eitaa logo
حدیثنا
702 دنبال‌کننده
5 عکس
6 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دوره‌ای که اصحاب حتی نباید به امام سلام می‌کردند! 🔺تقیه، در معارف شیعی یکی از واجبات محسوب می‌شود. شکل و سطح تقیه، در دوره‌های مختلف متفاوت بوده است. 👈در روایت زیر، شدت تقیه در دوره زندگانی امام صادق (علیه‌السلام) را ملاحظه می‌فرمایید؛ دوره‌ای که نسبت به دوره زندگانی سایر ائمه (علیهم‌السلام) سخت‌گیری‌ها کمتر نیز بوده است. 🌿...عَنْ حَمَّادِ بْنِ وَاقِدٍ اللَّحَّامِ قَالَ: اسْتَقْبَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فِي طَرِيقٍ فَأَعْرَضْتُ عَنْهُ بِوَجْهِي وَ مَضَيْتُ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدَ ذَلِكَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي لَأَلْقَاكَ فَأَصْرِفُ وَجْهِي كَرَاهَةَ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ. فَقَالَ لِي: «رَحِمَكَ اللَّهُ وَ لَكِنَ‏ رَجُلًا لَقِيَنِي‏ أَمْسِ‏ فِي‏ مَوْضِعِ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ وَ لَا أَجْمَلَ.» 📚الكافي، ج‏۲، ص۲۱۹ 🌿از حماد بن واقد گوشت‌فروش نقل شده است: 🔷در جاده‌ای با امام صادق (علیه‌السلام) روبه‌رو شدم اما از ایشان روی برگرداندم و عبور کردم. بعد از این ماجرا خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، به‌راستی که من با شما روبه‌رو شدم اما به‌خاطر این‌که دوست نداشتم شما را دچار مشقّتی کنم، رویم را برگرداندم. 🔶امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند: 🔸«خداوند تو را رحمت کند، اما دیروز مردی در فلان‌جا مرا دید و گفت: «سلام بر شما، ای اباعبدالله!» کار خوب و زیبایی انجام نداد!» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺هرچند حکّام بنی‌عباس اجمالاً می‌دانستند که اهل بیت (علیهم‌السلام) محبّین و شیعیانی دارند، اما به صلاح نبوده است که شیعیان به‌طور خاص شناخته شوند و نوع و میزان ارتباطشان با اهل بیت (علیهم‌السلام) آشکار گردد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠آماده‌سازی اصحاب برای پذیرش امامت امام رضا ♦️پیش‌تر راجع به فتنه وقف و شبهاتی که سران واقفه در خصوص پذیرش امامت امام رضا (علیه‌السلام) برای شیعیان ایجاد کرده بودند، اشاره شده بود. 🔺پیش‌بینی و پیش‌گیری‌های پدرشان، امام کاظم (علیه‌السلام) در این خصوص جالب توجه است... 🌿...عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع مِنْ قَبْلِ أَنْ يَقْدَمَ الْعِرَاقَ بِسَنَةٍ وَ عَلِيٌّ ابْنُهُ جَالِسٌ بَيْنَ يَدَيْهِ فَنَظَرَ إِلَيَّ فَقَالَ: «يَا مُحَمَّدُ أَمَا إِنَّهُ سَيَكُونُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ حَرَكَةٌ فَلَا تَجْزَعْ لِذَلِكَ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا يَكُونُ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ فَقَدْ أَقْلَقَنِي مَا ذَكَرْتَ. فَقَالَ: «أَصِيرُ إِلَى الطَّاغِيَةِ أَمَا إِنَّهُ لَا يَبْدَأُنِي مِنْهُ سُوءٌ وَ مِنَ الَّذِي يَكُونُ بَعْدَهُ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا يَكُونُ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: «يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: «مَنْ ظَلَمَ ابْنِي هَذَا حَقَّهُ وَ جَحَدَ إِمَامَتَهُ مِنْ بَعْدِي كَانَ كَمَنْ ظَلَمَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ حَقَّهُ وَ جَحَدَهُ إِمَامَتَهُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص.» قَالَ: قُلْتُ: وَ اللَّهِ لَئِنْ مَدَّ اللَّهُ لِي فِي الْعُمُرِ لَأُسَلِّمَنَّ لَهُ حَقَّهُ وَ لَأُقِرَّنَّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ. قَالَ: «صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: «مُحَمَّدٌ ابْنُهُ.» قَالَ: قُلْتُ: لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۱۹ 🌿از محمد بن سنان نقل شده است: 🍃یک سال پیش از آن‌که امام کاظم علیه‌السلام (با اجبار خلیفه عباسی) به عراق بیایند، خدمت ایشان رسیدم. فرزندشان علی (امام رضا علیه‌السلام) نیز کنارشان نشسته بود. 🔶امام کاظم (علیه‌السلام) به من نگاه کردند و فرمودند: 🔸«ای محمد! بدان که امسال حرکتی (سفری) رخ می‌دهد. بابت آن بی‌صبری نکن.» 🔷عرض کردم: 🔹آن حرکت چیست، فدایتان شوم؟ سخنتان مرا نگران کرد. 🔶حضرت فرمودند: 🔸به‌سوی آن طاغوت (مهدی عباسی) منتقل می‌شوم اما از جانب او و خلیفه بعد از او (هادی عباسی) به من آسیبی نمی‌رسد.*⃣ 🔷عرض کردم: 🔹چه اتفاقی می‌افتد، فدایتان شوم؟ 🔶امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ»[ابراهیم:۲۷]؛ «خداوند ظالمان را گمراه می‌کند و خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد.» 🔷عرض کردم: 🔹این (ظلم) چیست، فدایتان شوم؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«هرکس در حق این پسرم ظلم کند و امامتش را پس از من انکار کند، مانند کسی است که در حق علی‌بن‌ابی‌طالب ظلم کرده است و امامت ایشان پس از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) را انکار کرده است.» 🔷عرض کردم: 🔹به خدا قسم، اگر خداوند عمر مرا طولانی گرداند [که امامت امام رضا علیه‌السلام را درک کنم]، حتماً حقش را تسلیم او می‌کنم و به امامتش اقرار می‌نمایم. 🔶امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«راست گفتی، ای محمد! خداوند عمرت را طولانی می‌گرداند و تو حق فرزندم را به او تسلیم می‌کنی و به امامت او و امامت کسی که بعد از او (امام) است، اقرار می نمایی.» 🔷عرض کردم: 🔹او کیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«محمد، پسرش (امام جواد علیه‌السلام)» 🔷عرض کردم: 🔹رضایت و تسلیم (من) برای او باد. 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *⃣همان‌طور که می‌دانید، امام کاظم (علیه‌السلام) به دستور هارون‌الرشید، فرزند هادی عباسی، به شهادت رسیدند. 👈 مطالب مرتبط پیشین: 📍http://dastvar.blog.ir/tag/%D9%88%D8%A7%D9%82%D9%81%D9%87 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠تلاش ناکام دولت عباسی برای فرار از اتهام قتل امام کاظم 🌿...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ قَطِيعَةِ الرَّبِيعِ مِنَ الْعَامَّةِ بِبَغْدَادَ مِمَّنْ كَانَ يُنْقَلُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ لِي: قَدْ رَأَيْتُ بَعْضَ مَنْ يَقُولُونَ بِفَضْلِهِ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ فَمَا رَأَيْتُ مِثْلَهُ قَطُّ فِي فَضْلِهِ وَ نُسُكِهِ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ جُمِعْنَا أَيَّامَ السِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ ثَمَانِينَ رَجُلًا مِنَ الْوُجُوهِ الْمَنْسُوبِينَ إِلَى الْخَيْرِ فَأُدْخِلْنَا عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَنَا السِّنْدِيُّ: يَا هَؤُلَاءِ انْظُرُوا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ هَلْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنَّ النَّاسَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ قَدْ فُعِلَ بِهِ وَ يُكْثِرُونَ فِي ذَلِكَ وَ هَذَا مَنْزِلُهُ وَ فِرَاشُهُ مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ غَيْرُ مُضَيَّقٍ وَ لَمْ يُرِدْ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سُوءاً وَ إِنَّمَا يَنْتَظِرُ بِهِ أَنْ يَقْدَمَ فَيُنَاظِرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا هُوَ صَحِيحٌ مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ فَسَلُوهُ. قَالَ: وَ نَحْنُ لَيْسَ لَنَا هَمٌّ إِلَّا النَّظَرُ إِلَى الرَّجُلِ وَ إِلَى فَضْلِهِ وَ سَمْتِهِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع: «أَمَّا مَا ذَكَرَ مِنَ التَّوْسِعَةِ وَ مَا أَشْبَهَهَا فَهُوَ عَلَى مَا ذَكَرَ غَيْرَ أَنِّي أُخْبِرُكُمْ أَيُّهَا النَّفَرُ أَنِّي قَدْ سُقِيتُ السَّمَّ فِي سَبْعِ تَمَرَاتٍ وَ أَنَا غَداً أَخْضَرُّ وَ بَعْدَ غَدٍ أَمُوتُ.» قَالَ: فَنَظَرْتُ إِلَى السِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ يَضْطَرِبُ وَ يَرْتَعِدُ مِثْلَ السَّعَفَةِ. 📚الكافي، ج‏۱، ص۲۵۸ 🔷از یکی از مشایخ اهل‌سنت بغداد که راوی حدیث بوده است، نقل شده است: 🔹در ایام (وزارتِ) سِندی بن شاهک، ما - هشتاد نفر از چهره‌های خوش‌نام - را جمع کردند و نزد موسی‌بن‌جعفر (علیهماالسلام) بردند. 🔹سِندی به ما گفت: آقایان! به این مرد نگاه کنید! آیا دچار آسیب و بیماری‌ای شده است؟ چراکه مردم گمان می‌کنند بلایی سرش آمده است و در این، رابطه بزرگ‌نمایی می‌کنند. درحالی‌که این منزل و بستر اوست. او در آسایش است و در تنگنا نیست. امیرالمؤمنین (هارون‌الرشید) هیچ بدی‌ای به او نمی‌کند. (موسی‌بن‌جعفر) فقط منتظر است که امیرالمؤمنین (هارون‌الرشید) از سفر بازگردد تا با ایشان دیدار کند. این مرد سالم است و از هر جهت در آسایش است. پس (می‌توانید) از خودش بپرسید. 🔷راوی گوید: 🔹ما فقط دوست داشتیم به آن مرد (امام کاظم علیه‌السلام) و به فضایل و چهره نورانی‌اش نگاه کنیم. 🔶آن‌گاه موسی‌بن‌جعفر (علیهماالسلام) فرمود: 🔸«آن‌چه درباره آسایش و این‌چیزها گفت، همان‌طور است، جز این‌که من به شما خبر می‌دهم که من با هفت خرمای سمی، مسموم شده‌ام و فردا رنگم دگرگون می‌شود و پس‌فردا از دنیا خواهم رفت.» 