فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ای آرزوترین بهار ، تنها امید روزگار
🍃 #اللهم_عجل_لوليک_الفرج
🔰 #هادی_دلها
🔴 #شوخ_طبعی
✳️ #دو_کوهه بودیم.
🌸پتوي بزرگ داشت كه به آن می گفت «پتوی اِجكت» يا پتوی پرتاب!
🌺يكی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقيه دور تا دور پتو را مي گرفتند و آن شخص را به بالا و پايين پرت می كردند.
🌼يكبار سراغ يكي از #روحانيون رفت. هادی به او گفت: حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد؟
حاج آقا هم عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو.
🌸هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. و در آخر هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف#دو_كوهه 😄
✅بعد از آن خيلي از خادمين دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند!
🔰 #همسفر_شهدا
✅بچههایی که از سال ۸۴ #شاگرد کانون #شهید_آوینی بودند حالا میتوانستند به عنوان #مربی فعالیت نمایند. سید چندین جلسه برگزار نمود و مسئولیت کارها را به آنها واگذار کرد.
✳️برنامه های #ورزشی ، #مداحی ، کلاس های تقویتی #آموزش هم از برنامههای تابستان ۸۸ بود. برنامهریزی #اردوها را هم انجام داد.
❇️هر روزی که نبود با تماس تلفنی از نحوه کار با خبر میشد. حالا دیگه کانون توسط شاگردان سید اداره میشد!
🔴👈حضور سید خیلی کم شده بود. نمیدانم، شاید میخواست بچهها آهسته آهسته کانون #بدون_سید را تجربه کنند!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🌷 #شهید_روزبه_هلیسایی
✅محل سکونتشان محله حصیرآباد اهواز بود. ۱۲ سال بیشتر نداشت که فعالیت های انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب #ساواک بود.
✳️سال ۱۳۶۱ به عنوان نیروی داوطلب #بسیجی به #جبهه اعزام شدند و به افتخار #جانبازی نائل شد. در طول خدمت خود در #سپاه اهواز سِمَت های مختلفی را عهده دار بود.
❇️بعد از شروع جنگ در #سوریه به افتخار مدافع حرم #حضرت_زینب نائل شد و پس از مجاهدت های فراوان در تاریخ ۹۴/۱/۳۱ و سن ۵۱ سالگی شهادت را به آغوش کشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #همسفر_شهدا
✅روز آخر اردوی #مشهد داشتم از سید و بچهها که به سمت #حرم میرفتند فیلم میگرفتم. سید رو به دوربین گفت: برای #آخرین_بار، داریم میریم حرم!
✳️بعد از #زیارت، در گوشه جنوب شرقی #مسجد_گوهرشاد که گنبد پیدا بود (به قول سید، #زاویه_عشق ) نشستیم. سید شروع به روضه #وداع کرد. آنقدر سوزناک مداحی میکرد که جمعیت زیادی در اطراف ما جمع شدند.
❇️سید با چشمانی اشک آلود میگفت: یا #امام_رضا علیه السلام این آخرین زیارت است! آقا جان میگن شما سه جا به زائرین خودت سر میزنی. آقا ما منتظریم!
🔸صدای گریه بچهها لحظهای قطع نمیشد. او با شور عجیبی میخواند. ما هم نمیدانستیم که این زیارت، وداع واقعی سید با آقاست. با سختی بسیار بچهها را جمع کردیم و حرکت کردیم.
👈سید در داخل #قطار هم مشغول گریه بود. گنبد را از راه دور نگاه میکرد و #اشک میریخت.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
archive[95]-VHkhadije[6].mp3
5.55M
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
⚫️قنوت امشب #زهرا فقط شده #مادر
⚫به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر
🏴الهی مادر یاسم غریب می میرد
🏴غریب بود و غریبانه جان دهد آخر
🎤روضه کفن #حضرت_خدیجه سلام الله علیها
🔰#وصیت_نامه
✅مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت #ولایت_فقیه ، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛
✳️نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه دهنده همان راه و کاروان #انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد.
❇️اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
🌷 #شهید_حسین_همدانی
🔰 #همسفر_شهدا
✅سید تابستان سال ۸۷ به #اردوی_جهادی در منطقه #پیراشکفت رفته بود. آنها به جز کارهای عمرانی در روستا، منشاء خدمات فرهنگی بسیاری برای آن منطقه شدند.
✳️سید در آن سفر #کارهای_فرهنگی را انجام می داد . بچه های روستا خیلی با سید دوست شده بودند. تابستان سال بعد هم منتظر او بودند. ولی ...
