eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
1.2هزار دنبال‌کننده
614 عکس
290 ویدیو
4 فایل
اشعار حافظ و آشنایی با شعر کهن و معاصر با صوتهای متنوع راه ارتباطی و تبادل فقط با کانالهای ادبی @adab_doost
مشاهده در ایتا
دانلود
این چه سوداست کز تو در سر ماست.mp3
زمان: حجم: 725K
این چه سوداست کز تو در سر ماست وین چه غوغاست کز تو در بر ماست از تو در ما فتاده شور و شری این همه شور و شر نه در خور ماست تا تو کردی به سوی ما نظری ملک هر دو جهان مسخر ماست پاکباز آمدیم از دو جهان کاتشت در میان جوهر ماست آتشی کز تو در نهاد دل است تا ابد رهنمای و رهبر ماست دیده‌ای کو که روی تو بیند دیده تیره است و یار در بر ماست ما درین ره حجاب خویشتنیم ورنه روی تو در برابر ماست تا که عطار عاشق غم توست دل اصحاب ذوق غمخور ماست @hafez_adabiyat
تا به یاس نفس و آه دمادم نرسیم.mp3
زمان: حجم: 601.3K
تا به یأس نفس و آه دمادم نرسیم به نهانخانه اسرار مجسم نرسیم رود پرجوش و خروشی است هوس اما حیف که از این رود به سرچشمه زمزم نرسیم میوه ها شاد از اینند که کم کم برسند ما پر از دلهره هستیم که کم کم نرسیم شب ماتم شب ویران شدن ما و من است کاش هرگز به حضور شب ماتم نرسیم تا که بی نام و نشان از همه دل بر نکنیم به سراپرده ی آن نام معظم نرسیم جاده تنهایی و مقصد شب و ما همسفریم درد ما جز این نیست که با هم نرسیم @hafez_adabiyat
تو را ز دست اجل کی فرار خواهد بود.mp3
زمان: حجم: 1M
تو را ز دست اجل کی فرار خواهد بود فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود اگر تو ملک جهان را به دست آوردی مباش غره که ناپایدار خواهد بود نیازمندی یاران نداردت سودی مگر عمل که تو را باز یار خواهد بود بسا سوار که آنجا پیاده خواهد شد بسا پیاده که آنجا سوار خواهد بود بسا امیر که آنجا اسیر خواهد شد بسا اسیر که فرمانگذار خواهد بود چرا ز حال قیامت دمی نیندیشی که حال بیخبران سخت زار خواهد بود بهشت می‌طلبی، از گنه نپرهیزی؟ بهشت منزل پرهیزگار خواهد بود گذر ز باطل و مردانه حق‌پرستی کن ز حق‌پرستی بهتر چه کار خواهد بود؟ بساز چارهٔ رفتن که رهروان رفتند که سعدی از تو سخن یادگار خواهد بود @hafez_adabiyat
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست.mp3
زمان: حجم: 901.6K
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست کس ندیده‌ست تو را یک نظر اندر همه عمر که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست آدمی نیست مگر کالبدی بی‌جانست آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست جور تلخست ولیکن چه کنم گر نبرم چون گریز از لب شیرین شکربار تو نیست من سری دارم و در پای تو خواهم بازید خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست سعدیا گر نتوانی که کم خود گیری سر خود گیر که صاحب‌نظر‌ی کار تو نیست @hafez_adabiyat
الهی سوختم بی غم الهی .mp3
زمان: حجم: 864K
الهی سوختم بی‌غم الهی کرامت کن نم اشکی و آهی چه اشک، اشکی که چون ریزد ز مژگان شود دامان ازو رشک گلستان چه آه آهی که چون از دل زند سر بسوزاند دل یاقوت احمر دل بی‌عشق بر جان بس گران است سر بی‌شور مشتی استخوان است تو را خلد و مرا باغ و چمن عشق تو را حور و مرا گور و کفن عشق نداند عقل راه خانهٔ عشق که عقل کل بود دیوانهٔ عشق خراب عشق آبادی ندارد بد و نیک و غم و شادی ندارد ز لذت‌های عٰالم گر کنم یاد به جز خون جگر چشمم مبیناد @hafez_adabiyat
ازدلم.mp3
زمان: حجم: 900.1K
از دلم برخاست دودی، آسمان آمد پدید گردی از خاطر فشاندم، خاکدان آمد پدید حرف عشق آمد به لب، شور قیامت ساز شد داغ دل گل کرد، مهر خاوران آمد پدید رخ نمودی، جنت موعود گردید آشکار جلوه گر گشتی، حیات جاودان آمد پدید خاک بی سرمایه، مجنون و خراب افتاده بود برفشاندی دست و دل، دریا و کان آمد پدید یک تبسم کردی و شور جهان شد آشکار یک اشارت کردی و صد داستان آمد پدید برقع از رخ تا کشیدی جیب گلها چاک شد سایه تا انداختی، سرو روان آمد پدید دیده میگون ساختی، میخانه ها در گرد شد گرد مژگان ریختی، دیر مغان آمد پدید ریخت دست غم حزین ، در دل مرا صد رنگ داغ سینه ام را چاک زد، حشر نهان آمد پدید @hafez_adabiyat
منزلگه.mp3
زمان: حجم: 1.08M
منزلگه جانست که جانان من آنجاست یا روضه ی خلدست که رضوان من آنجاست هر دم به دلم می رسد از مصر پیامی گوئی که مگر یوسف کنعان من آنجاست پر می زند از شوق لبش طوطی جانم آری چه کنم چون شکرستان من آنجاست هر چند که دردم نشود قابل درمان درد من از آنست که درمان من آنجاست جائی که عروسان چمن جلوه نمایند گل را چه محل چون که گلستان من آنجاست بر طرف چمن سرو سهی سر نفرازد امروز که آن سرو خرامان من آنجاست بستان دگر امروز بهشتست ولیکن هر جا که توئی گلشن و بستان من آنجاست مرغان چمن باز چو من عاشق و مستند کان نرگس مست و گل خندان من آنجاست از زلف تو کوته نکنم دست چو خواجو زیرا که مقام دل حیران من آنجاست @hafez_adabiyat
تنها.mp3
زمان: حجم: 609.8K
تنها هوس بال و پرم همدم پرواز شدن بود آن سوی در بسته این پنجره ها باز شدن بود مانند زمین رفتن و روزی به سرانجام رسیدن مانند جنین همسفر مردن و آغاز شدن بود شد چوبه اعدام و دلش خون شد از این بخت نگونسار بیچاره درختی که دلش در هوس ساز شدن بود مجذوب نگاه تو شد از خویش فرا رفت نگاهم این پنجره با منظره ها طالب همراز شدن بود تو معجزه عشقی و انسانی و از آینه غافل هرچند که تقدیر تو ای حاصل اعجاز شدن بود @hafez_adabiyat
با کمال احتیاج از خلق استغناخوش است.mp3
زمان: حجم: 725.8K
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است با دهان تشنه مردن، بر لب دریا خوش است نیست پروا تلخ‌کامان را ز تلخی‌های عشق آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌کنند چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است برق را در خرمن مردم تماشا کرده است آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است فکر شنبه تلخ دارد جمعهٔ اطفال را عشرت امروز بی اندیشهٔ فردا خوش است هیچ کاری بی‌تأمل گرچه صائب خوب نیست بی‌تأمل آستین افشاندن از دنیا خوش است @hafez_adabiyat
می پرست ایجادم نشئه ازل دارم.mp3
زمان: حجم: 2M
می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم گر دهند بر بادم رقص می‌کنم شادم خاک عجزبنیادم، طبع بی‌خلل دارم آفتاب در کار است سایه ‌گو به غارت رو چون منی اگر گم شد چون تویی بدل دارم معنی بلند من فهم تُند می‌خواهد سیر فکرم آسان نیست ‌کوهم و کُتل دارم سنگ هم به حال من‌ گریه‌ گر کند برجاست بی‌تو زنده‌ام یعنی مرگ بی‌اجل دارم ترک سود و سودا کن‌، قطع هر تمنا کن می خور و طرب‌ها کن‌، من هم این عمل دارم بحر قدرتم بیدل، موج‌خیز معنی‌ها مصرعی اگر خواهم سَرکنم، غزل دارم @hafez_adabiyat
فرورفتم.mp3
زمان: حجم: 1.09M
فرو رفتم به دریایی که نه پا و نه سر دارد ولی هر قطره‌ای از آن به صد دریا اثر دارد ز عقل و جان و دین و دل به کلی بی خبر گردد کسی کز سِرِّ این دریا سر مویی خبر دارد چه گردی گرد این دریا که هر کو مرد اين ره شد ازین دریا به هر ساعت تحیر بیشتر دارد تورا بر جان مادرزاد ره نبود درین دریا کسی این بحر را شاید که صد جانی دگر دارد تو اين گوهر که در دریا همه اصل است مردان را چه می‌بینی که این گوهر جهانی پر گهر دارد سلامت از چه می‌خواهی ملامت به از این دریا که مردان وقت شد ایمن که راه پرخطر دارد چو از تر دامنی عطار در کنجی است متواری ندانم کین سخن گفتن ازو کس معتبر دارد @hafez_adabiyat
چندرباعی از ابوسعید.mp3
زمان: حجم: 1.83M
وصلِ تو کجا و منِ مهجور کجا؟ دردانه کجا، حوصلهٔ مور کجا؟ هر چند ز سوختن ندارم باکی پروانه کجا و آتشِ طور کجا؟ **** وا فریادا ز عشق، وا فریادا کارم به یکی طرفه‌نگار افتادا گر دادِ منِ شکسته دادا، دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا **** یا‌رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذاتِ تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج به غیرِ خود مگردان ما را **** گر بر درِ دیر می‌نشانی ما را گر در رهِ کعبه می‌دوانی ما را این‌ها همگی لازمهٔ‌هستی ماست خوش آن که ز خویش وارهانی ما را **** پرسیدم ازو واسطهٔ هجران را گفتا سببی هست بگویم آن را من چشمِ توام اگر نبینی چه عجب من جانِ توام کسی نبیند جان را **** در دیده به جای خواب، آب است مرا زیرا که به دیدنت شتاب است مرا گویند بخواب تا به خوابش بینی ای بی‌خبران! چه جای خواب است مرا؟ @hafez_adabiyat