به روی رحل نیزه آنکه قرآن را نگه می داشت
دم دروازه دختر های گریان را نگه می داشت
خدا لعنت کند این شمر بدکردار را ، با پا
به زیر آفتاب ، مقتول عریان را نگه می داشت
غروب کربلا یادم نخواهد رفت ابن سعد
درون قتلگاه مرکب سواران را نگه می داشت
نسیم آمد برای اینکه پوشیده بمانی تو
به روی پیکرت خاک بیابان را نگه می داشت
سنان میخواست دربیاورد هر بار اشکم را
روی نی دستباف مادرمان را نگه می داشت
بگردم دور سقای حرم ؛ شرمنده اش هستم
سرش بر نی جلوی سنگ باران را نگه می داشت
مرا دق داد پاسبان بی ناموس شهر شام
میان جمع ناموس تو مردان را نگه می داشت
خدا مرگش دهد نَخّاسِ در صومعه را ؛ عمداََ..
..سر بازار طیف چشم هیزان را نگه می داشت
قرارم ، بی قرارم ، کاش دستان تو می آمد
درون سینه این قلب پریشان را نگه می داشت
#محمد_کیخسروی
#دروازه_ساعات
#کوفه_و_شام
@hadithashk
نَخّاسِ یعنی برده فروش
بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی
در حال انتقامند آن هم چه انتقامی
بغض گلو گرفته با اشک خو گرفته
یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی
بعد از تو ای حبیبم شد درد و غم نصیبم
حتی نه آشنایی ، حتی نه التیامی
اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد
دلشادمان نکردند…حتی به یک سلامی
از کوچهها و بازار در بین چشم انظار
ما را عبور دادند این مردم حرامی
دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت
من این چنینم و تو زخمی سنگ بامی
من کشتهی نگاه یک مشت لا ابالی
تو کشتهی مرام یک مشت بی مرامی
پا تا سرم کبودی ؛ دور و برم یهودی
در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی
کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت
یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی
با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم
لعنت به مرد شامی…لعنت به مرد شامی
#کوفه_و_شام
#دروازه_ساعات
#محمدحسن_بیات_لو
@hadithashk
عاشق آن باشد که بر دام بلا تن میدهد
غصه زینب مرا آخر به کشتن میدهد
تابخواهی بر دو چشمم اشک روزی کرده است
این طلای ناب روزی چند معدن میدهد
سوز آن اشکی که زینب ریخته در کربلا
قوسی از جنس کمان برقد آهن می دهد
داغ تو خاکستر از من ساخته در روضهها
زلف تو آخر مرا بر باد اصلاً میدهد
دست پر خیری که داد انگشتری بر ساربان
پرچم اسلام را در دست یک زن میدهد
سربلندی سر ارباب روی نیزه اوست
کی نخی از معجرش را دست دشمن میدهد
جای گریه خون به پای نیزه دلدار ریخت
چوبه محمل به حکم عشق گردن میدهد
نیمی از او با حسین و نیم دیگریا حسین
این تعلق هست او را به دویدن میدهد
راهی بازار شد بازار حق شد گرمتر
دست این خانم شراب مرد افکن میدهد
#کوفه_و_شام
#دروازه_ساعات
#مجلس_یزید_لعین
#حسین_قربانچه
@hadithashk
وقت عزای خیر الانام است و ازدحام
دروازه ورودی شام است و ازدحام
اوباش بین راه رقیّه چه می کنند؟
دلشوره ها تمامِ تمام است و ازدحام
چیزی که هست دور و برِ من سر و صداست
سنگ و سر و صدای امام است و ازدحام
مثل تو سوخت موی سر زین العابدین
این فتنه از بلندی بام است و ازدحام
عباس من که نیست، علی اکبرم که نیست
حالا که حرف مجلس عام است و ازدحام
امروز با مدد ز نگاه ابوتراب
کاخ یزید را به سرش میکنم خراب
#دروازه_ساعات
#الشام_الشام_الشام
#حبیب_اولیایی_فر
@hadithashk
دم دروازه ساعات گرفتار شدم
هدف ساز و دف مردم بیعار شدم
دختر هیچ نبی مثل من آواره نشد
هیچ عزیزی نشد اینقدر که من خوار شدم
شام از خلوتی خود به ستوه آمده بود
من که رفتم به خدا رونق بازار شدم
هیچ کس مثل من اینقدر خجالت نکشید
که ز ابرارم و بازیچهی اشرار شدم
یوسفی دیده ام از چاه تنور آوردند
من کلافم جگرم بود و خریدار شدم
سر تو با زن رقاصه گلاویز شدم
با کس و ناکسشان وارد پیکار شدم
دختر فاطمه را بزم شرابش بردند
هیچ عزیزی نشد اینقدر که من خوار شدم
خیزران خورد به لبهات دلم هُرّی ریخت
خیزران خورد به دندان تو بیمار شدم
#الشام_الشام_الشام
#دروازه_ساعات
#وحید_عظیم_پور
@hadithashk