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🔰سلام مهدی جان
🌸امروز سالگرد پروازت هست.
🌼سلام ما را به دوستانمان برسان و بگو به یاد ما باشند که خیلی چشم انتظاریم😔
🌺 #مهدی_دادخواه از دوستان
#همسفر_شهدا_سيد_عليرضا_مصطفوی
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهید_حمید_رضا_اسداللهی
بود که بر اثر حادثه، در حالیکه تازه #داماد شده بود به رحمت خدا رفت و در پایین مزار #همسفر_شهدا آرامید.
🍃🍂 #خادم_الشهدا_مهدی_دادخواه
💐روحش شاد با فرستادن صلوات
🔰 #هادی_دلها
🌸 #ایست و #بازرسی گذاشته بودیم
خودرویی که حامل #مواد_مخدر بود از دستمان فرار کرد
🌺هادی با یکی از دوستان دنبال ماشین رفتند و در فرصت مناسب خودرو را متوقف کردند که سرنشینان متواری شدند
🌼 #هادی دنبال یکی از آنها رفت و بعد از مدتی در کمال تعجب و با دست خالی او را که دو برابر هیکل خودش بود دستگیر کرده بود.
🔴👈هادی نترس بود و شجاعت خاصی داشت که در موارد مشابه نیز برای همگان ثابت شده بود.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود. میگفت: دلم برای #شلمچه تنگ شده. دلم میخواد بریم #دوکوهه.
🔸می گفت کسی که دلش برای #کربلا و #بین_الحرمین تنگ می شه باید بره غروبهای #فکه رو ببینه! اونجا آدم یاد غربتهای آقا می افته.
❇️با اینکه #نوروز ۸۸ با بچه ها رفته بودیم #جنوب اما سید دوباره هوایی شده بود.
🔸رفت و با بچههای یکی از مساجد هماهنگ کرد. قرار شد پانزدهم مرداد حرکت کنیم. شب #نیمه_شعبان
✳️مادرش گفت: علیرضا، هوا گرمه، هوای جنوب #آلوده است. کجا میخوای بری! صبر کن هوا که بهتر شد برو!
🔸سید گفت: مادر، مگه رزمندهها تو گرما #جبهه نمیرفتند. مگه اونجا برای تفریحه! ما میریم اونجا که سختی بکشیم. #به_یاد_شهدا!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🌹 #شهید_سید_عبدالرضا_موسوی
🔰فرمانده سپاه خرمشهر
🕊شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۷ - خرمشهر
✅شهید موسوی فردی متواضع، جدی، مهربان و خوش اخلاق بود.
❇️یار و یاور محرومان و مستضعفین بود و در خدمت به مردم همیشه پیشقدم بود.
✳️اهل #نماز_اول_وقت و #نماز_شب بود
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود ،روز #نیمه_شعبان بود و شروع آخرین سفر سید.
❇️محل قرار بچهها را #گلزار_شهدا انتخاب کرد. سر مزار #شهید_آوینی، میخواست با الگوی زندگیش هم خداحافظی کنه.
✳️از همانجا حرکت کردیم به سمت #مناطق_عملیاتی جنوب. این سفر عجیب تر از دفعات قبل بود. مدت این سفر ده روز بود. سید هر روز با #مسجد تماس میگرفت و #کارهای_فرهنگی را پیگیری میکرد.
👈سید نورانیت خاصی پیدا کرده بود. این را دیگر بچههای #کاروان هم میگفتند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود. وارد #آبادان شدیم. پس از بازدید از #مناطق_عملیاتی به محل استقرار رفتیم. سید زودتر از بقیه خوابید. هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که یکدفعه فریاد زد: #یا_حسین و از خواب پرید.
❇️برای چند دقیقه بدنش میلرزید. نمیدانستم چرا اینطور شده. هر چقدر هم سؤال کردیم جواب درستی نداد. میگفت: چیزی نیست. خواب دیدم!
✳️رفت بیرون. توی محوطه قدم میزد. همان شب با یکی از بزرگان کاروان که در محوطه بود شروع به صحبت کرد. در خلال صحبتها گفت: تمام شد! این #آخرین_سفر من است!!
🎥👆در حمام #دوکوهه با بچهها شروع کرد به #حنا بستن. میگفت: رزمندهها در شبهای حمله حنا میبستند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_اَباعَبْدِاللَّهِ
🌷هر گاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد #ابا_عبدالله_الحسین علیه السلام یاد می کنند.
🌹 #شهید_مهدی_زین_الدین
📹👆 وداع فرزند شهید مدافع حرم با پدر (بابا جون من مواظب احمد و مامان هستم)😭
🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی