eitaa logo
مبشرصبح
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
71 فایل
ارتباط با حقیر @shafieihasan سوابق علمی » طلبه سطح عالی » کارشناسی تاریخ اسلام » کارشناسی ارشد تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام » دکتری تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی » و همچنین در گرایش های مختلف تاریخ در حوزه و دانشگاه مشغول تدریس و پژوهش می باشم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰اهلبیت و طب ۱ در این ایام پیرامون طب و اهلبیت علیهم السلام دو بحث مطرح شده؛ اول اینکه آیا اهلبیت علیهم السلام به طبیب مراجعه داشتند یا خیر؟ بحث دوم آیا شیعیان خود را به طبیب ارجاع می دادند؟ در روایات مراجعه به طبیب توسط اهلبیت علیهم السلام متعدد نقل شده که این تعدد صحت موضوعیه را در بر دارد. حتی در بین تراث حدیثی احضار طبیب غیرمسلمان را در سیره عملی و جواز بیانی حضرات شاهد هستیم. اهلبیت علیهم السلام همواره موضع مثبتی درباره پزشکان داشتند و هیچ گاه جایگاه علمی آنان را نه تنها نادیده نمی گرفتند و تخصص آنان را انکار نمی کردند، بلکه در هنگام نیاز از تخصص آنها بهره هم می بردند. گزارش هایی از حضور پزشکان مسیحی نزد ائمه علیهم السلام به دست ما رسیده است. البته به نظر حقیر این مراجعه، به تعبیری برای معالجه نبوده است به این معنا که نسبت به بیماری و یا منشاء درد جاهل بوده اند و با مراجعه از علم طبیب استفاده می شده است. آنچیزی که از بطن روایات برداشت می شود مراجعه و یا احضار طبیب (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) برای پیاده سازی نسخه خود معصوم می باشد و یا تایید نظر ایشان در یک جمع بوده است . بطور مثال روایت بسیار زیبایی از امام عسکری علیه السلام در مورد احضار یک پزشک غیر مسلمان برای انجام فصد و یا انجام حجامت. (الخرائج و الجرائح ج 1 صص 422-424. البته با اندکی تفاوت در کافی، ج 1، صص 512_513 آمده است.) و یا پس از ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برخی پیشنهاد دادند که طبیب بیاورند. در میان اطباء معروف آن روز«اثیربن عمرو هانی»، از همه مشهورتر و صاحب کرسی، و البته یهودی بود. او را آوردند، و امام هم مخالفت نفرمودند. (دانشنامه امام علی علیه السلام ج 1 ص 376) در بیانات این بزرگواران اجازه رجوع به طبیب غیرمسلمان نیز آمده است همانگونه که در روایات طلب حکمت و علم رجوع به غیرمسلمان و غیر مومن نیز به کرات آمده است. همانند این بیانات امیرالمومنین علیه السلام (خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّی کَانَتْ، فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّی تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَی صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.)( خُذِ اَلْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ.) پس مراجعه به طبیب غیر مسلمان را طبیعتا جائز می دانستند. مانند روایتی از امام صادق علیه السلام که رجوع به پزشکان یهودی و نصرانی را جایز دانسته اند. (دعائم الاسلام ج 2 ص 144) . همچنین امام کاظم علیه السلام در جواب عبدالرحمان بن حجاج این اجازه را داده اند (کافی ج2 ص 650) هرچند در هر دو روایت جملاتی دال بر اینکه شفا از آن خداست و یا دعای شما در حق او برآورده نمی شود نیز به چشم می خورد. نکته قابل توجه این است که در عصر امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام خصوصا از عصر ترجمه به بعد ما شاهد رشد پزشکی در بین مسلمانان هستیم با این حال این مجوز و ترخیص ها را از معصوم شاهد می باشیم لذا عقلانی و شاید ضروری به نظر می رسد در صدر اسلام و عصر نبوی و علوی که چنین رشد پزشکی در آن جامعه نبوده از اطبای غیر مسلمان حال چه ایرانی چه هندی و چه سریانی و یا یونانی استفاده شود. کمااینکه فهرست نگاران تا مدت ها بعد از نهضت ترجمه در دوره ی خلفای عباسی، شغل طبابت را در انحصار پزشکان غیر مسلمان، به ویژه سریانی ها، می دانند؛ تا اینکه از اواخر قرن سوم هجری، مسلمانان در این رشته نیز تبحر یافتند. بیشتر پزشکانی که ابن ندیم در فهرست اطبای بزرگ و صاحب تألیف سرزمین های اسلامی برشمرده، غیر مسلمان هستند. تقریباً از اواخر قرن سوم به بعد، مسلمانان توانستند حرفه ی پزشکی را از انحصار غیر مسلمانان، به ویژه مسیحیان، درآوردند. (الفهرست ص 409) لذا در تاریخ پیامبر صلی الله علیه و آله نیز اجازه طبابت به طبیب یهودی در مدینه داده شده بود، همچنین است در عصر امیرالمومنین علیه السلام. طب طبیبان مورد تأیید پیامبر و ائمه اطهار صلی الله علیهم اجمعین بوده به استثنای مواردی که اشتباهات اطباء را اصلاح می نمودند. همانطور که امام صادق علیه السلام در مناظره خود با پزشک کافر هندی فرمودند(علل الشرایع ص 99). سیره اهل بیت علیهم السلام نشانگر بهره برداری کامل از عقل که موید تجربه و دانش بشر در عصر خودشان است، می‌باشد و پیروان خود را به این امر تشویق می فرمودند. پزشکی در عصر معصومین، پزشکی تجربی و ترکیبی از طب یونانی، ایرانی، خصوصا سریانی بوده که خود معصومین هم از آن روش ها استفاده می‌کرده‌اند. مانند فصد و حجامت که قبل از اسلام نیز بوده است. لذا این ترخیص و جواز رجوع به پزشک حتی پزشک غیرمسلمان بیانگر استفاده از تجربه دیگران و به نوعی ماهیت علم طب می باشد. @h_shafiei
🔰خطر عشق و وابستگى هاى دروغين از منظر امیرالمومنین علیه السلام 🔹هر کس به چيزى عشق ورزد چشم او را ناتوان و قلب و فکر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوات و خواسته هاى دل جامه عقلش را دريده، و دنيا پرستى، قلبش را ميرانده، و تمام وجودش شيفته آن شده است. 🔸از اين رو او بنده دنياست و بنده هر کسى که چيزى از دنيا را در دست دارد! به هر طرف دنيا بلغزد، او هم مى لغزد و به هر سو رو کند، به همان سو رو مى کند. نه نهى کننده الهى را پذيرا مى شود و نه موعظه هيچ واعظ ربّانى را. 🔷در حالى که با چشم خود غافلانى را مى بيند که ناگهان درچنگال مرگ گرفتار مى شوند; در آنجا که نه تقاضاى عفو پذيرفته مى شود و نه بازگشتى وجود دارد که چگونه حوادث دردناکى که از آن خبر نداشته اند، بر سر آنها فرود آمده، و دنيايى را که جايگاه امنى مى پنداشتند، از آنها جدا شده، و به آنچه از آخرت به آنها وعده داده شده بود، رسيده اند. خطبه 109 ⤴️وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ، فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا، حَيْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا وَ حَيْثُمَا أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَيْهَا، لَا يَنْزَجِرُ مِنَ اللَّهِ بِزَاجِرٍ وَ لَا يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظٍ، وَ هُوَ يَرَى الْمَأْخُوذِينَ عَلَى الْغِرَّةِ حَيْثُ لَا إِقَالَةَ [لَهُمْ‏] وَ لَا رَجْعَةَ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا كَانُوا يَجْهَلُونَ وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْيَا مَا كَانُوا يَأْمَنُونَ وَ قَدِمُوا مِنَ الْآخِرَةِ عَلَى مَا كَانُوا يُوعَدُونَ. @h_shafiei
مبشرصبح
🔰اهلبیت و طب ۱ در این ایام پیرامون طب و اهلبیت علیهم السلام دو بحث مطرح شده؛ اول اینکه آیا اهلبیت ع
اهلبیت علیهم السلام و طب ۲ به گواهی تاریخ، عرب ها از قرن اول هجری که هنوز به فتوحات نظامی مشغول بودند و به علوم غیر شرعی مانند فلسفه و پزشکی و ... بی اعتنا بودند و پزشکانی غیر مسلمان در میانشان می زیستند. یکی از آن پزشکان حارث بن کلده از مردم طائف بود که در مدرسه ی جندی شاپور طب را آموخته بود. وی معاصر پیامبر اکرم بود؛ نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله به مریض ها توصیه می کرد که به او مراجعه کنند. (تاریخ بغداد، ج 14 ، ص 348) پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام مراجعه بیمار را به پزشک لازم می دانستند. در نظر آنان دارو وسیله ای است که خدا آن را آفریده تا با آن بیماران را شفا دهد. لذا امیرمؤمنان علیه السلام فرموده است: « علم چهار قسم است: فقه برای ادیان، طب برای بدن ها، نحو برای گفتار و نجوم برای شناخت زمان» (اعلام دین ص 83) همچنین از امام صادق علیه السلام نقل است: « مردم هر شهری از سه صنف بی نیاز نیستند که در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند و اگر اینها را نداشته باشند، به پستی می گرایند؛ فقیهی عالم و پرهیزکار، امیری خیراندیش و مطاع، پزشکی آگاه و موثق» (تحف العقول ص 321) پیامبر اعظم صلی الله عليه وآله و اهل بیت علیهم السلام در موضوع طب و پزشکی رهنمودهایی دارند که در پاسخ به افرادی که محضرشان مراجعه می کردند بیان می فرمودند از این رو، برخی از اندیشمندان مسلمان، رساله هایی را درباره ی رهنمودهای طبی معصومین نگاشته اند. به عنوان نمونه: الطب النبوی نوشته ی ابن قیم ( م. ۷۵۱ ق)؛ الطب من الکتاب و السنه، نوشته ی عبداللطیف بغدادی ( م. ۶۲۹ ق)؛ الطب النبویه، نوشته ی جلال الدین سیوطی احمد بن محمد البصری کاتب آل طاهر، معاصر امام عسکری (علیه السلام)؛ احمد بن محمد دؤل قمی ( م. ۳۵۰ ق)؛ عبدالعزیز بن یحیی جلودی ( م. ۳۶۷ ق)؛ ابن بابویه قمی ( م. ۳۲۹ ق)؛ محمد بن احمد بجلی کوفی ( م. ۲۶۶ ق)؛ البته باید توجه کرد در بسیاری از اوقات نمی توان از این احادیث بطور عمومی استفاده کرد. استفاده از این احادیث نیازمند بررسی دقیق سندی و دلالی است همانگونه که مرحوم شیخ صدوق هم درباره ی احادیث پزشکی گفته است، اعتقاد ما درباره ی اخبار طبی چند گونه است: 1⃣برخی از آنها براساس هوای مکه و مدینه گفته شده اند و به کارگیری آنها در شهرهای دیگر جایز نیست؛ 2⃣برخی از آنها را علوم براساس شناختی که از طبع طرف مقابل داشته، گفته است؛ پس نباید از آن موضع تجاوز شود؛ زیرا که امام مقتضای طبع او را بهتر از او می دانسته است؛ 3⃣برخی از آنها را مخالفان برای زشت جلوه دادن مذهب ما نزد مردم در کتاب های ما وارد کرده اند و در نقل برخی از آنها هم ناقلان دچار سهو شده اند. 4⃣برخی از روایات به طور کامل حفظ نشده اند؛ بلکه ناقص اند. آنچه که درباره ی عسل روایت شده، که آن شفای هر دردی است، صحیح است و معنای آن این است که آن شفای هر دردی است که منشأ آن سردی باشد. درباره ی درمان بواسیر که با استنجا به آب سرد وارد شده، برای زمانی است که بواسیر از گرمی باشد. آنچه که درباره ی شفابخشی بادمجان روایت شده، برای زمان رسیدن خرما و برای کسی است که خرما می خورد؛ نه برای هر زمانی. 5⃣اما داروهای صحیح از ائمه عبارت اند از آیات قرآن و سوره ها و دعاهایی که با سندهای صحیح و قوی وارد شده اند. ( (الاعتقادات ص 115) البته در این باره می توان گفت هرچند در میان این احادیث، روایات ضعیفی است و بعضی احادیث هم مربوط به موارد خاص و افراد خاصی در شرایط خاصی صادر شده باشند؛ ولی با توجه به جایگاه علمی و معنوی ائمه علیهم السلام نمی توان به طور کلی حکم کرد که این احادیث از لحاظ علمی هیچ ارزشی ندارند؛ بلکه ارزش علمی احادیث قطعی الصدور و صحیح دلالت بیش از هر نظریه ی علمی دیگری است. به عنوان خاتمه عرائضم به نکته ای کوتاه اشاره کنم و آن ریشه این بحث است که هر از گاهی بروز و ظهور پیدا می کند اینکه گمان شود بشر قبل از اسلام هیچ دستاوردی نداشته است و بعد از اسلام هم غیر از مسلمانان تمام دستاوردهایشان مضر و شرک آمیز هستند کاملا اشکال دارد. اهلبیت علیهم السلام به دستاوردهای گذشتگان خود با دید عقلائی و منطقی نگاه می کردند گاه رد می کردند و گاه امضا می فرمودند و بسیاری از مواقع نیز با اصلاحیه هائی اجازه می فرمودند و این امتیاز باعث رشد و پذیرش اسلام شده است. متاسفانه انکار دستاوردهای بشری همان اندیشه افراطی برخی از نحله های اهل سنت است که استفاده از تمام مظاهر نوین که در عصر نبوی نبوده را به نوعی شرک و حرام می دانستند. حال گروهی از شیعیان به سمت چنین اندیشه ای در حرکت هستند و مع الاسف جامعه را به همین اندیشه سوق می دهند. و اسلام و تشیع را از یک مکتب عقلانی و وحیانی به مکتبی خشک و دگم می کشانند. ادامه دارد. @h_shafiei
خوشآ آنان ڪه مردانه میمیرند و تو اے عزیـز... خوب میدانے تنها ڪسانی مردانه میمیرند ڪه مردانه زیسته‌اند. @h_shafiei
🔰اشتیاق دیدار حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه توسط امیرالمومنین علیه السلام 🔸آرى هرگز روى زمين از كسى كه به حجت الهى قيام كند خالى نمى شود; خواه ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و پنهان. 🔹وجود آنها به اين سبب است كه دلائل الهى و نشانه هاى روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود. آنها چند نفرند و كجا هستند؟ به خدا سوگند تعدادشان كم و قدر و مقامشان نزد خدا بسيار والاست. 🔸خداوند به واسطه آنها حجت ها و دلايلش را حفظ مى كند تا به افرادى كه نظير آنها هستند بسپارند و بذر آن را در قلوب افرادى شبيه خود بيفشانند. 🔹علم و دانش با حقيقتِ بصيرت به آنها روى آورده و روح يقين را لمس كرده اند. آنها آنچه را دنياپرستانِ هوس باز مشكل مى شمردند آسان يافته اند. و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته اند. آنها در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند كه ارواحشان به عالم بالا تعلق دارد، خلفاى الهى در زمين اند و دعوت كنندگان به سوى آئينش. آه آه چقدر اشتياق ديدارشان را دارم. حکمت ۱۴۷ ⤴️اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ، وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ. @h_shafiei ♦️مرحوم شیخ صدوق در ذیل این روایات تأکید نموده که برای این حدیث طرق بسیاری است و بنابراین حدیث قوی و مستفیض می­‌باشد. نکته جالب در این حدیث این است که امام علی در انتهای آن شوق خود را به دیدار با این حجت‌ها و امامان الهی ابراز می­‌نمایند. (آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِم) کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص: ۲۹۴
🔰طب و تمدن اسلامی ۳ یکی از مباحثی که در این یکی دو سال بسیار مورد نقد و بررسی قرار گرفته است بحث اتصاف صفت (اسلامی) به (طب) است. اینکه آیا طب اسلامی داریم یا خیـر؟! این بحث به میزانی گسترش یافته که مراجع تقلید هم در این مورد به اختلاف برخورد کردند!! این بحث ذیل طبقه بندی علوم مطرح می شود. پس از آشنائی مسلمانان با فرهنگِ ملل همسایه مانند ایران، روم و هند و همچنین بعد از پایان نهضت ترجمه، علوم و فنون جدیدی وارد تمدن اسلامی شد. این امر باعث شد اندیشمندان به طبقه بندی و تقسیم بندی علوم بپردازند. در ميان دانشمندان اسلامى كه به بررسى موضوع طبقه بندى علوم پرداخته اند، توجه به آراى چندنفر بسيار حائز اهميت است: ابونصر فارابى ، جابر بن حیان، ابن سینا، ابن خلدون و محمدبن يوسف خوارزمى. فارابى نخستين دانشمند اسلامى است كه به طبقه بندى علوم در كتاب احصاءالعلوم، پرداخته است. طبقه بندی دانش ها با معیارهای مختلفی پیگیری شد که برآمده از نگرش و اوضاع تاریخی دانشمندان اسلامی بوده است. تقسیم بندی های متنوعی در طرح طبقه بندی های مختلف در جهان اسلام، به وجود آمد؛ همچون علوم حکمی و غیر حکمی، علوم عقلی و علوم نقلی ، صنایع نظری و صنایع عملی و علوم عربی و علوم غیر عربی، فلسفه نظری و فلسفه عملی و ... اسلامی و غیر اسلامی در هر حال، همه این ملاکهای متفاوت روش های گوناگونی است برای رسیدن به هدفی مشترک. این هدف یافتن راه صحیح و هدفمند کردن جامعه علمی برای رسیدن به اصل اساسی علوم و اصل وحدانیت خداوند است. مقصود از علوم اسلامی، علومی است که موضوع و مسائل آن، اصول یا فروع ارکان فرهنگ اسلامی است یا مواردی است که اصول و فروع ارکان فرهنگ اسلامی، به استناد آنها اثبات می شود و یا علومی است که مقدمه دو نوع علوم بالا شمرده می شود. این علوم در یک دید کلان، عبارتند : علوم قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه و اصول فقه، علم کلام، علم اخلاق ، علم رجال و درایه... علوم غیر اسلامی ؛ علومی است که اصل آن از مناطق دیگری به سرزمینهای اسلامی آمده است هرچند مسلمانان در بسط و تکامل آن نقش ممتاز و بسزایی داشته باشند مانند ریاضی، نجوم، طب، شیمی، حیل و .... دکتر ولایتی می نویسد: علوم اسلامى علومى هستند كه به طور خالص از تفكر مسلمانان برخاسته اند و علوم غيراسلامى نيز علومى هستند كه اصل آنها از تمدنهاى ديگر به اسلام رسيده و مسلمانان آنها را بسط داده و ساخته و پرداخته كرده اند. اختلاف این تعریف با تعریف بالا در «فلسفه» ظاهر می شود. در تعریف بالا فلسفه ذیل علوم اسلامی قرار می گیرد چرا که اصول یا فروع اسلام در این علم بحث می شود اما در تعریف پائین چون ناظر به منشاء و خاستگاه علم است فلسفه غیر اسلامی است. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که وجود احادیث و معارف اسلامی در یک علم منجر به اسلامی شدنش نمی شود به طور مثال ما روایاتی در باب شیمی و یا نجوم و میکانیک و یا معماری داریم آیا کسی می گوید شیمی اسلامی، هیأت اسلامی و میکانیک اسلامی و یا معماری اسلامی... همانگونه که در بالا عرض شد مسلمانان خصوصا شیعیان نقش بسیار ممتاز و بی بدلیل و انکارناپذیری در تحول در علوم طبیعی داشته اند و تمدن غرب از دستاوردهای آنها بسیار بهره برده هرچند امانت داری نکرده و آن دستاوردها را به نام خود زده است. این اعتراف را در کتابها و مقالات متعددی می توان یافت مانند «فرهنگ اسلام در اروپا» نوشته دکتر زیگیرد هونکه و یا «تاثیر اسلام بر اروپای قرون وسطا» از مونتمگری وات؛ اما این تحول و نقش آفرینی باعث نمی شود این علوم اسلامی شود. @h_shafiei ادامه دارد
🔰شهادت در کلام امیرالمومنین علیه السلام 🔻بدانيد! مرگ طلب کننده سريعى است، که نه آنها که بر جاى خود ايستاده اند از چنگال او رهايى مى يابند، و نه آنها که فرار مى کنند مى توانند از دستش بگريزند. 🔺به يقين بهترين مرگ، شهادت است. سوگند به آن کس که جان فرزند ابو طالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسان تر است تا مرگ در بستر در غير طاعت خدا! خطبه 123 ⤴️إِنَّ الْمَوْتَ طَالِبٌ حَثِيثٌ، لَا يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ وَ لَا يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ. إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ، وَ الَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ. @h_shafiei
_ 2 🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻 📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا بودند، باهم معامله‌ای کردند. خریدار جنسی را به‌صورت پیش خرید و با قیمت توافقی از فروشنده خرید. 📌 چند هفته گذشت و موعد تحویل کالا شد. مشکلاتی در بازار پیش آمده بود که قیمت کالا به‌صورت ناگهانی و پیش‌بینی نشده افزایش چشمگیری پیدا کرده بود. یعنی هنگفتی نصیب خریدار می‌شد. 📌 خریدار که دید فروشنده در این شرایط دچار و ضرر می‌شود از تحویل کالا خودداری کرد و گفت: من از معامله منصرف شدم، جنس مال خودت. 🔹 فروشنده در جواب گفت: معامله کردیم و تمام شد، این جنس مال شماست، سود کردی نوش جانت. 📌 دعوای این دو کاسب حلال خور مدت‌ها، طول کشید. نه برای تصاحب سود بیشتر، برای جلوگیری از ضرر کردن طرف مقابل... منفعت طلب نبودند، خیرخواه همدیگر بودند. 📍امروز هم اینطور هستیم؟ @taalighat @h_shafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبشرصبح
🔰طب و تمدن اسلامی ۳ یکی از مباحثی که در این یکی دو سال بسیار مورد نقد و بررسی قرار گرفته است بحث ات
🔰 طب و تمدن اسلامی ۴ پزشکی در اسلام ترکیبی از سنت های پزشکی یونان باستان، به ویژه جالینوس، با نظریه ها و جنبه های عملی پزشکی ایران، سریانی و هند و چین باستان به وجود آمد. بنابراین، این طب دارای جنبه ترکیبی بود و از پیوند برداشت ها و معاینات مكتب بقراطی با روش فلسفی و نظری جالینوس و افزودن دانسته های پیشین پزشکان پدید آمد . نكته‏اى كه به‏ويژه به‏عنوان مهم‏ترين عامل در بررسى دانش پزشكى در حوزه تمدن اسلام بايد بدان توجه شود، تشویق و ترغیب معارف و دستورات اسلامی به جامعه مسلمانان است که باعث رشد و تحول در این علم شده است و این خاصيت بومى شدن زودهنگام پزشكى در اسلام است. البته باید توجه داشت بسيارى از دستاوردها و مسائلى كه پزشكان مسلمان در خصوص بيماران خود با آن روبه‏رو بودند، به سرزمينهاى اسلامى و شرايط خاص آن اختصاص داشت كه در نوشته‏هاى يونانى از آن ذكرى به ميان نيامده بود و توسط خود اندیشمندان اسلامی کشف شده است. بيماريهايى كه در بخشهاى گوناگون «الحاوى»، نوشته رازى بررسى شده، بسيار بيشتر از آن چيزى است كه در آثار جالينوس، بقراط و ديگر پزشكان يونانى آمده است. يكى ديگر از نكات مهم و برجسته در تاريخ پزشكى اسلامى، كتاب «قانون» ابن‏سيناست. در همه دوران پزشكى غرب، هيچ كتابى كه چنين جامع و مانع و دانشنامه‏گونه مبادى و موضوعات پزشكى را دربرگرفته باشد، به‏وجود نيامده بود. به همین دليل كتاب قانون به سرعت و پس از ترجمه آن به لاتين، مورد توجه دانشمندان و پزشكان غرب قرار گرفت، و به‏عنوان كتاب درسى در دانشكده‏هاى پزشكى تدريس شد.اما نوآورى در حيطه پزشكى اسلامى در اين حد نيز متوقف نماند. در شاخه‏هاى علوم وابسته به پزشكى، مهم‏ترين سهم در ارائه پژوهشهاى اصيل و مبتكرانه متعلق به چشم پزشكى است. چشم‏پزشكان اسلامى افزون بر بسط آراى پزشكان و چشم‏پزشكان يونانى در مورد بيماريهاى چشم و راههاى درمان آنها، خود بيماريهاى متعددى را شناسايى و راههاى درمان آنها را ارائه كردند. انواع جراحيهاى چشم، برداشتن آب مرواريد با بيرون كشيدن مايع جمع‏شده از قرنيه و طرح انواع داروهاى گياهى، معدنى و حيوانى براى چشم ازجمله اين نوآوريهاست. در زمينه گياه‏شناسى و گياه‏داروشناسى نيز وضع كمابيش به همين گونه است. مهم‏ترين اثر يونانى كه در اين زمينه به دست گياه‏شناسان اسلامى رسيد، كتاب «الحشائش»، نوشته «ديوسكوريدس»، نويسنده اهل آسياى صغير در سده اول ميلادى بود. اين كتاب به قلم حنين‏بن اسحاق و چند تن ديگر از مترجمان نهضت ترجمه به عربى ترجمه شد. در سراسر اين كتاب، تقريباً خواص دارويى پانصد گياه مطرح شده است، در حالى‏كه تنها در بخش مربوط به گياهان دارويى كتاب الحاوى نوشته رازى تقريباً خواص دارويى هفتصد گياه بررسى شده است. اين تعداد در ديگر اثر مهم گياه‏شناسى اسلامى، كه نشانه بسيار مهم آشنايى پزشكان اسلامى با داروشناسى است، يعنى كتاب «الجامع لمفردات الادوية و الاغذية»، نوشته ابن‏بيطار به 1400 فقره رسيده است؛ يعنى نزديك به سه برابر بيش از آنچه در كتاب ديوسكوريدس ذكر شده است. اين گسترش سريع و بى‏سابقه در شمار گياهان، نشان مى‏دهد پزشكان و داروشناسان و البته گياه‏شناسان مسلمان بسيار بيش از آنچه پيرو ديوسكوريدس به‏شمار آيند، خود به‏دنبال نوآورى و شناسايى خواص دارويى گياهان بوده‏اند. این موارد که گوشه ای از رشد علمی پزشکی پزشکان مسلمان است بیانگر تحول عظیم مسلمانان با تکیه به سفارشات اسلام می باشد. @h_shafiei ادامه دارد
🔰طب در تمدن اسلامی ۵ یکی از مباحث مهم در تمدن، تاثیرگذاری تمدن ها بر یکدیگر است. پزشكى مسلمانان از راه‏هاى گوناگون بر پزشكى غرب تأثير نهاد كه يكى از آنها ترجمه آثار متعدد پزشكان اسلامى به زبان لاتين بود. يكى از بزرگ‏ترين پزشكانِ اسلامى محمدبن زكرياى رازى است كه از وى آثار متعددى به لاتين ترجمه شده و هر يك بارها نيز به چاپ رسيده است. «زيگريد هونكه»، مستشرق‏ آلمانى درباره وى مى‏نويسد: ششصد سال قبل در كتابخانه پاريس كتابى بود نوشته يكى از پزشكان مسلمان كه لودويگ يازدهم حاضر بود براى امانت گرفتن آن وديعه بسيار ارزشمندى بگذارد تا پزشكان خصوصى وى آن را رونويسى كنند. اين كتاب درحقيقت مجموعه علوم طب از دوران يونان باستان تا سال 925 بعد از ميلاد بود كه به يكى از فرزندان تمدن اسلامى كه در اروپا به «رازس» معروف است، تعلق داشت. همچنين وى مى‏افزايد: رازى در طب، آگاهى‏هاى ژرف و وسيعى داشت؛ آن‏گونه كه از زمان جالينوس به بعد پزشكى را نظير او نمى‏شناسيم. «كتاب‏ الجدرى و الحصبه‏» (آبله و سرخك) بزرگ‏ترين اثر رازى است كه نخستين‏بار در سال 1498 ميلادى به لاتين ترجمه شد و پس از آن نيز نزديك به چهل‏بار در اروپا به چاپ رسيد. از ديگر آثار مهم رازى،«الحصى المتولدة فى الكُلى و المثانه‏» (سنگ مثانه و بيمارى‏هاى كليوى) در سال 1896 ميلادى در پاريس چاپ شده است. كتاب‏ الحاوى‏ رازى در سال 1279 ميلادى در زمان شارل يكم، پزشكى يهودى به نام «فرج‏بن سالم» آن را به لاتين ترجمه كرد و در سال 1542 نيز پنج بار چاپ و منتشر شد. اين كتاب در اروپا مرجع دانش پزشكى و از مهم‏ترين كتب درسى به‏شمار مى‏آمد. ابن‏سينا از ديگر پزشكان اثرگذار در پزشكى غرب است. كتاب مهم پزشكى وى‏ قانون‏ نام دارد كه سال‏ها استوانه كتاب‏هاى پزشكى غرب به‏شمار مى‏آمد. در اواخر سده پانزدهم ميلادى اين كتاب شانزده بار در اروپا چاپ و منتشر گرديد و تفسيرهاى پرشمارى به لاتين و عربى نيز بر اين كتاب نوشته شد. اين كتاب تا نيمه دوم سده هفدهم ميلادى بارها به چاپ رسيد و مدت‏ها نيز در شمار كتاب‏هاى درسى بود. روش پزشكان مسلمان در حفظ و تقويت روحيه بيماران معمولى، بيماران روانى و بيماران لاعلاج، روشى كاملًا بشردوستانه بود و حتى براى مغرب‏زمين سرمشق شد. اروپاييان معتقد بودند حلول شيطان در بدن، عارضه جنون را در پى دارد. به همين‏رو، تمام بيماران لاعلاج و به‏خصوص بيماران روانى، در قرون وسطى و تا قرن هجدهم ميلادى دچار لعن و نفرين بودند و حتى بيماران روانى را مورد شكنجه قرار مى‏دادند. اين درحالى بود كه در كشورهاى اسلامى، بيماران روانى را در بخش اعصاب بيمارستان بسترى و معالجه مى‏كردند. براى مثال در بغداد و قاهره، بيماران روانى در بخش ويژه‏اى تحت مراقبت و رسيدگى پزشكان اعصاب بودند؛ حال آنكه در قرن نوزده ميلادى در اروپا با بيماران روانى مانند جنايتكاران رفتار مى‏كردند. در اروپا تنها اسپانيا بود كه از دوران حكومت اسلامى براى بيماران روانى، بيمارستانى به نام «بى‏گناهان» داشت. سرانجام در اواخر قرن هجدهم، پزشكى فرانسوى به نام «پيتل‏» موفق شد از مجلس شورا اجازه بگيرد كه زنجيرها را از دست و پاى بيماران روانى باز كرده، آنها را از زندان آزاد كند و به‏دست پزشكان بسپارد. بى‏گمان تأسيس بيمارستان در اروپا تحت‏تأثير بيمارستان‏هاى شرقى- اسلامى بوده است و حتى اروپاييان درمان بسيارى از بيمارى‏ها از جمله سرخك، حصبه و طاعون و همچنين انواع جراحى‏ها را از مسلمانان آموختند. @h_shafiei ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 طب و تمدن اسلامی ۶ 🔸خانم هونکه در کتاب خود در مقايسه ای به بیان شرایط بيمارستان‏هاى جهان اسلام با بيمارستان‏هاى اروپايى در مقطع قرون وسطى‏ پرداخته است که بصورت خلاصه بدین شرح است: ▪️پس از جنگ‏هاى صليبى، در اروپا نيز به پيروى از مسلمانان، بيمارستان‏هايى داير شد، اما به‏صورت خانه‏هايى كه بيماران در آن سكونت مى‏كردند. در آنجا دردهاى بيماران در حدود افكار و عقايد كليسايى التيام داده مى‏شد. به نوشته این نويسنده و مورخ آلمانى- هتل ديو كه در سال 1536 ميلادى در پاريس تأسيس شده بود، شايد بهترين بيمارستان اروپا به‏شمار مى‏رفت، اما وضعيتى بسيار زننده و رقت‏آور داشت؛ بدين‏گونه كه بيماران بر روى زمينِ آجرفرش و پوشيده از كاه و علف خشك، پهلوبه‏پهلو خوابيده بودند و بچه‏ها نيز در كنار پيرها و حتى زن و مرد در كنار يكديگر قرار داشتند. اين بيمارستان بدترين غذا را به بيماران مى‏داد؛ آن هم نه به اندازه كافى و نه به هنگام. تمام ساختمان، پر از مگس و ساير حشرات بود و داخل سالن بيماران نيز هوا به قدرى متعفن بود كه خدمه و پرستاران، اسفنجى آغشته به سركه را جلوى بينى و دهان خود مى‏گرفتند و به سالن وارد مى‏شدند. اجساد مردگان اغلب 24 ساعت يا بيشتر در محل خود و در كنار ساير بيماران باقى مى‏ماند و اين در حالى بود كه بوى تعفن فضا را فرامى‏گرفت و مگس‏هاى سبزرنگِ لاشه‏خوار بر روى اجساد جمع مى‏شدند. ◽️اما بيمارستان‏هاى دوران طلايى تمدن اسلامى را اینگونه تشریح می کند: هر بيمار هنگام ترخيص از بيمارستان، يك دست لباس نو و چند سكه دريافت مى‏كند تا بلافاصله پس از بيمارى مجبور نباشد سرِ كار برود. بيماران در پلى‏كلينيك، ابتدا به‏دست طبيبان معاون و دانشجويان طب مورد آزمايش اوليه قرار مى‏گيرند. هر بيمار كه بسترى شدنش در بيمارستان ضرورت نداشته باشد، همان‏جا براى او نسخه‏اى مى‏نويسند كه مى‏تواند براى دريافت دارو به داروخانه بيمارستان مراجعه كند. بيمارانى كه بهبود مى‏يابند، در اتاقى جمع مى‏شوند و خود را با كتاب و موسيقى (مطابق طبع بیماری) سرگرم مى‏كنند. در اينجا به هر جا كه بنگرى، روشن و نظيف است؛ رختخواب‏ها نرم و ملحفه‏ها از پارچه سفيد دمشقى، و بالاپوش‏ها نيز كركى و مخملين‏اند. در هر اتاق، آب لوله‏كشى وجود دارد كه به منبع متصل است. همه اتاق‏ها نيز داراى بخارى است تا هرگاه شب‏ها سرد شود، آن را روشن كنند. رفاه و تسهيلات بيمارستان به قدرى است كه اغلب بيماران نمى‏خواهند آنجا را ترك كنند و حتى خود را بيمار نشان مى‏دهند. 🔶آنچه گفته شد، اوضاع يكى از بيمارستان‏هايى است كه بيش از هزار سال قبل در همه شهرهاى بزرگ كشورهاى اسلامى وجود داشت كه بى‏شك بهترين بيمارستان‏هاى قرن حاضر را نمى‏توان با آن مقايسه نمود. @h_shafiei
📚 📙کتاب «بررسی سرنوشت انسان‌ها و جوامع بر اساس، سنت تغییر در قرآن» تألیف دکتر مهدی گرجی از سوی انتشارات سروش در 206 صفحه، روانه بازار نشر شد. @h_shafiei
مبشرصبح
📚 #معرفی_کتاب 📙کتاب «بررسی سرنوشت انسان‌ها و جوامع بر اساس، سنت تغییر در قرآن» تألیف دکتر مهدی گرجی
📚بررسی سرنوشت انسان‌ها و جوامع بر اساس، سنت تغییر در قرآن 🖋تألیف دکتر مهدی گرجی 📖 انتشارات سروش 📙یکی از موضوعات مهم و درعین‌حال بحث‌انگیز، موضوع "سنت‌های الهی" در نظام هستی است. آیا نظام هستی برای فرد و جامعه قوانین و سنت‌هایی دارد و اگر چنین است، نقش انسان و جامعه در تعیین سرنوشت خود چیست؟ گستره و رسالت این پژوهش، پاسخ‌گویی به این سؤال مهم است که بر اساس سنت‌های الهی و مشخصاً "سنت تغییر"، آیا انسان و جامعه در سرنوشت خود، نقش و تأثیر دارند یا خیر؟ اگر چنین است، این نقطه تغییر کجاست و چه عواملی در این تغییر نقش دارند؟ 📗از دیگر سو، اگر بپذیریم که انسان و جامعه در تغییر سرنوشت خود نقش دارند، آنگاه چگونه با قضای الهی، آیه فطرت، بدأ و اختیار انسان قابل‌جمع است؟ در این چشم‌انداز، تعابیر مختلفی در آیات می‌توان مشاهده کرد که به بیان سنت‌ها و تاریخ آن‌ها، مسائل اجتماعی و دعوت به مطالعه جوامع پرداخته است. بحث از هستی، چیستی و ترکیب انسان و جامعه، حل‌کننده پاره‌ای از مشکلات و ابهام‌های موجود در مباحث اجتماعی است. اصالت‌دادن به فرد یا جامعه، تکلیف امکان یا عدم امکان شمول ایدئولوژی واحد بر کل جامعه، وجود یا عدم وجود سنت‌ها بر آن و بسیاری از مسائل نظری و انتزاعی را درباره جامعه حل خواهد کرد. 📕قرآن کریم، هسته پایدار جامعه را مربوط به حیات مردمی می‌داند که در آن زندگی می‌کنند. تغییر واقعی انسان، تغییر جامعه را به دنبال دارد و نقطه آغاز تغییر در انسان، رشد یا رکود فطرت در اوست. بر اساس سنت الهی تغییر در نظام هستی، این‌انسان‌ها و جوامع هستند که در چهارچوب نظام علّی و معلولی، سرنوشت خود را تعیین می‌کنند، تغییر می‌دهند یا نمی‌دهند و نقطه آغاز هر تغییر در جامعه، از انسان‌ها و در انسان‌ها، از فطرت آن‌هاست. این‌تغییر هیچ‌منافاتی با قضاوقدر الهی و آیه فطرت ندارد و بدأ نیز با سنت تغییر کاملاً ‌جمع‌شدنی است. انواع سنت‌ها، فطرت‌مندی انسان، قانون‌مندی جامعه و غیره از عمده‌ترین مباحثی هستند که در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته‌اند. 📘فهرست مطالب: فصل اول: کلیات و مفاهیم و[چهارچوب نظری] فصل دوم: عوامل تغییر سرنوشت انسان و جامعه فصل سوم: [پاسخ به] شبهات فصل چهارم: نتایج، دستاوردها و پیشنهادات @h_shafiei
هدایت شده از 🇮🇷 بدون مرز 🇮🇷
⭕️چیزی که فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد،نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود 🔻حضرت : ✅بنده در قضایای تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌ام که: ‼️چیزی که امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. ⚠️ چیزی که فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمومنین (عليه‌السلام) را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود والا همه‌ی مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. ❌یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌کردند! ٧٢/٨/١٢ 🇮🇷بدون مرز @bedonemarz @bedonemarz
🔰دو برخورد با دنیا، از نظرگاه امیرالمومنین علیه السلام 1⃣و همانا دنيا نهايت ديدگاه كوردلان است كه آن سوى دنيا را نمى نگرند. 2⃣امّا انسان روشن دل ، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى بيند. ⬅️پس انسان بینا به دنيا دل نمى بندد و انسان كوردل تمام توجّه اش دنياست. بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى كند. خطبه ۱۳۳ 🔶وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ. @h_shafiei
چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم ، نه تو آنی كه برانی... نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ... @h_shafiei