با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب
زینب ترین روایت یک شیرزن رباب
رویم ندیده روی سپیدم نموده ای
با توست روی فاطمه در این سخن رباب
یکسال گرچه سوخته ای زیر آفتاب
در سایه ات نشسته بهشت عدن رباب
با اینکه کربلا وطنش شد پس از حسین
دیگر نماند بعد پسر در وطن رباب
در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است
زینب خطیب میشود و لطمه زن رباب
در راه شام خیره به گهواره ی فراق
گاهی سکینه است ولی عمدتا رباب
بر نیزه رفته است ولی بی کفن که نیست
قنداقه شد به قامت طفلت کفن رباب
قربان سوز آذری روضه های تو
"سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب"
بس کن عروس فاطمه از دست میروی
تازه عروس را چه به لطمه زدن رباب
#حضرت_رباب_س
#سید_ابوالفضل_عصمت_پرست
@hadithashk
رفت از کف من دار و ندارم چه کنم؟
از داغ گلم اشک نبارم چه کنم؟
نوشیده ام آب و شیر من جوشیده
از غصه ی طفل شیرخوارم چه کنم؟
بر نیزه سر کوچک او را بستند
این داغ کجای دل گذارم چه کنم؟
پیداست به نیزه ترک لب هایش
از کودک خویش شرمسارم چه کنم؟
از آب نصیبی به گل من نرسید
جز آه چه از جگر برآرم چه کنم ؟
بر نیزه سرش ، تنش کجا افتاده است؟
من مادرم و جان نسپارم چه کنم؟
#حضرت_رباب_س
#محمد_رضا_مسعودی
@hadithashk
شد مصحف عشقم آیه آیه؛ هیهات
بی او ز غم پسر گلایه؟! هیهات
در تابش خورشید تنش عریان بود
دیگر پس از او رباب و سایه؟! هیهات
#محمد_رضا_مسعودی
#حضرت_رباب_س
@hadithashk
غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست
چراغ زندگیام را توان سوسو نیست
فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو...
قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست
نسیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود
وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوشبو نیست
دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است
همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست
شلوغبازیِ دنیا فریب داده مرا
تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست
به بی خیالی این روزگار می گِریَم
تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست
عزیزکردهی زهرا ! مریض هجر تواَم
علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست
غُبار کوچه برای تو بی قرار شده
کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟!
مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!...
نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست!
چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی
ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست
تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود...
دگر بساط دعایش میان پَستو نیست
بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو!
اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست
هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا !
خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست
سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف
که مرگِ ساده در اندیشهی علیگو نیست
علی به دست خودش دفن می کند ما را
نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست
تو را به مادر ششماههی حسین..، بیا
رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست
سهشعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد
شبیه ذبحِ علی روضهای دوپهلو نیست
#ماه_رجب
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_رباب_س
#بردیا_محمدی
@hadithashk
درود حق به عروس ابوتراب، رباب
دل شكسته صدا مى زند رباب رباب
به التماس حرم لب به آب زد آخر
وگرنه از سر رغبت نخورد آب رباب
تو كيستى كه حتى خود اسارت هم
دخيل بست به دست تو با طناب، رباب
چه شد كه هيچ كسى چهره تو را نشناخت
چه كرد با تو مگر تيغ آفتاب، رباب
قسم به آيه تطهير و غيرت عباس
نبود جاى تو در مجلس شراب، رباب
هر آنكه شرح وفاى تو را شنيد، نوشت:
درود حق به عروس ابوتراب، رباب
#حضرت_رباب_س
#یاسین_قاسمی
@hadithashk
السلام علیک یا زوجة الحسیــن
السلام علیک یا اُمّ باب الحوائج
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکَلْبِیَّهُ عَلَیْهِ مَأْتَماً وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُن
امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید:
هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر او که از قبیله کلبیه بود، (حضرت رباب سلام الله علیها) اقامه ماتم می کرد و می گریست و زنان و خدمتکاران می گریستند تا اینکه اشکهایشان خشک شد.
رباب چقدر گریست؟!!… آه رباب…
📚 کافی: ج۱، ص۴۶۶ و ج۲، ص۵۱۱؛ الثاقب: ص۳۳۴؛ الوافی: ج۳، ص۷۶۰؛ مدینه المعاجز: ج۳، ص۴۷۰؛ مرآه العقول: ج۵، ص۳۷۲؛ بحارالانوار: ج۴۵، ص۱۷۰؛ عوالم العلوم: ج۱۷، ص۴۹۱؛ مستدرک الوسائل: ج۱۶، ص۳۳۸؛ سفینه البحار: ج۱، ص۳۷٫
@hadithashk
ابر بی باران اقلیم توام بی برکتم
تیره ام اما نمی بارم دچار نکبتم
مینشیند پای حرفم یک نفر آنهم تویی
هیچکس جز تو ندارد اعتنا بر صحبتم
شرم از تو مانع عصیانگری من شده
کاش از یادم نمیبردم تو را در خلوتم
کی کشیدی دست از من کی رها کردی مرا؟
در عوض من میکشم هر روز دست از بیعتم
بارها تو رو به من آغوش وا کردی ولی
معصیت نگذاشت که سوی تو باشد رغبتم
در میان جمع احساس غریبی می کنم
تو نیایی پای بر جا هست حس غربتم
نام تو وقتی میآید دست بر سر میشوم
دوستش دارم علاقه مند به این عادتم
از سر بازار که رد میشوی من را ببین
من که خود اقرار کردم بنجلم بی قیمتم
پرتو نوری تو از خورشید هم ظاهر تری
این منم که سالها در پرده و در غیبتم
من کجا و انتظار مهدی صاحب زمان
من که خود اصرار دارم دون این جمعیتم
بیشتر از تو که اربابی در آسایش بوده ام
هیچکس من را نمیبیند به چشم رعیتم
جز همین اشک ندامت نیست چیزی توشه ام
روضه را از من بگیری بنده ای بی طاعتم
لطف مادر جان تو هر هفته بر من میرسد
میکند بر روضه ها زهرا همیشه دعوتم
آخرش جان مرا در روضه میگیرد حسین
میرسم من با دعای تو به تنها حاجتم
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#بهمن_ترکمانی
@hadithashk
قافیه شد به پای غمت ذره ذره آب
شد اشک، در عزایِ تو مثلِ گلابِ ناب
ای بانویِ مجللّهیِ خانهیِ حسین
امالرَّضیع و روحِ وفا، حضرتِ رباب
در جایِگاه و منزلتت بس همین که تو...
هستی عروسِ خانهیِ زهرا و بوتراب
حاجاتِ من به دستِ کریمت روا شده
شد هر دعا به لطفِ دعایِ تو مستجاب
از بعدِ عصرِ روزِ دهم روضهخوان شدی
یک سال، روضه خواندی از آن داغِ بیحساب
بعد از حسین سایه نشینی نکردهای
بانو، نشستهای تو فقط زیرِ آفتاب
وای از نگاهِ کودکِ شش ماهه رویِ نِی
وای از اسارت و غل و زنجیر و اضطراب
اصلا تمامِ رنجِ اسارت به یک طرف
وای از یزید و تشتِ طلا ، مجلسِ شراب
بارانِ چشمهایِ تو دارد حکایتی....
"بعد از حسین خانهیِ شادی شود خراب"
مصراع آخر از شعر شاعر گرانقدر جناب آقای علی عباسی تضمین گرفته شده است.
#حضرت_رباب_س
#علی_گلچین_پور
@hadithashk
دل شاهد است جز تو نداریم دلبری
بر دین قسم که پیکر دین را شما سری
تو کعبهای و زمزمی و مروه و صفا
تو مستجاری و عرفاتی و مشعری
هم جبرئیل چشم به پایت نهاده است
هم از خلیل و عیسی و موسی تو برتری
قربان یک نگاه تو، ما را نگاه کن
ای آنکه هست کار شما ذره پروری
از غیبت تو خون به دل دوستان بُوَد
غیر از تو شیعه را به خدا نیست رهبری
مولا بیا که خیبریان آمدند باز
در دستهای توست فقط تیغ حیدری
ای آرزوی فاطمه، ای ماه فاطمی
دانم به یاد پهلوی مجروح مادری
یابن الحسن، من از همه بی آبروترم
امّا تو هیچ وقت، به رویم نیاوری
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#محمود_اسدی
@hadithashk
بوی خوشی از مشک و گلاب است آنجا
وقتی که عروس بوتراب است آنجا
آن خانه بهشتی به حسین ابن علی ست
وقتی که سکینه با رباب است آنجا
#حضرت_رباب_س
#امیر_فرخنده
@hadithashk
یوسف زهرا در اینجا هیچکس یعقوب نیست
شرمسارم، دیده ام از هجر تو مرطوب نیست
رو به راهم ظاهرا در باطن اما نیستم
زودتر من را مداوا کن که حالم خوب نیست
صبر هم اندازه ای دارد عزیز فاطمه
صبر ما که صبر بی اندازه ایوب نیست
دور از تو گنگ بار آمد اگر طبعم ببخش
دانش آموز دبستانم تقاصم چوب نیست
از کرم من را حسابم میکنی چون پیش تو
خوب میدانم گنه کاری چو من محبوب نیست
روزهای جمعه ی دلگیر را پایان بده
تا ببینم جمعه ای را که دلم آشوب نیست
آفت نفس است افتاده به جان باغ من
ورنه محصول محبان علی معیوب نیست
رو به من آغوش وا کردی و گفتی که بیا
پیش تو گریه کن جدت حسین مغضوب نیست
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#بهمن_ترکمانی
@hadithashk
بابالحوائج
خدا از ما نگیرد منت بابالحوائج را
غمِ او روضهی او صحبت بابالحوائج را
سر هر روضهای که گریه کردم سفرهای دیدم
خدا از ما نگیرد هیأت بابالحوائج را
سرِ راهش گرفتم کاسهام را کاسهام پُر کرد
گدا باید بداند عادت بابالحوائج را
کریمان چشم بر راهاند چیزِ کم نباید خواست
خدا پاینده دارد دولت بابالحوائج را
از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست
اگر این خانه دارد برکت بابالحوائج را
سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد
خدا را شکر دارم حضرت بابالحوائج را
برای قُرب لازم بود اگر ما سجدهای کردیم
نگیرید از سرِ ما عزت بابالحوائج را
وصیت کردهام آنروز بگذارند بر چشمم
کنارِ مُهرِ تربت ، تربت بابالحوائج را
تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم
نمیدانیم اما قیمت بابالحوائج را
خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت
نگاهِ دخترِ بی طاقت بابالحوائج را
سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس میکرد
یقینا زیر پایش قامت بابالحوائج را
سیه چال آنقدر تاریک زهرا هم نمیبیند
کبودیهای روی صورت بابالحوائج را
برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را
حرامی کم نموده زحمت بابالحوائج را
دعاکن زیر این زنجیرها شلاقها غُلها
نبیند دختر او حالت بابالحوائج را
نمیشد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود
کسی زخمی نموده غیرت بابالحوائج را
به روی تختهای اُفتاده گِردش چار حمال است
اما شُکر، نمیبیند رضایش غارت بابالحوائج را
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_امام_هفتم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_باب_الحوائج #شعر_شهادت_حضرت_اما_موسی_کاظم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