eitaa logo
دکتر حمیدرضا مقصودی
9.5هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
101 فایل
اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه ادمین: @hrmaghsoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح‌ها باشیم، امکان ندارد که به دست بیاید قبل از اینکه داشته باشیم. و همین‌طور اگر در ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل پیدا می‌کنیم. اگر شما بخواهید‏‎# ‎‏استقلال پیدا بکنید و حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا‏‎ ‎‏باشید؛ مستغنی باشید. باید کاری بکند که دیگر ما احتیاج به خارج نداشته‏‎ ‎‏باشیم. باید کاری بکند که ما در ، دیگر احتیاج به خارج نداشته باشیم،‏‎ ‎‏در احتیاج به خارج نداشته باشیم. صحیفه امام جلده ۱۰ @torabiran
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 ‌آیا حجاب مخصوص مؤمنان است؟ (با توجه به اینکه آیات حجاب خطاب به مؤمنان است) 🔹حدود حجاب از دیدگاه قرآن 🔹برخی روایات حجاب https://eitaa.com/joinchat/3614572551Cc7ccc35a62
📌 پیش بینی دقیق شهید مدرس از عاقبت شعار در دوره پهلوی 💠 «قریبا [بزودی] چوپان‌های قریه‌های قراعینی و کنگاور، با فُکُل سفید و کراوات خودنمایی می‌کنند، اما در زیباترین شهرهای ایران، آب لوله و آب تمیز برای نوشیدن مردم ایران پیدا نخواهد شد. ممکن است شمار کارخانه‌های نوشابه‌سازی افزون گردد، اما کوره آهن‌گدازی و کارخانه کاغذسازی پا نخواهد گرفت.💯 💦 درهای مساجد و تکایا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد، اما سیل رمان‌ها و افسانه‌های خارجی که درواقع جز تحسین‌کرد فرنگی چیزی نیستند، به وسیله مطبوعات و پرده‌های سینما به این کشور جاری خواهد گشت، بطوری که پایه افکار را عقاید و اندیشه‌های نسل جوان از دختر و پسر، تدریجا بر بنیاد همان افسانه‌های پوچ قرار خواهد گرفت👌 و مدنیت مغرب و معیشت ملل مترقی را در رقص و آواز و دزدی‌های عجیب آرسن لوپن و بی‌عفتی‌ها و مفاسد اخلاقی دیگر خواهد شد، مثل آنکه آن چیزها لازمه متمدن بودن است.» 📗 رحیم زاده صفوی، اسرار سقوط احمدشاه، به کوشش بهمن دهگان، فردوسی، تهران، 1362، ص86. 🆔 @darseenghelab
هدایت شده از دانش حیاتی
بسم الرب الخبیر ✍️ ملازمهٔ لیبرالیسم و اولیگارشی: مورد ایرانی نویسنده این متن را خیلی نمی‌شناسم. ظاهراً متعلق به طیف اقتصادانان لیبرال است. این متن باعث واکنش‌هایی در بین جریان متدین شده است. تحلیل درخور این موضع نیازمند بررسی مبانی تصوری و تصدیقی آن است. مشهور در سنت لیبرال این است که آزادی سیاسی ملازم با است. دموکراسی یعنی حق عمومی برای تعیین سیاست‌ها و سیاست‌مداران. اما اگر کسی اقدام به نفی دموکراسی و اثبات کرد، لابد چیزی غیر از حق تعیین حکومت به طرق متعارف (انتخابات آزاد) منظورش است. آزادی در این سیاق قاعدتاً باید به آزادی‌های فردی مثل آزادی در رفتارهای شخصی با کمترین دخالت دولت حمل گردد. اما مشخصاً انکار ، خصوصاً با بیان جسورانه بالا، قاعدتاً نشان دهندهٔ عدم حساسیت (بلکه بی‌حسی) اخلاقی گوینده است. خوب حاصل این ایجاب‌ها و سلب‌ها را ببینیم چه می‌شود: کسی دغدغه‌اش تولید ثروت و آزادی‌های فردی است. دموکراسی به معنای انتخابات آزاد بنا به عرف سیاسی لیبرال مورد دغدغه‌اش نیست و آن را در کنار عدالت اجتماعی با بیانی تند نفی می‌کند. به نظر شما حاصل این همه چیست؟ این دقیقاً تعریف سرمایه‌داری لیبرال از نوع فرانسوی، انگلیسی و امریکایی است؛ یعنی لسه فر. در سرمایه‌داری لسه فر (لیبرال و نیولیبرال)، ثروت‌مندان حاکمان سیاسی حقیقی و نامحدود هستند. آن‌ها با کنترل ثروت، همه چیز از جمله انتخابات، سیاست‌مداران و رسانه‌ها را کنترل می‌کنند و بسط یدی فوق‌العاده دارند. در چنین سیستمی، از دموکراسی اگر اثری هم باشد، صرفاً مکانیسمی صوری است برای پنهان‌سازی یک نظام اولیگارشیک. حقیقتاً نظام‌های سیاسی لیبرال و نیولیبرال، تعریف را ارضاء می‌کنند که عبارت است از نظام سیاسی که در آن ثروت‌مندان قدرت و نفوذ بسیار زیادی دارند. طبیعتاً یک طرفدار اولیگارشی دقیقاً‌ مثل آقای خالقی می‌اندیشد: به تولید ثروت فکر می‌کند اما چون به عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی اعتقادی ندارد، منظورش تولید ثروت برای انباشت ثروت شخصی بدون هیچ مسئولیت اجتماعی است. در جامعه‌ای که عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی هم نباشد، طبیعتاً صاحبان ثروت حاکم خواهند بود! پس در حقیقت، آقای خالقی در یک خط ماهیت تفکر خود را فریاد زده است: اولیگارشی! لذا حدس می‌زنم (مطمئن نیستم) اگر وابستگی‌های مالی ایشان را هم چک کنید،‌ نهایتاً به اولیگارشی فائق در کشور برسید! البته آنچه عجیب‌تر است، چنان که جلوتر گفتم، میزان وقاحت و جسارت ایشان در بیان موضع خود است! البته شاید آقای خالقی به جمع طیف بزرگی از روشنفکران، سوسیالیست‌ها یا مذهبیون سابق پیوسته که معتقدند عدالت اجتماعی آرمانی دست‌نیافتنی است؛ ارتجاعی که در بین بسیاری از مارکسیست‌های سابق سابقه داشت. حقیقتاً واقع‌اش این است که عدالت اجتماعی بدون بنیان‌های متافیزیکی و الهیاتی درخور، آرمانی دست‌نیافتنی است و اگر دیدید بسیاری از اقتصاددان‌های فاقد دانش الهیات یا گرایش معنوی به این جمع‌بندی رسیدند تعجب نکنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ تأملاتی تاریخی و فلسفی در ضلالت تفکر مدرن با نظر به مواضع غنی‌نژاد در مناظره با علی‌زاده (۲) اما به نقد روشی بر می‌گردم. طبق مبانی منطقی و معرفت‌شناختی فیلسوفان ارجمند سنت فلسفی و الهیاتی ما چون علامه طباطبایی این گزاره که «اقتصاد دولتی و دستوری یک شر مطلق است» به نحو پیشینی باطل است و القاء مکرر و مؤکد آن از طرف یک عالم علوم انسانی نشان از یک بیماری فکری خطرناک دارد! توضیح این مختصر این که اسلامی با تقسیم ادراکات به حقیقی و اعتباری، منکر تعریف و حکم ذاتی برای جمیع امور اعتباری هستند. تعریف و حکم مخصوص مفاهیم حقیقی مثل انسان، گربه، کاج، تیتانیوم، کوروموزوم، ستاره و امثال این‌ها است که با توجه به مصادیق حقیقی خود تعریف و تعلیل می‌شوند، اما برای مفاهیم اعتباری همچون «دولت» و «آزادی» و «دستور» که مفاهیم انتزاعی هستند که بنا به نیازهای عینی و زمینه‌های اعتقادی، متغیر می‌شوند، چه طور می‌توان ذات و ذاتیات در نظر گرفت؟! بر این اساس، این تصور که برای یک کلیِ اعتباری مثل «دولت» یا «دستور» می‌توان ذات در نظر گرفت و بدتر، آن ذات را سراسر پلید و فاسد دانست، در نگاه منطق‌دانان و اهالی حکمت، حُکمی در غایت بلاهت و ضلالت است! ساده‌ترین راه برای نقض احکام ذاتی و مطلق برای اعتباریات، یافتن مثال‌های نقض از مصادیق مخالف آن حکم است. به راستی، علی‌زاده با ذکر مثال‌های زیاد سعی می‌کرد همین ملازمهٔ تصوری غنی‌نژاد بین اقتصاد «دستوری» و «فساد» را نقض کند، گرچه چنان که عرض شد برای دانشمندی که با اصول روشی، منطقی و معرفت‌شناختی آشنا باشد، بطلان این دست ادعاها به نحو پیشینی بدیهی است و حتی نیاز به مثال نقض ندارد! اما آنچه مایهٔ مشخصاً‌ وحشت یک حکیم است این است که در همین تمدن ظلمانی ذاتیات را برای حقایق نوعی (مثل انسان، زنانگی و مردانگی) انکار می‌کنند، اما این چنین بر ذات داشتن امور اعتباری تأکید می‌کنند! به راستی این میزان واژگونگی در فهم حقایق امور مایهٔ وحشت است! بدا به حال تمدنی که می‌گویند زن و مرد و نقش‌های جنسی خصوصیت ذاتی انسان نیستند و لذا انواع ساختارشکنی‌های اخلاقی و جنسی را مجاز می‌دانند، اما امور اعتباری و متغیر مثل دولت، ، و امثالهم را واجد ذات ثابت می‌داند و با استقراءهای بسیار ناقص یا نامعتبر ادعا می‌کنند که «دولت» سراسر شر است و «مالکیت» سراسر خیر یا برعکس! بزرگان علم و اندیشه در سنت فکری ما همچون و غور در مسائل علمی را بدون استحکام دانش منطق خطایی نابخشودنی می‌دانستند و علامه طباطبایی خلط بین حقیقت و اعتبار را سمی مهلک می‌دانستند که دامن‌گیر بسیاری از متفکران مدرن شده است. دیشب یک نمونه از این خطای نابخشودنی و سم مهلک را در گزافه‌گویی‌های اقتصاددانی ۷۲ ساله که سال‌ها سرمنشأ اشتباهات و تدلیسات شبه‌علم اقتصاد متعارف بوده به عینه شاهد بودید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
من یک آزادی خواهم بانک آتش می زنم. خیابان را به آشوب می کشانم. میکروفن پرت می کنم. آخر ملاک منم. من آزادی ام. ☘️کانال تحلیل‌های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی @hamidrezamaghsoodi