زهـرا تـویـی یگـانــۀ داور فقـط تـویی
راز فـراتــر از همـه بـــاور فقـط تـویی
ای پـایـۀ نمـاز تــو مـعــراج مصطفـی
شـأن نـزول ســورۀ کـوثـر فقـط تـویی
آن بـانـویی که دست وی از روی احتـرام
بـوسیده بـود شخـص پیمبر فقط تـویی
پیغمـبـــر و امـیــر پــدرهــای امتـنـد
امّـا قسـم بـر این دو کـه مادر فقط تویی
خود عترت و کتاب دو سنگین امانت است
امّـا بـه وزن هـر دو بــرابــر فقـط تـویی
آن زن کـه روی مـرکبـی از عـزّ ذوالجـلال
رو میکند به عـرصـۀ محشـر فقـط تویی
هـم وارث مـکــارم اخــلاق مصـطـفـی
هم صـاحب منـاقب حیـدر فقـط تـویی
هم در زمـانه محشـر کبـری تـویی فقط
هم در زمیـن قیـامـت اکبـر فقـط تویی
آن گـوهر یگـانـه کـه دامـان عصمتش
پــرورده است زینـب اطهـر فقـط تویی
منظومۀ شـریف امـامت بـه نـام توست
خورشید و مـاه و یـازده اختر فقط تویی
گفتی کـه کیست پـارۀ جسم رسول، گفت-
سقف و ستون و مسجد و منبر: فقط تویی!
گفتی که کیست مادرِ مصحف، کتاب نور؟
گفتند عـرش و کـرسی و دفتر: فقط تویی
گفتی دگر ز گنج نبـوت چـه بـاقی است؟
بانگ خـدا رسید که دیگـر فقـط تویی
آن زادهای کـه قـابـلـۀ مـادرش شـدند
حـوا و مـریم آسیـه هـاجر فقـط تویی
گــر هفـت آسمــان خـدا را ورق زننـد
زهـرا تـویی و زهـرۀ ازهــر فقـط تویی
هـرگز چنین غـروب نکـرده است آفتاب
پهلوشکستـه گـوشـۀ بستـر فقط تویی
فلک نجـات امـت احمد ذبیـح توست
چون ناخدا و کشتی و لنگـر فقط تویی
عرش خدای، آن که ز تـابوت خویشتن
شـام وفــات بـود سبکتـر فقـط تویی
عرش است بطن فـاطمه، نور خدا در او
قاتل گمـان نمود پسِ در فقـط تویی؟
"
#محمدسعید_میرزایی
@hafez_adabiyat
شعرخوانی میلادع-Mp3Cutter.mp3
1.31M
"چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو با هر بهانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه می لرزد
ز من شکیب مجو، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد"
#شعرخوانی
#میلاد_عرفانپور
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۳ حافظ.mp3
3.44M
غزل ۲۶۳
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشتهام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست خرابی خرابی تو نیز لطفی کن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیمشب اگرت آفتاب میباید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۴ حافظ.mp3
4.38M
غزل شمارهٔ ۲۶۴
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی نکند
آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وان قبا در ره آن دلبر چالاک انداز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۵ حافظ.mp3
4.71M
غزل شمارهٔ ۲۶۵
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبی موی تو را مشک ختن
میزند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز
نام من رفتهست روزی بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوی جان میآید از نامم هنوز
در ازل دادهست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب
می رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام دل
جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبت
آب حیوان میرود هر دم ز اقلامم هنوز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو خوانش غزل ۲۶۶ حافظ.mp3
3.64M
غزل شمارهٔ ۲۶۶
دلم ربوده لولیوشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
غلام آن کلماتم که آتش انگیزد
نه آب سرد زند در سخن به آتش تیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی.m4a
4.3M
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
#درس_سحر
#آیت_الله_حائری_شیرازی
۱_ پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر.m4a
3.12M
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
#درس_سحر
#آیت_الله_حائری_شیرازی
@hafez_adabiyat
59.MP3
10.29M
#جلسه_پنجاه_و_نهم
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
#درس_سحر
#آیت_الله_حائری_شیرازی
@hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن زن که با فرشته تکلم کند تویی
در نزد او فرشته تعلم کند تویی
آری تویی تمام نجابت که نزد او
جبریل دست و پا به ادب گم کند تویی
آن گل که غرق بوسۀ پیغمبر خداست
وقتی که با رسول، تبسم کند تویی
بانوی دین که صاحب دارالاجابت است
اما دعا به خاطر مردم کند تویی .
.
.
▫️ #موسسه_هنر_و_ادبیات_هلال
▫️ #شعر_آیینی
▫️ #فاطمیه
▫️ #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
▫️ #شعر_خوانی
▫️ #محمد_سعید_میرزایی
▫️ #شهادت
▫️ #شعر_خوانی
.
.
.
.@hafez_adabiyat
هدایت شده از اربعینیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم بغض رهبرانقلاب با شنیدن یک شعر بسیار زیبا
#فاطمیه
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🏴 @e_arbaeen
پرستوی مهاجرم چرا زلانه میروی.mp3
799.5K
پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی
حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ز تازیانه می روی
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
#شعر
#استاد_سازگار
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۷ حافظ.mp3
4.57M
غزل شمارهٔ ۲۶۷
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس
منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام
پرصدای ساربانان بینی و بانگ جرس
محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار
کز فراقت سوختم ای مهربان فریاد رس
من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب
گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس
عشرت شبگیر کن بی ترس کاندر شهر عشق
شبروان را آشناییهاست با میر عسس
عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز
زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
دل به رغبت میسپارد جان به چشم مست یار
گر چه هشیاران ندادند اختیار خود به کس
طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند
وز تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس
نام حافظ گر برآید بر زبان کلک دوست
از جناب حضرت شاهم بس است این ملتمس
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat