15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد
باید از کشتی تو راهنمایی برسد
نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی
بی تو جبریل محال است به جایی برسد
سر به زیر قدم توست بها میگیرد
پس چه بهتر سر ما نیز به پایت برسد
نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم
به روی چشم اگر از تو بلایی برسد
وقت تو وقت شریفی است ولی بین مسیر
منتظر می شوی اینقدر گدایی برسد
بعد از این وقت کمي پشت در خانه مرو
بگذار این دل ما هم به نوایی برسد
ما هنوزم که هنوز است سر راه تواییم
تا ببینیم که از تو چه عطایی برسد
طلب مزد نداریم همین ما را بس
اگر از مادر تو چند دعایی برسد
رحمت واسعه ات کیسه ی ما را پر کرد
این چه لطفی است به هر بی سر و پایی برسد
گریه کن های تو همسایه ی زهرا س هستند
بگذارید فقط روز جزایی برسد
یا حسین ع است و یا ذکر شریف زینب س
اگر از ما به صف حشر صدایی برسد
به پریشانی گیسوت قسم نزدیک است
که به ما هم خبر کرببلایی برسد
#علی_اکبر_لطیفیان
#روضه
@hadithashk
خلخال رباب را به غارت بردند
از کوچه به کوچه با وقاحت بردند
ناموس پرست ها به صورت بزنید
ناموس حسین را اسارت بردند
#امیرفرخنده
#الشام
@hadirhashk
فصل دلبری
دارد تمام میشود این فصل دلبری
ای یار از قصور من ای کاش بگذری
مهمان بی حیای خودت را حلال کن
حالا که سفره جمع شد این شام آخری
از خانه ات نرفته دلم تنگ میشود
آه ای فراق ، آه چه وضع مقدری
ای وای اگر که دوست نبخشیده باشدم
باید چه کرد با غم این خاک بر سری
رفتند مردم و در بازار بسته شد
فریاد میزنم برسد کاش مشتری
من جنس بنجلم ته بازار مانده ام
گفتند این تویی که فقط مانده میخری
حتی اگر محل ندهی صاحب منی
نوکر غلط کند برود جای دیگری
با دیدنم بیا وسرت را تکان نده
شرمنده ام از این همه تقصیر نوکری
دست مرا بگیر و ببر وادی السلام
سِیرم بده میان نجف ، سِیر حیدری
گفتم به قبر من بنویسند یا علی
آخر نمیشناسم از این نام بهتری
بابای بچه های زمین خورده یا علی
دست مرا بگیر که راهم بیاوری
با دیدن هلال دلم رفت کربلا
افتاد یاد قد هلالی خواهری
دارد برادری سوی گودال میرود
در پای خیمه میرود از حال خواهری
آن میرود به قتلگه این میرود ز حال
آه از فراق ، آه چه وضع مقدری
رفت و لباس خویش به سرنیزه ها سپرد
عریان تر از حسین ندیدم توانگری
ای کاش ناشیانه نبرّند لااقل
این نازدانه را جلوی چشم مادری
دیگر هلال آب نیاور به قتلگاه
این تشنهی عزیز ندارد دگر سری
*الشمر جالس نفس مادرش گرفت
سر را برید و روبروی خواهرش گرفت*
وحید عظیم پور
#اشعار_آیینی #شعر_وداع_با_ماه_محرم #وحید_عظیم_پور #وداع
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
من زمین خوردم
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند
من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند
روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام
آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام
زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم
با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم
حرف قاری که می آید می شود حالم خراب
بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب
چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم
می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم
گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین
داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین
تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم
هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم
با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند
یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند
باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی
پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی
من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود
غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود
بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب
آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب
با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود
با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود
بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند
تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند
رضا دین پرور
#بقیع #رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلت شکست
در کوفه دلت شکست از درد و بلا
در شام شکست حرمتت واویلا
آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی :
ای کاش که مادرم نمی زاد مرا
با گریه تمام روز تو شب شده بود
از هرم بلا تنت پر از تب شده بود
با دیدن بوریا به خود می گفتی
ایکاش تنش کمی مرتب شده بود
محمد حسن بیاتلو
#بقیع #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین #محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الشام
بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم
غل و زنجیر چیزی نیست از این داغ افتادم
برای عمه ی سادات جانم بر لبم آمد
چه حالی داشتند اهل و عیالم، آه اولادمکجا بازار شام و کوفه جای خاندانم بود
چرا یک سنگدل نشنید حتی سوز فریادم
مگر دروازه ی ساعات جای زینب کبراست
خدایا بی حیا بودند.... کِی رفته من از یادم
همه دیدند بر عمامه ام آتش زدند از بام
ولی دیدم نیامد یک نفر حتی به امدادم
تمام دردها یک سو، من و بزم شراب آخر
ببین بی حرمتی هاشان درآورده است بیدادم...
جابر عابدی
#بقیع #جابر_عابدی #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
من بمیرم
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند
گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند
کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند
روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند
من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند
خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند
هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند
من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند
استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند
رضا دین پرور
#بقیع #رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
واویلا
کجا یعقوب دیده خوابِ هجرانی که من دیدم
کجا یوسف شنیده وصفِ زندانی که من دیدم
زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران
ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم
هم اسماعیلها سر را به تیغ امتحان دادند
هم ابراهیمها، در عیدِ قربانی که من دیدم
زمین از خونِ خاتمبخشیاش شد تربتِ اعلا
عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم
سرِ خورشید بر نِی شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود
قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم
تمام آیهها شد `کاف و ها و یا و عین و صاد”
میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم
برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس
هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم
نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر
عمو جانم ندیده تیربارانی که من دیدم
مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را
سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم
و پرچمها از آن روزی که باد از نیزهاش رد شد
پریشاناند، از زلف پریشانی که من دیدم
رضا قاسمی
#بقیع #رضا_قاسمی #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خون گریه کردم
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم
هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم
دستی به سوی آب، بی گریه نبردم
مُردم به واللهِ که قدری آب خوردم
قلب مرا هر ناله ی مجروح سوزاند
یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند
جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم
مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم
با هر بهانه مجلس روضه گرفتم
خانه به خانه مجلس روضه گرفتم
اشک ربابه در وجودم آتش افروخت
هر بار دیدم شیرخواره، سینه ام سوخت
این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما
بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما
آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند
رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند
دستان عمه زینبم را تا که بستند
نامردهاخیلی غرورم را شکستند
مانده به گوشم نعره ی دشنام، دشنام
گفتم به شاگردان خود، الشام الشام
یادم نرفته عمه ام را، سنگ می خورد
از پیرزن های یهودی چنگ می خورد
از پشت بام آتش زدند و معجرش سوخت
مانند من سرتاسر بال و پرش سوخت
بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم
من کشته ی بزم شراب و خیزرانم
شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه
شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه
این زخم ها، آثار جنجال است با ماست
یاد چهل منزل، چهل سال است با ماست
سوزاند داغش تا دم آخر دلم را
ناله کشیدم از درونم واحسینا
محمد جواد شیرازی
#بقیع #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین #محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اندوه مجسم
غم از نگاهت در زمین و آسمان جاری است
رودی خروشان از دلت تا بیکران جاری است
این غم شبیه هیچ اندوه مجسم نیست
جز اشک بر زخم دلت انگار مرهم نیست
پشت حجاب اشک دریایی ز غم داری
دریا نه، اقیانوسی از غم های بسیاری
ای یادگار داغ های تا ابد تازه
ایوب صبرش نیست با صبرت هم اندازه
مانده است روی خاطراتت ردِّ پای زخم
با گریه گُل می کرد هر زخمی به جای زخم
روضه نیازی نیست چشمات ترت گویاست
آه پریشان تو مقتل خوان عاشوراست
در ساحت ابری و رمز آلود چشمانت
می سوخت در دریای آتش رود چشمانت
آن غم که از روح و تن تو سر درآوردست
داغ است و زخم است و کران تا بیکران دردست
زخم عمیقی که دلت را تا ابد سوزاند
درد غریبی که ستون عرش را لرزاند
داغی که هم اندازه ی تاریخ عاشوراست
اشکی که اقیانوس بغض ماتم دریاست
ای سجده هایت زینت سجاده ها سجاد
شد عالمی از خط به خطِّ خطبه ات آباد
با خطبه ات شد تازه تاریخ غزل آغاز
صدها قصیده سوگوارِ این غزل شد باز
آرایه ها با آیه آیه خطبه ات گل کرد
تاریخ شاعر شد چو با نامت تغزل کرد
آری کران تا بیکران غم در دلت میزیست
اما نفهمیدند غافل هاکه آن غم چیست
بردار پرده پرده از پنهانِ هر رازت
تا که بسوزاند جهان را سوز آوازت
کشتی اگر پهلو گرفته روز عاشورا
با موج طوفان تو راه افتاده در دریا
در آیه آیه مُصحفت آیینه کاری هاست
در خط به خط خطبه هایت رستگاری هاست
کرب و بلا جغرافیای عشق در دنیاست
بعد تو تاریخ، انتشار روز عاشوراست
هم کوفه را با خطبه ات بی آبرو کردی
هم شام را با ذوالفقارت زیر رو کردی
شاهی ولی هم سفره با خیلِ گدایانی
از تو به عالم میرسد رزق فراوانی
تنها و تنها غربت یک روضه ات کافی است
بر آن دلی که بر مداوایش امیدی نیست
بیمارِ حکم مصلحت بودی اگر یک چند
بیمارها با نام تو دنبال درمانند
خاموش باد آن دیده که در روضه ات تر نیست
آنکه سر سوزن نفهمیده امامش کیست
هر کس به دام عشقت افتاده است آزاد است
شاها، اسیرت در دو عالم خانه آباد است
فتح الفتوح تو زمان کوفه و شام است
بر قلب تو زخم زبان کوفه و شام است
با یاد آن شاهی که روی خاکها افتاد
خاکی است سنگ مرقدت یا ایها السجاد
منصوره محمدی مزینان
#بقیع #شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_شهادت_حضرت_زین_العابدین #شعر_شهادت_علی_ابن_الحسین #محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پاراچنار کشتند افسوس از محبان
دنیا عزا گرفته تا پاچنارِ تهران
#امیرفرخنده
#پاراچنار
#شهید_شدن_دوستان_مولا
#شیعیان_پاکستان
#وهابیت_ملعون
@hadithashk
May 11