.
#روضه_حضرت_زهرا
#غسل_شبانه
#گریز_به_خرابه_شام و #حضرت_رقیه
عمری است با عنایتِ تو گریه می کنم
تنها به قصد غربت تو گریه میکنم
عمری است پای بیرق مشکی روضه ها
در سایه سار رحمت تو گریه میکنم
*هر چقدر دوست داری گریه کن...فریاد بزن...اما مادر ما تا گریه اش بلند شد...جلوی علی رو گرفتن...گفتن علی به فاطمه بگو بسه اینقدر گریه نکنه خسته شدیم...یکی نپرسید بگه زهرا چرا گریه میکنه...فقط گفتن بهش بگو گریه نکن...یه دختر سه ساله ام یاد گرفت،گفت: عمه! فکر کردن مارو اسیر کردن...میخوای شهرشام رو روي سرشون خراب کنم...اينقدر گریه میکنم...اينقدر گریه کرد گفت صدای گریه کیه نمیزاره من بخوابم...رحمت خدا به این قلب های ذلال...رحمت خدا به این چشمهای پاک و اشک آلود فاطمیه...رحمت خدا به پدر مادراتون که شماها رو با نام علی و زهرا پرورش دادن*
گاهی ستاره میشوم و تا سپیده دم
در آسمان غربت تو گریه میکنم
قبرت که نیست دلخوشم از این که لااقل
پایینِ پای هیات تو گریه میکنم
آه ای ضریح گمشده بانویِ بی نشان
در حسرتِ زیارت تو گریه میکنم
تا تربت شهیدِ اُحد ،پا به پای اشک
هر شب به رسم عادت خود گریه میکنم
گاهی کنار روضه ات از دست میروم
از بس که در مصیبت تو گریه میکنم
از ابتدای مرثیه هایت قدم قدم
تا کوچه ی شهادت تو گریه میکنم
* اگه می بینی فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت بخاطر اینه علی رو تنها گذاشتن...*
گردد اگرچه غرقه به خون پای تا سرم
به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم
مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست
این غصه میکشد که غریب است شوهرم
*خدا هیچ کسی رو از بالا پایین نیاره...همچین که وارد خانه شد بی بی تو بسترِ...همچی که به زور بلند شد...شاید بعضیا کمکش کردن...هی نگاه میکرد میگفت: علی جان یه سوال دارم...بگو عزیز دلم...صدا زد: آقا! مولا! بابای بچه ها من!...شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن... علی سرش و پایین انداخت گریه کرد...صدا زد: زهرا جان...به خدا علی سلام میده مردم روشون رو برمیگردونن... *
جز غم کسی به خانه ی ما سر نمیزند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمیزند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه ی غریب کسی در نمیزند
من دختر پیمبرم و زان همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمیزند
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمیزند
پیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت
مادر، کسی مقابل دختر نمیزند
*من نمیدونم چه جوری زد...اسماء میگه آب میریختم...دیدم علی دستش رو سرش گذاشت...گفتم چی شده آقا...فرمود: دستم رسید به بازوی ورم کرده...
میدونی زینب کِی یادش افتاد...شبی که تو خرابه...زن #غساله اومد...من دست به این بچه نمیزنم...تا بگید بدنش چرا اينقدر کبوده...ناله ی زینب بلند شد زن غساله...از کربلا تا کوفه...از کوفه تا شام هرجا گفته بابا، تازیانه،سيلي.....*
دستی پلید لاله ی گوش مرا درید
دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسید
*به حقیقت خانوم فاطمه و به حقیقت خانوم رقیه سلام الله علیها "اللهم عجل لولیک الفرج" *
🔊 دانلود سیدمجیدبنی فاطمه 👇
https://emam8.com/upload/sabks/97/11/47730_1397118193950_4060957.mp3
.......................................
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
شاعر: #وحید_محمدی✍
.
✅محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود نقل میکند که وقتی حضرت رسول اکرم(ص) در سرزمین ابطح بود و برای آن حضرت(ص) خیمه ای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان نماز گفت و حضرت(ص) مشغول وضو شد، و اصحاب به سمت حضرت(ص) هجوم می آوردند.
📋《وَ کَادُوُا یَقتَتِلُونَ عَلَی وُضُوئِهِ》
♦️نزدیک بود مسلمانان، بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت(ص) با یکدیگر بجنگند.
آنان دست خود را دراز می کردند و به قطراتی که از دست مبارک ایشان سرازیر می شد، تبرّک می جستند.(۱)
یعنی تا زمانی که پیامبر اکرم(ص) در قید حیات بود، خود ایشان و اهل بیت ایشان، محبوب بودند و حرمتی در بین مردم داشتند.
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در طی این همه بی حرمتی ها به اهل بیتِ پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) در خطاب به مهاجر و انصار در طی خطبه ای فرمود :
📋《اَلمَرءُ یُحفَظُ فِی وُلدِهِ》
♦️حفظ حرمت هر کسی در حفظ فرزندان اوست!(۲)
حتی از ابن عباس روایت شده است که؛
در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛
📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ :
یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》
♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد.
عرض شد : یا رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنى؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(س) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ!
فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》
♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم.
گویا مى بینم دخترم فاطمه زهرا(ص) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : یا ابتاه!
احدى از امّت من به فریاد او نمى رسد.(۳)
گذشت تا اینکه، وقتی حضرت فاطمه(س) بین در و دیوار قرار گرفت، ناله زنان فرمود :
📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ!》
♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)!
این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!(۴)
📋《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا، حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》
♦️عمر با تازیانه ضربه ای به بازوی حضرت فاطمه زهرا(س) زد، که بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵)
حضرت زهرا(س) قبل از شهادتشان می فرمودند :
📋《فَلَا یَکشِفَنَّ اَحَدَاً لِی کِتفَاً》
♦️مبادا پس از مرگم، پوشش روی کتفم کنار برود.(۶)
مولا علی(ع) خود در این باره مى فرمايد :
📋《لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا》
♦️من متصدى امر غسل فاطمه(س) شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم.(۷)
در نقلی از ورقه بن عبدالله آمده است که؛
هنگام غسل حضرت فاطمه(س) توسط امام(ع)، من به همراه تنی چند از یاران، مقابل درب خانه مولا(ع) ایستاده بودیم و منتظر تشییع بودیم.
📋《فَإذَا سَمِعتُه یَبکِی بُکَاءً عَالِیَاً لَم أَعهُد نَظِیرَهُ مِنهُ!
فَتَعَجَّبتُ مِنهُ وَ قُلتُ : سُبحانَ اللهَ! أ هَکَذا یَصنَعُ عَلیِِ(ع) مَعَ شِدِّةِ صَبرِهِ وَ حِلمِهِ وَ سُکُونِهِ؟!》
♦️پس در این هنگام بود که شنیدم، علی(ع) بلند می گرید، در حالی که نظیر آن را از ایشان نشنیده بودم.
پس تعجب کردم و با خود گفتم :
سبحان الله! آیا این گریه ی علی(ع) است، در حالی که ایشان، خیلی صبور و حلیم بودند!
پس وقتی که امیرالمؤمنین(ع) از غسل حضرت زهرا(ع) فارغ شد و گریان بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم :
📋《مَا یَبکِیکَ یَاأباالحَسَن(ع)؟ أَ مِن فَقدِ الزَهرَاء(س)؟!》
♦️اى اباالحسن(ع)! چرا گریه مى کنى؟
آیا از فراق زهراست؟
ایشان فرمود :
📋《لَا یَا وَرَقَة! مَا یُبکِینِی إِلَّا أَثَرُ السِّیَاطِ بِجِسمِهَا؛ اَسوَدُّ کَأنَّهُ النَیلِ!》
♦️نه ای ورقه! آنچه مرا به گریه درآورده، اثر تازیانه ها بر جسم زهرای اطهر(س) است که همچون نیل کبود شده است.(۸)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
بریز آب روان اسماء، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
👤سازگار
📚منابع :
۱)صحیح بخاری، ج۱، ص۵۸
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۰۶
۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷
۶)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۸، ص۲۳
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹
۸)الموسوعة الكبرى انصاری، ج۱۱، ص۹۶
#غسل_شبانه
#فاطمیه
می شویمت كه آب شوم در عزای تو
یا خویش را به خاك سپارم به جای تو
قسمت نبود نیت گهواره ساختن
تابوت شد تمامی چوبش برای تو
.
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#فاطمیه
◼️ نفرين حضرتزهرا سلام الله علیها بر شيخين
👈🏼👈🏼 ابن قتيبه در كتاب #الامامة_و_السياسة، ماجرای سقيفه را تحت عنوان مستقل «ذكر السقيفة و ما جرى فيها من القول» آورده و پس آن روايت طولانی را نقل می کند:
از ابتدای روايت، قضيه اختلاف انصار و گرد آمدنشان در اطراف سعد بن عباده، بيعت برخي مهاجرين با ابو بكر، بيعت نكردن اميرمؤمنان و بنى هاشم، داستان #هجوم_به_خانه_وحی و هتک حرمت حضرت زهرا سلام الله عليها و احضار اجباری اميرمؤمنان عليهالسلام را مفصل نقل كرده تا به اينجا مى رسد كه حضرت زهرا علیهاالسلام به ابوبكر گفت:
والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها ...
➖ سپس فاطمه زهرا سلام الله عليها فرمود: به خدا سوگند در هر نمازی كه بجا مى آورم تو را نفرين خواهيم كرد...
📚 الإمامة و السياسة ج۱ ص۱۷
🔻 بلاذری يكی از علمای پرآوازه اهلسنت نيز روايتی را كه حضرت زهرا سلام الله عليها به نفرين ابو بكر تصريح نموده، با سند ديگر نقل كرده است:
قَالَتْ: وَالله لا أُكَلِّمُكَ.
قَالَ: وَالله لا أَهْجُرُكِ.
قَالَتْ: وَالله لأَدْعُوَنَّ الله عَلَيْكَ.
#حضرت_زهرا سلام الله علیها فرمودند: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمى گويم. ابوبكر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمى كنم. حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: به خدا سوگند تو را نفرين مىكنم.
📚 أنساب الأشراف، ج۱، ص۷۹
#سقیفه
🔆
#غسل_شبانه
می شویمت كه آب شوم در عزای تو
یا خویش را به خاك سپارم به جای تو
قسمت نبود نیت گهواره ساختن
تابوت شد تمامی چوبش برای تو
گر وا نمی شدند گره های این كفن
دق مرگ می شدند ز غم بچه های تو
خون جای آب می چكد از سنگ غسل تو
خون می چكد كه زنده كند ماجرای تو
در بود و شعله بود و در افتاد روی تو
گم شد میان خنده ی مردم صدای تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور كرد
هر كس كه بود نیمه شبی در دعای تو
حالا زمان غسل تو فهمیده ام چرا
روی تو را ندید كسی تا شفای تو
تنها نه جای دست كبودی به چهره ات
آتش اثر گذاشته بر چشم های تو
شاعر : حسن لطفی✍
.
.
#زمزمه
#زبانحال_امیرالمومنین_با_حضرت_زهرا(س)
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
#غسل_شبانه
.
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
گره تو کارم افتاده
غسل تنت سخته برام
زخماتو تطهیر میکنم
با اشک جاریه چشام
از همه بیشتر این غمت
قلب منو میده شکاف
که مونده روی بدنت
کبودی ضرب غلاف
غسل تن تو
کشته منو بانو
هنوز داره گل
میکاره این پهلو
نمیدونم چطور دیگه
اشک یتیمات میشه پاک
با دستای خودم چطور
بذارمت میون خاک
چطوری تلقینت بدم
خدا کنه که جون بدم
شونه های شکسته تو
بگو چطور تکون بدم
طاقت ندارم
امون من رفته
زیر غم تو
توون من رفته
دستم به غسلت نمی ره
چکار با این بدن کنم؟
خون آبه ها بند نمیاد
چطور تو رو کفن کنم؟
حالا که از کنارِ من
داری میری پیشِ خدا
باشه قرارِ من و تو
کرببلا تو قتلگا
میونِ مقتل
کنارِ اون بدن
که غرقِ خونِ
بدونِ پیرُهن
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
eitaa.com/gorizhaayemaddahi
.👇
.
#زمزمه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم نیا
مغیره ها حیا ندارن
گفتم نیا
داغتو رو دلم میزارن
اومدی حیف که خسته دیدمت
آینه ی من، شکسته دیدمت
سرو علی، نشسته دیدمت آه
زخمیه دستای نامردی تو
مردم تا به خونه برگردی تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کی بگم
گرفته بغض راه گلومو
با یه غلاف
از من گرفتن آرزومو
شعله زده ، آتیش به جون من
حرف دله، من و تو و حسن
پیش یه مرد ، زنو نمی زنن آه
برگشتی به خونه اما نیلی
دق دادن علی رو با یه سیلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه✍
https://eitaa.com/emame3vom/85931
.......
#زمزمه_فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از ما گذشت
وقتی شکسته گوشواره
از ما گذشت
خدا برا کسی نیاره
وقتی می رفت ، قدش رشیده بود
وقتی اومد ، ولی خمیده بود
چادرشو رو خاک کشیده بود...آه
تو سینه یه بغض بی حد داریم
از کوچه خاطره ی بد داریم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی زدی
ولی اومد صدای چندتا
من جون دادم
دستای تو نرفته بالا
با زدنت سیاهی رفت چشاش
برگ گلم ، ضرر داره براش
بسه نزن ، آخه می مونه جاش آه
راه میره با چشمایی که تاره
این سیلی تقاص سختی داره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه
...........
.
#زمزمه_فاطمیه
#غسل_شبانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دق می کنم
غسلت مرور غصه هامه
دق می کنم
غسل تو با اشک چشامه
بین موهات ، یه بوی دودیه
هرجای این ، بدن کبودیه
اون که زدت ، مگه یهودیه آه
زخمیه غلاف و مسماری تو
سخته غسل شکستگی داری تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه م گرفت
کبودی بازوتو دیدم
بغضم شکست
وقتی که به پهلوت رسیدم
چشم علی ندیده زخماتو
با چه دلی ببنده چشماتو
دست به دیوار حالا منم یا تو آه
من میشم چقد بدهکاره تو
زود رفتی ، خدا نگهداره تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه
............
.
#وصیت
#زمزمه_فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(حرفای آخر)
گفتم بمون
که زندگی بی تو نمیشه
این خونه ی
سوخته دوباره خونه میشه
چیزی دیگه،نمونده از تنت
خونی شده ،گلای پیرهنت
کشته منو،دعای رفتنت، آه
دنیا روو سر علی آواره
از چشمات حلالیت می باره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( رو گرفتن )
از ما گذشت
جا داره که بمیرم از درد
پیچیده که
نامرد ، روی تو دست بلند کرد
اون که آتیش، زده به غربتت
حالا اومد ،واسه عیادتت
در نمیام ،من از خجالتت، آه
از دست یکی دیگه دلگیری
روتو از علی چرا می گیری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(دردودل اسماء با خانم )
این آخری
روی لبات بگو بخنده
خوب می دونم
سخته با درد پهلو خنده
میری ولی، کنارمی بازم
خواهش تو، زمین نمیندازم
تابوتتو، با گریه می سازم ،آه
مثل شمع که سوخته آروم آروم
از تو موند یه سایه ی نامعلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه✍
.👇
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا #غسل_شبانه
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️
✅در یکی از آخرین وصایای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اواخر عمر شریفشان آمده است که ایشان به امام علی(علیه السلام) فرمود :
📋《یَا أَبَالحَسَنِ(ع)! أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ غَیرِی وَ حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ أَدْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَدَاً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و أَقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَةِ》
♦️ای أَباالحسن(ع)! تو از دیگران بر من سزاوارتری.
حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام برسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطلاع مده.
تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.(۱)
بعد از شهادت ایشان، مراسم تشییع دختر رسول خدا(ص) برگزار شد.
مرحوم مجلسی می نویسد :
📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ، أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع)، وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ، وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ؛ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا، وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ》
♦️پس هنگامی که پاسی از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، عمّار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده و گروهی دیگر از بنی هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام) جنازه ی مطهره ایشان را تشییع و بر ایشان نماز خواندند.(۲)
هنگامی که تابوت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را برای خاکسپاری مهیا کردند؛
📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》
♦️ناگهان در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند.
📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! أَسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️سپس امام علی(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى سپارم، اين جنازه ی دختر رسول خدا(ص) است.
📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَأَرْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》
♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم.
برگرد و مغموم و مهموم مباش!(۳)
ابن شهر آشوب می نویسد :
هنگام دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها)؛
📋《أَنَّهُ لَمَّا صَارَ بِهَا إِلَى الْقَبْرِ الْمُبَارَکِ خَرَجَتْ یَدٌ فَتَنَاوَلَهَا وَ انْصَرَفَ!》
♦️زمانی که فاطمه(سلام الله علیها) را در قبر گذاشتند، دستی بیرون آمد و جنازه را گرفته، درون قبر نهاد و ناپدید گشت.(۴)
وقتی که امام علی(علیه السلام) فاطمه(سلام الله علیها) را دفن نمود، دست مبارک از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشک را بر گونه هایش جارى شد، سپس رو به جانب قبر رسول اکرم(ص) گرداند و گفت :
📋《قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ》
♦️به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا(سلام الله علیها) خيلى سريع از دستم ربوده شد.(۵)
و در منابع حالات امام علی(علیه السلام) را اینگونه وصف کرده اند که؛
📋《هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ》
♦️حزن و اندوه عجیبی سرتاسر وجود ایشان را فرا گرفت.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
از دست می روی، همه دار و ندار من
گفتی تمام عمر، تو هستی کنار من
بی تو شود سیاه دگر روزگار من
حالا چرا شکسته ای ای ذوالفقار من؟
من بی سپاه می شوم ای لشکرم، بمان!
خانه خراب می شوم ای همسرم، بمان!
از حیدرت سه ماه چرا رو گرفته ای؟
با گریه های مخفی خود، خو گرفته ای
یک دست بر جراحتِ پهلو گرفته ای
یک دست بر کبودی بازو گرفته ای
صد پاره، فاطمه ز غمت شد دل علی
تو با همین سکوت شدی قاتل علی
ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مکش
شعله کشد ز آه تو، دیگر نفس مکش
باشد برای زخم تو بهتر، نفس مکش
رنگین شده ز خون تو بستر، نفس مکش
👤رسول زاده
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۱
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۱۳
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۵
۵)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۵۹
۶)أمالی شیخ طوسی، ص۱۰۹، مجلس۴
#اسنادالمصائب
.
استاد انصاریان1156319692_2011910263_370318703.mp3
زمان:
حجم:
1.23M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴
♦️روضه و مرثیه 🏴
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#استاد_انصاریان
🔸#غسل_شبانه
#تغسیل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#فاطمیه
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•رسید روضه.. #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی
.
حالِ جانسوز امیرالمؤمنین علیهالسلام به هنگام غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از زبان همسایه آن حضرت...
در برخی از نقلها آمده است:
شخصی به نام «ورَقة بن عبدالله» گوید:
خانه من در همسایگی خانه امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود؛ در همان شبی که صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از دنیا رفت، من در خانه بودم که،
فإذًا سَمِعتُهُ يَبكي بُكاءً عٰاليًا لَمْ أعهِدْ نَظيرَهُ مِنهُ.
ناگهان شنیدم مولا علی علیهالسلام با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود که تا آن زمان، به خاطر ندارم که علی علیهالسلام اینگونه گریه کرده باشد!
فَتَعَجَّبتُ مِنهُ و قُلتُ:سُبحانَ اللّه!أ هٰكذا يَصنَعُ عليٌّ عليهالسّلام مَع! شِدّةِ صَبرِهِ و حِلمِهِ و سُكونِه؟!
بسیار تعجب نموده و با خود گفتم: سبحان الله! علی علیهالسلام با آن همه حلم و صبر و آرامشی که داشت، چرا اینگونه گریه میکند؟!
پس از خانه بیرون آمده و به پشت خانه او رفته و دقّ الباب کردم؛
فَخَرَجَ و دُموعُهُ تَسيلُ مِنْ عَينَيهِ مِنْ دُونِ اِنقطاع.
پس امیرالمومنین علیهالسلام از خانه بیرون آمد، در حالی که سیل اشک از چشمانش جاری بود و سیلان اشکش، تمام نمیشد.
عرضه داشتم: یا ابالحسن! مردم عرب خوب نمیدانند که مردی در فقدان همسرش اینگونه بیتابی کند؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام به من فرمودند:
يا وَرَقة! لَمْ أبكِ لِفَقدِها بَلْ رَأيتُ آثارَ الرَّفَسَةِ و السّياطَ في يَدِها و جَنبِها. فَهٰكذا تُحشُرَ يَومَ القِيامَة و تَلقَى اللّهَ.
ای ورَقه! گریه من از فقدان زهرا سلاماللهعلیها نیست؛ بلکه به هنگام غسل آثار ضربههای لگد و تازیانهها را در دست و پهلوی او دیدم؛ فاطمه سلاماللهعلیها با همین حال روز قیامت محشور میشود و به ملاقات پروردگار میرود.
الهجوم علی بیت فاطمه سلاماللهعلیها ، ص۳۳۸، (به نقل از منابع خطی)
#فاطمیه
#غسل_شبانه #دفن_مخفیانه
.
.
#غسل_شبانه
غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و و داع حسنین (علیهما السلام) با مادر • بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج۴۳، ص: ۱۷۹ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِی أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِی قَمِیصِهَا وَ لَمْ أَکْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَتْ مَیْمُونَهً طَاهِرَهً مُطَهَّرَهً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَهِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِی أَکْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُکَینَهُ یَا فِضَّهُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّهِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ هُمَا یُنَادِیَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ یَا أُمَّ الْحُسَیْنِ إِذَا لَقِیتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِیهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِی لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِینَا بَعْدَکَ یَتِیمَیْنِ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ یُنَادِی یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْکَیَا وَ اللَّهِ مَلَائِکَهَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِیبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْیَات فِرَاقُکِ أَعْظَمُ الْأَشْیَاءِ عِنْدِی وَ فَقْدُکِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّکُولِ سَأَبْکِی حَسْرَهً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِیلٍ أَلَا یَا عَیْنُ جُودِی وَ أَسْعِدِینِی فَحُزْنِی دَائِمٌ أَبْکِی خَلِیلِی
ترجمه: حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مىفرماید: من متصدى امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زیر پیراهن غسل دادم، به خداوند سوگند که بدن فاطمه زهرا سلام الله علیها پاک و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقیمانده حنوط پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم حنوط کردم، سپس پیکر مبارکش را در میان کفنهایش جاى دادم و چون تصمیم گرفتم کفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ کلثوم، زینب، سکینه، فضّه، حسن و حسین! بیایید و مادر خود را براى آخرین بار ببینید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسین علیهما السّلام در حالى آمدند که فریاد مىزدند: آه از این حسرتى که هیچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پیامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسین! هنگامى که جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم! حضرت على علیه السلام مىفرماید: من خداوند را شاهد مىگیرم که فاطمه زهرا آه و ناله کرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنین را چند لحظهاى به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسین را از روى سینه فاطمه بردار، به خداوند سوگند که ملائکه آسمانها را گریان کردند، زیرا دوست مشتاق لقاى دوست است. حضرت امیر علیه السّلام مىفرماید: من حسنین را از روى سینه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى کفن این اشعار را سرودم: مفارقت تو برایم بزرگترین امور است، و از دست دادن تو سختترین مصیبت. من براى حسرت و غم آن کسى گریه و ناله مىکنم که بهترین راه را براى مرگ پیمود. اى چشم من! با من مساعدت و همراهى کن که محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گریانم.
.
#کوچه_بنی_هاشم
#غسل_شبانه
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
🩸سرخیِ چشمی که تا زمان دفن هم خوب نشد ...
در نقلی آمده است:
📋 ثُمَّ لَطَمَ عُمَر خَدَّها حَتّى احْمَرَّتْ عَينَها
▪️... سپس عمر با دستان نحسش چنان ضربهای به وجه مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها زد که چشمان مبارک آن حضرت سرخ شد.
📚عوالم العلوم ج۱۱ ص۳۷
🔖 و این «سرخی چشم» ادامه داشت تا آن ساعتی که «اسماء» گوید:
🥀 در حال غسلدادن دیدم بیاختیار صدای گریه امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه بلند شد. گفتم: حق دارید در گریه کردن در این مصیبت عظمی و بلیّه کبری! لیکن دیدم بیاختیار صدای مبارک به گریه بلند شد! سبب آن چه بود؟
🥀 مولا علی علیهالسلام فرمود: ای اسماء! در حال غسل دادن نظرم افتاد به صورت فاطمه سلاماللهعلیها ؛ دیدم که از ضربت آن بیدین کبود شده است و چشم مبارکشچون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش ورم کرده است چون یک دُملُج (دستبند)...
📚انوار الشهاده، ص۴۳۴
.
#مقتل
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا_س
🩸وقتی که امام صادق علیهالسلام در جواب یک «سؤال شرعی»، رنگشان تغییر نموده و برای راوی روضه میخوانند...
مردی نزد امام صادق علیه السلام آمد و از ایشان پرسید: آیا جایز است جنازهای را شبانه در نور آتش تشییع داده شود درحالی که آتشدان، چراغ یا هر وسیلهای که نور از آن استفاده شود همراه آن جنازه وجود داشته باشد؟
📋 فَتَغَیَّرَ لَوْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام مِنْ ذَلِکَ وَ اسْتَوَی جَالِساً
▪️رنگ چهرهٔ مبارک امام صادق علیهالسلام از این سخن دگرگون شد( و به یاد مصیبت مادرشان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها افتاده) و سر پا نشستند.
🥀 سپس امام علیهالسلام ظلمهایی که اولی و دومی و اتباع آن دو بر سر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها آوردند، برای راوی مفصلاً شرح داده و در آخر فرمودند:
📋 فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهَا وَ هُمْ فِی ذَلِکَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَخَذَ عَلِیٌّ علیهالسلام فِی جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ کَمَا أَوْصَتْهُ
▪️هنگامی که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به شهادت رسید،در دل شب بود که مولا علی علیهالسلام فوراً شروع به تجهیز و آماده ساختن جنازه مطهر آن حضرت شد، چنان که خود آن بانو سفارش فرموده بود.
📋 فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلِیٌّ الْجِنَازَةَ وَ أَشْعَلَ النَّارَ فِی جَرِیدِ النَّخْلِ وَ مَشَی مَعَ الْجِنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّی صَلَّی عَلَیْهَا وَ دَفَنَهَا لَیْلًا
▪️آن گاه که مولا علی علیهالسلام از تجهیز او فارغ گشت، جنازه را از خانه خارج ساخت و آتش را در شاخهای از درخت خرما برافروخت و با نور آتش، جنازه را تشییع کرد و برآن نماز گزارد و شبانه به خاکش سپرد.
📚علل الشرایع ج١ ص١٧٧
📚بحارالانوار ج ٧٨ ص٢۵٣
.........
#مقتل #غسل_شبانه
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
🩸ای أسماء ! دستم رسید به بازوی ورمکردهٔ زهرا... به دندهٔ شکستهٔ او...
در نقلی آمده است:
📋 و بَینَما هُوَ یُغسّلُها اِذِ اعْتَزَلَها ناحیةً و صارَ یَبکِی
▪️همینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام داشت پیکر مطهر زهرای مرضیه سلاماللهعلیها را غسل میداد، ناگهان به گوشهای رفت و (سر به دیوار گذاشت و) با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود.
📋 وَ الحسَنُ عَن یَمینِه و الحُسینُ عَن شِمالِه و زَینبُ بَینَ یَدَیه
▪️امام حسن سمت راست، امام حسین سمت چپ و زینب کبری علیهمالسلام در مقابل آن حضرت ایستاده بود.
📋 فَقالَتْ أسماءُ: سَیّدی! أکْمِلْ غُسلَها وَ ابْکِ بَعدَ ذٰلکَ لِفِراقِها
▪️اسماء به پیش آمد و گفت: ای آقایمن! بهتر نیست که اول غسل پیکر مطهر زهرا سلاماللهعلیها را تمام کرده و سپس از فراق او گریه نمایید؟!
🥀 در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
ای أسماء! در حال غسلدادن، نظرم افتاد به صورت فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که از ضربهٔ آن بیدین، کبود و چشم مبارکش چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش مثل یک بازوبند، ورم کرده است.(۱)
📋 یا أسماء! بَینَما اُغسِّلُ فاطمةَ مَرَّتْ یَدِی عَلَی ضِلْعٍ مِن أضلاعِها فَوَجَدْتُهُ مَکسورًا
▪️ای أسماء ، در حین غسل فاطمه سلاماللهعلیها، دستم رسید به یک دنده از دندههای فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که آن دنده، شکسته است!
📋 و لَمْ تُخبِرنی بِذٰلِک حَتّی لا یَشتَدَّ ألَمِی
▪️اما فاطمه سلاماللهعلیها از آن دندهٔ شکسته، هیچ حرفی با من نگفته بود که مبادا درد من از این ماجرا، زیاد بشود و از او شرمنده شوم. (۲)
📚(۱)انوارالشهادة،یزدی،ص۴۳۴
📚(۲)العبرة الساکتة،ج۱ ص۷۶
.
.
#شام_غریبان #فاطمیه
#غسل_شبانه
بی بی جان امشب از خانه میبرن تو را. کدوم خانه ؛ اصلا خانه بی زهرا خانه است؟ کجای عالم دیدی خانه ی بی مادر خانه بشه
امشب از خانه میبرن تو را...
یا ز ویرانه میبرن تو را...
زیر تابوت شمع جمع شدند..
هفت پروانه میبرن تو را...
* #سلمان میگه دیدم نیمه شب دارن در خونمو میزنندر و باز کردم دیدم حسین سر به دیوار گذاشته..عموجان سلام بابام میگه بیا حالا وقتشه ،مقداد بیا اباذر بیا عمار بیا..آدم رفیق خوبم داشته باشه نعمته. باز خدا رو شکر علی چهار تا رفیق داشت مدینه بیان کمک کنن. هفت همدرد با مشایعت. چهار دردانه میبرن تورا. روزگار وببین. ای مقام تو آشنای همه مدینه ای که اینهمه پیغمبر بلند شست نشست گفت فاطمه پاره تن منه. گفت ببین کار زهرا امشب به کجا رسید. ای مقام تو آشنای همه... چه غریبانه میبرن تو را ، بس که بار غم تو سنگین است...به روی شانه میبرن تو را ...فاطمه جان علی داره حرف میزنه...باورش مشکل است ماندن من..ناامیدانه میبرن تورا...آخ هی دستاشو فشار میداد به هم...بی تو از دست میروم امشب..ای همه پشت و پناه علی... ،، بی تو از دست میروم تا صبح...فاطمه جان یادته وقتی اومدی جلو در مسجد غوغا کردی اونجوری قیامت کردی هنوز ستون های مسجد داره میلرزه یادته وقتی گفتی علیمو رها کنید اومدم جلوی در مسجد هم مرحوم علامه قزوینی هم سلیم بن قیس نقل میکنن میگن. امیرالمومنین که تو آستانه در مسجد ظاهر شد بی بی یه نگاه به علی کرد خیالش راحت شد علی سالمه ،،میگن آروم اومد جلو هی دور علی میگشت هی میگفت نفسی لک الفدا یا ابالحسن..خوشحالم یه مو از سرت کم نشده ،بعد نوشتن یه کاری کرد خیلیا نمیگن اما من میگم میگن اومد شونه ی علی رو بوسه زد. بین عاشق و معشوق رمز بسیار است ، شاید میخواست بگه علی شونت و آماده کن چند شب دیگه تابوتمو برداری ، جانم...تو که آستین به دهن نداری. تو که میتونی داد بزنی....بی تو از دست میروم تا صبح...امشب از خانه میبرن تو را.. فاطمه جان زینبت هست چادرت هم هست پس از اینجا نمیبرن تو را..خیالم راحته یه دختر تربیت کردی شب اول چادرتو سرش میکنه ، امشب دنبال جنازه هی چادر لای پاش گیر میکرد خورد زمین هی گفت خدا مادرم را کجا میبرن ، معلوم نیست شام غریبان سال دیگه زنده باشیم حالا ناله بزنیم ،خدا مادرم را کجا میبرن...روضه بخونم..پیغمبر اکرم اشرف مخلوقات و شبانه بردن فاطمه زهرا رو بضعه پیغمبر بود کسی که یه نفر تو عالم خم شد و دستشو بوسید اونم پیغمبر بود این زهرا رو هم شبونه بردن..امیرالمومنین اسدالله عین الله اذن الله. وجه الله هم شبانه بردن فقط تو این خانواده یه نفر و روز میخواستن بردارن ..فقط ه نفر و روز برداشتن اما اینقده بدنشو تیر باران کردن ،،واییی آماده ی اون ناله ای که باید بزنی الان بزن این یه بدن بود روز برداشتن. اما یه بدن یگه رو کربلا نشد تشییع جنازه کنن قبل ازاینکه تشییع کنن تیربارانش کردن. حسین ،، امروز طبق وصیت فاطمه برا اولین بار یه تابوتی ساختند با دیواره و جداره کوتاه بی بی گفته بود کسی حجم بدنمو نبینه بی بی گفته بود راضی نیستم حتی تو دل شب حجم بدنمو ببینه..دیواره داشت تابوتش لا اله الا الله زود میبرمت ...کربلا کاری با بدن حسین کردن بدون تابوت کسی حجم بدن حسین و نمیدید ، ده نفر اسباشون و نعل تازه زدن بدن حسینو زیر اسبها ، حسیـــــن
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.