مسلمانان مسلمانان مراجانیست سودایی.mp3
زمان:
حجم:
1M
مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی
مسلمانان مسلمانان به هر روزی یکی شوری
به کوی لولیان افتد از آن لولی سرنایی
مسلمانان مسلمانان ز جان پرسید کای سابق
ورای طور اندیشه حریفان را چه میپایی
مسلمانان مسلمانان بشویید از دل من دست
کز این اندیشه دادم دل به دست موج دریایی
مسلمانان مسلمانان خبر آن کارفرما را
که سخت از کار رفتم من مرا کاری بفرمایی
مسلمانان مسلمانان امانت دست من گیرید
که مستم ره نمیدانم بدان معشوق زیبایی
مسلمانان مسلمانان به کوی او سپاریدم
بر آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
بیا ای شمس تبریزی که بر دست این سخن بیزی
به غیر تو نمیباید توی آنک همیبایی
#شعر
#مولانا
#خوانش
#مهدی_محمدیان
@hafez_adabiyat
آنچه در سوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت.mp3
زمان:
حجم:
1.13M
آنچه در سوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سر خورشید بر آن نیزه خونین می گفت
که چهها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت
جلوه روح خدا در افق خون تو دید آن که با پای دل از قله ادراک گذشت
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت هر کجا دید نشانی ز تو، چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سرشار که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد
که چرا تشنه از او، این همه بیباک گذشت
بود لب تشنه ی لبهای تو صد رود فرات
رود بی تاب کنار تو عطشناک گذشت
بر تو بستند اگر آب سواران سراب
دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند سخن از قصه عشق تو ز لولاک گذشت
#شعر
#نصرالله_مردانی
#خوانش
#مهدی_محمدیان
@hafez_adabiyat
آقا سلام بر تو وشام غریب تو.mp3
زمان:
حجم:
489.2K
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
از راه دور با دل رنجور آمدی
مرهم به غیر صبر ندارد طبیب تو
باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهیست
جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟
تصویر کربلاست که همواره روشن است
در چشمۀ زلال نگاه نجیب تو
رفتی و قرنهاست که تکرار میشود
نجوای عاشقانۀ امنّ یجیب تو
#شعر
#فاطمه_سالاروند
#خوانش
#مهدی_محمدیان
@hafez_adabiyat
بامن بگو.mp3
زمان:
حجم:
807.2K
با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو
خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو
راندم چو از مهرت سخن گفتی بسوز و دم مزن
دیگر بگو از جان من, جانا چه میخواهی؟ بگو
گیرم نمیگیری دگر, زآشفته ی عشقت خبر
بر حال من گاهی نگر, با من سخن گاهی بگو
ای گل پی هر خس مرو, در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم, پس مرو، گر آگه از راهی بگو
غمخوار دل ای مه نیی, از درد من آگه نیی
ولله نیی, بالله نیی, از دردم آگاهی بگو ؟
بر خلوت دل سرزده یک شب درآ ساغر زده
آخر نگویی سرزده, از من چه کوتاهی بگو؟
من عاشق تنهاییام سرگشته شیداییام
دیوانهای رسواییام, تو هرچه میخواهی بگو
#شعر
#مهرداد_اوستا
#خوانش
#مهدى_محمديان
@hafez_adabiyat
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید.mp3
زمان:
حجم:
632.8K
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
گذر به سوی تو کردن ز کوچه ی کلمات
به راستی که چه صعب است و مایه ی آفات
چه دیر و دور و دریغ!
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
ز کوچه ی کلمات
عبور گاری اندیشه است و سدّ طریق
تصادفاتِ صداها و جیغ و جار حروف
چراغِ قرمزِ دستور و راهبند حریق
تمام عمر بکوشم اگر شتابان، من
نمی رسم به تو هرگز ازین خیابان، من
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
#شعر
#استاد_شفیعی_کدکنی
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
مرا.mp3
زمان:
حجم:
1.52M
مرا از اینکه منم عاشقانهتر بنویس
مرا از اینکه منم عاشقانهتر بنویس
مرا جنوب مجاور به چشم تر بنویس
مرا غریبهی هر جای این جهان دلتنگ
مرا مسافر همواره در سفر بنویس
مقابلم بنشین، چشم در برابر چشم
بخند و پنجره بنویس، بال و پر بنویس
قلم بگیر منِ سنگواره را از من
بهجای آن غم و اندوه مستمر بنویس
غمی که سبز کند خاک ناتوانم را
که شاخ و برگ دهد ساقهی جوانم را
غمی که باد شود در میان من بوزد
و دانه دانه بریزد تمام جانم را
که دانه دانه برویم، که جنگلی بشوم
که شاخه شاخه ببینم پرندگانم را
که سبز و تازه کنم، امن و دلپذیر کنم
بهقدر وسعت خود خشکی جهانم را
جهان گیج، جهان جنون، جهان تبر
که پله پله شکستهست نردبانم را
بخند و از دل خونین ارغوان بنویس
