هدایت شده از اشعار امالبنین بهرامی (ام.خزان)
خدا کند که بیاید برون ز صندوق آرا
چو نام پاک رئیسی، کسی به نام جلیلی
به سینه داغ نشسته ولی خدا برساند
پس از صدای خداحافظی، سلام جلیلی
میان مردم دانا نه سوءظن و نه شکی
که هست مثل رئیسی، فقط مرام جلیلی
چه سالهای زیادی که بود دولت سایه
و حرف های رئیسی شده پیام جلیلی
شنیده نه، همه دیدیم سالیان گذشته
که بوده پاکی و اخلاص، در کلام جلیلی
دوباره جمعه حمایت ز نام نامی ایران
برای خاطر اهداف نا تمام جلیلی
به امر رهبر فرزانه پای صندوق راییم
به پاس خون رئیسی، به احترام جلیلی
#سعید_جلیلی
#انتخابات
#امالبنین_بهرامی
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
هدایت شده از ادبی-اشراق
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میکند:
🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》
شعرخوانی شاعران طلبه و نقد بررسی اشعار
🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت
🔹زمان: دوشنبه، ۱۱ تیرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش.
🔻لطفا به زمان برگزاری جلسه دقت کنید.
@eshragh_adabi
هدایت شده از آرایه های ادبی
🎯 آشناییزدایی یا بیگانهسازی
در ادبیات، «آشناییزدایی» یا «بیگانهسازی» یا همان:
To defamiliarize & to estrange
یعنی اینکه دنیایی را که نزد مخاطب، متعارف و عادی بهنظر میرسد را به دنیایی بیگانه، غریب و ناآشنا تبدیل کنیم و قابلیت ازدسترفتهی خواننده برای دریافت نامتعارف (یعنی دریافت جدید) را برایش زنده کنیم و احساس تازهای را در او به وجود آوریم.
نمونهداستان کوتاه که حاوی آشناییزدایی یا بیگانهسازی است: «شب در هتل» اثر زیگفرید لنتس و نمونه رمان برای آن، رمان «سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت آتوود است.
🎯 تعاریف و مفاهیم مختلف آشناییزدایی:
۱. آشنازدایی:
با توجه به اینکه بسیاری از ادراکات ما به سبب تکرار دچار عادت شده(اتوماسیون) و آنقدر این ادراکات برای ما عادی شده است که گاهی متوجه حضور آن نمی شویم(مثل صدای شنیدن آوای پرندگان و یا صدای عبور آب در رودخانه و یا صدای پیچیدن باد در درختان، برای کسی که در جنگل زندگی می کند این صداها را بعد از مدتی متوجه نمی شود ولی برای یک تازه وارد به جنگل این صداها قابل فهم و شنیدن است) در مورد زبان نیز وضع به همین شکل است یعنی بسیاری از واژگان زبان به سبب استفاده فراوان تاثیر اولیه خود را از دست می دهند و برای ما عادی می شوند بطوری که دیگر باعث جلب توجه ما نمی شوند و در اینجا وظیفه ادبیات این است که با کمک روشهای مناسب، بار دیگر این واژگان را ارزشمند و قابل توجه گرداند.
در حقیقت شاعر و یا نویسنده با دمیدن روح قدسی در کالبد مرده کلمات، جانی دوباره به آنها می دهد و به تعبیر استاد کدکنی"رستاخیر کلمات" ظهور می یابد.
برای درک بهتر مفهوم آشنازدایی لطفا" به مثالهای زیر دقت بفرمایید:
نفس ها ابر/دل ها خسته و غمگین/ درختان اسکلتهای بلورآجین (اخوان-زمستان)
در این اتاق تهی پیکر/ انسان مه آلود/ نگاهت به حلقه کدام در آویخته ( سپهری- زندگی خوابها)
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است(منوچهری)
۲. آشنایی زدایی، جایی ست که شما از یک پدیده، نماد یا شخصیت متعارف که از او ویژگی یا رفتار خاصی انتظار می رود، تصویر یا رفتار متفاوت و گاه متضادی ارائه دهید.
۳. آشناییزدایی یعنی کلمات، اشیا و ... تعریف متفاوتی پیدا کنن و معنی اولی که به ذهن خواننده میاد کاربرد نداشته باشه. مثلاً وقتی میگه صداش انگار سمبادهای روی چوبه، صدای خش دار شخص رو میرسونه. یعنی از سمباده آشنایی زدایی شده.
۴. اگر در متنی چیزهای شناخته شده و پیش پا افتاده، به شکل جدید و تازهای درک بشود، به آن «آشناییزدایی» میگویند.
آشناییزدایی یعنی هر چیزی که به آن عادت کردهایم و عادی شده را بهم بریزیم و از نو، جور تازهای بسازیم. محتوا و مفهوم همان است، سوژه همان است، شکل و شیوهی بیان عوض میشود؛ تازه و بدیع و جذاب میشود.
آشناییزدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و معمولی!
@arayehha
دو خوانش غزل ۳۰۶ حافظ.mp3
3.78M
غزل شمارهٔ ۳۰۶
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد به دولت وصلت نوای من به اصول
قرار برده ز من آن دو سنبل رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
چو بر در تو من بینوای بی زر و زور
به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول
کجا روم چه کنم چون شوم کجا جویم
که گشتهام ز غم جور روزگار ملول
چو شمع پیش تو من زندگی ز سر گیرم
در آن نفس که به تیغ غمت شوم مقتول
خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
چو از جواهر مهر تو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول
چه جرم کردهام ای جان و دل به حضرت تو
که طاعت من بیدل نمیشود مقبول
به درد عشق بساز و خموش رو حافظ
رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
در صحنه حضورِ پرثمر باید داشت
این شور حماسه را به سر باید داشت
با شرکت و رای بر جلیلی آری
باعزم و اراده گام بر باید داشت
#جلیلی
#انتخابات
#علی_خسروی
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
محفل شعر مجازی؛
🔹ویژه برنامه انتخابات
🔹به همت دوستان همراه در کانال شاعران حوزوی برگزار میشود.
🔹فردا پنج شنبه ساعت ۱۱
🔹لینک اسکای روم:
https://www.skyroom.online/ch/researchpl/sb
@shaeranehowzavi
ادبگردی پیوند شعر و موسیقی.mp3
12.9M
پیوند شعر و موسیقی
کارشناس دکتر بهرام پروین گنابادی
@hafez_adabiyat
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
25.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حمایت استاد مسعود عالی از دکتر سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری
#انتخابات
【@emamzaman】
یکپارچه ما برای ایران آییم
با شور امید و نور ایمان آییم
از بهر حمایت جلیلی این دور
باید که تمام قد به میدان آییم
#جلیلی
#انتخابات
#علی_خسروی
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۷ حافظ.mp3
3.1M
غزل شمارهٔ ۳۰۷
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
جانم بسوخت آخر در کسب این فضایل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری
مرضیّةُ السجایا محمودةُ الخصائل
در عین گوشهگیری بودم چو چشم مستت
و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
هدایت شده از ادبیات قم
بزرگداشت روز شعر و ادبیات آیینی
و رونمایی از مجموعه شعر عاشورایی《ایستاده باید مُرد》اثر استاد محمدعلی مجاهدی
با حضور:
استاد محمدعلی مجاهدی
و شاعران آیینی مطرح کشور
با اجرای:
سیدمحمد جواد شرافت
زمان: یکشنبه، ۱۷ تیرماه، روز شعر و ادبیات آیینی، ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان: قم، بلوار الغدیر، کوچه ۸، مجتمع هدایت، سالن زائر
@adabqom
هدایت شده از خلوتکده مستان
در جبههٔ حق حمایتِ یکدله باد
تا ختم بر این تقابل و غائله باد
با رأی و حمایت از جلیلی قطعاََ
پیروزی قاطعی در این مرحله باد
علی خسروی
#سعید_جلیلی
#خلوتکده_مستان
@najva_khat
هدایت شده از خلوتکده مستان
دلها همه یکصدا جلیلی باشد
پر شور و چه همنوا جلیلی باشد
در صحنهٔ انتخاب انشاءالله
این برگهٔ رأی ما جلیلی باشد
علی خسروی
#سعید_جلیلی
#خلوتکده_مستان
@S_Asayesh88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لگدکوب حوادث
جان دیگر یافتم...
#جانم_فدات_حضرت_یار
@hafez_adabiyat
می آمد و سر به زیر و شرمنده تو
با گریه اش آمیخت شکر خنده تو
حر بود اسیر تا امیری می کرد
آن روز امیر شد که شد بنده تو
از خویش تهی شد ، از تو پر شد آخر
یک قطره نبود بیش و در شد آخر
آن سر که ز شرمندگی افکند به زیر
اسباب سرافرازی حر شد آخر"خورشيد
خورشید مي تابد از دور با حالتي غمگنانه
بر خيمه هايي كه دارند از كوچ سرخي نشانه
اين قرص سرخ مدور انگار يك تشت خون است
خونی کزو مي تراود هرم غمي جاودانه
اين جرم تار مكدر، آيينه بوده ست روزي
و امروز از آن روشنايي مانده فقط يك فسانه
توفان سرخی وزيده ست بر باغ سبزي كه پيداست
بر شانه هاي كبودش زخم دو صد تازيانه
از سينه ی داغ صحرا تا آسمان قد كشيده ست
آه بلندي كه گیرد از آتش دل زبانه
طومار داغي بزرگ است اين جاده ی پيچ در پيچ
با رد پايي كه دارد از كارواني نشانه
گلبانگ خورشيد امروز از حنجر ني بلند است
يا نينوا مي سرايد شعر بلند زمانه؟
اين كاروان را برانيد منزل به منزل در اين راه
با رقص جمازه هاتان، با بانگ چنگ و چغانه
رهزن تر از هر حرامي! كوفي تر از هر چه شامي!
عامي تر از هر چه عامي! وزجهل خود شادمانه!
تختي كه طعم ستم را چون شهد نابي چشيده ست
يا لانه ی عنكبوت است يا طعمه ی موريانه
اين موج هاي كف آلود، فرعونيان را حريف اند
موساي ما، در عبور است از معبر رودخانه
بر قامت صبر زينب شولاي غم ها چه كوتاست!
گويي دو ركعت نياز است در پيشگاه يگانه
گو هر چه ديده است زيباست در اين مسير خطرخيز
آيينه اش حيرت افزاست اين جلوه ی بي نشانه
همرنگ تو كس نديده ست اي جاري كوثر تو
آبي ولي آسماني، دريا ولي بي كرانه
با آن كه دور از حبيبي، سرشار از عطر سيبي
سيبي كه دلشوره هايت گيرد برايش بهانه
در كوچه هاي مدينه، عطر حضور تو جاري ست
اي در بقيع خيالم درد تو کرد آشيانه
در برگ ريز محبت، نخل بلند تو گل كرد
آنك بهار است در راه با دامني از جوانه"
#شعر
#استاد_محمدعلی_مجاهدی
@hafez_adabiyat
هدایت شده از دنج تنهایی
عزای ماست که هر سال میشود تکرار
وگرنه #حیفِ محرم که خرج غم گردد
#استاد_محمدعلی_مجاهدی(پروانه)
@denj_tanhaii
دارد از گرد راه می آید
هم تبار قبیله توفان
نامه کوفیان به خورجینش
همره شوق بیعت و پیمان
با شتاب از کناره می گذرد
چفیه و قامتش غبارآلود
می رود همچو باد در دل دشت
نفس باره اش بخارآلود
می کند سایه بان چشمانش
دست را همچو شاخه زیتون
پیش از این در کرانه پیدا بود
سایه تک سوار آتش و خون
باز در حجم دشت می پیچد
گرد سُم سپید رهوارش
شیهه اسبِ رعد را ماند
می کشد تا مقام دیدارش
آی می پاید آن دو چشم پلید
از شکاف نهان کوه تو را
سایه ای ایستاده دشنه به دست
به کمین در میان کوه تو را
گزمه های گرسنه می بویند
جای گام تو را چنان کفتار
با توام با تو ای شجاعت قوم
یاور عشق، ای پلنگ شکار
دیرگاهی ست نیاشفته ست
طعم پیکار و تیغ، ذائقه را
ابرهای عقیم تشنه لبند
آتشین نعره های صاعقه را
با تو این مرهم کدامین زخم
با تو این آتش کدام آه است؟
از کدامین سپیده می آیی
همره آفتاب تیغ به دست؟
با تو عطشانی قبیله ماست
از لهیب کویر می آیی
از لب چاک چاک تو پیداست
کز نمک زار پیر می آیی
رایت عاشقی به دوش سوار
می رسد خسته، تشنه، گردآلود
بر لبانش نشسته هرم کویر
چشم در انتظار چشمه و رود
می رسد مرد، لیک افسرده ست
آتش سینه های پر فریاد
بسته بر آفتاب پنجره را
دست پندار «هرچه بادا باد»
گزمگان پلید می جویند
سایه مرد را به دشنه و تیغ
خیل اهریمنان که می دارند
آب را از لبان تشنه دریغ
قاصد کاروان بیداری!
مردهای قبیله در خوابند
بازگرد، ای سوار دریادل
کوفیان پای بست مردابند
اینک این مسلم است خون آلود
در حصار ددان زشتآئین
دستها بسته و توانش نیست
میبرندش فراز برج به کین
میرود در حصار جلادان
تا برآید فراز چوبه دار
میکند سوی مکّه مرد خطاب
کای حسین(ع)، ای امام، ای سردار
غیرتی نیست کوفه را، برگرد
بیعتی سست بود و بشکستهست
آن که میکرد دعوت خورشید
خدمت شام را کمر بستهست
#شعر
#حسین_اسرافیلی
@hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیفتد سرم به دامن میهن
ولی به روز خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشه ما میرسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!
چو مرگ میبرد آخر به هر طریق تنم را
چرا چرا چو شهیدان لالهپوش نباشم؟
منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل وطن ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟
#شعرخوانی
#لیلا_حسین_نیا