eitaa logo
حدیث اشک
6.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
79 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
اشک سحرها جبرئیلِ دل من بال و پری می‌خواهد چشم آلوده ز پاکی گوهری می‌خواهد عاشق از اشک سحرها ثمری می‌خواهد آتش قهرِ خدا هم، سپری می‌خواهد مانده در راه خطا راهبری می‌خواهد عبدِ فَرّار، به این خانه پناه آورده به روی دوش فقط بارِ گنه آورده عذرخواه است اگر روی سیاه آورده در بساطش دل بشکسته و آه آورده حال از لطف و کرم خوش خبری می‌خواهد شب دراز است و هر آنکس که حقیقت بین است سرِ سجاده و درک سحرش شیرین است معصیت کاش بدانیم چرا سنگین است نیمه شب آه، از عمق جگری تسکین است سحر ماه خدا چشم تری می‌خواهد در دل چاهِ گنه، آدم عاقل نرود بنده باشد، به لحد غافل و جاهل نرود کشتی موج زده جانب ساحل نرود بار کج در وطنِ ما که به منزل نرود حذر از دامِ گنه رهگذری می‌خواهد اشک، در چشم هر آنکس که فراهم نشود خوف، از حضرت جبّار مُسَلّم نشود رحمتِ واسعه از سمت خدا کم نشود آدم از فعلِ بدش حضرت آدم نشود رحمت واسعه صاحب نظری می‌خواهد هر که شد اهلِ نظر، بود گرفتار حسین عاشق در به در و زنده‌ی رفتار حسین بر سرش بوده فقط دستِ علمدار حسین روز و شب هست عزادار و گوهربار حسین گریه بر خون خدا هم، بصری می‌خواهد هیچ کس با گنهش عالم فرزانه نشد با هَوی و هوَسَش راهیِ میخانه نشد گرد شمع رخ ارباب که پروانه نشد کُشته‌ی روضه‌ی آن دختر دردانه نشد دختری که شده تنها پدری می‌خواهد اشک در چشم ترِ دختر سلطان، خون است پدرش با تنِ پرخون به دلِ هامون است خوار از پایْ کشید و دل او محزون است بازویش پر ورم و صورت او گلگون است گریه می‌کرد و کسی گفت، سری می‌خواهد (( نیمه شب بود که درهای اجابت وا شد )) زائرِ این گل بی برگ، سرِ بابا شد ذکر لبهاش فقط نغمه‌ی واویلا شد مرگ، دور و برِ ویرانه سرا پیدا شد درکِ این داغ، دل شعله‌وری می‌خواهد رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خسته ام خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها قفس نفس مرا از نفس انداخته است بال و پَر بسته ام و همدمِ زندانی ها عُمرِ من سر شده و معصیت اندوخته ام بندِ پایم شده این بی سروسامانی ها گوشِ من کَر شده و غرقِ گناهان شده ام با خودش برده مرا سیل هوسرانی ها پایِ این توبه ی من مُهر قبولی نخورد ضامنم گر نشود شاهِ خراسانی ها  علی علی بیگی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سفره داری خبر آمد رمضان است خدا... میبخشد بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد معصیت کارترین باشی اگر با توبه وسط بزم مناجات و دعا میبخشد قطره ای اشک زچشمت بچکد میبینی که چه آرامشی این حال بکا میبخشد تیرشیطان به دلت کرده اثرغصه نخور که خداوند طبیبانه دوا میبخشد سفره داری خدا فرق عجیبی دارد میهمان را عوض آب و غذا میبخشد آن قدر بخشش او وسع زیادی دارد که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت او کریم است و کریمانه خطا میبخشد حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست عاشقان را سفر کرب و بلا میبخشد ته گودال عجب ریخت و پاشی دارد شاه انگشتر و انگشت و عبا میبخشد محمد حسن بیاتلو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رو سیاهم رو سیاهم ، بی پناهم آمدم سربه زیرم غرق آهم آمدم دست خالی نه ... که دست پر ببین این من و بار گناهم آمدم از همه جا رانده و وامانده ام میدهی آیا تو راهم ؟ آمدم راه گم کردم که اینجا آمدم می کنی تو سر براهم آمدم منکه از چشم همه افتاده ام تو ولی کردی نگاهم آمدم از سر جهلم جسارت کرده ام بنده ی پر اشتباهم آمدم خسته از دنیا و از نفسم شدم می کند دنیا تباهم... آمدم تو خودت گفتی بگویم بالحسین می گْذری از اشتباهم آمدم بالحسین ، گفتم دلم رفته حرم زائر آن بارگاهم آمدم تشنگی روزه اشک روضه شد روضه خوان قتلگاهم آمدم گفت با لشگر برای خود که نه بهر طفل بی گناهم آمدم .