بخند و از غم هر روز و همچنان بنویس
بخند دلبرک من، اگرچه جان تلخ است
بخند و از غم شیرین داستان بنویس
مقابلم بنشین، چشم در برابر چشم
بخند و پنجره بنویس، آسمان بنویس
برای من، منِ آتش به جان، کمی لبخند
و چند بوسه و بارانِ بیامان بنویس
#عادل_سالم
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
ای که روی تو بهشت دل و جان است مرا .mp3
زمان:
حجم:
1.04M
ای که روی تو بهشت دل و جان است مرا
ای که وصل تو مراد دل و جان است مرا
چون مراد دل و جانم تویی از هر دو جهان
از تو دل برنکنم تا دل و جان است مرا
میبرم نام تو و از تو نشان میجویم
در ره عشق تو تا نام و نشان است مرا
دم ز مهر تو زنم تا ز حیاتم باقیست
وصف حسن تو کنم تا که زبان است مرا
من نه آنم که به خود از تو بگردانم روی
میکشم جور تو تا تاب و توان است مرا
گرچه از چشم نهانی تو، خیال رخ تو
روز و شب مونس و پیدا و نهان است مرا
تو ز من فارغ و آسوده و هر شب تا روز
بر سر کوی تو فریاد و فغان است مرا
ز اندُهِ شوق تو و محنت هجر تو مپرس
که دل غمزده جانا به چه سان است مرا
دیده تا قامت چون سرو روان تو بدید
همه خون جگر از دیده روان است مرا
میکند رنگ رخم از دل پر زار بیان
خود در این حال چه حاجت به بیان است مرا؟
#سلمان_ساوجی
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
می روم.mp3
زمان:
حجم:
864K
می روم چون سایه ای تنها نمی دانم کجا
خویش را گم کرده ام اما نمی دانم کجا
سایه ی آشفتگی ها از سر دل کم مباد
ساحلی ایمن تر از دریا نمی دانم کجا
سر به صحرا می نهد دریا نمی دانم چرا
دل به دریا می زند صحرا نمی دانم کجا
با من امشب خلسه ی یاد کدامین آشناست؟
روزگاری دیده ام او را نمی دانم کجا
دیدمش در کوچه ساران غبار آلود وهم
او نمی دانم که بود آنجا نمی دانم کجا
مرغ آمین شعله سر داد این زمان افکنده اند
آتشی در خرمن نیما نمی دانم کجا
آن قدر رفتم که حتی سایه ام از پا فتاد
مانده بر جا ردّ پایم تا نمی دانم کجا
#محمدرضا_روزبه
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
پایان آن حماسه دردآلود.mp3
زمان:
حجم:
1.09M
شام غریبان
پایان آن حماسه ی درد آلود
شامی غریب بود
شامی گرفته و غمناک
دیگر همیشه شعر
دیگر همیشه مرثیه
در بحر اشک بود
بعد از فرو فتادن خورشید
از شانه های مضطرب صبح
فردا همیشه غمزده و گنگ
در هیئت غبار می آید
فریاد!
آتش به جان خیمه در افتاد
چشمی به خیمه ها
چشمی به قتلگاه
زینب میان آتش و خون
/ ایستاده است
ای ابر بهت از چه نمی باری؟
ای دشتهای محو مقابل
اعماق بی ترحم و تاریک!
ای اتفاق گرم
با ما بگو
زینب کجا گریست؟
زینب کجا به خاک فشانید
بذر سبز؟
بر ماسه های تو
ای گرد باد مرگ
وقف درنگ ناقه ی دلتنگی
زینب چه می نوشت؟
#سلمان_هراتی
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
هوای عشق رسیده است تا حوالی من.mp3
زمان:
حجم:
1.14M
هوای عشق رسیده است تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه! خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گمت نکند
هزار کوچه یِ این شهرکِ خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست، باز مباد
تو را عذاب دهد گاه جایِ خالیِ من
هوای بی تو پریدن نداشتم آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!
#شعر
#استاد_محمدعلى_بهمنی
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat
بسا رنجها کز جهان دیده اند.mp3
زمان:
حجم:
706.6K
بسا رنجها کز جهان دیدهاند
ز بهر بزرگی پسندیدهاند
سرانجام بستر جز از خاک نیست
از او بهره زهر است و تریاک نیست
چو دانی که ایدر نمانی دراز
به تارک چرا بر نهی تاج آز
همان آز را زیر خاک آوری
سرش را سر اندر مغاک آوری
ترا زین جهان شادمانی بس است
کجا رنج تو بهر دیگر کس است
تو رنجی و آسان دگر کس خورد
سوی گور و تابوت تو ننگرد
بر او نیز شادی سرآید همی
سرش زیر گرد اندر آید همی
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
بترس از خدا و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
#حکیم_فردوسى
#خوانش
#مهدی_محمدیان
@hafez_adabiyat
ای نوبهار.mp3
زمان:
حجم:
782.6K
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
ای بادِ نایِ خوش نفس ، عشّاق را فریادرس،
ای پاکتر از جانِ جان ، آخر کجا بودی کجا؟
ای فتنهٔ روم و حبش، حیران شدم کاین بوی خوش
پیراهن یوسف بوَد یا خود ردایِ مصطفی؟!
ای جویبار راستی از جوی یار ماستی
بر سینهها سیناستی بر جانهایی جان فزا
ای قیل و ای قال تو خوش، و ای جمله اَشکال تو خوش
ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را
#جلال_الدین_محمد_بلخی
#خوانش
#مهدى_محمدیان
@hafez_adabiyat