eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
567 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴سبک شهادت حضرت امام ابالحسن الرضا علیه آلاف و التحیه و الثنا ۱۴۰۲ 🏴بند اول بو کردم خاک مشهد و رو کردم سمت گنبد و گفتم جانم رضا گفتن محرم رازی تو دیدم مهمون نوازی تو گفتم جان رضا ای جانانم رضا ای سلطانم رضا آقا جانم رضا آقا جانم رضا 🏴بند دوم تو قلبم تا غصه نشست تو حرمت دلم شکست گفتم جانم رضا گفتن راه میدی بدارو گفتن میدی کربلارو گفتم جانم رضا ای تسکینم رضا ای تلقینم رضا من مسکینم رضا آقا جانم رضا 🏴بند سوم دیدم تا زائراتو من اون خیل عاشقاتو من گفتم جانم رضا گفتن از پنجره فولاد گفتن اینجا مریض میاد گفتم جانم رضا ای دلدارم رضا دوست دارم رضا من بیمارم رضا آقا جانم رضا 🏴بند چهارم دیدم باب الجوادتو مسجد گوهرشادتو گفتم جانم رضا گفتن مهمونِ حضرتی خوردم غذای حضرتی گفتم جانم رضا مجنونتم رضا مدیونتم رضا ممنونتم رضا آقا جانم رضا ۱۴۰۲/۰۶/۲۳ ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
4_5850573350753013031.mp3
7.84M
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام مبارزی خستگی ناپذیر ♦️جلسه اول
4_5850573350753013033.mp3
52.31M
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام مبارزی خستگی ناپذیر ♦️جلسه دوم
1_1072168111.mp3
13.06M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠 اخلاق اجتماعی امام رضا علیه السلام علیه السلام
D1737222T17791086(Web).mp3
15.56M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠سیره عبادی امام رضا علیه السلام علیه السلام
عنایت امام رضا به ورشکسته عالی.mp3
6.12M
🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 💠 تاجر ورشکسته و توسل به امام رضا علیه السلام💠 علیه السلام 🔷داستان زیبا ‼️
D1737815T15793993(Web).mp3
14M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 🔷 علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠ارکان ایمان از منظر امام رضا علیه السلام علیه السلام
. با نوای: 💠موضوع: ✅مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی دل به عشق تو اسیر است مرا یادی کن عاشقی خسته و بشکسته ام امدادی کن یار شیرین دهنان یاد ز فرهادی کن خسته از ظلم دل خویش شدم دادی کن کن نگاهی به دل من که پر از شور شود مگذارش به نگاهی ز درت دور شود ای درت باب خدا ای حرمت باغ بهشت ای خدا جوی خدا روی خداوند سرشت در دلم نام تو را دست خداوند نوشت ای همه حسن نظر کن تو بر این بنده ی زشت زشتی من ز نگاهت همه زیبا گردد بر روی دل در الطاف خدا وا گردد ای صفای همه عالم به صفای حرمت انبیا دیده گشودند به لطف و کرمت سر نهادند بر آن بارگه محترمت نفس هر دو جهان بسته به یک لحظه دمت در دو دست تو سر رشته ی تقدیر و قضاست تو رضایی ز رضای تو خداوند رضاست به ولای تو دلم در دو جهان شاد بود زندگی بی تو چنان شاخه ی در باد بود بی تو هر زمزمه ای بیهده فریاد بود قبله گاه دل ما پنجره فولاد بود حرم و صحن تو چون روضه ی رضوان من است یاد تو مایه ی آرامش طوفان من است همه ی اماما رئوفن اما به امام رضا میگن امام رئوف، همه ی ائمه کریمن ام به امام حسن میگن کریم اهل بیت چرا؟ برای اینکه امام حسن قاتلشم وقتی اومد کنار بسترش می لرزید فرمود: زود برو تا حسینم نیومده... چرا به امام رضا میگن امام رئوف برا اینکه حیووناهم وقتی مستأصل میشن پناه می برن به امام رضا، آهو رُ که همه ی عالم می دونن، اون شتر رُ قبل انقلاب اونایی که یادشونه از تو کشتارگاه مشهد فرار کرد اومد تو صحن امام رضا که روزنامه ها عکسشُ زدن جلوی پنجره فولاد می دیدن اشکش داره می چکه از چشم این حیوان، صاحبش گفت من اینُ به امام رضا بخشیدم. از قول آیت الله مروارید نقل می کنن که آخر شبی می خواستم مشرف شم حرم، عجله هم داشتم اما دیدم دم صحن شلوغه اومدم جلو ببینم چه خبره دیدم یه سگی دستاشُ دراز کرده سرشُ آورده بالا به گنبد امام رضا داره نگاه می کنه و اشک داره از چشای این حیون می ریزه و عوعو می کنه؛ گفتم بایستم ببینم چه خبره، دقایقی بعد دیدم یه ماشین آخرین مدل اومد ایستاد و یه کسی از پشت فرمون خیلی متشخص پیاده شد در عقبُ باز کرد یه اسمی صدا کرد این حیون پاشد رفت صندلی عقب دراز کشید درُ بست نشست پشت فرمون؛ اومدم جلو گفتم جان امام رضا بگو ببینم چیه ماجرا. گفت این سگ از وقتی کوچک بود آوردیم تو خونمون خونه ی ما در یکی از محلات شمال شهر مشهده اطرافش بیابان زیاده احتیاج داشتیم خونمونم بزرگه بهش می رسیدیم به دردمون می خورد حالا پیر شده به جز دردسر چیزی نداره به اصرار همسرم از خونه بیرونش کرده بودم الان خوابیده بودم خواب دیدم امام رضارُ فرمود: پاشو بیا این حیوونُ ببر دیگه تا زنده است از خونت بیرونش نکن... ای تو آرامش جانم به نگاهم بنواز بر درت همچو گدای سر راهم بنواز تو رئوفی و من آن عبد سیاهم بنواز گر چه آلوده ی هر جرم و گناهم بنواز تو نوازش کن و از بهر خدا ناز مکن پرده از زشتی اعمال بدم باز مکن توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. .👇
▪︎مجلس کامل امام رضا ع و گریز به روضه حضرت علی اکبر ع ▪︎سلام آقا پناه بی پناهانی... ▪︎یا امام رضا سلام آقا... ▪︎ 👇👇
4_5825469962692594845.ogg
1.49M
▪︎ و گریز به روضه حضرت علی اکبر ع ▪︎سلام آقا پناه بی پناهانی...
enc_16260097871323158561055.mp3
2.46M
▪︎نوحه امام رضا ع ▪︎یا امام رضا سلام آقا... ▪︎
◾️ [جلسه‌ی سی‌‌ونهم _ شب‌ بیست وششم ‌صفر] شهریور ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 دهه‌ی سوم_ ماه‌ صفر المظفر ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به‌خاک پای تو سوگند، نازنین یارم ۲. حوادث روزهای پایانیِ شهادتِ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله _ لشکر اُسامه _ آخرین حضور رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مسجد و نماز ابوبکر _ شهادت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و قصه دوات و کتف _ تحریفات گسترده‌ی مخالفان در حوادث روزهای پایانی ۳. مواردی از خبر دادنِ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای پس از خودشان _ خبر شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام _ خبر از شهادت حَسنین علیهماالسلام _ خبر از نحوه‌ی شهادت هرکدام از اهل‌بیت علیهم‌السلام _ خبر دادنِ از شهادتِ حضرت زهرا علیهاالسلام در لحظات آخر
.. عبا به روی سر آمدی ای مولا حجره ی دربسته، گشت تو را مأوا شرر به جانت زد،زهر جفاکاران توان زکف دادی،وای براین دنیا وای رضا جانم، وای رضا جانم، وای رضا جانم وای رضا جانم ۲ _........ ساکن طوسی و ،از وطنت دوری بدون نزدیکان، غریب ومهجوری به روی خاک غم، فتاده ای تنها قرین مرگی و، غمین ورنجوری وای رضا جانم... .... فتاده برخاک و، ابو ترابی تو ز درد بسیارت، به پیچ وتابی تو ز سوز زهر کین، کام تو شد عطشان مثال جد خود،تشته آبی تو وای رضا جانم.... __ جواد تو آمد، در آن دم آخر چو جان گرفتی تو ،میوه دل در بر سرت به زانوی، پسر نهادی تو سوی خدا پر زد، روح تو از پیکر وای رضا جانم.... شعر:اسماعیل تقوایی . . دل گرفتارم مست ابالفضله کلید حاجت هام دست ابالفضله پر از غم و دردم دوام ابلفضله غم ندارم وقتی آقام ابالفضله کی داره تو دنیا وفای آقامو دستاشو داده تا بگیره دستامو حرمله ی نامرد به تیر چشاشو بست ولی هنوز میره یک ساقی بی دست ناله می زد ارباب کجایی ای یارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم عمود آهن خورد یاور و دلدارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم . .
. علیه_السلام با نوای: 🔴بخش دوم 💠موضوع: مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی گفت رفتم برم مشهد، اون عالم متقی فاضل اهل زهد و ورع با همه خداحافظی کردم یه برادر خیلی آلوده ی عیاش داشتم گفتم خوب اینم برادره برم ازش خداحافظی کنم، وقتی اومدم گفت منم میام گفتم ببرم بلکه امام رضا یه نگاه کنه این برادرم عوض شه... بین راه اتفاقا برادرم مریض شد و مرد، دلم نیومد رهاش کنم گفتم ببرم مشهد دفنش کنم، بردم غسال خونه و غسل دادم و کفن کردم، سه بار طواف می دادن جنازه هارُ، سه دور گردوندیم و بردم دفن کردم، شب خواب برادرمُ دیدم، دیدم خیلی وضع خوبی داره و لبخند به لب داره و تو یه باغی داره قدم می زنه، گفتم تو با اون کارایی که کردی الان باید معذب باشی! گفت درسته وقتی مُردم دو تا ملک مأمور عذاب من شدن، همه چیز آتش بود تا منُ آوردید کنار صحن امام رضا اون دو تا ملک ایستادن گفتن ما دیگه اجازه نداریم از اینجا به بعد بیایم، نفسی کشیدم، منُ بردید تو حرم، وجود نازنین امام رضا داخل ضریح مطهر بودن، سلام کردم حضرت روشُ برگردوند ـ آقا جان هر کاری می کنی با ما روت از ما برنگردون ـ دور اول و دوم هر چی التماس کردم امام رضا بهم توجه نکرد بار سوم یه پیر مردی کنار حرم ایستاده بود گفت آی بیچاره اگه از اینجا بیرونت ببرن اون دو تا ملک ایستادن تا قیامت مأمور عذاب تواند. گفتم چه کنم؟ گفت التماس کن به امام رضا، گفتم هر کاری می کنم آقا روشُ برمی گردونه از من، گفت آقارُ به جان مادرش زهرا قسم بده، تا گفتم آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن ـ بزرگان دستور دادن به ما که اگه خواستی امام رضا جوابتُ بده یا به جان مادرش یا به جان جوادش اما یکی از علمای اهل دل می گفت من عادتم بود اگه کاری داشتم آقارُ به جان مادرش قسم می دادم یه بار تو حرم برام مکاشفه پیش اومد تا گفتم تو رُ به جان مادرت زهرا دیدم امام رضا نیمه خیز بلند شد چنان حالتی من در امام رضا دیدم دیگه به جان مادرش قسم نمیدم ـ حالا شما هم اگه کارد به استخونتون نرسید نکنید این کارُ اما گفت آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن آقا یه نگاه کرد فرمود: چه کنیم گاهی بعضی از دوستان ما کارُ از گناه به جایی میرسونن راه شفاعت مارُ می بندن، برو تو رُ به مادرم بخشیدم گفت وقتی منُ می آوردید بیرون از حرم یکی جلو جنازه می گفت «هذا عتیقاً رضا» آی مردم این آزاد شده ی امام رضاست. آقا جان پیغمبر اکرم دو نفر رُ پاره ی تن خطاب کرد یکی دخترش فاطمه یکی امام رضا، هر کی که پیغمبر سفارششُ کرد بیشتر اذیتش کردن، اصلا اینا جنگشون با پیغمبر بوده امروز مگه نمی بینید... اون ملعون مفتی وهابی میگه من از افتخاراتم اینه که پنجاه سال اینجا نماز خوندم یه سلام به پیغمبر ندادم بعدم بارها گفتم اگه بتونیم دستمون برسه امکانش باشه حرم ائمه رُ خراب می کنیم... نازنین سرو روان فاطمه سوخت جان تو چو جان فاطمه جان تو از زهر آتش بار سوخت فاطمه بین در و دیوار سوخت سینه ی تو سوخت از هجر پسر سینه ی او از شرار میخ در سینه سوزان، دل همه لبریزه درد آه آنجا باب مظلومت چه کرد خوب دانی حرف مولایم چه بود گوشه ی چشمت چرا گشته کبود وای من ای وای من ای وای من تو کجا و سیلی ای زهرای من 👇
👆 ‍ چقدر مصیبتای این دو پاره ی تن پیغمبر شبیه همه، هر دو صدای نالشون بلند شد «آه سوختم» هر دو از خدا طلب مرگ کردن، هر دو قبل از شهادت دستور گریه دادن امام رضا زن و بچشُ جمع کرد فرمود: بیاین برام مویه کنید گریه کنید خواهرش اومد جلو فرمود داداش مسافری، گریه بده فرمود مسافری که برگرده؛ هی دیدن اومد خودشُ انداخت رو قبر پیغمبر برگشت دم در دوباره رفت فهمیدن امام رضا برنمی گرده. مادرش فاطمه هم وقتی دید علی داره گریه می کنه اول اشکاشُ پاک کرد بعد فرمود گریه کن، برا من گریه کن، برا یتیمای من گریه کن، برا حسین من... هر دو پاره ی تن پیغمبر تو چند قدم چند بار رو زمین نشستن امام رضا از مجلس مأمون که بیرون اومد تا خونه ی حضرت راهی نبود بیش از پنجاه مرتبه هی رو زمین نشست گفت جیگرم، سیدا مادرش زهرا تو چند قدم برا زیارت بابا چند بار رو زمین نشست. هر دو پاره ی تن خیلی مصیبتاشون شبیه همه اما یه مصیبتشون خیلی با هم اختلاف پیدا کرد سادات بدن مادرتونُ هفت نفر نیمه ی شب اما درود خدا بر مردم ایران که از روز اول دلداده ی اهل بیت بودند، چه کردند؟! همه جارُ سیاه پوش کردن، عزادار شدن، لباس سیاه پوشیدن، با اینکه ممنوع بود زنا بیان مکروه هم هست زنای نوغان اومدن پیش شوهراشون گفتن اجازه بدید ما دنبال این جنازه بیایم، گفتن نمیشه اصرار کردن گفتن نه وقتی دیدن خیلی اصرار کردن اما فایده نداره گفتن مهریه هامونُ می بخشیم. چرا انقدر اصرار دارید؟ گفتن آخه این آقا غریبه زن و بچش مدینه هستن، اومدن من اینُ ندیدم اما معروفه انقدر گل رو بدن امام رضا ریختن گل پر شد روی بدن روز آخر ماه صفره من فدای اون بدنی که وقتی خواهر اومد عوض گلباران انقدر نیزه شکسته... توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