رو زدم آبی بگیرم ... ناگهان شد جواب اصغرم تیر و کمان  حسین رحمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ربنا یا ربنایم آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست عصیان که باشد مرغ دل را بال و پر نیست ظلمت چنان اطراف قلبم را گرفته که ربنا یا ربنایم کارگر نیست بر وعده‌هایی که به تو دادم، نماندم آه ای خدا، نخل امیدم بارور نیست دلواپسم امشب نگیری دست من را جز تو کسی از این حوالی رهگذر نیست محصول عمرم جز تباهی نیست چیزی شرمنده‌ام، در کوله‌بارم جز ضرر نیست این بار هم راهم بده در خانه‌ی خود گر چه برایت بودنم جز درد سر نیست هم‌چون گذشته شور و حالی نیست در من آهی که دارد سینه‌ی من شعله‌ور نیست کاری نکردم با نماز و روزه‌هایم اعمال من بر آتشِ قهرت سپر نیست دنیا چه کرده با دل زارم، که دیگر مثل شهیدان بنده‌ات اهل سحر نیست در این حرم که خوب‌هایت آرمیدند ذکری به غیر از واحسینا خوب‌تر نیست بینِ مقاتل گشتم و فهمیدم این را آهی شبیهِ آهِ زینب پُرشرر نیست غیر از برادرها که بر نیزه نشستند دیگر کسی از حال خواهر باخبر نیست رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شب زنده دارها دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود از توبه گنهکار ، غفار گریه کرده درد مریض را جز درد آشنا نفهمید گاهى طبیب هم با بیمار گریه کرده شرمنده از گناهان دانى مثال ما چیست؟ خانه خراب زیرِ آوار گریه کرده شب زنده دارها را طورى دگر خریدند طوبى برآنکه تا صبح بیدار گریه کرده یک شهر را دعاى یک مست زنده کرده مستى که در مناجات هشیار گریه کرده در کسوت گدایى حرفى بلد نبودیم سائل همیشه جاىِ اصرار گریه کرده با گریه طفل هرچه که خواسته گرفته حاجت گرفته کودک ، هربار گریه کرده مارا فقط دعاى زهرا نجات داده مادر براى طفلش بسیار گریه کرده بر حال مادر ما در بین آتش و خون دیوار دم گرفته ، مسمار گریه کرده کفاره گناهِ مارا حسین داده ارباب بین گودال خونبار گریه کرده یک یاحسین گفته وا کرده روزه اش را آن تشنه که زمانِ افطار گریه کرده آب فرات آخر تا خیمه ها نیامد با مشک از خجالت صدبار گریه کرده کف مى زدند لشکر ، قلب رباب مى سوخت او بینِ خنده هاى اغیار گریه کرده زیر عبا چه چیزى پنهان نموده ارباب سرخ است چشمهایش انگار گریه کرده گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است گهواره در حراجِ بازار گریه کرده محمد جواد پرچمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شرمنده از گناهان دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود از توبه گنهکار ، غفار گریه کرده درد مریض را جز درد آشنا نفهمید گاهى طبیب هم با بیمار گریه کرده شرمنده از گناهان دانى مثال ما چیست؟ خانه خراب زیرِ آوار گریه کرده شب زنده دارها را طورى دگر خریدند طوبى برآنکه تا صبح بیدار گریه کرده یک شهر را دعاى یک مست زنده کرده مستى که در مناجات هشیار گریه کرده در کسوت گدایى حرفى بلد نبودیم سائل همیشه جاىِ اصرار گریه کرده با گریه طفل هرچه که خواسته گرفته حاجت گرفته کودک ، هربار گریه کرده مارا فقط دعاى زهرا نجات داده مادر براى طفلش بسیار گریه کرده بر حال مادر ما در بین آتش و خون دیوار دم گرفته ، مسمار گریه کرده کفاره گناهِ مارا حسین داده ارباب بین گودال خونبار گریه کرده یک یاحسین گفته وا کرده روزه اش را آن تشنه که زمانِ افطار گریه کرده آب فرات آخر تا خیمه ها نیامد با مشک از خجالت صدبار گریه کرده کف مى زدند لشکر ، قلب رباب مى سوخت او بینِ خنده هاى اغیار گریه کرده زیر عبا چه چیزى پنهان نموده ارباب سرخ است چشمهایش انگار گریه کرده گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است گهواره در حراجِ بازار گریه کرده محمد جواد پرچمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
توبه هرکار میکنم که نلغزم نمیشود در حفظ توبه عزم مصمم نمیشود باید که سیل نفس مرا شستشودهد تطهیر من به بارش نم نم نمیشود هر قدر هم هوای مرا داشت لطف تو اما دوباره بنده ات آدم نمیشود آخر کجا فرار کنم از حکومتت وقتی که مهربانی تو کم نمی شود تو خواستی که آمده ام ، بی اراده ات هرگز بساط توبه فراهم نمیشود دنبال مستحقی اگر ،دست من بگیر بیچاره تر از آنچه که هستم نمیشود من را بخر اگرچه به دردت نمی خورم چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود کارم اگر گره بخورد گاه بهتر است این بندگی به جز گره محکم نمیشود من زخمی محبتم و شکر میکنم بی زخم سینه لایق مرهم نمی شود ما روزه ایم و روضه نشینیم بیشتر ماهی برای ما که محرم نمیشود ما کشته های روضه و او هم قتیل اشک این دو جدا دقیقه ای از هم نمی شود آن لحظه ای که خورد زمین بین قتلگاه هرگز غمی به سختی این غم نمیشود تنها که شد به دور تنش حلقه ها زدند چون اوعقیق سرخ به عالم نمیشود سبقت برای نیزه زدن بر حسین بود هر بازدم بدون زدن دم نمی شود آنقدر ضربه خورد ز جسمش اثر نماند گل در گلاب این همه مبهم نمیشود موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
الهی و ربی توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