هدایت شده از همسفر شهدا
archive[95]-VHkhadije[6].mp3
5.55M
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
⚫️قنوت امشب #زهرا فقط شده #مادر
⚫به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر
🏴الهی مادر یاسم غریب می میرد
🏴غریب بود و غریبانه جان دهد آخر
🎤روضه کفن #حضرت_خدیجه سلام الله علیها
🔰#وصیت_نامه
✅مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت #ولایت_فقیه ، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛
✳️نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه دهنده همان راه و کاروان #انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد.
❇️اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
🌷 #شهید_حسین_همدانی
🔰 #همسفر_شهدا
✅سید تابستان سال ۸۷ به #اردوی_جهادی در منطقه #پیراشکفت رفته بود. آنها به جز کارهای عمرانی در روستا، منشاء خدمات فرهنگی بسیاری برای آن منطقه شدند.
✳️سید در آن سفر #کارهای_فرهنگی را انجام می داد . بچه های روستا خیلی با سید دوست شده بودند. تابستان سال بعد هم منتظر او بودند. ولی ...
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🔰سلام مهدی جان
🌸امروز سالگرد پروازت هست.
🌼سلام ما را به دوستانمان برسان و بگو به یاد ما باشند که خیلی چشم انتظاریم😔
🌺 #مهدی_دادخواه از دوستان
#همسفر_شهدا_سيد_عليرضا_مصطفوی
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهید_حمید_رضا_اسداللهی
بود که بر اثر حادثه، در حالیکه تازه #داماد شده بود به رحمت خدا رفت و در پایین مزار #همسفر_شهدا آرامید.
🍃🍂 #خادم_الشهدا_مهدی_دادخواه
💐روحش شاد با فرستادن صلوات
🔰 #هادی_دلها
🌸 #ایست و #بازرسی گذاشته بودیم
خودرویی که حامل #مواد_مخدر بود از دستمان فرار کرد
🌺هادی با یکی از دوستان دنبال ماشین رفتند و در فرصت مناسب خودرو را متوقف کردند که سرنشینان متواری شدند
🌼 #هادی دنبال یکی از آنها رفت و بعد از مدتی در کمال تعجب و با دست خالی او را که دو برابر هیکل خودش بود دستگیر کرده بود.
🔴👈هادی نترس بود و شجاعت خاصی داشت که در موارد مشابه نیز برای همگان ثابت شده بود.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود. میگفت: دلم برای #شلمچه تنگ شده. دلم میخواد بریم #دوکوهه.
🔸می گفت کسی که دلش برای #کربلا و #بین_الحرمین تنگ می شه باید بره غروبهای #فکه رو ببینه! اونجا آدم یاد غربتهای آقا می افته.
❇️با اینکه #نوروز ۸۸ با بچه ها رفته بودیم #جنوب اما سید دوباره هوایی شده بود.
🔸رفت و با بچههای یکی از مساجد هماهنگ کرد. قرار شد پانزدهم مرداد حرکت کنیم. شب #نیمه_شعبان
✳️مادرش گفت: علیرضا، هوا گرمه، هوای جنوب #آلوده است. کجا میخوای بری! صبر کن هوا که بهتر شد برو!
🔸سید گفت: مادر، مگه رزمندهها تو گرما #جبهه نمیرفتند. مگه اونجا برای تفریحه! ما میریم اونجا که سختی بکشیم. #به_یاد_شهدا!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🌹 #شهید_سید_عبدالرضا_موسوی
🔰فرمانده سپاه خرمشهر
🕊شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۷ - خرمشهر
✅شهید موسوی فردی متواضع، جدی، مهربان و خوش اخلاق بود.
❇️یار و یاور محرومان و مستضعفین بود و در خدمت به مردم همیشه پیشقدم بود.
✳️اهل #نماز_اول_وقت و #نماز_شب بود
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود ،روز #نیمه_شعبان بود و شروع آخرین سفر سید.
❇️محل قرار بچهها را #گلزار_شهدا انتخاب کرد. سر مزار #شهید_آوینی، میخواست با الگوی زندگیش هم خداحافظی کنه.
✳️از همانجا حرکت کردیم به سمت #مناطق_عملیاتی جنوب. این سفر عجیب تر از دفعات قبل بود. مدت این سفر ده روز بود. سید هر روز با #مسجد تماس میگرفت و #کارهای_فرهنگی را پیگیری میکرد.
👈سید نورانیت خاصی پیدا کرده بود. این را دیگر بچههای #کاروان هم میگفتند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود. وارد #آبادان شدیم. پس از بازدید از #مناطق_عملیاتی به محل استقرار رفتیم. سید زودتر از بقیه خوابید. هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که یکدفعه فریاد زد: #یا_حسین و از خواب پرید.
