فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام صد تا سلام روزت بخیر دوست من☀
🌹نیایش صبحگاهی🌹
🌺الهی ای دور نظر و ای نیکو حضر
🌺و ای نیکوکار نیکمنظر،ای دلیل هر برگشته،
🌺و ای راهنمای هر سرگشته،ای چاره ساز هر بیچاره
🌺و ای آرندهٔ هر آواره،ای جامع هر پراکنده
🌺و ای رافع هر افتاده ، دست ما گیر
🌺ای بخشنده بخشاینده.
✅امروز ساحل دلم را به پروردگارم میسپارم و میدانم زیباترین و امنترین قایق را برایم میفرستد.او همواره بر من آگاه و بیناست.خدایا شکرت🙏🏻
تکویر AEMerge1648254672728 - <unknown>.mp3
464K
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
خـداجـونم..!
میـدونـمخیـلےدوسَمداری🙃🧡
توبہمنڪارھاییروتوصیہڪردی،ڪههمهاشبہنفعخودمھ!
ولے...مـنخیـلےوقـتا،فراموشڪردمڪہدوسَمداری!وبهتوصیههات
گوشندادم...
ببخش،خداجونمببخش!🌿🙂
#سخنیدلانھ
------------------------³¹³
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
°
°
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود..♥️
°
#مهدیجان
|🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_316
خسته برگشته بودم خانه.
افتاده بودم روی کاناپه که مادر زنگ زد.
_الو.... رادمهر.
_سلام....
_سلام خوبی تو؟.... یه سر به ما نزنی یه وقت.... خونه تو جدا کردی که از ما دور باشی و به ما سر نزنی؟
_این چه حرفیه آخه.... معلومه که نه.
_پس واسه چی نمیای ببینمت آخه؟
_گرفتارم.... این شرکت و کاراش درگیرم کرده.
_خوب بهانه ای داری واقعا.... اما دل من این حرفا سرش نمیشه.... از وقتی با بابات حرفت شد و بهش گفتی باید برات یه خونه بگیره میخوای مستقل بشی، من تا همین الان گریه کردم.... مادرم رادمهر.... فکرم هزار جا میره.... خونه گرفتی و گفتی مستقل میشی ولی فقط با پول بابات یه خونه ویلایی خریدی که یه نفری توش زندگی کنی؟.... نه یه خدمتکاری نه زنی... نه زندگی.... خب من چطور دلم برات شور نزنه.
کلافه چنگی به موهایم زدم.
_اِی بابا.... باز رامش رو ول کردید و به من گیر دادید؟... برید بچسبید به زندگی رامش که اون پسره ی دیوونه ی خل وضع چی بود اسمش ... آهان... سپهر.... برید مراقب دخترتون باشید که اون جناب سپهر نزنه مخ دخترتون رو تموم پولاشو بگیره و بعد فرار کنه.
_حواسم به رامش هم هست.... برای منم تعیین تکلیف نکن.... دلم تنگ شده برات... فردا شب بیا ببینمت.
_باشه حالا....
_باشه حالا نداریم... میگم دلم تنگ شده میخوام ببینمت.
_خب میام دیگه.... الان خسته ام میخوام بخوابم.
_عجب!.... یعنی لال بشم دیگه؟
عصبانی گفتم :
_خسته ام... شب بخیر.
و گوشی را قطع کردم. چشمانم را چند لحظه بستم و همان جا روی کاناپه دراز کشیدم که دوباره زنگ گوشی ام برخاست.
_اَی خدا ول کن نیست.
اما شماره ای ناشناس بود.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن بسیجی بی ترمزه یعنی این😎✌️🏿
┄ ┉┉┉•••◂★⃟💙⃟★▸•••┉┉┉ ┄┈
بِرِ ﮧـبِتٍ ڦأّسِمُ ڦسِمُ أّ ڦدِسِ می آییم
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_317
_سلام جناب فرداد.
صدایش آشنا بود.
_سلام... شما؟
_همونی که می خواستید بابت کاتالوگ ها، ازش خسارت بگیرید.
فوری نیم خیز شدم روی کاناپه و با سرفه ای، جدیت را به لحن کلامم اضافه کردم.
_سلام.... بله.... اَمرتون؟
_شما اَمر کردید، زنگ بزنم تا خسارت کاتالوگ ها را از من بگیرید.
_بله... باید ببینمتون.... فردا می تونید بیایید شرکت؟
_بله....
_فردا منتظر شما هستم.
گوشی را قطع کردم و کلافه از اینکه حالا باید چطور باز او را در شرکت نگه می داشتم، نشستم روی کاناپه.
همان موقع تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که یکی از محصولات پر فروش و محبوب شرکت را به عنوانِ هدیه به او بدهم.
زنگ زدم به مسئول فروش.
_سلام جناب فرداد... بله اَمرتون؟
_سلام.... یکی از عطرهای ادوپرفیوم خنک و زنانه رو برام بذار توی یکی از اون جعبه های خوشگلش و فردا با یه پیک برام اول وقت بفرست شرکت.... نزنن بشکنن... سفارش کن سالم برسونن برام.
_چشم حتما... خیالتون راحت.
خیالم که راحت شد، باقی کارها را برای فردا گذاشتم.
من به این دختره نیاز داشتم و باید هر طوری که بود او را در شرکتم نگه می داشتم.
فردای آن روز علی رغم همه ی سفارشم اما پیک، بسته ی سفارشی مرا اول وقت برایم نیاورد.
چندین بار زنگ زدم. نمی خواستم اول سر و کله ی سرابی پیدا شود و بعد بسته اش برسد اما نشد.
نمی دانم چرا.... ولی اول سرابی رسید تا بسته ی سفارشی!
مجبور شدم اول او را ببینم. دعوتش کردم به نشستن روی صندلی مقابل میزم.
_خب خانم سرابی.... چه خبر؟
از این سوالم کمی متعجب شد. آنقدر تیز بود که با همان سوال، لبخند معناداری بزند و بگوید:
_پس کاتالوگ ها بالاخره فروش رو بالا برد.
ماندم که از کجای حرف من به این نتيجه رسید!
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام صد تا سلام روزت بخیر دوست من☀
🌹نیایش صبحگاهی🌹
🌺الهی ای دور نظر و ای نیکو حضر
🌺و ای نیکوکار نیکمنظر،ای دلیل هر برگشته،
🌺و ای راهنمای هر سرگشته،ای چاره ساز هر بیچاره
🌺و ای آرندهٔ هر آواره،ای جامع هر پراکنده
🌺و ای رافع هر افتاده ، دست ما گیر
🌺ای بخشنده بخشاینده.
✅امروز ساحل دلم را به پروردگارم میسپارم و میدانم زیباترین و امنترین قایق را برایم میفرستد.او همواره بر من آگاه و بیناست.خدایا شکرت🙏🏻
ادعیه ماه مبارک رمضان - دعای جوشن صغیر - باسم کربلایی.mp3
7.02M
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸🌸تلاوت سوره هایی کوتاهی از قران همزمان با گوش دادن به آنها به مناسبت شروع ماه رمضان، به نیت سلامتی امام عصر عج(ویس اول و دوم). همچنین پخش صوت یا گوش دادن به صوت ( با هندفری که چه بهتر)یا خواندن؛ دعای جوشن صغیر و سیفی صغیر( دعایی با سند رسمی از امام کاظم ع در مفاتیح مرحوم عباس قمی برای دفع بلایای اخرالزمان ) ؛ و تلاوت سوره ی تکویر و انفطار؛به طور مستمر؛ برای دفع بلایا و امراض جسمی؛برای ارامش زندگی شما در برابر بلایای اخرالزمان تاثیرگذار است(صوت اول و سوم).🌸🌸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#به_نیت_سلامتی_امام_عصر_عج
•🕊🎈•
چشمانت
آغاز خط پرواز من در ساحلِ
بی کران بندگی خداست..!🌊°
#حاجقاسمدلها
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
تو را چون آیه های آفرینش
به ذکر هر سجودم دوست دارم♥️🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•