🔷راوی گوید: 🔹نگاهم به سِندی بن شاهک افتاد که پریشان بود و مانند شاخه خرما می‌لرزید. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠چرا امام صادق سراغ منصور دوانیقی نمی‌رفتند؟ 🌿...قَالَ اِبْنُ حُمْدُونٍ: كَتَبَ اَلْمَنْصُورُ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: لِمَ لاَ تَغْشَانَا كَمَا يَغْشَانَا سَائِرُ اَلنَّاسِ فَأَجَابَهُ: «لَيْسَ لَنَا مَا نَخَافُكَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لاَ عِنْدَكَ مِنْ أَمْرِ اَلْآخِرَةِ مَا نَرْجُوكَ لَهُ وَ لاَ أَنْتَ فِي نِعْمَةٍ فَنُهَنِّيَكَ وَ لاَ تَرَاهَا نَقِمَةً فَنُعَزِّيَكَ بِهَا فَمَا نَصْنَعُ عِنْدَكَ.» قَالَ: فَكَتَبَ إِلَيْهِ: تَصْحَبُنَا لِتَنْصَحَنَا. فَأَجَابَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَنْ أَرَادَ اَلدُّنْيَا لاَ يَنْصَحُكَ وَ مَنْ أَرَادَ اَلْآخِرَةَ لاَ يَصْحَبُكَ.» فَقَالَ اَلْمَنْصُورُ: وَ اَللَّهِ لَقَدْ مَيَّزَ عِنْدِي مَنَازِلَ اَلنَّاسِ مَنْ يُرِيدُ اَلدُّنْيَا مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ وَ أَنَّهُ مِمَّنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ لاَ اَلدُّنْيَا. 📚کشف‌الغمة‌في‌معرفةالأئمة، ج۲، ص۲۰۸ 🌿از ابن حمدون نقل شده است: 🔷منصور دوانیقی1️⃣ (در نامه‌ای) خطاب به امام صادق (علیه‌السلام) نوشت: 🔹چرا همان‌طور که مردم نزد ما می‌آیند، تو نزد ما نمی‌آیی؟ 🔶امام صادق (علیه‌السلام) به او پاسخ دادند: 🔸«ما [از امور دنیوی] چیزی نداریم که به‌خاطر [از دست دادن] آن از تو بترسیم و تو نیز چیزی از امور آخرتی نداری که ما برای [به دست آوردن] آن به تو امید داشته باشیم. 🔸و (همچنین) تو در نعمتی نیستی تا برای تبریک نزد تو بیاییم و این [حکومت که به‌دست آورده‌ای] را نقمت (عقوبت) هم نمی‌دانی تا برای تسلیت نزدت بیاییم.»2️⃣ 🔷منصور خطاب به حضرت نوشت: 🔹با ما هم‌نشینی کن، تا ما را نصیحت کنی! 🔶حضرت به او پاسخ دادند: 🔸«کسی که دنیا را بخواهد، تو را نصیحت نخواهد کرد و کسی که آخرت را بخواهد، با تو هم‌نشین نخواهد شد.» 🔷منصور [به اطرافیانش] گفت: 🔹به خدا قسم، او (امام صادق علیه‌السلام) تفاوت جایگاه مردم را برایم آشکار کرد؛ (تفاوت) کسانی که دنیا را می‌خواهند را از کسانی که آخرت را می‌خواهند. به راستی که خودِ او از کسانی است که آخرت را می‌خواهد، نه دنیا را. 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣ابوجعفر عبدالله منصور، مشهور به منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی و از نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است. 2️⃣اشاره‌ای است به این‌که حکومت منصور، در واقع، برای او نعمت نیست، بلکه نقمت (عقوبت) است؛ زیرا بدون این‌که خود متوجه باشد، روزبه‌روز بیش‌تر دستش را به ظلم آلوده می‌سازد و آن‌به‌آن بیش‌تر او را به درکات جهنم فرو می‌برد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠سخت‌گیری عجیب اهل‌بیت نسبت به همکاری شیعیان با حکومت‌های ظالم (۳) 🌿...عَنْ يَحْيَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُهَاجِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: فُلَانٌ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ. فَقَالَ: «وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ.» قُلْتُ: يَسْأَلُونَكَ الدُّعَاءَ. فَقَالَ: «وَ مَا لَهُمْ؟» قُلْتُ: حَبَسَهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ. فَقَالَ: «وَ مَا لَهُمْ وَ مَا لَهُ؟!» قُلْتُ: اسْتَعْمَلَهُمْ فَحَبَسَهُمْ. فَقَالَ: «وَ مَا لَهُمْ وَ مَا لَهُ؟! أَ لَمْ أَنْهَهُمْ؟! أَ لَمْ أَنْهَهُمْ؟! أَ لَمْ أَنْهَهُمْ؟! هُمُ النَّارُ! هُمُ النَّارُ! هُمُ النَّارُ!» قَالَ: ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ اخْدَعْ عَنْهُمْ سُلْطَانَهُمْ.» قَالَ: فَانْصَرَفْتُ مِنْ مَكَّةَ فَسَأَلْتُ عَنْهُمْ فَإِذَا هُمْ قَدْ أُخْرِجُوا بَعْدَ هَذَا الْكَلَامِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ. 📚الكافي، ج۵، ص۱۰۷ 🌿از ابراهیم بن مهاجر نقل شده است: 🔷به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹فلانی و فلانی و فلانی به شما سلام رساندند. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«و علیهم السلام.» 🔷عرض کردم: 🔹از شما درخواست دعا دارند. 🔶فرمودند: 🔸«چه مشکلی دارند؟» 🔷عرض کردم: 🔹منصور دوانیقی [دومین خلیفه عباسی] آن‌ها را زندانی کرده است. 🔶فرمودند: 🔸«آن‌ها را با او چه کار؟!» 🔷عرض کردم: 🔹آن‌ها را به مسؤولیتی گماشت و بعد زندانی‌شان کرد. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«آن‌ها را با او چه کار؟! مگر آن‌ها را (از این کار) نهی نکرده بودم؟ مگر آن‌ها را نهی نکرده بودم؟! مگر آن‌ها را نهی نکرده بودم؟! آن‌ها (بنی‌عباس) آتش‌اند! آن‌ها آتش‌اند! آن‌ها آتش‌اند!» 🔶سپس فرمودند: 🔸«خداوندا! آن سه نفر را از چنگ آنان رها بفرما.» 🔷ابراهیم گوید: 🔹من از مکه (به کوفه) برگشتم و درباره (وضعیت) آن سه نفر سؤال کردم. متوجه شدم سه روز بعد از آن سخن امام صادق (علیه‌السلام) آزاد شده‌اند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠سخت‌گیری عجیب اهل‌بیت نسبت به همکاری شیعیان با حکومت‌های ظالم (۴) 🌿...عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِيٍّ قَالَ أَخْبَرَنِي‏ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَقَدِمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْحِيرَةَ فَأَتَيْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ كَلَّمْتَ دَاوُدَ بْنَ عَلِيٍّ أَوْ بَعْضَ هَؤُلَاءِ فَأَدْخُلَ فِي بَعْضِ هَذِهِ الْوِلَايَاتِ. فَقَالَ: «مَا كُنْتُ لِأَفْعَلَ.» قَالَ: فَانْصَرَفْتُ إِلَى مَنْزِلِي فَتَفَكَّرْتُ فَقُلْتُ: مَا أَحْسَبُهُ مَنَعَنِي إِلَّا مَخَافَةَ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أَجُورَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّهُ وَ لَأُعْطِيَنَّهُ الطَّلَاقَ وَ الْعَتَاقَ وَ الْأَيْمَانَ الْمُغَلَّظَةَ أَلَّا أَظْلِمَ أَحَداً وَ لَا أَجُورَ وَ لَأَعْدِلَنَّ. قَالَ: فَأَتَيْتُهُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي فَكَّرْتُ فِي إِبَائِكَ عَلَيَّ فَظَنَنْتُ أَنَّكَ إِنَّمَا مَنَعْتَنِي وَ كَرِهْتَ ذَلِكَ مَخَافَةَ أَنْ أَجُورَ أَوْ أَظْلِمَ وَ إِنَّ كُلَّ امْرَأَةٍ لِي طَالِقٌ وَ كُلَّ مَمْلُوكٍ لِي حُرٌّ عَلَيَّ وَ عَلَيَّ إِنْ ظَلَمْتُ أَحَداً أَوْ جُرْتُ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ أَعْدِلْ. قَالَ: «كَيْفَ قُلْتَ؟» قَالَ: فَأَعَدْتُ عَلَيْهِ الْأَيْمَانَ. فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ: «تَنَاوُلُ السَّمَاءِ أَيْسَرُ عَلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ.» 📚الكافي، ج۵، ص۱۰۷ 🌿از یکی از یاران امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔷من در کوفه بودم که امام صادق (علیه‌السلام) به حیره1⃣ تشریف آوردند. من نزد حضرت رفتم و به ایشان عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، کاش با داود بن علی2⃣ یا یکی از آنان (بزرگان بنی‌عباس) صحبت می‌کردید تا وارد یکی از دستگاه‌های حکومتی شوم.3⃣ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«چنین نخواهم کرد.» 🔷من به خانه‌ام برگشتم و به فکر فرو رفتم. (با خود) گفتم: 🔹فکر نمی‌کنم ایشان مرا از این کار باز داشته‌اند، مگر از ترس این‌که دچار ظلم و جور (به دیگران) شوم. به خدا قسم، نزد ایشان می‌روم و سوگندهای سنگینی می‌خورم که به کسی ظلم و جور روا ندارم و به عدالت رفتار کنم. 🔷پس نزد ایشان رفتم و عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، من در مورد خودداری شما نسبت به (گمارده شدنِ) خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شما مرا [از ورود به دستگاه‌های حکومتی] منع کردید و آن را خوش نداشتید، فقط از ترس این‌که ظلم یا جوری مرتکب شوم. به‌راستی [قول می‌دهم] اگر به احدی ظلم یا جور روا داشتم و عدالت را رعایت نکردم، همه زنانم مطلّقه باشند و همه بردگانم آزاد باشند. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«چه‌گونه این سخن را می‌گویی؟» 🔷من چندین سوگند برایشان خوردم. 🔶آن‌گاه حضرت سرشان را به آسمان بلند کردند و فرمودند: 🔸«این‌که دستت به آسمان برسد، برای تو آسان‌تر است از این[که دامانت به ظلم و بی‌عدالتی آلوده نگردد.]» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣حیره، شهری است نزدیک کوفه که امام صادق (علیه‌السلام) در دو سال ابتدایی حکومت بنی‌عباس، آن‌جا ساکن شده بودند. 2⃣داود بن علی، عموی سفاح (اولین خلیفه عباسی) و از کارگزاران بنی‌عباس بوده است. وی مُعلّی بن خُنیس، یکی از اصحاب بزرگ امام صادق (علیه‌السلام) را، به ظلم، به شهادت رساند و در نهایت با نفرین امام صادق (علیه‌السلام) به درک واصل شد. 3⃣توضیح این نکته لازم است که این ماجرا به اوایل حکومت عباسیان برمی‌گردد؛ زمانی که آنان به‌ظاهر با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ابراز دوستی و ارادت می‌کردند و این امکان برای اهل‌بیت بود که پست‌های خالی را در اختیار خود و اطرافیانشان بگیرند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠شرط جواز خدمت به حکومت‌های ظالم (۱) 🌿...عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِي: «يَا زِيَادُ إِنَّكَ لَتَعْمَلُ عَمَلَ اَلسُّلْطَانِ؟» قَالَ: قُلْتُ: أَجَلْ. قَالَ لِي: «وَ لِمَ؟» قُلْتُ: أَنَا رَجُلٌ لِي مُرُوءَةٌ وَ عَلَيَّ عِيَالٌ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ظَهْرِي شَيْءٌ. فَقَالَ لِي: «يَا زِيَادُ لَأَنْ أَسْقُطَ مِنْ حَالِقٍ فَأَتَقَطَّعَ قِطْعَةً قِطْعَةً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَوَلَّى لِأَحَدٍ مِنْهُمْ عَمَلاً أَوْ أَطَأَ بِسَاطَ أَحَدِهِمْ إِلاَّ لِمَا ذَا؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِي جُعِلْتُ فِدَاكَ. فَقَالَ: «إِلاَّ لِتَفْرِيجِ كُرْبَةٍ عَنْ مُؤْمِنٍ أَوْ فَكِّ أَسْرِهِ أَوْ قَضَاءِ دَيْنِهِ يَا زِيَادُ إِنَّ أَهْوَنَ مَا يَصْنَعُ اَللَّهُ بِمَنْ تَوَلَّى لَهُمْ عَمَلاً أَنْ يُضْرَبَ عَلَيْهِ سُرَادِقٌ مِنْ نَارٍ إِلَى أَنْ يَفْرُغَ اَللَّهُ مِنْ حِسَابِ اَلْخَلاَئِقِ يَا زِيَادُ فَإِنْ وُلِّيتَ شَيْئاً مِنْ أَعْمَالِهِمْ فَأَحْسِنْ إِلَى إِخْوَانِكَ فَوَاحِدَةٌ بِوَاحِدَةٍ وَ اَللَّهُ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ...» 📚الکافي، ج۵، ص۱۰۹ 🌿از زیاد بن ابی‌سلمه نقل شده است: 🔶نزد امام کاظم (علیه‌السلام) رفتم. ایشان به من فرمودند: 🔸«ای زیاد! تو کارهای حکومتی انجام می‌دهی.» 🔷عرض کردم: 🔹بله. 🔶فرمودند: 🔸«چرا؟» 🔷عرض کردم: 🔹من مردی جوانمرد1️⃣ و عیال‌وار هستم و (سرمایه‌ای به‌عنوان) پشتوانه هم ندارم. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای زیاد! به‌راستی این‌که از کوه سقوط کنم و تکه‌تکه شوم، برای من دوست‌داشتنی‌تر از این است که برای یکی از آن‌ها (بنی‌عباس) کاری به‌عهده گیرم یا برایشان بساطی بگسترانم. [اگر گفتی] مگر این‌که چه؟ 🔷عرض کردم: 🔹نمی‌دانم، فدایتان شوم. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«مگر برای این‌که (با این کار) گرفتاری مؤمنی را برطرف کنم یا مؤمنی را از اسارت رها کنم یا بدهی‌اش را بپردازم. 🔸ای زیاد! به‌راستی آسان‌ترین کار (مجازاتی) که خداوند با کسی که کاری برای آن‌ها (بنی‌عباس) عهده‌دار شود، انجام می‌دهد، این است که او را، تا وقتی که از محاسبه‌ی [اعمالِ] مخلوقات فارغ شود، در خیمه‌ای از آتش نگه می‌دارد. 🔸ای زیاد! اگر بخشی از کارهای آن‌ها را به‌عهده گرفتی، در مقابل تک‌تکِ کارهایت، به برادرانت نیکی کن.2️⃣ خداوند پشت آن است...»3️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣مقصودش این است که انسانی بخشنده و دست‌ودل‌باز و دست‌گیر و سفره‌داری هستم. 2️⃣مقصود این است که در مقابل هر قلم کاری که برای حکومت‌های ظالم انجام می‌دهی، یک کار نیک هم برای مؤمنان انجام بده. 3️⃣مقصود این است که تو در واقع داری این کار را برای خداوند انجام می‌دهی و خداوند جبران خواهد کرد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠شرط جواز خدمت به حکومت‌های ظالم (۲) 🌿...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ هَذِهِ اَلْعِصَابَةِ قَدْ وُلِّيَ وَلاَيَةً فَقَالَ: «كَيْفَ صَنِيعَتُهُ إِلَى إِخْوَانِهِ؟» قَالَ قُلْتُ: لَيْسَ عِنْدَهُ خَيْرٌ. فَقَالَ: «أُفٍّ يَدْخُلُونَ فِيمَا لاَ يَنْبَغِي لَهُمْ وَ لاَ يَصْنَعُونَ إِلَى إِخْوَانِهِمْ خَيْراً.» 📚الکافي، ج۵، ص۱۱۰ 🌿از ابوبصیر نقل شده است: 🔷نزد امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی از شیعیان سخن به میان آمد که مسؤولیتی حکومتی را به‌عهده گرفته بود. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«رفتارش با برادرانش چه‌گونه است؟» 🔷عرض کردم: 🔹خیری ندارد (به کسی خیری نمی‌رساند.) 🔶حضرت فرمودند: 🔸«اُف (بر او باد)! به کاری که شایسته‌شان نیست، وارد می‌شوند، به برادرانشان هم خیری نمی‌رسانند!» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿...عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ: قَالَ قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ هَؤُلاَءِ؟ قَالَ: «إِنْ كُنْتَ لاَ بُدَّ فَاعِلاً فَاتَّقِ أَمْوَالَ اَلشِّيعَةِ.» قَالَ: فَأَخْبَرَنِي عَلِيٌّ أَنَّهُ كَانَ يَجْبِيهَا مِنَ اَلشِّيعَةِ عَلاَنِيَةً وَ يَرُدُّهَا عَلَيْهِمْ فِي اَلسِّرِّ.» 📚الکافي، ج۵، ص۱۱۰ 🌿از ابراهیم بن ابومحمود، از علی بن یقطین*️⃣ نقل شده است: 🔷به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹در مورد (انجام) کارهای آنان (حاکمان بنی‌عباس) چه می‌فرمایید؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«اگر ناچار بودی که انجام دهی، مراقبِ (آسیب به) اموال شیعیان باش!» 🔷ابراهیم گوید: (بعدها) به من خبر رسید که علی بن یقطین مالیات را آشکارا از شیعیان می‌گرفت و مخفیانه به آن‌ها بازمی‌گرداند. 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *️⃣علی بن یقطین، از اصحاب بزرگ امام کاظم (علیه‌السلام) بود که (گویا به‌واسطه پدرش که اتفاقاً دشمن شیعیان نیز بود، و) با اجازه و توصیه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، در دربار عباسیان نفوذ داشت و تا رتبه وزارت هارون‌الرشید (بزرگ‌ترین خلیفه عباسی) نیز ارتقاء یافته بود. 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️نمونه‌ای دیگر از مؤمنانی که کنار حاکمی ظالم قرار داشتند و مؤمنان دیگر را از آسیب‌های آن حاکم جبّار حفظ می‌کردند، «مؤمن آل‌فرعون» است. 🔺وی که پسرعمو و خزانه‌دار فرعون بوده و ایمان خود را از او مخفی می‌نموده، وقتی حضرت موسی (علیه‌السلام) به مصر بازگشت، فرعون را راضی کرد که ایشان را نکشد و به او فرصت دهد تا با ساحران زورآزمایی کند. 🔺وی بعد از ایمان آوردن ساحران به حضرت موسی، ایمان خود را آشکار نمود و به‌دستور فرعون، همراه دیگر ساحران به شهادت رسید. 👈خداوند در آیات ۲۸ الی ۴۵ سوره مبارکه غافر، به داستان مؤمن آل‌فرعون اشاره فرموده است. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠سرنوشت کنیز زیبایی که در زندان به امام کاظم هدیه شد 🔹هارون‌الرشید کنیز سفیدروی زیبا و پاکیزه‌ای را نزد حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) فرستاد تا در زندان به ایشان خدمت کند. 🔸امام کاظم (علیه‌السلام به فرستاده‌ی هارون) فرمودند: «به هارون بگو: ″«بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ»[نمل:۳۶]؛ «بلکه شما به هدیه‌ی خود شادمانید»1⃣ من به این هدیه و مانند آن نیازی ندارم.″» 🔹هارون با خشم شمشیر کشید و گفت: پیش او برگرد و بگو: ″ما تو را با رضایت خودت زندانی نکرده‌ایم و با رضایت خودت کسی را به خدمتت نمی‌گیریم.″ کنیز را نزد او بگذار و برگرد. 🔹او نیز چنین کرد و برگشت. بعد، هارون از جایش برخواست و خدمتکارش را نزد امام کاظم (علیه‌السلام) فرستاد تا درباره وضعیت کنیز تحقیق کند. 🔹خدمتکار دید کنیز به درگاه پروردگارش به سجده افتاده و سرش را بلند نمی‌کند (و این ذکر را) می‌گوید: «قُدُّوسٌ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَكَ»؛ «(خداوندا!) پاک و منزّه هستی.» 🔹هارون گفت: به خدا قسم موسی بن جعفر او را سحر کرده است. او را نزد من بیاورید. کنیز را نزد هارون آوردند، درحالی‌که سخت به خود می‌لرزید و نگاهش به آسمان بود. هارون گفت: حالت چه‌گونه است؟ 🔹کنیز گفت: حالم، حال بدیع (بی‌سابقه)ای است. به‌راستی که من نزد ایشان ایستاده بودم، درحالی‌که شب و روز به نماز ایستاده بودند. 🔹وقتی از نمازشان فارغ شدند و مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودند، به ایشان عرض کردم: آقای من! آیا حاجتی ندارید که به شما بدهم؟ 🔸فرمودند: «به تو نیازی ندارم.» 🔹عرض کردم: مرا نزد شما آورده‌اند تا نیازهایتان را برآورده کنم. 🔸فرمودند: «پس این‌ها چه می‌کنند؟» 🔹ناگهان نگاهم به باغی پر از گل افتاد که ابتدا و انتهایش را نمی‌دیدم. در آن، جای‌گاه‌هایی بود که با فرش‌هایی طلابافت و ابریشمین، مفروش شده بودند و رویشان خدمتکاران زن و مردی بودند که هرگز زیبارویانی مثل آن‌ها ندیده بودم و هیچ لباسی مثل لباس‌هایشان ندیده بودم؛ لباس‌هایی که به ابریشم سبز و جواهرات و گوهر و یاقوت آراسته بودند. در دستانشان ظرف آب و حوله‌هایی بود و از تمام غذاها به دست گرفته بودند. 🔹پس من به سجده افتادم تا این‌که این خدمتکار تو، مرا بلند کرد. پس خود را این‌جا که هستم، یافتم. 🔹هارون به او گفت: ای زن خبیث! شاید سجده کرده‌ای و خوابت برده و این‌ها را در خواب دیده‌ای. 🔹کنیز گفت: نه به خدا قسم. پیش از آن‌که به سجده روم، دیدم و به خاطر آن‌چه دیده بودم، سجده رفتم. 🔹هارون (به خدمتکارش) گفت: این زن خبیث را نزد خودت بازداشت کن تا هیچ‌کس این سخنان را از او نشنود. 🔹آن زن به نماز روی آورد.2⃣ و هرگاه نزد او درباره آن موضوع سخن به میان می‌آمد، می‌گفت: من آن عبد صالح3⃣ را چنین یافتم. 🔹وقتی درباره این حرفش از او می‌پرسیدند، می‌گفت: به‌راستی که وقتی آن صحنه‌ها را دیدم، کنیزها(یی که در باغ بودند،) مرا صدا زدند که: «فلانی! از این بنده‌ی صالح دور شو تا ما نزد او برویم. فقط ما برای او هستیم، نه تو.» 🔹آن کنیزِ تا زمان مرگش چنین حالی داشت. او چند روز پیش از وفات (شهادت) امام موسی کاظم (علیه‌السلام) از دنیا رفت. 📚مناقب‌آل‌أبي‌طالب(لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۲۹۷ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣این سخن را حضرت سلیمان (علیه‌السلام) به فرستادگان بلقیس گفتند، بعد از این‌که ایشان هدایای آن‌ها را در برابر نعمت‌هایی که خداوند به ایشان داده بود، ناچیز شمردند. 2⃣گویا آن زن پیش‌تر اهل نماز نبوده است. 3⃣یکی از القاب امام کاظم (علیه‌السلام) «عبد صالح» است. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣«علی بن مهزیار اهوازی» از اصحاب بزرگ امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) و وکیل (نماینده‌ی) ایشان در منطقه اهواز بوده است. پدرش «مهزیار»، مسیحی و اهل هند بوده، اما پس از آن‌که در اهواز ساکن می‌شود، در سنین نوجوانی مسلمان می‌شود. 2️⃣امام هادی (علیه‌السلام) در سال ۲۱۲ هجری قمری، در اطراف مدینه متولد شده‌اند، اما بعدتر همراه پدرشان به بغداد می‌روند. پدرشان امام جواد، وقتی که امام هادی (علیهماالسلام) خردسال بودند، به حج می‌روند و ایشان را (احتمالاً برای دور کردن از خطر، به‌همراه مادرشان) در مدینه ساکن می‌کنند. امام جواد پس از شهادت پدر در سال ۲۲۰، در سن ۸ سالگی به امامت می‌رسند و تا سال ۲۳۳ (سن ۲۱ سالگی) در مدینه ساکن بوده‌اند. در آن سال، توسط متوکل عباسی به سامرا احضار می‌شوند و در سال ۲۵۴ (در سن ۴۲ سالگی) به شهادت می‌رسند. در زمان رخ دادن این واقعه (سال ۲۲۸)، امام ۱۶ سال سن داشته‌اند، ۸ سال از آغاز امامتشان می‌گذشته و در شهر مدینه ساکن بوده‌اند. 3️⃣گویا ساعت‌هایی که در آن زمان ساخته می‌شدند، دستگاه‌های بزرگی بوده‌اند. 4️⃣آخرین توقف‌گاه بین‌راهی نرسیده به شهر مدینه. 5️⃣با توجه به شرایط خفقان آن دوران و محدودیت‌های امنیتی‌ای که برای ائمه متأخر (علیهم‌السلام) وجود داشته، این تمهیدات ضروری بوده است. 6️⃣مسرور، غلامی که علی بن مهزیار همراه خود به مدینه برده بوده، احتمالاً استادکار یا کارگر ماهرِ ساخت و راه‌اندازی دستگاه ساعت و به‌نوعی فن‌آور (تکنسینِ) این دستگاه بوده است. 7️⃣گویا این ساعت، بر اساس تعداد سنگ‌ریزه‌هایی که می‌افتاده زمان را نشان می‌داده. 8️⃣همان‌طور که وقتی یک فن‌آوری (تکنولوژی) از کشوری وارد کشور دیگری می‌شود، زبان کشور مبدأ نیز به‌همراهش (و به بهانه ذکر نام و معرفی آن محصول) وارد کشور مقصد می‌شود، در این ماجرا نیز ملاحظه می‌کنید که اصطلاحات حول ساعت و زمان، به‌همراه این دستگاه وارد سرزمین‌های عربی می‌شود. به همین دلیل است که بسیاری واژه‌های مربوط به زندگی متمدنانه، از ایران (که دارای تمدنی کهن و ریشه‌دار بوده) به زبان عربی نفوذ یافته است؛ چنان‌که در قرون اخیر واژگان غربی بسیاری وارد زبان‌های فارسی و عربی شده است. 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️در این روایت تاریخی، نمونه‌ای از روند نفوذ یک زبان به زبان دیگر، به‌واسطه‌ی صدور فن‌آوری را ملاحظه فرمودید. 🔺این‌جاست که توصیه مؤکّد و مکرّرِ رهبر حکیم انقلاب، مبنی بر ایجاد «مرجعیت زبان فارسی» با «تولید و صدور علم» بیش‌تر معنا می‌یابد. 👈برای مطالعه چند نمونه از تأکیدات ایشان، مراجعه کنید به: 📌«فیش‌های مرجعیت زبان فارسی»: 📌https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2635 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠سرنوشت مؤمنی که از والدینی کافر متولد شود 🌿…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَيْسَرَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِنَّ نُطْفَةَ الْمُؤْمِنِ لَتَكُونُ فِي صُلْبِ الْمُشْرِكِ فَلَا يُصِيبُهُ مِنَ الشَّرِّ شَيْ‏ءٌ حَتَّى إِذَا صَارَ فِي رَحِمِ الْمُشْرِكَةِ لَمْ يُصِبْهَا مِنَ الشَّرِّ شَيْ‏ءٌ حَتَّى تَضَعَهُ فَإِذَا وَضَعَتْهُ لَمْ يُصِبْهُ مِنَ الشَّرِّ شَيْ‏ءٌ حَتَّى يَجْرِيَ عَلَيْهِ الْقَلَمُ.» 📚الكافي، ج۲، ص۱۳ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«به‌راستی این‌طور است که نطفه‌ی مؤمن در صُلب مرد مشرک قرار می‌گیرد، اما هیچ شرّی (از شرک آن مشرک) به او نمی‌رسد. 🔸وقتی از صلب مرد مشرک به رحم زن مشرک منتقل می‌شود نیز هیچ شرّی به او نمی‌رسد. 🔸وقتی زن مشرک وضع حمل می‌کند و او را می‌زاید نیز هیچ شری به او نمی‌رسد. 👈تا زمانی که قلمِ [تکلیف] بر او جاری شود.»1️⃣ •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿…عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنِّي قَدْ أَشْفَقْتُ مِنْ دَعْوَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى يَقْطِينٍ وَ مَا وَلَدَ. فَقَالَ: «يَا أَبَا الْحَسَنِ! لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ فِي صُلْبِ الْكَافِرِ بِمَنْزِلَةِ الْحَصَاةِ فِي اللَّبِنَةِ يَجِي‏ءُ الْمَطَرُ فَيَغْسِلُ اللَّبِنَةَ وَ لَا يَضُرُّ الْحَصَاةَ شَيْئاً.» 📚الكافي، ج۲، ص۱۳ 🌿از علی بن یقطین2️⃣ نقل شده است: 🔷به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹من نگران نفرین‌هایی هستم که (پدرتان) امام صادق (علیه‌السلام) بر (پدرم) یقطین و فرزندانش نموده است.3️⃣ 🔶امام فرمودند: 🔸«ای اباالحسن! چنین نیست که گمان کرده‌ای!4️⃣ 👈مؤمن در صُلب کافر، مانند سنگ‌ریزه‌ای در میان خشت گِل است؛ باران می‌بارد و گِل‌ها را می‌شوید و هیچ ضرری به سنگ‌ریزه نمی‌رسد.»5️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣یعنی تا زمانی که بزرگ شود و به بلوغ برسد و از آن‌پس اعمال خوب و بدش ثبت شوند، از شرکِ والدینش گزندی به او نمی‌رسد. 2️⃣«علی بن یقطین» از یاران امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) بود، که (به‌واسطه پدرش و ذکاوت فوق‌العاده‌ای که داشت) در دستگاه عباسیان نفوذ کرده و چنان پیش رفته بود که به مقام وزارت هارون‌الرشید (لعنةالله‌علیه) رسیده بود. امام کاظم (علیه‌السلام) او را دوست داشتند و بهشت را بر او بشارت داده بودند. وی که چهار سال از امام بزرگ‌تر بود، در سن ۵۸ سالگی و یک سال پیش از شهادت امام، از دنیا رفت. علی بن یقطین، چنان مورد اعتماد عباسیان بود که امین، ولی‌عهدِ هارون، بر جنازه‌اش نماز خواند. 3️⃣یقطین، پدر علی بن یقطین، از کارگزاران دستگاه عباسی بوده و به‌خلاف پسرش، ظاهراً از دشمنان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است. جالب است که از نسل چنین کسی، یکی از صحابی جلیل (علی بن یقطین) و یک خاندان معروف شیعی (آل یقطین) حاصل می‌شود. در روایات، از علی بن یقطین از مصادیقِ مؤمنینی شمرده شده که از صلب یک کافر متولد شده است. (کافر در این‌جا به‌معنای «کافرِ خداوند» نیست (چنان‌که یقطین در ظاهر مسلمان بوده است)، بلکه مقصود «کافرِ حق» است. 4️⃣یعنی چنین نیست که اگر به پدرت و فرزندانش (به‌خاطر کفر و انحرافشان از مسیر حق) نفرینی نثار شود، این نفرین به تو (که در مؤمن و در مسیر حق هستی) نیز اصابت کند. 5️⃣یعنی همان‌طور که گِل‌ها از اطراف سنگ‌ریزه کاملاً شسته می‌شود و اثری از آن بر سنگ نمی‌ماند، مؤمن نیز پس از تولد از کافر، از کفر والدینش هیچ ضرری نمی‌بیند. 🔰مطالب مرتبط پیشین: 📌«چرا به «علی بن یقطین» دستور رسید مانند اهل سنت وضو بگیرد؟!» 📌https://dastvar.blog.ir/1394/10/21-2 📌سایر مطالب مرتبط به «علی بن یقطین» 📌https://dastvar.blog.ir/tag/%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%A8%D9%86%20%DB%8C%D9%82%D8%B7%DB%8C%D9%86 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😔تنهایی و ناآرامی امام صادق در میان هم‌شهریان خود! 🌿…عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: 🍃«أَشْكُو إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِي وَ تَقَلْقُلِي بَيْنَ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاكُمْ وَ آنَسَ بِكُمْ فَلَيْتَ هَذِهِ اَلطَّاغِيَةَ أَذِنَ لِي فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِي اَلطَّائِفِ فَسَكَنْتُهُ وَ أَسْكَنْتُكُمْ مَعِيَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لاَ يَجِيءَ مِنْ نَاحِيَتِنَا مَكْرُوهٌ أَبَداً.» 📚الکافي، ج۸، ص۲۱۵ 🌿از عنبسة بن مُصعب نقل شده است: 🔶شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند: 🔸«به درگاه خداوند (عزّوجلّ) شکایت می‌برم از تنهایی و ناآرامی‌ام در میان اهل مدینه.1️⃣ 🔸[این تنهایی و ناآرامی ادامه دارد،] تا زمانی که شما (شیعیان، به مدینه) بیایید و به‌واسطه (حضورِ) شما آرام بگیرم.2️⃣ 🔸کاش این طاغوت3️⃣ به من اجازه می‌داد تا کاخی در طائف4️⃣ اختیار کنم، آن‌جا ساکن شوم و شما را نیز به‌همراه خود ساکن گردانم. 🔸در مقابل، به او (خلیفه عباسی) ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما (شیعیان) امر ناخوشایندی به [حکومتِ] او نخواهد رسید.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣توضیح آن‌که: هرچند شهر مدینه پایگاه رسول خدا و اهل‌بیت ایشان (صلوات‌الله‌علیهم) بوده است، اما عمده‌ی مردمان این شهر با حضرات هم‌راه نبودند و شیعیان عمدةً در کوفه ساکن بوده‌اند. 2️⃣معمولاً اصحاب (که عمدةً در کوفه ساکن بودند) به بهانه حج و عمره به حجاز سفر می‌کردند و مدتی خدمت اهل‌بیت (که در مدینه ساکن بودند) می‌رسیدند و حوائج دینی، علمی و معیشتیِ خود را برطرف می‌ساختند. 3️⃣مقصود، خلیفه‌ی وقت عباسی است و احتمالاً منصور دوانیقی مراد است. 4️⃣شهری در ۹۰ کیلومتری جنوب شرقی مکه 🔰مطالب مرتبط پیشین: 📌«چرا اهل‌بیت «غریب»اند؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1394/06/04 📌«سال‌های غربت امام سجاد، پس از واقعه عاشورا» 📌https://dastvar.blog.ir/1396/09/19-2 📌«غربتِ عجیبِ امام سجاد علیه‌السلام» 📌https://dastvar.blog.ir/1396/09/20-4 📌«روزی که فقط یک مؤمن روی کره زمین بود» 📌https://dastvar.blog.ir/1400/03/08 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona