسن مجتبی (ع) رو دید تو مسجد النبی؛ آشنا نبود اهل مدینه نبود، گفت: این آقا کیه؟ چقدر تو دل بروئه، چه شخصیت جذابی داره، لااله الا الله… کاش معرفی نکرده بودند امام حسن رو… گفتند: این حسن بن علی بن ابی طالبِ، گفت:ها این پسر علیِ، من علی رو خودم ندیدم نفرینش بکنم، لعنش کنم، برم لعن و نفرین و ناسزام رو به پسرش بگم؛ آخه نامرد تا الان داشتی تعریفش رو میکردی، چقدر قسی القلبی! اومد نشست روبرو امام حسن مجتبی؛ نامرد سیر امام حسن رو ناسزا گفت؛ کاش حضرت رو ناسزا میگفت؛ شما هیئتی هستید میتونم همه اش رو براتون بگم؛ اینقدر به باباش علی ناسزا گفت… آقا امام حسن مجتبی چطور برخورد کرد؟ فرمود:شما اهل اینجا نیستی، غریبی؟ اهل شامی؟ اصلا تعجب کرد؛ آقا داره سوال جواب معمولی میکنه؛ آقا فرمود خب اهل شام همه با ما اینطوری هستن؛ اینجا جا و مکان که نداری؟ رسم بود مردم که میرفتن مدینه زیارت، هتل و مسافرخونه که نبود؛ هر کی خونه اش بزرگ تر بود بقیه رو جا میداد؛ فرمود بیا بریم خونه من؛ میگه همون موقع دوست داشتم زمین دهن باز کنه من رو ببلعه؛ فرمود بریم، جا نداری؛ من هی نگاش میکردم دلم میرفت؛  اصلا نگاه به این نمیکرد که به ما چی گفتی! لحظه آخر اومدم بگم آقا، منو ببخش؛ اصلا آقا نذاشت حرفم تموم بشه، فرمود: خب تو شام اینطوریه دیگه” خدا کنه این بچه ها و حضرت زینب رو شام نبرن” کوفه ببرن؛ هر جای دیگه ببرن؛ شام نبرن” وقتی امام زین العابدین تو شام فرمود من پسر پیغمبرم… آخه از اون اول که شام اومده تو جرگه اسلام، معاویه رو دیدن، به عنوان استاندار اونجا بوده؛ اونم هی خودش رو جا زده به عنوان فامیل پیغمبر، گفتن مگه پیغمبر به غیر از معاویه و یزید و اینا فامیل دیگه ای هم داره؟!  این جورینا مردم شام! جنگیدند با امیرالمومنین، چقدر معاویه سم پاشی کرده علیه حضرت، اصلا عجیبه، وقتی از امام زین العابدین پرسیدند کجا به شما سخت تر گذشت تو کل این مصائب؟ فرموده باشند: امان از شام… شام” جاهای دیگه هر جا حضرت زینب با این بچه ها میرفتند بعضی از این جسارتا نمیشد؛ همه میدونستن اینا بچه های پیغمبرن؛ همه میدونستن اینا مسلمونن؛ همه میدونستن بعضی رفتارا رو نباید با اینا بکنند، اینا برده نیستند خرید و فروش بشن؛ اینا رو رعایت میکردند؛ تو شام از این بی ادبی ها به دختر بچه های پیغمبر، به همسران اولیاء خدا خیلی کردن؛ خیلی آتیش سوزوندن اهل شام‌‌‌…  اون وقت الان میری تو شام، تو سوریه میگی مذهبتون چیه؟ جالبه ها” الان که اوضاع به هم ریخته، ما بیست سال پیش رفته بودیم میگفتند ما نمیدونیم مذاهب سنی و شیعه، ما علوی هستیم؛ ما فقط علی رو میشناسیم؛ بابا شما مردم شامید کی دست شما رو گذاشت تو دست علی؟! میبرنت سر قبر یه دختر سه ساله؛ وقتی علی بخواد قدرت نمایی بکنه این جوری وا؛ حالا این اهلبیت، این بچه ها چطور اینا رو رام کردند؟! یه خبر کوچیک بدم” یکی از سپاهیان یزید اومد گفت خدا لعنتت بکنه – خدا لعنتت بکنه رو من مثل تعزیه ها میگم – من میخوام یه حرفی بزنم اذیتم نکن، بذار حرف حق رو بزنم؛ گفت: بگو کاریت ندارم؛ تو این راه و نیمه راه هر چی بچه های حسین رو تازیانه زدیم یکیشون برنگشت یه کلمه حرف بد به ما بزنه، گریه کردند، زمین خوردند، باباشون رو صدا زدند، به دامن عمه پناه بردند اما حرف بد نزدند؛ دل اهل شام رو بردند!  آخرم وقتی اسرا آزاد شدند آقا زین العابدین صدا زد عمه جان زینب شما چه دستوری میدید؟ چه کار کنیم؟ زینب صدا زد عزیز برادرم ما تا به حال فرصت نکردیم گریه کنیم برای حسین، بگید یه سالنی به ما بدن از این خرابه در بیایم دو سه روز برای حسین گریه کنیم؛ لااله الاالله… با همون گریه ها فتح کردند؛ من که دلم نمیاد روضه حضرت رقیه رو بخونم میخوام از کنارش آرام عبور کنم؛  یزید میگفت: اینا دارن شهر رو رو سر من خراب میکنند؛ به زن و بچه خودش میگفت اینا شکست خورده اند گریه میکنند؛ شما زن و بچه منید پیروز شدید برید با لباس فاخر بالاسرشون، دلشون رو بشکنید، کتک میزد همسرانش رو، برید این کارو بکنید، اینا میومدن با لباس فاخر کنار مجلس عزای زینب رد بشن، صدای گریه زینب و بچه های حسین رو می شنیدند، می نشستند خاک به سر خودشون می ریختند لباس عزا می پوشیدند عزاداری می کردند؛ هیئتیا اگر یه گریه کن بینتون نباشه چقدر قشنگ جاش رو خالی میکنید! جای اون سه ساله بین اینا خالیه، گاهی جای خالی این سه ساله رو به هم نشون میدن، اینقدر گریه می کنند…
. بر تن و قامت شهر، رخت عزا جامه کنید بوی تابوت پر از تیر حسن (ع) می آید . ‌.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه سوم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 پنجشنبه نوزدهم مردادماه ۱۴۰۲ #حامد_کاشانی
. آن کشته که دین زنده زنامش باشد... پاینده نماز از قیامش باشد خوب است بر او گریه، ولی بهتر از آن سرمشق گرفتن از قیامش باشد ✍ اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد .
. ‏🏴 7 صفر، سالروز شهادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع) ▪️شیخ مفید و شهید اول و مرحوم کفعمی روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) را هفتم صفر می دانند و البته روایات تاریخی دیگری هست که این روز را ولادت امام موسی کاظم (ع) بیان کرده اند. ▪️تا چند سال پیش روز هفت صفر به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم (ع) در تقویم ها ثبت می شد و البته چون ماه صفر بود جشنی هم برگزار نمی شد و شادی اتفاق نمی‌افتاد. ▪️نکته قابل توجه این بود که شیعیان منطقه از جمله عراق و کویت و بحرین و پاکستان هفت صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) می دانستند و بسیار تعجب می کردند که در جمهوری اسلامی روز عید و ولادت امام کاظم (ع) اعلام می شود. ▪️ در سالهای اخیر این موضوع در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد و برابر تحقیقی که انجام گرفته بود که روایات مربوط به تاریخ شهادت امام حسن (ع) در هفت صفر قوی تر بود، تصویب شد که تقویم اصلاح شود و به جای ولادت امام کاظم (ع) در این روز شهادت امام مجتبی (ع) ثبت شود. ........ بزرگی میگفت در روز مدح را بخوانید و از مصائب بگویید تا از هر دو امام ، بدون جشن، یاد کرده باشید .
.  شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد  آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
.  شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به
. مجتبی (علیه‌‌السلام) ............... فاطمه مادرِ حسین و حسن گله کرد از وصال شیرازی گفت: ای آن‌که از برای حسین شعرِ نغز و چکامه می‌سازی! آفرین! از حسین من گفتی نیست اما مگر حسن پسرم؟ از غریب مدینه یادی کن! بگو از داغ پارۀ جگرم! شور شعر حسن گرفت وصال چشم او تا سحر ز غصه نخفت طبع ترکیب‌بندگوی زلال چند بندی رثای او را گفت گفت اما لطیف و در پرده محضر فاطمه ادب می‌کرد از همان لحظه‌ای سخن می‌گفت که حسن طشت را طلب می‌کرد چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد دید اگر شعر را ادامه دهد دل زهرا دوباره خواهد سوخت نه مگر قرن‌ها دل مادر از همین رنج‌های بی‌حد سوخت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر زخم، آن جسم را تصرف کرد؟ همسر مجتبی به شوهر خود کاسۀ زهر را تعارف کرد؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر خون دل‌ها به‌سان رود شده؟ زهر، سوزانده تار و پودش را چهره‌اش مثل تو کبود شده؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر از سپاه امام، غیرت رفت؟ جانماز و ردا و خیمۀ او در کف دوستان، به غارت رفت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر دل عالم به یاد او می‌سوخت؟ وقت تشییع، تیرهای حسد تن و تابوت را به هم می‌دوخت؟ چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد... ✍ .
کنار قدم های جابر.pdf
1.63M
✔️۱۱ فیش سخنرانی کوتاه اربعین 📜 عنوان: کنار قدم‌های جابر 📖موضوع: یازده جلسه سخنرانی سه دقیقه‌ای برای زائران اربعین مناسب برای مبلغین عزیز که در مسیر توفیق دارن اقامه جماعت و بیان نکات نمایند. ✍کاری از مدرسه علمیه عباسقلی خان شاملو 📝نویسنده: حجه الاسلام و المسلمین هادی دشن
منبر مکتوب 7.pdf
858.4K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜عنوان: توسل به اهل بیت علیهم السلام ✍حجت الاسلام علی آبادی
شرح حدیث یابن الشبیب و 4وظیفه.pdf
91.6K
✔️فیش منبر کوتاه ماه صفر 📜عنوان: چهار وظیفه برای عزای امام حسین علیه السلاکم از نگاه امام رضا علیه السلام ✍حجت الاسلام و المسلمین استاد دانشمند