❇️برای چند دقیقه بدنش میلرزید. نمیدانستم چرا اینطور شده. هر چقدر هم سؤال کردیم جواب درستی نداد. میگفت: چیزی نیست. خواب دیدم!
✳️رفت بیرون. توی محوطه قدم میزد. همان شب با یکی از بزرگان کاروان که در محوطه بود شروع به صحبت کرد. در خلال صحبتها گفت: تمام شد! این #آخرین_سفر من است!!
🎥👆در حمام #دوکوهه با بچهها شروع کرد به #حنا بستن. میگفت: رزمندهها در شبهای حمله حنا میبستند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_اَباعَبْدِاللَّهِ
🌷هر گاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد #ابا_عبدالله_الحسین علیه السلام یاد می کنند.
🌹 #شهید_مهدی_زین_الدین
📹👆 وداع فرزند شهید مدافع حرم با پدر (بابا جون من مواظب احمد و مامان هستم)😭
🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی
🔰 #هادی_دلها
🌸 #حضرت_علی علیه السلام در بيان احوالات يكی از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب می كردند فرمودند:
💠"او پرفايده و كم هزينه بود"💠
🌺اين عبارت مصداق كاملی از روحيات #هادی به حساب می آمد.
🔸هادی در هرجا وارد می شد پرفايده بود.
🔹اهل كار بود.
🔸به كسی دستور نمی داد.
🔹تا متوجه می شد كاری بر زمين مانده، سريع وارد گود می شد.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود. رفتیم #حسینیه_شهدای_تخریب. برای ما از #شهید_محسن_دینشعاری میگفت. در پشت حسینیه قبرهایی بود که #رزمندگان برای خواندن #نماز_شب کَنده بودند. سید رفت و داخل یکی از این قبرها برای دقایقی خوابید.
❇️همه بچه های #کاروان با سید عکس می گرفتند و می گفتند: این سفر خیلی بهتر از سفرهای قبلی بوده. معنویت این سفر را هم مدیون سید می دانستند.
✳️در نزدیکی #تهران یکی از دوستان حوزوی او تماس گرفت. می خواست برای #نماز و #منبر از او قول بگیرد. بر خلاف همیشه که سریع قبول می کرد بی مقدمه گفت: نه نمیام!!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 #همسفر_شهدا
✅همان شبی که از #مناطق_عملیاتی جنوب برگشت کمی سرفه میکرد. میگفت: چیزی نیست. سرماخوردگی است. خوب میشه.
❇️ #نماز_صبح را خواندم. میخواستم برم سر کار که مادر زنگ زد. گفت: سریع بیا حال علیرضا خیلی خرابه از نیمه شب تا حالا داره به خودش میپیچه.
✳️سید را بردیم #دکتر. تشخیص او هم #سرماخوردگی بود. به او سُرم وصل کردیم. دکتر گفت : اگر حالش بدتر شد ببریدش #بیمارستان
🔸چند نفری از دوستان سید و بستگان هم به دیدنش آمدند. حال علی لحظه بهلحظه بدتر میشد. یکی از بستگان گفت: چی شده چرا خوابیدی!؟ مرد که نمیخوابه، پاشو بریم #مسجد
👈سید همینطور که دراز کشیده بود دستش را بالا آورد و به نشانه #خداحافظی تکان داد و گفت: دیگه تموم شد!!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 #شهید_مهدی_نوروزی (شیر سامرا)
🍃ولادت : ۶۱/۳/۱۵ - کرمانشاه
🍂شهادت : ۹۳/۱۰/۲۰ - العوینات سامرا
🍁آرامگاه : گلزار شهدای کرمانشاه
🌸مهم ترین علاقه مهدی، انجام وظیفه و گوش به #فرمان_رهبری بودن بود. چون در کارش خستگی نمیشناخت.
🌺در #فتنه ۸۸ به عنوان سرباز و مدافع #ولایت ، نقش آفرینی کرد و به خاطر حضور تاثیر گذار او ، از جمله دستگیری عوامل و پلمپ ستاد انتخاباتی #قیطریه که به صورت غیرقانونی فعالیت می کرد، باعث شد که شبکه های بیگانه او را به عنوان "حسین منیف اشمر" معرفی و او را مزدور #لبنانی خطاب کنند.
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅مادر دوباره تماس گرفت و با ناراحتی گفت: زود بیا علی بیهوش شده! سریع خودم را رساندم. زنگ زدم #اورژانس رفتیم #بیمارستان_لقمان
❇️آزمایش های مختلفی از سید گرفتند که تشخیص تیم پزشکی بیماری #مننژیت بود. آزمایش #آنفولانزای A هم گرفتند اما منفی بود.
✳️سید بیهوش روی تخت بود. برای لحظاتی شدیداً بی تابی میکرد و تکان می خورد. خیلی ترسیده بودم. به توصیه پزشک، دستانش را به تخت بستیم. او بیقراری میکرد و من اشک میریختم.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی